آیا تقدس زادیی بمعنای اهانت به مقدسات است


حمید آقایی


• بنظر میرسد که تقدس یابی و سپس تقدس زدایی یک امر بسیار طبیعی و عادی در تاریخ تکامل انسان باشد. در هر دوره ای اما آنان که از مقدساتشان تقدس زدایی میشده است، هر گونه نقد و تلاش برای تقدس زدایی را به منزله اهانت به مقدساتشان می شمارده اند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۷ تير ۱٣۹۱ -  ۷ ژوئيه ۲۰۱۲


"تمام حقایق بزرگ در ابتدا توهین به مقدسات تلقی میشوند، سپس به مسخره گرفته میشوند و در نهایت بعنوان امری بدیهی پذیرفته میشوند."
جرج برنارد شاو



زمانی که پیامبر اسلام از بت های قبیله قریش تقدس زادیی کرد و آنها را سرنگون ساخت و الله را جانشین آنها کرد با موجی از مخالفت از طرف قبیله قریش روبرو شد. به گواه تاریخ اما پیامبر اسلام پس از سیزده سال، بدلیل عدم حمایت گسترده قبیله قریش از پیامش، ناچار به ترک مکه گردید. و سرانجام، سالها پس از این واقعه، خدای پیامبر اسلام پدیده ای مقدس و بسیار بدیهی تلقی شد و خانه او قبله گاه مسلمانان گردید.
با آغاز فصل روشنگری در اروپای غربی، بتدریج بر فلاسفه و اندیشمندان مغرب زمین آشکار شد که اعتقاد به خدای واحد، که دگماتیزمِ ناشی از آن در دورانهایی از تاریخ بشر مصائب و جنگهای بیشماری را به ارمغان آورده است، در واقع امر انعکاسی بوده است از نیازهای درونی خود انسانها؛ و بعبارتی، واکنشی فلسفی و عرفانی در برابر ترسها، امیدها و آرزوهای آدمیانِ هر دوره بوده است. بگفته دیگر، آنچه که بعنوان یک موجود مستقل و خارج از انسانها و این جهان معرفی میشده است افسانه ای بیش نبوده و وجود خارجی نداشته است. این پروسه با اعلام مرگ خدا توسط فردریش نیچه به پایان خود نزدیک میشود و سر آغازی برای شکوفایی پست مدرنیسم، سکولاریزم و امانیسم میگردد. در واقع با اعلام مرگ خدا دوران جدیدی از تقدس زدایی از مقدساتی که خود انسانها، بنا به نیازهایشان بوجود آورده بوده اند، آغاز میشود. البته اندیشه های سکولار و امانیستی نیز از قانونمندی و سرنوشت مقدس و مطلق شدن استثنا نشدند و ما در دورانهایی نیز شاهد حکومتها و رهبران در ظاهر سکولار، اما بشدت ایدئولوژیک و مقدس نیز بوده ایم.
بنظر میرسد که تقدس یابی و سپس تقدس زدایی یک امر بسیار طبیعی و عادی در تاریخ تکامل انسان باشد. در هر دوره ای اما آنان که از مقدساتشان تقدس زدایی میشده است، هر گونه نقد و تلاش برای تقدس زدایی را به منزله اهانت به مقدساتشان می شمارده اند. برای مثال اقدام پیامبر اسلام در سرنگونی بتهای قبیله قریش قطعا در نزد معتقدین به آنها بعنوان اهانت تلقی میشده است، اگرچه همین قبیله بعدها به خدای محمد ایمان می آورد و مقدسی دیگر را جانشین مقدسات قبلی اش میکند. و یا زمانی که آشکار شد که بسیاری از داستانهای نوشته شده در کتب دینی از نظر تاریخی سندیتی ندارند و افسانه ای بیش نیستند بسیاری آنرا بعنوان توهین به مقدساتشان تلقی کردند در حالیکه همین واقعه برای برخی دیگر تابوشکنی و تقدس زادیی بود.
البته تا آنجا که یک امر مقدس در محدوده اعتقادات شخصی بماند و پاسخگوی نیازهای روحی و حتی سوالهای فلسفی انسانها باشد، بعنوان یک اعتقاد شخصی قابل احترام است و توهین و تمسخر آن خارج از اصول اخلاقی و انسانی است و بنابراین مردود میباشد. اشکال اما آنگاه پدیدار میشود که این موجود مقدس از محدوده خود خارج میشود و دامنه قداست خود را گسترش میدهد.
برای نمونه تا آنجا که اعتقاد برخی از هندوها به تقدس گاو در محدوده خودشان باقی بماند و گاو پرستان قصد صدور و تحمیل این اعتقاد را نداشته باشند میتوان این اعتقاد را بعنوان یکی از هزاران عقاید و مقدسات پذیرفت؛ و یا تا زمانی که اعتقاد به خدا و تقدس او در محدوده خاص خود، بعنوان یک پدیده مستحقِ عبادت، باقی بماند قابل فهم است و توهین به آن و یا تحقیر این اعتقاد مذموم است. به همین علت است که در اکثر کشورهای اروپای فقظ مجازاتهایی (البته بسیار محدود و نه تکفیر و اعدام) برای توهین به خدایِ هر مذهب در نظر گرفته شده است. برای مثال ماده ۱۶۶ از قوانین جزایی در آلمان به این مسئله اختصاص داده شده است و یا ماده ۱٨٨ از قانون مچازات عمومی اطریش مربوط میشود به اهانت به خدا. البته همین قوانین در انگلستان از قانون مجازات عمومی حذف شده اند و یا در امریکا دادگاه عالی قضایی نظر داده است که این نوع مجازاتها با قوانین اساسی در تضاد هستند.
این مجازاتها که محدود به جزای نقدی و یا حبس کوتاه مدت میشوند، تنها با این دلیل وضع شده اند که در واقع یکی از وظایف دولت سکولار حفظ آزادی مذاهب و تامین و تضمین زندگی مسالمت آمیز مذاهب در کنار یکدیگر میباشد.
اما در اسلام و بویژه در مذهب شیعه دوازده امامی و غلو گرِ آن و بطور مشخص در جمهوری اسلامی دامنه این تقدس بسیار بسیار فراتر از خدای واحد شده است. برخلاف مسیحیت، کتاب آسمانی مسلمانان مقدس و خدشه ناپذیر است. پیامبر اسلام و امامان، معصوم و از خطا بری اند؛ و فقهای شیعه و علمای دین بعنوان جانشینان امام غائب غیر قابل انتقاد میباشند. بگونه ای که هرگونه نقد و پرسشی توهین به مقدسات و مقامات قدسی دین تلقی میگردد.   
در مقابل اما در دنیای مدرن، مقدسات بتدریج جایگاه واقعی خود را یافته اند و از آسمان نازل، زمینی و انسانی شده اند. سنگین ترین مجازاتها در قوانین جزایی برای قتل انسانها و گرفتن حق حیات از دیگران در نظر گرفته شده اند و اعمال سرکوبگرانه حکومتهای مستبد تحت عنوان جنایت علیه بشریت محکوم میگردند و نه جنایت علیه خدا و یا مقدسات دیگر.
بعبارت دیگر در دنیای مدرن خوشبخانه این حیات و زندگی انسان و نسلهای آینده است که مقدس شده اند. در نزد انسان مدرن و امروزی بهبود کفیت زندگی و انتقال کیفیت بهتر زندگی به نسل آینده مقدس و با ارزش گردیده اند. و البته امر مقدسی که بدلیل ریشه در انسانِ زمینی و نیازهای حیاتی اش نسبی و متحول شونده است.
در وافع امر آنچه که مقدس اما در عین حال شونده و متحول است دامنه گسترده پدیده حیات بر روی این کره خاکی است. دامنه ای که بسان دامنه های یک کوهِ سر به فلکش کشیده، زمینه ای پر تنوع را برای کوهنوردان آماده کرده است. کوهنوردانی که گاها در مسیر صعودشان دلخوش به درختی، چشمه ای و یا صخره ای زیبا میشوند و پایبند آن میگردند، سپس آنرا مقدس می شمارند و در نهایت از ادامه صعود باز میمانند.
تجربه تاریخ و این نگاه زیبا و طبیعت شناسانه به تقدس نشان میدهد که آنچه که مقدس است میتواند روزی از مقام قدسی اش فرو افتد و نامقدس شود. در واقع این پروسه تقدس یابی و تقدس زادییِ متوالی و پی در پی، روی دیگر سکه‍ی جستجوی انسان برای یافتن پاسخ به سوالهای همیشگی اش است. در این مسیر، انسان هرگاه به پاسخی دست یافته تصور کرده است که پاسخ نهایی را پیدا کرده است و خودرا به آن سپرده و عابد و بنده آن شده است؛ و زمانی که پاسخهای یافته شده کارایی خودرا از دست دادند آنها را رها کرده و به جستجوی دوباره گمشده خود برخاسته است. تجربه نیز نشان داده که تحقیر و تمسخر مقدسات دیگران و بکارگیری روشهای خشونت آمیز در تقدس زادیی نتایج برعکس داشته اند و معتقدین را پایبندتر و محکمتر ساخته است. در مقابل اما باید مجددا تاکید کرد که هر تقدس زدایی و نقد اصولی و عاری از خشونت برابر با توهین به مقدسات نیست.

حمید آقایی