از : parviz sahand
عنوان : مرگ سلطنت
اولا این خاندان انقدرمنفورند کههمه بدست بیگانگان منتصب وبدست همان بیگانگان معزول شده اند وانقدر نسبت به وطن وهموطنان بی خیال بودند که درزمان عزل هریک،ملت شادی کردند وکسی برای ماندن انها علاقه ای نداشت.
ثانیا زمان دیگرزمان سلطان وسلطنت نیست وباقیمانده سلاطین هم یکی یکی حذف خواهند شد الا چهار شاه اوراق گنجفه (ورق های بازی) وقتی که پایه های حکومت ملاها بتدریج استحکام پیدا میکرد، پدر بزرگ ایشان مشغول گل مالی برسر خود وسینه زدن برای حسین تازی ضد ایرانی بود وپدر ایشان مشغول زیارت امام زاده های ضد ایرانی یا خوش گذرانی درممالک بیگانه بود ومادر ایشان باملایان برای رسیدن به قدرت همکاری میکرد وخود ایشان مشغول فوتبال بازی یا اموزش خلبانی بود ویا همراه والدین مشغول زیارت یکی از قبور ۱۴۰۰ ساله یک عرب بود.حالا هم مشغول خوردن پول های دزدیده از ایران هستند.نه هنری،نه سواد سیاسی ونه انگیزه ایران دوستی،از ایشان دیده نمیشود.لذا ایشان نه زمان ونه شانس ونه لیاقت ریاست بریک کشوروملت راندارند.
۴۷۰٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱٣۹۱
|
از : داوود مجدی
عنوان : وحشت
جناب آقای «ب بارن» مطالبی را مرقوم فرمودند که نه بر اساس واقعیات بلکه بر اساس احساسات و عواطف شخصی خودشان است. بنابر این فرمایشات ایشان چندان ارزش پاسخگویی ندارد. بویژه که از عمق اهانتها و اتهام زنی های بی مورد ایشان براحتی میتوان دریافت که همچون نویسندهء این مقاله دچار وحشت از شاهزادهء پهلوی هستند.
در اینجا جسارتاْ از آقای ب بارن دعوت مینمایم که قبل از اظهار نظر کردن قدری مطالعه کنند. ایشان میفرمایند «در کجای تاریخ اروپا یا آسیا، سلطنت واژگون دوباره بدست یکی از وراث ادامه یافته است؟ در کجای تاریخ یک فرد مهاجر در یک کشور غربی با رفراندم در کشوری دیگر به سلطنت می رسد؟»
توجه آقای ب بارن را به کشور اسپانیا جلب میکنم که بعد از سالها دیکتاتوری نظامی سرانجام نظام پادشاهی مشروطه با رای مردم در سال ۷۸ بر این کشور حکمفرما شد. و یا مردم ستمدیدهء کامبوج بعد از سالها دست و پا زدن در زیر زنجیر وحشتناک مارکسیسم لنینیسم سرانجام موفق به برقراری حکومت مشروطهء پادشاهی در کشور خود شدند.
آقای ب بارن٬ مرگ جوانان کشور هرگز نمیتواند مورد تایید کسی باشد. ولی من هرگز پاکباختگان فریب خورده در جهنم اسلام و یا کمونیزم را مبارزان راه آزادی نمیدانم. ایشان هرگز طرفدار آزادی و دموکراسی نبودند و نباید با چنین عناوینی از ایشان یاد کرد.
با توجه به ادعای شما در مورد رعایت عفت کلام از سوی نویسندهء این مقاله میتوان به میزان درستی برداشت شما از واقعیات موجود پی برد.
با تشکر از همه
۴۶۱۷٨ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۱
|
از : ب بارن
عنوان : آب ریخته جمع نمی شود.
اگر سلطنت ودیعه ای الهی است که باید برای اجابت به ضریحی که با مادر مشرف شده، رفت. اگر سلطنت آتی حکومت نیست؛ پس چرا با دیپلم دبیرستان و ۳۳ سال بیکاری خود را نخود هر آشی کرد. اگر سلطنت با کودتای نظامی بدست میآید؛ مانند اسفند ۹۹ و مرداد ۳۲ با ژنرال شوراتسکف و ژنرال زاهدی- پس هر کسی می تواند کودتا کند؛ خود تاج بر سر خود نهد؛ هزینه بیسقف دربار را بر بودجه مردم بیافزاید؛ خاندان خود را در حاکمیت بکارد. اگر در سلطنت زن و مرد مساویند؛ شهناز ولیعهد است؛ پهلوی دوم هم نوه ذکور ندارد؛ پس باز سلطنت به بن بست می رسد.
چرا چند هوادار خجول نام مستعار برای کامنت گذاری بکار می برند؟ اگر سلطنت بدیلی در آینده است؛ اینها باید با نام و نام فامیل کامنت بگذارند تا در آینده وکیل و وزیر شوند. ولی "حمید" مانند سانسورچی ساواک به سایت دستور می دهد که مطالب باب طبع او درج شود؛ به مبارزان رهنمود می دهد: "اگر فرهنگ سازی را نمیدانید، دانش آنرا بجوئید و آنرا بیاموزید." تبادل آرای شهروندان در یک سایت سیاسی چه ربطی به "فرهنگسازی" شازده ای دارد؟ مگر همه رسانه های تکصدایی مطابق منویات رستاخیزی منجر به انقلاب ۵۷ نشد؟
این گونه خواننده سایت صورت مسئله را پاک کرده؛ به پیام رسان یعنی سایت، اشتلم ملوکانه میزند. او نمی گوید که جمهریخواه بوده، یعنی معتقد به حق انتخاب شدن خود بعنوان یک رییس جمهور می باشد- یا سلطنت طلب بوده؛ این حق مدرن خود را به یک فرد دیگر بخاطر وراثت قبیله ای محول می کند. با این مسامحه او از بقیه ۷۵ میلیون نفر هم تلویحا می خواهد که از حق مدرن خود برای رهبری ادواری، انتخابی، تخصصی خود صرفنظر کنند. این نوع خواسته هرچه باشد دمکراسی خواهی مدرن نیست. حاکمیت آتی ایران باید ادواری، انتخابی، تخصصی باشد. با ۵ میلیون دانشگاه دیده، رهبر آتی ایران از زندان آمده؛ یعنی در کنش معتقد به حقوق مدنی بوده؛ نه فقط در گفتار. رهبر آتی برای یک دوره محدود با تخصص علوم انسانی، مانند کتر مصدق، خواهد بود. بقول مندلا رهبر از زندان به حاکمیت می رسد.
در کجای تاریخ اروپا یا آسیا، سلطنت واژگون دوباره بدست یکی از وراث ادامه یافته است؟ در کجای تاریخ یک فرد مهاجر در یک کشور غربی با رفراندم در کشوری دیگر به سلطنت می رسد؟ مگر همین مردم نبودند که با رفراندم رای به سقوط سلطنت دادند؟ مگر همین مردم یا اخوان آنها در غزه، عراق، مصر، افغانستان- رای به دینکاران اکثریت جامعه نداده اند؟ عالم غیب خاور میانه هم با این نوع آدمهای بومی همراه است نه یک مهاجر ساکن غرب.
ظاهر شاه از ایتالیا به افغانستان برگشت؛ مثل انسان خود را از سلطنتی کنار کشید که با کودتای داوود خان سرنگون شده بود. البته برخی در جامعه غبطه جوانی از دست رفته را با سیطره ساواک سفاک اشتباهی یکی می گیرند. از ۳۲-۵۷ بجز ۳۹-۴۲ جو سیاسی چنان مختنق بود که در دهه ۴۰-۵۰ دانشجویان دانشگاه تهران برای تغییر وضع موجود دست به اسلحه برده؛ زیر زبان کپسول سیانور را در برابر ساواک داشتند. آنها شعار سرنگونی رژیم را در بهمن ۴۹ مطرح کردند که در بهمن ۵۷ بوقوع پیوست. در ۱۶ آذر ۳۳ در بازدید نیکسون به تهران ۳ دانشجو شهید شدند. داشتن کتاب آوی وحش جک لندن، چشمهایش بزرگ علوی، خرمگس خانم لیلیان ووینیچ جرم بود.
مقاله آقای امینی در کمال امانت عقیده، دقت نظر و عفت کلام نوشته شده. او این روش را در مقالات و کتب متعدد بکار برده است. دلسوزی او برای مردم ایران می باشد نه برای گرفتن کاخ سلطنتی برای خود و اقوام خود تا انقلاب بعدی. حظور ذهن، اطلاعات عمیق، صمیمیت انگیزه در ایشان ۴۰ سال است که در جنبش ضد استبدادی ایران ثابت شده اند.
۴۶۱۷۵ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹۱
|
از : فریبرز هاشمی
عنوان : حق فعالیت
نویسنده گرامی .
با مطالعه مقاله پر از کلمات نامناسب که شایسته فردی که ادعای علاقه مندی به محمدمصدق نیست پرسشی در ذهن من شکل گرفت .
چنانچه شما در نظام اتی ایران صاحب قدرتی شوید ایا رضا پهلوی و یا طرفداران مشروطه حق فعالیت سیاسی ندارند ؟
۴۶۱۶۱ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣۹۱
|
از : الف باران
عنوان : امام زمان دیپلمه...
پهلوی طلبان هم منتظر ظهور امام زمان خود هستند.امام زمانی که بیاید و به تنهایی برای ۷۵ میلیون مردم ایران تصمیم بگیرد ! همان امام زمانی که با داشتن مدرک دیپلم، عالم به علوم تمام مسائل اجتمایی،اقتصادی فرهنگی و سیاسی ایران میتواند باشد ! آیا همین توهم، توهین به دموکراسی و توهین به مردم ایران نیست ؟! در کدام اصل دموکراسی گفته شده است که فرزند شاه بودن تنها شرط رهبری حکومت آینده ایران باید باشد؟ آن هم شاهی که با کودتا و مخارج بیگانگان به ایران تحمیل شد و یا بشود!! شاهی که "ماموریتی برای وطن خود" در لباس شاهی انجام میداد ! ...
حکومت شاهنشاهی تاجداران و حکومت سلطنتی عمامه داران مسئول غارت و چپاول منابع ملی، سلب آزادی و دموکراسی، زندان، شکنجه، کشتار آزدیخواهان ، ویرانه نگاه داشتن کشور و کلیه عوامل مخرب اجتمایی سیاسی ،اقتصادی فرهنگی ایران اند . مردم زحمتکش و ستمدیده ایران بر آورندگان مجدد این مصیبت های اجتمایی پاداش های "تاج و عمامه" نخواهند داد.
۴۶۱۵۹ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣۹۱
|
از : حمید
عنوان : اخبار روز باید مروج همبستگی ملی باشد!
سایت اخبار روز باید دست از نشر نفرت، اختلاف و تشتت در میان ایرانیان بردارد. به عقل سلیم باز گردید! شما در برابر مردم ایران و همهٔ آنانی که از زندگی، جوانی و هستیشان گذشتند مسئولید! انتشار مطالب دروغ، نفرتزا و خشونت آفرین نتنها کمکی به ساختن فرهنگ دمکراتیک نمیکند که در این برهه حساس از تاریخ کشور بلا زده امان موجب یأس، سر خوردگی و پوچی است. اگر حوصله مسٔولیت پذیری و دقّت در نشر مطالب راست و مستند ندارید، همان بهتر که دست از کاری که میکنید بردارید. راه انداختن یک سایت اینترنتی را امروزه هرکسی میتواند انجام دهد. از آن مشکلتر اما پذیرش مسولیت و داشتن وسواس حرفهای و نگاه انتقادی در نشر مطالب است. به کامنتها یک نگاه بیندازید! آیا غیر از این است که با انتشار این مقاله سراپا تحریف و اهانت موفق به ایجاد نفرت و اختلاف در میان ایرانیان شدید؟ برای چه؟ به چه چیزی میخواستید برسید؟ لطفاً سیاست خود را برای خواننده گانتان توضیح دهید! شما بجای این کار باید فرهنگ سازی کنید! شما باید مروج همبستگی ملی بین ایرانیان باشید! آیا میتوانید چنین کنید؟ چگونه میخواهید به این مهم نائل شوید؟ اساسا به امر همبستگی ملی اعتقاد دارید؟ مکن است موضع خود را در این زمینه به اطلاع خواننده گانتان برسانید؟ اگر فرهنگ سازی را نمیدانید، دانش آنرا بجوئید و آنرا بیاموزید. ندانستن عار نیست، نیاموختن اما شرم آور است.
با احترام
حمید
۴۶۱۵۶ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣۹۱
|
از : پرویز مرزبان
عنوان : رضا پهلوی می داند که دیگر نمیشود مثل پدر و پدر بزرگش در یک شرائط بحرانی و کودتائی قدرت بگیرد...
عجب کشور بحران زده ای داریم که با هیچ دوره ای از تاریخ معاصر هم قابل مقایسه نیست .......
بحران اول -کودتا
-بیش از ۹۰ سال پیش در ایران ، بعداز پیامدهای انقلاب مشروطه که علیه قدر قدرتی پادشاهان صورت گرفت . رضا خان میر پنج با کمک سید ضیاء و انگلیسی ها کودتای ۱۲۹۹ را راه انداختند. دربار جدید پهلوی را تاسیس کردند و دوباره تمام قدرت لشگری و کشوری به شاه بازگشت. امروز دکتر صدرالدین الهی کتابی از مصاحبه های خود را با سید ضیاء منتشر می کند تا بخوانی سید ضیاء انگلیس بود یا نبود ؟
شاید بتوان فقط ذره ای به ماجرای ها آن زمان نزدیک شد. بحث ها دامن زده میشود ولی همه ماجرا و اصل حقیقت ، نیاز به هزاران اسناد و شواهد دارد. بسیاری عمرشان را بما داده اند و بسیاری در حال رفتنند . بسیاری کار ها و خدمات صورت گرفت که مختصات و هویت جدیدی به ایران در منطقه داد. نسل جدیدی اروپا رفتند و مدیران و نخبگانی پا در عرصه خدمت گذاشتند. بسیار احجاف و قلدری ، زشتی ها، ناشی گری ها و حماقت ها نیز صورت گرفت که دور از شان آدمی بود. باید همه ی جوانب را دید. با سیاه نمائی و تحریف تاریخ حقیقت لوث نمیشود . البته دست بعضی مورخین هم که مرتب مثل قارچ میرویند باز است که سرهم بندی کنند.
بحران دوم -هرج و مرج
- در شهریور ۱۳۲۰ بازهم در ایران ، رضا شاه را به جزیره ی موریس تبعید کردند ، محمد علی فروغی نخست وزیر رضا شاه برای جلوس محمد رضاشاه جوان وظایف خود را انجام داد و اولین نخست وزیر شاه نیز شد. مملکت با تلاش و همت نخبگان دیگر با زمان قاجار قابل مقایسه نبود . ساختار اداری عریض و طویل و مدیریتی نوین میرفت که مملکت را روز بروز آبادتر نماید. قانون ملی شدن صنایع نفت ایران را در مجلس تصویب گردید و آوازه ی ایران جهانی شد. در بین آنهمه پیشرفت های طبیعی و تاریخی مملکت شاه و دربار نتوانستند جابگاه خود را بشناسند و به دخالت های خود در امور سیاسی و اجتماعی روز بروز افزودند.
بحران سوم- کودتا
- در یک ماجرای ننگین و ارتجاعی جهانخواران باز هم در ایران ، کودتای دیگری یعنی ۲۸مرداد را توسط ژنرال فضل لله زاهدی و «رجال» دیگر داخلی و خارجی راه انداختند و شاه را همراهی کردند تا بتواند ۲۵ سال نفس ها را درسینه خفه کنند. در باره ی ساختار حکومت بعداز کودتا و نقش شاه در آن بسیار نوشته شده ست. خلاصه شاه همه کار بود !
بحران چهارم - انقلاب
آنهم در سال ۵۷ در ایران اتفاق افتاد و شاه ِ همه کاره در ۲۶ دیماه ایران را ترک کردو خمینی به ایران باز گشت.هر طور که داوری کنیم فرقی نمی کند قدرت از دربار پهلوی گرفته شد.
نتیجه گیری از نوعی متفاوت:
================
سلسله های پادشاهی در ایران مانع رشد و پیشرفت اجتماعی بودند.بهمین دلیل ساختار مدیریتی مناسب سطح متوسط قرن ۱۸ و ۱۹ در ایران بوجود نیامد . تا منشاء خدمات عام المنفعه باشند. درباریان وجاهتی در بین مردم نداشتند و بالاخره مردم به نهضت مشروطه روی آوردند . خود به میدان آمدند و با تشکیل مجلس شورای ملی اولین قانون اساسی را تدوین نمودند تا به تدریج سرو سامانی به مملکت دهند. خانواده ی قاجار با مردم و قانونمندی جامعه کنار نیامدند و مملکت را به هرج و مرج کشاندند و منقرض شدند.
رضاخان میر پنج که به بهانه ی هرج و مرج و نجات وکشور بمیدان آمد نیز فاتحه ی مشروطه و نقش مردم را خواند. علیرغم اصلاحات تردید ناپذیری که در سالهای قدرتش انجام داد از مشروطه و سقوط خانواده ی قاجار نیاموخت و با خود محوری میرفت که ایران را در کام جنگ غرق نماید. محمد رضا شاه که بعداز جنگ دوم از امکانات بهتر ملی و جهانی برخوردار شده بود نیز بتدریج بجای ایفای نقش تعریف شده شاه در قانون اساسی مشروطه بسیار نابخردانه و بلند پروازانه در تمام امور مملکتی نفوذ کرد و دست بالا را داشت . محمد رضا شاه از نظر تاریخی در شرائطی بسیار مساعد تر از مظفرالدین شاه و رضاشاه قرار گرفت که با هزاران فرهیخته خدمتگزار و روشنفکر می شد با توسعه سیاسی ساختار حکومت پارلمانی ایران را بعنوان مشعلی در منطقه فروزان نگاهداشت . از شادروان دکتر محمد مصدق گرفته ، که همیشه شاه را به حفظ حرمت خود دعوت میکرد و شعار «شاه باید سلطنت کند نه حکومت !» تا سقوط پادشاهی در ایران اصولی ترین پیام سیاسی شناخته میشد؛ تا علاقه ی سایر رجال سیاسی به او ، هیچ تهدیدی برای یک سلطنت متعارف در ایران وجود نداشت. ولی محمد رضا شاه علیرغم تمام امکانات مثبتی که دوره ی زندگی او وجود داشت در عالم دیگری سیر میکرد که بالاخره باعث سقوطش شد. شاه در حال سقوط کرد که حرمتی برای مجلس و دولت و قانون اساسی باقی نگذاشته بود.
در چنین خلاء فاقد نهاد های مدنی مورد احترام و قبول مردم ، آیت الله ها این دشمنان قسم خورده ی مشروطه حمام خون راه انداختند.
در طول ۳۳ سال گذشته چنان بلائی بر سر مردم و کشور آمده ست که مورخان راستین باید بگویند با کدام دوره ای قابل مقایسه ست.
ولی آیا «فجایع» نجومی این ۳۳ سال که توسط خمینی و راهیان او صورت گرفته برای بازماندگان خوب و بد حکومت گذشته فضیلت میشود؟ مسلما نه !
موضوع رضا پهلوی
رضا شاه و سید ضیاء قدرت گرفتند ، محمد رضا شاه و فضل الله زاهدی در ۲۸ مرداد کودتا کردند . خمینی و مردم در سال ۵۷ انقلاب کردند.
رضا پهلوی می داند که دیگر نمیشود مثل پدر و پدر بزرگش در یک شرائط بحرانی و کودتائی قدرت بگیرد. امکان اینکه مردم هم به خیابانها بیایند و او مثل خمینی به ایران باز گردد صفر ست. پس جز خریدن چند مصاحبه و مطرح کردن خود کاری از دستش بر نمی آید.
اگر رضا پهلوی شّم سیاسی داشته باشد. بجای این جنگولک بازی ها به نیروهای واقعا شریف و مترقی دوران قدرت محمد رضا شاه متوسل میشد که در داخل و خارج کشور زندگی می کنند و بر اثر سیاست های ارتجاعی حکومت خمینی لطمات جبران ناپذیری را تحمل نمودند. هزاران صاحب منصب و فرهنگ ورز ، استاد، متخصص ، هنرمندان ، ورزشکاران در رژیم گذشته خدمت کردند و رضا پهلوی می تواند آنها را نمایندگی کند و بیش از امروز در سیاست فعال باشد.
کور اندیشان حکومت دینی با معیارهای ارتجاعی خود تر و خشک را از دم تیغ گذراندند که باید حتی برای مجازات های بی رویه و افراطی خود نسبت به کسانی که «متهم » به خلافی در رژیم گذشته و یا بعداز انقلاب بودند در دادگاههای صالحه محاکمه شوند. آن روز فرا می رسد ! پس تکلیف این حکومت روشن ست و دیر یا زود یاید برود.
اگر رضا پهلوی از محافل ارتجاعی و اشخاص جنایتکاری چون پرویز ثابتی فاصله نگیرد. حتی در حد یک شهروند معمولی هم شانس فعالیت سیاسی نخواهد داشت. روزگار عوض شده و آب رفته به جوی باز نمی گردد. او تا بحال از کنار این سئولات گذشته ست.
۴۶۱۵۴ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣۹۱
|
از : مریم دانش آموز
عنوان : پرهیز از شما وامثال شما
آقای محمد امینی٬ براستی که باید از افرادی چون شما پرهیز کرد.
چقدر گفتار شما سرشار از کینه توزی و خشونت بی منطق است. آیا براستی این است پیام محمد مصدق٬ که شما و هفکرانتان خود را رهرو راه او میدانید؟
اگر چنین است٬ من تا کمر برای هر آنکه ۲۸ مرداد را هدایت کرد سر تعظیم فرود میآورم.
وگرنه از تمام رهروان راستین مصدق استدعا دارم تا مرزبندی خود را با امثال آقای محمد امینی مشخص دارند.
۴۶۱۴۹ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣۹۱
|
از : خسرو صدری
عنوان : ایران، خادمین و خائنین خود را، در حافظه تاریخش نگاه خواهد داشت!
در سراسر تاریخ پرفراز ونشیب میهنمان، کسانی بودند که در مقابل هجوم بیگانگان ایستادند ، به خواری تن نیالودند و درفش عزت و آبرو و استقلال را ، از نسلی به نسل دیگر، تا امروز،بر پا نگاه داشتند. در مقابل بزدلان سود جو و خائن هم بسیار آمدند و رفتند و امروزی های آنان هم ، به پشتوانه هین شعور وتجربه تاریخی ایرانیان، خواهند رفت.
به عنوان یک ایرانی، از آقای محمدامینی و دیگر روشنفکرانی که علی رغم فشار و وجوسازی های تبلیغاتی زورمندان، در راه سرافرازی میهنمان وافشای دسیسه ها می کوشند، تشکر می کنم
۴۶۱۴۱ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣۹۱
|
از : مسعود فرهودی
عنوان : مونارشیسم و فوندامنتالیسم
من مقاله آقای امینی را نخوانده ام.
فقط می خواهم کامنت حضرت رضا فانی یزدی را مبنی بر اینکه «طرح بازگشت سلطنت در ایران توهین به شعور مردم است» مورد تأمل قرار دهم.
البته با استدلال عوامانه و ضمنا درست ایشان مخالفتی ندارم.
سلطنت فرمی از حکومت است.
نه کمتر و نه بیشتر.
«اصطلاح توهین به شعور مردم» هم به یاوه می ماند.
فرم ولائی فعلی هیچ عنصر مثبت تری نسبت به فرم سلطنتی ندارد.
جای دربار را ـ بلحاظ فرم ـ ولایت فقیه گرفته است که بسان دربار طبقه حاکمه ارتجاعی ئی را نمایندگی می کند.
ولایت فقیه و طبقه حاکمه فعلی بلحاظ جهان بینی از دربار پس از انقلاب سفید و از طبقه بورژوازی حاکم در زمان شاه فرسنگ ها عقبتر، ارتجاعی تر، تهوع آورتر و غیرمنطقی تر است.
مقایسه، اصولا بطور مشروط ارزش استدلالی دارد.
سلطنت طلب ها قشری از بورژوازی ایران را نمایندگی می کنند و برای شان قبل از هرچیز منافع آن قشر مطرح است و نه فرم حکومت.
سلطنت طلبیسم (مونارشیسم) بلحاظ جهان بینی با امپریالیسم انطباق مطلق دارد، امپریالیسمی که در حرف سنگ دموکراسی صوری بورژوائی به سینه می زند و در عمل استبداد مطلقه و خفقان خونین را در مقیاس تمام ارضی وسیعا اشاعه می دهد.
در تحلیل اشعار شعرای مونارشیست این مسئله آشکار می گردد.
ایراد اصلی و ماهوی آنها نه باور به ژن معیوب این و آن، بلکه پایبندی به منافع قشری از بورژوازی است که سنت سلطنت و پان ایرانیسم را به همان سان آلت دست قرار می دهد که طبقه حاکمه فعلی سنت تشیع و پان اسلامیسم را.
خیلی از احزاب و دار و دسته ها ـ شاید خود آقای یزدی نیز ـ ماهیتا فرقی با سلطنت طلب ها ندارند، نه بلحاظ جهان بینی و نه بلحاظ موضعگیری طبقاتی.
تفاوت ها بیشتر فرمال و صوری اند.
با پوزش
۴۶۱٣۰ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣۹۱
|
از : داریوش س
عنوان : وحشت افراطگرایان از رای آزاد
جناب آقای رضا فانی یزدی٬
من نمیدانم چه کسی شما را سخنگوی ملت ایران کرده که از جانب آنها میفرمایید "طرح بازگشت سلطنت در ایران توهین به شعور مردم است ".
پرسش من این است که آیا حمایت از دنباله روهای ولی فقیه در اردوگاه به اصطلاح اصلاحطلبان دولتی توهین به شعور ملت است و یا دفاع از نظام پادشاهی که در بسیاری از جوامع پیشرفتهء دنیا مورد پذیرش شهروندان آن کشورها است؟
همانطور که مبارز شجاع دکتر اسماعیل نوری اعلا (که خود یک جمهوری خواه است) فرمودند٬ افراطگرایان اردوگاه جمهوریخواهان براستی از رضا پهلوی وحشت دارند.
در این مقاله و بخش نظرات شاهد ابراز وحشت دو نفر از دو گروه افراطگرا هستیم: محمد امینی از گروه مصدق طلبان و رضا فانی یزدی از چپ سنتی. چیزی که از اظهارات این دو نفر٬ به عقیدهء من٬ مشهود است بی تفاوتی آنها به مصالح ملی ایران و ارجحیت دادن دیدگاههای ایدئولوژیک خود بر منافع ملی است.
امروز مشکل ما شکل نظام آینده نیست. مشکل ما مبارزه برای سقوط دیدکتاتوری فاشیستی حاکم و انجام یک همه پرسی آزاد بر مبنای استانداردهای جهانی برای تعیین نظام آینده است. آقای رضا پهلوی به درستی به این مطلب اشاره میکنند که محتوای نظام به مراتب از شکل آن مهمتر است.
امروز وحشت چپ سنتی و مصدق پرستان از رضا پهلوی به مراتب بیشتر از خامنه ای و رژیمش است. آنها نیک میدانند که ملت ما و بویژه نسل جوان با جامعهء احساساتی و غیرمنطقی سال ۵۷ زمین تا آسمان فرق دارد و فریب اظهارات بی محتوا و شعارگونهء منجمدین دنیای جنگ سرد را نمیخورد.
۴۶۱۲۹ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣۹۱
|
از : فریده السادات موسوی
عنوان : چشمهای ندا
جناب امینی
لطف کنید به حرف من دقت کنید .
دانشجویی تبعیدی هستم . ستاره دار . طعم کمیته انظباطی و بازجویی کشیده . خسته از ادبیات خشن . دشمنی . عداوت . برایم فرقی نمیکند شما ان را بکار بگیرید یا اقای خامنه ای یا همسرم که مرا به دلیل مدل لباسم و عقیده ام دشنام میداد .
بکار گیری کلمه بی شرم از سوی شما من را به یاد او انداخت که مرا بی شرم میخواند و معاون کمیته انظباطی که من را بی دلیل بی شرمی اخراج کرد . و رهبر انقلاب و احمدی نزاد .
من دانشجویی تبعیدی هستم . همان خس و خاشاک . همان گرگهای درنده که با بی حجابی جامعه را الوده کرده بودیم .
من یک جمهوری خواه خسته از ادبیات شما و ادبیات نسل باقیمانده از انقلاب هستم .
سکولار و مذهبی و نو اندیش و چپ و مجاهد ندارد . ادبیات ناسزا ، بدون احترام ، بدون رعایت حرمت انسانی افراد .
من تمام مطلب شما را خواندم . چند بار . اما نمیدانم چرا فقط ادبیات چکشی اش جلوی چشمانم میامد
اقای امینی شما شاه و شاهنشاهی را با همان ادبیات محمد علی شاهی و شاهنشاهی به شلاق میگیرید . چرا باید برای من . جوان نسل سوم سوخته فرق داشته باشید .
جناب امینی اگر نسل شما ازادی سیاسی نداشت . نسل من نه تنها ازادی سیاسی
ندارد بلکه زندگی و عشق و احترام و حداقل منزلت هم ندارد
شما میدانید معنی فاحشه شدن تنها برای رنگ روسری چیست ؟
شما میدانید معنی بازداشت برای زدن یک ساز چیست ؟ شما میدانید سوال و جواب کنار خیابان به جرم قدم زدن با برادرتان یعنی چه ؟ شما میدانید حال ادم وقتی شب عروسیت با باطوم و تفنگ به خانه ات حمله میکنند یعنی چه ؟
اقای امینی . پدر بزرگوار . من خسته ام . من هر روز از خدا میخواهم به من توان خودکشی بدهد . دوستان من یا معتادند یا بی انگیزه و یا دیوانه و قرصی
شما سر چه چیزی یکدیگر را به ناسزا میبندید
برای من حکومت پادشاهی و ولایت فقیه و جمهوری که فحش میدهد . تهمت میزند . اهل مدارا نیست . ازادی یکدیگر را به رسمیت نمی شناسد یکیست .
برای من حزب الهی و جمهوری خواه و سلطنت طلبی که نداند با مخالفش چگونه باید گفت و گو کند یکی است
همه شما یکی هستید
دست از سر نسل ما بردارید . بگذارید خودمان انتخاب کنیم . یک بار به ما جمهوری اسلامی را تحمیل کردید . بگذارید خودمان انتخاب کنیم .
ایا پیام نسل من را در خیابان گوش نکردید ؟ ما با چادر و بی چادر و گی و مسیحی و بهایی به خیابان رفتیم تا با هم دوست زندگی کنیم. ما دشمنی نمیخواهیم . نه با یکدیگر نه با مردم و دولتهای جهان . ما دوستی و صلح میخواهیم
اقای امینی چرا نگاه اخر ندا را درک نکردید . چرا ؟
۴۶۱۲۷ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣۹۱
|
از : mohammad karimi
عنوان : الا شه زاده بی تاج و بی تخت
الا شه زاده بی تاج و بی تخت -- مزن بر بخت خود جفتک چنین سخت
مگو هم ماندلا هم گاندی هستی -- که گویندت عجب مغرور و پستی
تو میگفتی تویی "شهروند ساده" -- چه بی ارزش کنون حرفت چو باده
تو کی شاهی، کجا برحسب قانون -- کدام قانون ترا برده به کانون
پدر را چون کنی هردم حمایت -- تو هم گر شه شوی ورزی جنایت
چو تشویق میکنی حمله کند غرب -- دهانت را برو دیگر ببند درب
به تو گشتی چنین از خود چو راضی -- ندارد ملت ایران نیازی
۴۶۱۲٣ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۱
|
از : رضا فانی یزدی
عنوان : طرح بازگشت سلطنت در ایران توهین به شعور مردم است
چرا صحبت از بازگشت سلطنت در ایران توهین به شعور مردم است ، به نظر می رسد که کسانی که طرفدار بازگشت سلطنت در ایران هستند در فکر و در عمل تبعض را پذیرفته اند ، به نظر آنها همین که فردی از تخم و ترکه پادشاه قبلی باشد ، حق ویژه ای دارد که دیگران فاقد آن هستند، حق ریاست کشور و یا به قول برخی نماد ملی بودن و یا پادشاه مطلقه ، فرقی نمی کند به هر حال ، یعنی شما قبل از تولد از دیگران برتری پیدا کرده اید به واسطه ژن پدری ، اگر جمهوری اسلامی روزی قرار باشد همین مدل سلطنتی را پیاده کند حق رهبری و ولایت در ایران را فقط باید از آن اولاد پیغمبر و امام ها دانست ، به این معنی که یکی از شرایط رهبری سید بودن خواهد بود یعنی رابطه خونی با ائمه و پیامبر داشتن ، ببینید چقدر مسخره به نظر می آید . طرفداران سلطنت در واقع اینگونه فکر می کنند
در این صحبت به این مساله پرداخته ام
http://www.youtube.com/watch?v=FsHdj۶۵lUas&feature=share
۴۶۱۲۱ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۱
|
از : علی محمدی
عنوان : ترس از صندوق رای
دوست عزیز اگر به دموکراسی واقعا اعتقاد دارید بگذارید بعد از سرنگونی حکومت اسلامی همه گروهها و از جمله رضا پهلوی در یک انتخابات سراسری و آزاد شرکت کند.سوال اینجاست که اگر رضا پهلوی در این انتخابات رای آورد حاضرید بپذیرید و به رای مردم احترام بگذارید؟من که از الان بگویم نه!حاضر نیستید!حتی اگر رضا پهلوی در انتخاباتی کاملا دموکراتیک رای بیاورد شما زیر بار نخواهید رفت!چون شما واقعا به دموکراسی اعتقادی ندارید و دموکراسی و رای مردم تا آنجا برایتان اهمیت دارد که نظر شما تایید شود و لا غیر! اگر واقعا به دموکراسی معتقدید همه چیز را به انتخابات بسپارید .ببینم باز هم مشکلی هست؟اگر محمد علی شاه هم در یک انتخابات آزاد و دموکراتیک رای بیاورد قابل احترام است و نماینده واقعی مردم ,و امروز تفاوت رضا پهلوی و محمد علی شاه همین است.شما امروز جز لجن پراکنی و قیاس مع الفارغ کار دیگری نکردید وگرنه کدام انسان کم خردی است که نداند وقتی رضا پهلوی سوگند پادشاهی خورد دیگر مجلس ملی در ایران وجود نداشت که بخواهد آنجا قسم بخورد !می رفت در مجلس شورای اسلامی در حضور خلخالی سوگند می خورد؟!اصلا چطور است شما یک سری به همین مجلس شورای اسلامی مراجعه کنید و موارد نقض قانون مشروطه را به آنها یاد آور شده و خواهان عزل خامنه ای شوید!جدا نمی فهمید یا آنکه خودتان را به نفهمی می زنید ؟!
۴۶۱۱۹ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۱
|
از : ایرانی
عنوان : انتقاد از آقای امینی
متاسفم از شما آقای امینی که که در تهمت زدن به یک انسان اینهمه جسارت دارید طرز حرف زدن شما مانند طرفداران جمهوری اسلامی است درمورد ضد انقلاب .
۴۶۱۱۰ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۱
|
از : هومن دبیری
عنوان : با سپاس از توجه آقای محمد امینی و دوستان عزیز اخبار روز
با سپاس از توجه آقای محمد امینی و دوستان عزیز اخبار روز که با این مقاله توجه خوانندگان به این بحث مهم در خارج از کشور را اهمیت میدهید.
به گواه آرشیو اخبار روز ، بارها در این زمینه نسبت به برخوردهای انفعالی بعضی از نیروهای سیاسی خارج از کشور که بدلایل ناشناخته ای از کنار ماهیت نیروهای بازمانده از رژیم مطلقه پادشاهی گذر کرده اظهار نطر کردم . زیرا باور نکردنی ست که نیروهای چپ بدون توجه به ماهیت ارتجاعی و نقش این جریان در قبل و بعداز انقلاب، نگرش و عملکرد خود نسبت به این نیروها ، با توجیه «رفتار» و روابط شخصی با داریوش همایون و رضاپهلوی توجیه نمایند.
حتی ، داریوش همایون که با تمام لطایف الحیل ، دارو دسته ی خود را حول «حزب مشروطه ایران» جمع کرده بود و قبل از فوتش توانست با پسوند «لیبرال دمکرات» ماهیت حکومت موروثی پادشاهی را در «زرورق » بپوشاند. نتوانست در منشور این حزب «رستاخیری» تغییری در برنامه ی سیاسی آن ایجاد نماید و بند سوم آن هنوز همان بود که بوده و شخصا همیشه آنرا در بحث ها مطرح نموده ام.
۳ ـ ما پادشاهی مشروطه را بهترین و مناسب ترین رژیم و شکل حکومت برای ایران میدانیم و از هیچ گونه تلاش قانونی و دمکراتیک برای برقراری نظام پادشاهی مشروطه به پادشاهی رضاشاه دوم پهلوی فروگزار نخواهیم کرد.
اگر کسی نسبت به ماهیت رضاپهلوی تردید دارد از ایشان بخواهد تا در باره ی «حزب مشروطه ایران » هم تکذیب نامه صادر نمایند.
۴۶۱۰۴ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۱
|
از : شیرین طبیب
عنوان : آرزوهای محمدعلی شاهی - محمد امینی
آقای امینی گرمی
شما خوب میدانید که شاهزاده هیچگاه حمله بایران را خواستارنیست و اینرا صدها بار در همه مصاحبه هایش گفته است. ایشان هم که بنظر شما یک شخص عادی است میتواند عقایدی داشته باشد و آنرا اعلام کند. اما اگر خدای نکرده ( از دل شما میگویم) ایشان دری به تخته خودر و شاه شدند در آنصورت میتوانند فقط در چهارچوبی معین اظهار عقیده کنند و بر اساس اجازه قوانین جاری سلطنت. شما قاعدا اصلا حق ندارید که باظهارات هر کسی اینگونه بی انصافانه حمله کنید بدون اینکه حقیقتا اصلا صحبتهای ایشان را شنیده و فهمیده باشید. این تحریف حقیقت است و شاهزاده در محتوائی دیگر و با کلامی کاملا متفاوت از آنچه شما نوشته اید، صحبت کردند. البته گویا تحریف تاریخ را خیلی دوست میدارید. ضد و نقیض و طرف گیری در مصاحبه های شما کاملا محسوس است. انقدر عاشق ِ دگم طر ز فکر خود نباشید و اینگونه از کاه در جائی کو ه و از کوه در جائی که به سلیقه اتان است کاه نسازید. کمی تند می روید و بی منطق و با قضاوت عجولانه و غیر پروفشنال. سخننانتان را در مورد شخصیتهای مورد علا قه اتان را هم گهگاه میشنوم، همه اش سفسطه و بی منطق. یکی به نعل و یکی بی میخ. شرم آور است اگر شما روشنفکر چدید ما باشید.
۴۶۱۰۲ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۱
|
از : زانیار
عنوان : دروغ و تخریب
می خواهید چاپ کنید یا نکنید ولی باید واقعیت را گفت: نویسنده این مقاله برای تخریب چهره رضا پهلوی به دروغ پردازی رو آورده است. از این بیشتر از "اپوزیسیون پهلوی" نمیتوان توقع داشت.
۴۶۱۰۰ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۱
|
از : باخته
عنوان : با این مصاحبه ها آلمان ها را نمی توان خر کرد.
آقای امینی عزیز .
شما نکات مهم را آوردید. خسته نباشید
خیلی از کمنت ها که در زیر این مصاحبه به زبان آلمانی آمده , همه به دیکتاتور بودن شاه و کشت وکشتار دوران شاه اشاره دارند و قیام میلیونی مردم ایران را باعث فرار شاه از ایران می دانند. این پسر شاه روز روشن دروغ می گوید.با این مصاحبه ها آلمان ها را نمی توان خر کرد. یک در سد آلمان ها هم راضی نیستند که آلمان دوباره شاهنشاهی بشه و نوادگان ویلهلم در آلمان سلطنت کنند.
ایشان در همین مصاحبه همانطوری که نوشتید. این جمله را گفتند.
"Aber ich bin ein nationaler Führer. Ich könnte ein Nelson Mandela sein, ein Gandhi"(من رهبری ملی هستم. می توانم نلسون ماندلایی باشم، مهاتما گاندی ای باشم»!). شاید در این فاز از مبارزاتشان یک روانکاو ماهر تری احتیاج دارند.
مصاحبه کننده از ایشان سئوال کرده اگر به ایران رفتید اولین کاری که انجام می دهید چیست؟ ایشان میگند منم مثل گاندی که از افریقای جنوبی بر گشت به همه نقاط ایران سفر خواهم کرد. جالب اینجاست که خودش را بجای احمدی نژاد به گاندی سنجاق می زند. احمدی نژاد هم تمام استانهای ایران را با پول مردم فقیر گشت. نتیجه اش چی شد؟
Ich würde es so machen wie Mahatma Gandhi, als er von Südafrika zurückkam: Ich würde in jeden Winkel des Landes reisen, um es richtig kennenzulernen
همین اروپائی ها به گاندی تعنه می زدند که برای مردم هند زود است برای دموکراسی مبارزه کنند. ولی تاریخ بر عکسش را نشان داد. همین رجز خوانی را پسر شاه در باره مردم ایران می گویند تا از پدرشان دفاع کنند. "پدرم براین باور بود که باید ابتدا به مردم تا حدی آموزش بدهد تا دمکراسی امکان پذیر شود. می خواست ابتدا جامعه مدنی ایجاد کند"
در خاتمه این مصاحبه ها برای تبلیغ بین ایرانیان انجام می گیرد و افرادی مثل خانم بقراط زودی مصاحبه های ایشان را به فارسی ترجمه می کنند.
۴۶۰۹٨ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۱
|
از : یک ایرانی
عنوان : شرم و آزرم را چه کسی به کنار نهاده است؟
این مقاله آقای امینی بیشتر به درد کسانی میخورد که نه شناختی از انقلاب خمینی دارند و نه شناختی از رضا پهلوی . به نظر میاد آقای امینی از کسانی باشند که هنوز اعتقاد دارند که انقلاب ۵۷ یک انقلاب دموکراتیک بود و امثال خمینی این انقلاب رو مصادره کردند. آقای امینی من و امثال من نوجوانی بیش نبودیم در ان زمان، ولی شما به نظر میاد از انقلابیون دموکرات بودید. میتوانید لطفآ برای ما یک نمونه از این افکار دموکراتیتان رو که در ان زمان انتشار دادید ،و حتما به خاطره ان به زندان رفته و شکنجه شدید!!!، رو منتشر کنید تا نسل من از ان بهره ببرند و دوست بودن شما برای ما به اثبات برسه!! .
رژیم پدر رضا پهلوی رو با همه خوبیها و بدیها همه ما میدونیم . نه سفید سفید بود و نه سیاه سیاه . همانطوری که امساله آقای امینی ها نه سفید بودند و نه سیاه. متاسفانه واقعیت تلخ نسلی بود که سرانجام به انقلابی شکوهمندی به مانند جمهوری اسلامی منجر شد و نسل امثاله من و بعد از من باید تاوان امثال امینی ها رو بدیم. آقای عزیز: مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان!
افکار رضا پهلوی در مورد بازگشت سلطنت و دموکراسی و حمله به ایران در دسترس همه هست و من هم هیچ تبلیغی برای آقای پهلوی نمیکنم ولی از کسانی امثال آقای امینی هم درس تاریخ نمیگیرم . تاریخ تلخ ۳۵ سال گذشته و حتا ۱۰۰ ساله گذشته احتیاج به شناخت واقعبینانه داره تا شاید نسلهای آینده از ان درسی بگیرند برای پیشبرد دموکراسی .
شرم و آزرم را چه کسی به کنار نهاده است؟ اینرو میگزارم به داوری هموطنان عزیز!
۴۶۰۹۷ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۱
|
از : امین محمدی
عنوان : خوب بود اول این را میخواندید بعد زحمت مقاله نویسی میکشیدین!
بد نمیشد اگر نویسنده اول برای این همه اصوات تعجب که آورده یک نگاهی در سایتها مینداخت و سری هم به سایت اقای پهلوی میزد که مطالب رو منتشر میکنه شاید اونوقت این تکذیب و توضیح رو میدید و اینقدر برای چیزی که تکذیب شده زحمت نمکیشید و کف به دهن د. بعضیها هم فقط منتظرند یک چیزی گیر بیارند حالا دروغ باشه یا راست براشون فرق نداره اینها فقط عقده خالی میکنند. معلومه اقای پهلوی اینهارو شناخته که بلافاصله تکذیب کرد و حواله شون داد به مصاحبه های دیگه اش. برای من هم سواله که این اقای امینی همه مصاحبه رو ول کرده و چسبیده به همون که تکذیب شده و از ناشرش توضیح خواسته شده!!!!!!
http://www.rezapahlavi.org/details_article.php?persian&article=۶۰۵
۲۴ خرداد ۱۳۹۱
فوکوس، هفته نامه آلمانی مطلبی از مصاحبه ایی که با رضا پهلوی ۲۵ ماه مه گذشته در شهر برلین صورت گرفت را به تاریخ ۷ ماه جون در سایت خود منتشر کرده است، همچنین ترجمه متن این مصاحبه به زبان فارسی در سایت ایران در جهان به چاپ می رسد.
در این راستا لازم می دانیم این نکته را متذکر شویم که این مصاحبه با اشتباهات مختلفی از زبان انگلیسی به آلمانی وسپس به فارسی ترجمه شده است. بسیاری از مطالب درج شده در این متن به زبان آلمانی وهمچنین نسخه فارسی آن با ادبیات رضا پهلوی همخوانی ندارد.
از هم میهنان گرامی دعوت بعمل می آید تا به مصاحبه های دیگر در ارتباط با همین محتوا که در همان هفته با رسانه های دیگر آلمانی زبان (بیلد) یا فارسی زبان (دویچه وله، تلویزیون ایرانیان برلین،رادیو صدای ایران، بی بی سی فارسی، رادیو فردا، رادیو اسراییل، رادیو زمانه) انجام شده است، رجوع نمایند.
از هفته نامه فوکوس درخواست میکنیم با احترام به قوانین روزنامه نگاری نسخه اصلی مصاحبه به زبان انگلیسی رامنتشر و محتوای ترجمه متن آلمانی را در اسرع وقت تصحیح نمایند.
پاینده ایران
دبیرخانه رضا پهلوی
۴۶۰۹۲ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۱
|