نیم نکته ناگفته درباره
میراث علمی و ادبی استاد فقید پرویز شهریاری


حمید دادیزده


• آن چه که از مطالعه صدها مقاله، تحقیق و اثر در مورد استاد، در این مدت کوتاه خموشی ایشان مرا متحیر میکند این است که این قبیل انسانهای فرهیخته که جان در طبق اخلاص می گذارند نه تنها در عرصه علم و ادب و هنر بلکه بی هراس از دام و تله حاکمان مستبد همچنان بر مواضع خویش در دفاع از محرومان پای می فشارند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٨ تير ۱٣۹۱ -  ۲٨ ژوئن ۲۰۱۲


رسم بر این است که بعد از فوت انسانها چنین قلمداد می شود که دیگر پرونده شان بسته شده و داستان به سرانجام رسیده است. به جرئت میتوان گفت که در مورد بزرگمرد تاریخ معاصر و رجل برجسته علمی و فرهنگی سیاسی ایران، زنده یاد استاد پرویز شهریاری این روند برعکس است. با نگاهی به صدها مقاله، بزرگداشت، مجلس یادبود و همایش در سراسر جهان که ایرانیان حضور دارند میتوان به این واقعیت اشاره کرد که داستان زندگی وشرح آثار و میراث وزین علمی فرهنگی ادبی این ستاره آسمان علم و ادب ایران تازه گشوده شده و بر صفحات زرین آن افزوده میشود. در سفرهایی که ایشان برای دیدار خانواده اشان به ونکوور داشتند چند مورد از نزدیک با استاد دیدار داشته و هم صحبت میشدم. باور کردنی نبود این انسان آرام طبع و لبریز از دانش و بینش تا چه میزان احاطه بر اوضاع زمانه اش داشت. حتی در روزهای کوتاه اقامت در این شهر چنان مطالب و نشریات و مقالات منتشره در خارج را مطالعه و تدقیق میکرد که تعجب برانگیز بود. علاوه بر میراث غنی علمی-فرهنگی استاد، باید از میراث خانوادگی آن رجل برجسته تاریخی نیز یاد کرد ، خانواده هایی پر دانش و فرزندانی فرهیخته، هنرمند و پرتلاش که نام و نشان از پدر دارند.
ایشان در روزهای حضورش در ونکوور کانادا صمیمانه اهل شعر و ادب و فرهنگ را پذیرا میشد و همه اوقات خویش را مصروف گسترش آگاهی و دانش میکرد. دریایی مواج در پس سیمای آرام ظاهریش در جوش و خروش بود. او چنان دل عاشقانه داشت که کار سخت فرهنگی و ادبی و کار خلاق علمی و افزودن بر منابع فرهنگی و تاثیرگذار در عرصه تحقیق و پژوهش علمی را بر زندگی در کنار خانواده ترجیح داد و "بر جریده عالم" نشان خوذ را ثبت نمود و این بیت حافظ ذر واقع سزاوار زندگی پربار و آفریننده او ست:
هر گز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
اما آن چه که مطالعه صدها مقاله، تحقیق و اثر در مورد استاد، در این مدت کوتاه خموشی ایشان مرا متحیر میکند این است که این قبیل انسانهای فرهیخته که جان در طبق اخلاص می گذارند نه تنها در عرصه علم و ادب و هنر بلکه بی هراس از دام و تله حاکمان مستبد همچنان بر مواضع خویش در دفاع از محرومان پای فشارند. و هرگز نان به نرخ روز نمی خورند. همواره این مضمون در درک من از صلابت شخصیتی استاد در او موج میزد نکته ای که کمتر در این نوشتارها به آن اشاره شده. او ضمن این که نگران چاپ و نشر و گسترش آثارش بود بیش از آن نگران مستمری ناچیز دستانی بود که صمیمانه کارهای استاد را آماده میکردند. او پیوسته در کنار سفره مردم حضور داشت و با توده های مردم و همراه آنان زیست.
بر خورد عجولانه و مغرضانه آقای فرج سرکوهی در بی اعتبار نمودن دستاوردهای ادبی فرهنگی استاد نیز هرگز به عظمت کار او ضربه نمی زند. استاد در دوران معاصر نمونه زنده فرهیختگانی است که زیر سایه سنگین نظامهای جهل و زور و استبداد قلم به مزد نیالود و به سخن خویش حتی حقوق بازنشستگی وی را نیز از او دریغ ورزیدند و با تمام فشارها کو شیدند تا او را به زانو در آورند. اما این رجل برجسته همچنان مقاوم ایستاد و آفرید و قله های علم و ادب را فتح کرد.
در اینجا بهتر است گلچینی از آثار و نظریات تعدادی از یاران و محققان آثار آن زنده یاد را ذکر کنم و برای آن دسته از خوانندگان محترم که موفق به خواندن سخنان مدیر حقشناس حروف چین گنچینه آقای حسن نیک بخت نشده اند عین سخنان این متخصص را عینا نقل قول نمایم، فردی که در تولید و نشر آثار استاد نقش برجسته ای داشت.

اندیشمندی فرزانه
انگار همین دیروز بود که با بقیه بچه‌های شعبه حروف‌چینی چاپخانه رامین، کارهای استاد پرویز شهریاری را حروف‌چینی می‌کردیم. حروف‌چینی کارهای ریاضی، آن هم با حروف سربی و پای گارسه، طاقت‌فرسا و نفس‌گیر بود ولی امروزه با وجود کامپیوتر این کار خیلی آسان شده است.
به خاطر اینکه حدود ٣۰‌سال از زندگی خود را در کنار پرویز شهریاری این اندیشمند فرزانه بوده‌ام خاطرات بسیاری از ایشان دارم. از خاطره فروش فرش زیر پایشان برای تامین هزینه انتشار یک شماره از نشریه «چیستا» تا خاطره تقدیم دکترای افتخاری به ایشان در اردیبهشت سال‌۱٣٨۱ توسط دانشگاه کرمان. استاد شهریاری عادت دارند برای آسان‌تر و درست‌تر خوانده شدن مطالبی که می‌نویسند از ویرگول زیاد استفاده کنند. در آن زمان که تمام کارها با حروف‌چینی دستی (سربی) انجام می‌شد، هنگام حروف‌چینی کارهای ایشان، ویرگول کم می‌آوردیم و باید از پاکت حروف ذخیره استفاده می‌کردیم و پس از چاپ شدن کار و پخش کردن حروف چیده شده کتاب‌های ایشان در گارسه، چندین بار خانه گارسه، مربوط به ویرگول پر می‌شد که باید آنها را در پاکتی جداگانه ذخیره می‌کردیم و فقط برای چیدن کارهای استاد دوباره از آنها استفاده می‌کردیم. استاد، گاهی به شعبه حروف‌چینی ما سر می‌زدند، در پاسخ سلام ما، خیلی جدی اما با لحنی آرام و مهربان به جمله «درود بر شما، روز شما بخیر!» اکتفا می‌کردند و سپس سراغ کارشان را می‌گرفتند. نکته دیگری که یادآوری آن خالی از لطف نیست: بیشتر مردم معمولا با بالا رفتن سن، از بار و فشار مسوولیت‌ها و کارهای روزمره کاسته و به زندگی آرام ویژه آن سن و سال می‌پردازند، ولی استاد شهریاری در بهار سال‌۱٣۷۹، در ۷۴سالگی سردبیری نشریه «دانش و مردم» را نیز برعهده گرفتند و هم‌اکنون هر دو نشریه «چیستا» (اولین شماره آن در شهریور ۱٣۶۰ منتشر شد) و «دانش و مردم» را به طور مرتب منتشر می‌کنند.استاد به خاطر کارهای مطبوعاتی هرگز از وطن دور نشدند و دوری از خانواده نیز هرگز تاثیری در کارهای نگارش، ترجمه، امور فرهنگی و انتشار نشریه‌های ایشان نداشته است.در آن روزها، پرکاری و تلاش فراوان استاد برایم موجب شگفتی بود. همیشه از خودم می‌پرسیدم که چگونه می‌شود این همه نوشته و ترجمه به کوشش یک نفر آماده شود. گاهی اوقات یکی، دو چاپخانه، همزمان، کتاب‌ها و نشریات ایشان را آماده می‌کردند، تا جایی که قادر نبودم کارهای غلط‌گیری و آماده‌سازی کارهایشان برای چاپ را، همگام با استاد پیش ببرم و گاهی هم عقب می‌ماندم. در یکی از روزها که مجبور بودم برای انجام کاری که به مشورت با استاد نیاز داشت، در منزل ایشان بمانم، تا حدودی به رمز و راز پرکاریشان پی بردم. ایشان سه میز در خانه دارند روی یک میز سرمقاله‌های «چیستا»، «دانش و مردم» و نوشته‌هایی برای نشریات دیگر را می‌نویسند. پس از آن روی میز دیگر کارهای ترجمه، برای نمونه ترجمه از زبان روسی به فارسی و میز سوم به تالیفات ایشان اختصاص دارد. استاد پس از حدود یک ساعت کار برای رفع خستگی، فقط از یک میز، سر میز دیگر می‌رفتند و با انجام کاری جدید خستگی کار قبلی را از تن به در می‌کردند و بدون وقفه تا روزی ۱۶‌ساعت یا بیشتر مشغول بودند. در زمان تهیه این مطلب استاد بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب (ترجمه و تالیف) و بیش از هزار مقاله نوشته‌اند. صادقانه باید بگویم که با نویسندگان، مترجمان و هنرمندان بسیاری در عرصه نویسندگی در ارتباط هستم؛ ولی هرگز در مقایسه با استاد کسی را نیافته‌ام که در کار و تلاش با او برابری کند. (حسن نیک‌بخت مدیر حروف‌چینی گنجینه)

پزمان موسوی نیز در این مورد چنین میگوید: پرویز شهریاری برخلاف بسیاری از هم‌نسلان خود که در سنین بالا، گوشه‌نشینی و انزوا و سرگرمی در زندگی روزمره را ترجیح می‌دهند، هنوز هم کار می‌کند، در متن است نه حاشیه و همچنان هم دغدغه کار فرهنگی دارد. فعالیتی که سال‌ها درگیر آن است و راه سعادت مردمانش را در گسترش آگاهی‌های عمومی از طریق آن می‌داند... پرویز شهریاری با نگارش و ترجمه صدها کتاب و مقاله و فعالیت‌ در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی، علمی و روزنامه‌نگاری، بزرگ بوده است، بزرگ مانده است و بزرگ هم خواهد ماند... برماست که بزرگش داریم و پاسدار میراثش باشیم، میراثی بزرگ و ماندگار.

این هم پاسخ خود استاد به یک پژوهشگر: من بارها گفته‌ام از زندگی گذشته‌ام راضی هستم. هرچند بر لبه تیغ زندگی کرده‌ام، هر بار که گرفتار شدم باز همان شیوه علمی و فرهنگی را پیش گرفتم. چطور انسان می‌تواند به گذشته خود پشت کند؟! محمد رضا طاهریان نیز در بخشی از نوشتارس در مورد استاد چنین می نویسد:
استاد شهریاری در خانواده‌ای زحمتکش به دنیا آمد. پدر او کشاورزی سربلند بود که پس از درگیری با مالک مربوطه- کشاورزی را رها کرد و در کارخانه نخ‌ریسی به‌عنوان کارگر استخدام شد و دو سال طول نکشید که در اثر مشکلات ناشی از کار درگذشت. مشقات دوران کودکی شهریاری در زیر سایه بلند مادر فداکارش طی شد و پرویز برای ادامه زندگی و ادامه تحصیل به کارهای بسیار سخت از جمله کارگری ساختمان و کار در کوره‌پزخانه روی آورد. سختی‌های زندگی موجب اعتقادی عمیق او به عدالت اجتماعی شد و به خاطر همین امر از سال ۱٣۲٨ به بعد بارها به زندان رفته است. پنج خواهر و برادر او به خاطر فقر در دوران کودکی جان دادند اما او ماند تا یکی از شارحان و پشتوانه‌های دانش در کشورش باشد. استادشهریاری از جمله کسانی است که به عنوان چهره ماندگار انتخاب شده و از دانشگاه کرمان درجه دکتری افتخاری دریافت کرده است. امید است با حمایت دل‌سوختگان دانش بنیاد پرویز شهریاری برای حفظ و اشاعه دستاوردهای علم سامانبگیرد.
این فهرست همچنان ادامه دارد و محافل بزرگداشت و گرد همایی های ایرانیان در قدردانی از این فرزند خلف مردم ایران از استرالیا گرفته تا کانادا و کشورهای اروپایی همچنان در حال برگزاریست حتی کسانی که استاد را با تضییقات خود محصور و محدود کرده بوذند نیز از این گوهر نایاب آسمان ریاضیات به نیکی یاد میکنند. دانشمندی که دانش را برای گسترش آگاهیهای مردم و رفاه و سعادت محرومان میخواست و همه تلاشش به کلام خویش این بود تا علم را از حوزه اختصاصی دارایان بر سر سفره مردم بیاورد و در حاشیه ماندگان را به متن جامعه یکشاند. و این راهی بود که استاد بیش از نیم قرن پیمود و مشکلات راه را بر جان خرید و به قول فرزانه ای "هر چند از شانه هایش از ظلم و ستم جاهلان خون می چکید سرفرزانه در برابر نامردمیها ایستاد و برج عاخ نشینان را با کردار و آثارش خوار و زبون ساخت". استاد بی شک از رجال برجسته تاریخ معاصر ایران است و مورخان در آثار خویش جنبه های متفاوت خلاقیت های این چهره علمی را بازگو خواهند شد.این سخن را با پاسخ استاد شهریاری به پرسش زیرین تمام میکنم.

فکر می‌کنید چرا بخشی از نسل جدید ایران از ریاضی رویگردان هستند؟

من اعتقاد دارم ریاضیات آسان‌ترین درسی است که دانش‌آموزان می‌توانند یاد بگیرند. منتها سیستم آموزشی نادرست، بخشی از دانش‌آموزان ما را از ریاضیات گریزان کرده است. دبیرستانی در سر کلاس تنها دنبال نکته تستی است. شاگرد راهنمایی دنبال روش تستی است تا بتواند در امتحان ورودی مدارس نمونه قبول شود. از همه بدتر امتحان ورودی مقطع دکترا را هم تستی کرده‌اند. خب نتیجه‌اش همین می‌شود که می‌بینید. سیستم آموزشی نه‌تنها به دانش‌آموز بلکه به دانشجو نیز القا می‌کند که برای موفق شدن باید حفظ کنی و روش تستی یاد بگیری. روشن است که ریاضیات را باید فهمید و حفظ کردن طوطی‌وار نتیجه‌ای جز گریزانی از ریاضیات ندارد. من کتابی نوشتم به نام «روش‌های جبر»؛ این کتاب تا قبل از کنکور در بعضی از چاپ‌ها تا ۲۲‌هزار نسخه به فروش می‌رفت ولی از زمانی که کنکور فراگیر شده این کتاب کمتر مورد علاقه دانش‌آموزان است. آنها تست می‌خواهند و من به تست تن نمی‌دهم.

جایی در مورد شما خواندم که گفته بودید من در تمام زندگی خود در جست‌وجوی راستی‌ها، برلب پرتگاه حرکت کرده‌ام. معنای این سخن شما دقیقا چیست؟

در راه حقیقت جان انسان‌ها ریش می‌شود. در همین راه من هفت بار گرفتار شده‌ام.

‌نقل و قولها از "پرونده پرویز شهریاری" آورده شده است.