بانوی آهنین یا آهن قراضه اروپا


اردشیر زارعی قنواتی


• از آنجا که مرکل در طی سال های اخیر به طور انعطاف ناپذیر برنامه های خود را به دیگران تحمیل کرده است و هم اکنون نتیجه فاجعه بار آن گریبان بسیاری را گرفته به نظر می رسد که در تمامی حوزه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی با عکس العمل منفی دیگران روبه رو شده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱٨ تير ۱٣۹۱ -  ٨ ژوئيه ۲۰۱۲


نشست دو روزه اجلاس سران اتحادیه اروپایی در بروکسل در روز جمعه ۲۹ ژوئن با توافق بر سر کمک های مستقیم "صندوق نجات مالی" به بانک های مقروض در حوزه یورو به کار خود پایان داد. تفاوت سازوکار و برنامه جدید اتحادیه برای مقابله با بحران مالی در حوزه یورو در این است که اعطای وام به بانک ها از این پس مستقیم از طرف صندوق نجات مالی پرداخت می شود و با تاسیس "صندوق ثبات مالی" و یک نهاد جدید نظارت اروپایی، این وام ها از قروض دولتی حذف خواهد شد. راهکار جدید موجب می شود که بار مالی کنونی از دوش دولت های در حال بحران تا حدودی برداشته شده و اعتبار مالی آنان برای کاهش سود قرضه های ملی افزایش یابد.
ماحصل برنامه جدید در واقع گام اول جهت تغییرسیاست مالی اتحادیه از برنامه "ریاضت اقتصادی" مورد اصرار "آنگلا مرکل" صدراعظم آلمان به سمت برنامه "رشد اقتصادی" مدنظر "فرانسوا اولاند" رئیس جمهوری سوسیالیست فرانسه می باشد. در این اجلاس فشار سران ایتالیا و اسپانیا که از حمایت اولاند و دیگر اقتصادهای ضعیف اروپایی برخوردار بودند بالاخره مرکل را وادار به عقب نشینی کرده و همچنین خط بطلانی بر سیاست خانمان برانداز ریاضت اقتصادی کشید. هر چند که ظاهرا تمرکز نشست سران حول مسائل اقتصادی و جهت گیری برای خروج از بحران کنونی بوده است اما در زیر پوسته آن یک مبارزه و رقابت سیاسی بین رویکرد آلمانی خانم مرکل و رویکرد فرانسوی جدید آقای اولاند می باشد که در آینده می تواند منجر به تغییر موازنه قدرت بین برلن – پاریس شود. پیروزی اولاند در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه و اقبال عمومی اروپائیان نسبت به برنامه رشد وی نشان می دهد که از یک طرف شکست برنامه ریاضت اقتصادی مرکل برای اعضای اتحادیه اثبات گردیده و از طرف دیگر این تغییر مسیر می تواند آخرین امیدها برای بقای پول واحد اروپایی تلقی شود. در این بین با توجه به تاثیر برنامه های تحمیلی مرکل بر اتحادیه اروپایی و به خصوص حوزه یورو که به فلاکت بیشتر کشورهایی چون یونان منجر شده است در ساخت اجتماعی قاره سبز نیز یک واکنش منفی و سیر رانشی نسبت به آلمان ایجاد کرده است. برخورد شعف انگیز مردم اروپایی که تصاویر تلویزیونی آن در میادین پایتخت های فرانسه، مادرید، آتن و دیگر کشورهای اروپایی در شبی که در بازی نیمه نهایی یورو ۲۰۱۲ تیم ملی آلمان در ضربات پنالتی مغلوب ایتالیا گردید، به نمایش در آمد، به خوبی نشاندهنده انزوای آلمان در بین جوامع اروپایی می باشد.
از آنجا که مرکل در طی سال های اخیر به طور انعطاف ناپذیر برنامه های خود را به دیگران تحمیل کرده است و هم اکنون نتیجه فاجعه بار آن گریبان بسیاری را گرفته به نظر می رسد که در تمامی حوزه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نه تنها وی با عکس العمل منفی دیگران روبه رو شده بلکه آلمان نیز در یک انزوای سیاسی – اجتماعی قرار گرفته است.
به یقین نتایج اجلاس رهبران اروپایی در بروکسل از زوایای مختلف قابل بررسی خواهد بود و از هر زاویه نیز برآیند خاص خود صورت می گیرد. به لحاظ اقتصادی بحران یورو یک بحران ساختاری در عرصه نظام سرمایه داری تلقی می شود که بسیار فراتر از "بحران ادواری" این سیستم بوده و شاید زنگ خطر برای پایان نئولیبرالیسم اقتصادی باشد که حتی با تصمیمات کنونی اجلاس رهبران اروپایی نیز قابل درمان نباشد. ظهور، بروز و استمرار قدرتمند جنبش های اعتراضی "خشمگینان" در اسپانیا، "وال استریت را اشغال کنید" در آمریکا و مشابه آن ها در ایتالیا، یونان، پرتقال و دیگر کشورهای اروپایی نشان می دهد که طبقات متوسط و کارگری دیگر به راحتی حاضر به عقب نشینی و از دست دادن امتیازات اقتصادی – اجتماعی خود نخواهند بود. به لحاظ سیاسی دوران جدیدی که آغاز شده است یک چرخش معنی دار از راست به چپ را نشان می دهد که معادلات آن در فرانسه حکم پیروزی ائتلاف چپ را صادر می کند و در یونان نیز رادیکال های چپ تا مرز رسیدن به پیروزی پیشروی می کنند. آنچه بیش از همه مهم می باشد تغییرات معنی دار در حوزه اجتماعی اتحادیه اروپایی است که در راستای تشدید جنبش های اعتراضی، اعمال حاکمیت را از سوی دولت ها به لحاظ "عدم تطبیق منافع" عرصه قدرت با عرصه عمومی بسیار دشوار کرده و راه برون رفت از بحران را مسدود می کند. در کنار این موضوع شکاف بین حاملان تفکر لیبرالیسم اقتصادی با لیبرالیسم سیاسی که نمودهای آن در بین طبقات اجتماعی و احزاب سیاسی در اروپا نیز مشهود است، به این چرخه تغییرات عمق بیشتری می بخشد. هر چند که اجلاس اخیر رهبران اروپایی درهای جدید و امیدهای تازه یی را موجب گردید و استقبال بازارهای بورس از آن قابل توجه بوده است اما اگر این تنها گام اول برای تغییرات بزرگتر نباشد، موقعیت حبابی آن خیلی زودتر از حد تصور می ترکد و اتحادیه اروپایی را در سیکل معکوس و چالش های پایان ناپذیر کنونی حفظ خواهد کرد.