آهِ آهو
چند سروده ی کوتاه
خسرو باقرپور
•
منال از دوریم ای لولی ی مست
شکستی این دل و رفتم من از دست
چو بارانچکه ای افتاده در آب،
چو تیری از کمان در رفته از شست
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۹ تير ۱٣۹۱ -
۹ ژوئيه ۲۰۱۲
•
منال از دوریم ای لولی ی مست
شکستی این دل و رفتم من از دست
چو بارانچکه ای افتاده در آب،
چو تیری از کمان در رفته از شست
•
آتشِ سینه ام گرفته و گُر
طبع من آبی وُ روانم دُر
می نَرَنجانَدَم جَحیمِ لجن!
گوشم از واق واقِ سگ ها پُر
قاطران! هان! خرانِ آهن سُم!
یخِ شفافِ برکه ام سُرِ سُر!
...
•
مرا پیش از دو خواهر، دو برادر،
بزاییده خدابانویِ مادر
ولیکن نطفه ماندم، گیج بودم،
"تو" زاییدی مرا یک بار دیگر!*
*سال ها پیش "دیونیزوس" را از زبان استاد بزرگم امیرحسین آریانپور شناختم و به خاطر سپردم. رومیان دیونیزوس را بیشتر با نام باکخوس (به یونانی: Βάκχος) یا باکوس (به لاتین: Bakchos) میخواندند. او فرزند زئوس بزرگِ خدایان و بانویی زمینی با نام سمله بود. در افسانهها آمده است مادرش چون مرد، زئوس جنینِ نارسِ پسر در ران خود نهاد و او از ران پدر زاده شد. پرستش او در یونان و روم با مراسم شرابخواری همراه بوده است. دیونیزوس ایزد شراب، میگساری و کشاورزی در یونان باستان، و اهل تراس بود. دیونیزوس نه تنها ایزد شراب با قدرت مستکنندگیاش بود، بلکه نماد تمام آیینها و آثار شراب در جامعه بود. او شخصیتی اصلی در میتولوژی ی یونان باستان است. او نه تنها خدای شراب بوده بلکه نفوذ اجتماعی و سودآور شراب نیز مربوط به او بوده است. دیونیزوس یک جام خرگوشی داشت که هرچه از آن مینوشید هیچگاه خالی نمیشد. دو بیتی ی بالا اولین سروده ی من برای عزیزی است که مرا دوباره زایید.
•
من جهان را دیده بانی کرده ام
با زمین شیرین زبانی کرده ام
راز گُل ها را به باران گفته ام
با بلندی ها تبانی کرده ام
•
مرا به ترکِ اسبِ خیالت سوار کن
با من به شهر خلوتِ بوسه فرار کن
آهویِ پا شکسته و افتاده ی توام
من صیدِ دامِ تو ام پس شکار کن...
|