لبنان به عنوان یک هدف تاره
نئو کنسرواتورها و سیاست "هرج و مرج سازنده"


Thierry Meyssan - مترجم: محمدعلی اصفهانی


• در خلال اجلاس G۸ در سن پترزبورگ، جرج بوش، ژاک شیراک را از دخالت در لبنان منع کرد و به او گفت که آنچه در حال حاضر در لبنان و فلسطین می گذرد، یک عملیّات اسراییلی ِ مورد حمایت آمریکا نیست؛ بلکه یک عملیّات آمریکایی است که به وسیله ی اسراییل انجام می پذیرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۹ مرداد ۱٣٨۵ -  ٣۱ ژوئيه ۲۰۰۶


لبنان به عنوان یک هدف تاره
نئو کنسرواتورها و سیاست "هرج و مرج سازنده "
در خلال اجلاس G٨ در سن پترزبورگ، جرج بوش، ژاک شیراک را از دخالت در لبنان منع کرد و به او گفت که آنچه در حال حاضر در لبنان و فلسطین می گذرد، یک عملیّات اسراییلی ِ مورد حمایت آمریکا نیست؛ بلکه یک عملیّات آمریکایی است که به وسیله ی اسراییل انجام می پذیرد .
Thierry Meyssan - محمدعلی اصفهانی
 
مقاله یی نوشته است   Thierry Meyssan ، سیاستمدار، نویسنده   و روزنامه نگار جنجالی طیف چپ فرانسه، و بنیانگذار شبکه ی فرانسوی ـ جهانی ولتر، و یا به عبارت دقیق تر: "شبکه ی ولتر برای آزادی بیان"، در باره ی ماجرای تجاوز اخیر اسراییل به لبنان، و اهداف پنهان این تجاوز، و آنچه این تجاوز ـ تنها ـ مقدّمه یی بر آن است. مقاله یی به این صورت جمع و جور شده، و از این زاویه ی دید، شاید در   جای دیگری نیامده باشد .
Thierry Meyssan   از جمله به دلیل شلوغ بودنش، و عنداللزوم بی پرواییش در حرکت بر خلاف جریان آب، در نزد سیاست شناسان فرانسه و جهان، چهره یی آشناست .
جنجالی ترین کتاب او به نام "نیرنگ دهشت آفرین" درباره ی وقایع یازده سپتامبر دوهزار و یک، جزء کتاب های بسیار پرفروش جهان است که تا کنون به بیست وهفت زبان ترجمه شده است .
او در این کتاب که در سال ۲۰۰۲ منتشر کرده است، با ارائه ی اسناد و مدارک و تحلیل ها، از تزی دفاع می کند که بر مبنای آن، ماجرای یازده سپتامبر ۲۰۰۱ بر خلاف ظاهرسازی های ماهرانه، یک ماجرای تروریستی داخلی آمریکاست، و نه محصول یک توطئه ی "اسلامیستی ".
او ابن ماجرا را   یک کودتای واقعی در آمریکا می داند که دار و دسته ی بوش، در پوشش آن، از یک طرف، خود را بر تمام شئون کشور، حتّی زندگی خصوصی افراد، مسلّط می کنند؛ از یک طرف، به طور متدیک، تمام مراکز "ضدّ قدرت" را نابود و یا بی اثر می سازند؛ و از طرف دیگر، برنامه های از پیش طرّاحی شده ی خود را در افغانستان، عراق، فلسطین، سوریّه، لبنان و ایران، به مرحله ی اجرا در می آورند .
  Thierry Meyssan هم به عنوان نویسنده و روزنامه نگار جهانی، و هم به عنوان سیاستمدار شناخته شده ی فرانسوی (دبیر ملّی حزب رادیکال چپ) تا آنجا پیش می رود که کارزاری جهانی برای گشودن یک تحقیق در مجمع عمومی سازمان ملل متّحد برای روشن کردن حقیقت ماجرای یازده سپتامبر، به راه می اندازد .
اگر به آماری که موسّسه ی Zogby International در ماه مه همین امسال گرفته است اعتماد کنیم، نه تنها او و همراهانش در این کارزار، بلکه حتّی چهل و دو درصد از مردم آمریکا معتقدند که ماجرای یازده سپتامبر، یک صحنه سازی بوده است و دستگاه بوش در باره ی چند و چون آن به آن ها دروغ گفته است ...
 
با شبکه ی "ولتر" در طی دوازده سالی که از بنیانگذاری آن به وسیله ی Thierry Meyssan و به مسئولیّت او می گذرد، جمع کثیری از احزاب و شخصیّت ها و روشنفکران وابسته به طیف های ضدّ جنگ، ضدّ موندیالیزاسیوان، و جریان های فکری و سیاسی چپ فرانسه و جهان، به صورت مستمر و یا مقطعی، همکاری داشته اند و دارند .
به خاطر افشاگری ها و سخنان بی پروایش، بارها علیه Thierry Meyssan اقامه ی دعوا شده است. امّا دراین دعوا ها، این، مدّعی بوده است که شکست خورده است. و درست برعکس، در چند اقامه ی دعوایی که او کرده است، پیروزی با مدّعی بوده است ...
 
شاید با مطالعه ی مطلبی که پیش رو دارید، چندان تعجّب نکنید اگر بدانید که مطابق آنچه در دائرﺓ المعارف معروف ویکی پدیا آمده است :
در ژوئیه ی سال گذشته، وزارت دفاع آمریکا، در کتابچه یی که منتشر کرده است، Thierry Meyssan    و شبکه ی ولتر را از اصلی ترین منابع سراسر جهان، در زمینه ی "دروغ پراکنی" علیه امریکای جرج بوش پسر دانسته است !
 
هفتم مردادماه ۱۳۸۵
محمّد علی اصفهانی
www.ghoghnoos.org
 
لبنان به عنوان یک هدف تاره
نئو کنسرواتورها و سیاست "هرج و مرج سازنده "
 
Thierry Meyssan
Juillet ۲۰۰۶
Réseau Voltaire
 
مقامات واشنگتن و اسراییل، از عملیّات نظامی جاری در لبنان، شادمان و سرخوشند. به گفته ی کنده لیزا رایس :
ـ درد های لبنان، "دردهای زایمان یک خاورمیانه ی جدیدند ".
از نظر تئوریسین های هرج و مرج سازنده"، برای تحمیل کردن یک نظم جدید در منطقه یی سرشار از نفت و گاز، لازم است که در همه جای این منطقه، نهر های خون، جاری شود .
تجاوز ارتش اسراییل به لبنان، از خیلی وقت پیش، برنامه ریزی شده است؛ و تحت نظارت و فرماندهی عالیه ی وزارت دفاع آمریکا قرار دارد .
 
در ۲۱ ژوئیه ی امسال (۲۰۰۶) در جریان کنفرانس مطبوعاتی کنده لیزا رایس در وزارت امور خارجه ی آمریکا، از او در باره ی ابتکارات احتمالی آمریکا در ارتباط با بازگردانیدن صلح به لبنان پرسیده شد .
رایس، چنین جواب داد :
ـ من سودی در دیپلماسی نمی بینم اگر قرار باشد که اوضاع به روال معمولی [روال قبل از تجاوز اخیر اسراییل به لبنان] باز گردد. من فکر می کنم که چنین امری یک اشتباه خواهد بود. آنچه در اینجا ما شاهد آنیم، به تعبیری، آغاز کار، و درد های قبل از زایمان یک خاورمیانه ی جدید است. ما هرچه بکنیم یا نکنیم، باید این جنین را به سمت جلو و بیرون برانیم؛ نه به سمت عقب .
 
در چشم انداز واشنگتن، آنچه امروز در لبنان می گذرد کوچترین ارتباطی به دستگیری دو سرباز اسراییلی به وسیله ی حزب الله ندارد؛ و معنای آن، چیزی نیست به جز به عینیّت و مرحله ی اجرا در آوردن تئوری "هرج و مرج سازنده" که در طی زمانی طولانی در دست بررسی و آماده سازی بود و هست .
مطابق عقیده ی مریدان فلسفه ی لیو استراوس، Leo Strauss ، که شاخه ی مدیاتیک آن، تحت عنوان " نئو کنسرواتور ها" معرّفی می شود، قدرت واقعی، در بی تحرّکی، حاصل نمی شود؛ بلکه بر عکس، در تقابل با همه ی انواع و اقسام و اشکال مقاومت است که می توان آن را تحقّق بخشید. این، با غرق کردن توده ها در هرج و مرج است که "الیت" ها می توانند موقعیّت خود را تثبیت کنند .
 
بنا بر تئوری لیو استراوس، همچنین، در صورت وجود این نوع هرج و مرج و خشونت است که منافع امپریالیستی آمریکا و منافع دولت عبری، به گونه یی غیر قابل تفکیک، در هم می آمیزند و همگون می شوند .
 
اراده ی اسراییل برای متلاشی کردن لبنان، و برای ایجاد یک دولت کوچک مسیحی، و برای تحت کنترل درآوردن قسمتی از خاک لبنان، چیز تاره یی نیست .
چنین اراده یی، در سال ۱۹۵۷در خاطرات "بن گوریون" ـ که پس از مرگش منتشر شد ـ مطرح شده بود .
این اراده، به خصوص، در یک پروژه ی گسترده ی کولونیلیزاسیون خاورمیانه، گنجانیده شده است :
این پروژه، با نام "یک انقطاع پاکیزه: استراتزی برای امن کردن سرزمین (سرزمین اسراییل)"، به وسیله ی یک "تینک تانک" نئوکنسرواتورها به نام ASPS ، در سال ۱۹۹۶ تهیّه شده است .
این پروژه را گروهی از کارشناسان که به وسیله ی ریچارد پرل گرد هم آورده شده بودند، بعد از آماده ساختن، به بنیامین نتان یاهو [نخست وزیر به غایت راستگرای اسبق اسراییل] ارائه دادند .
این پروژه، معرّف "صهیونیزم تجدید نظر طلبانه" ی Vladimir Jabotinsky   است. او در تئوری صهیونیزم تجدیدنظر طلبانه ی خود، موارد زیر را پیشنهاد کرده بود :
● باطل کردن قرارداد اسلو
● از میان برداشتن یاسر عرفات
● اشغال بخش های دیگری از سرزمین فلسطین .
● سرنگون کردن صدّام حسین، به عنوان عملی جزء مجموعه یی از عملیّات سلسه وار به قصد بی ثبات کردن سوریّه و لبنان .
● متلاشی کردن عراق و ایجاد یک دولت فلسطینی در خاک آن .
● استفاده از اسراییل، به عنوان پایگاه تکمیلی برنامه ی "جنگ ستاره ه ها ".
 
پروژه ی ارائه شده به نتان یاهو، الهام بخش سخنرانی روز بعد او در کنگره ی آمریکا شد .
در آن پروزه، تمام محتویّات شرایط کنونی را می بینیم :
تهدید ایران، سوریّه و حزب الله؛ و همراه آن، به عنوان کادو، در اختیار مطلق اسراییل قرار دادن بخش شرقی اورشلیم .
 
و این، همراه و منطبق است با دیدگاه های هیأت حاکمه ی آمریکا :
کنترل سرزمین های سرشار از هیدرو کربور (نفت و گاز و...) که برژینسکی و برنارد لویس، آن را "کمان بحران" می نامیدند. یعنی کمانی که خلیج گینه را به دریای خزر، با عبور از خلیج فارس، متصّل می سازد، تا دولت ها و رژیم های سیاسی را از نو تعریف کند: "تغییر مدل خاورمیانه ی بزرگ"، بنا به اصطلاح جرج بوش پسر .
این، همان خاورمیانه ی جدیدی است که مادموازل رایس، خود را مامای آن می داند و می خواهد نظاره گر زایشش باشد .
 
ایده، خیلی ساده است :
جایگزین کردن دولت هایی که میراث فروپاشی حکومت عثمانی هستند به تکّه های کوچکتر تک ملیّتی. و این تکّه های کوچکتر را مستمرّاً به جان یکدیگر انداختن؛ و به این وسیله، قدرتشان را خنثی کردن .
به تعبیر دیگر، این ایده یعنی تأمین کردن تسلّط کامل آنگلوساکسون ها بر منطقه، و عدول از قراردادی که درسال ۱۹۱۶ به طور نهانی بین دو قدرت بزرگ استعماری فرانسه و انگلستان منعقد شده بود و قرار داد Sykes-Picot   نام داشت .
 
امّا برای تعیین کردن شکل و محتوای دولت های جدید، طبعاً، در هم کوبیدن و از میان بردن آنچه در حال حاضر وجود   دارد ضروری است. و این همان چیزی است که دار و دسته ی بوش، از پنج سال پیش تا به حال، با اشتیاق عنان گسیخته یی به آن مشغولند. و نتیجه و محصولش را می توان اینطور ارزیابی کرد :
● فلسطین اشغالی، از هفت درصد سرزمین های خود، منقطع شده است. نوار غزّه و کرانه ی باختری رود اردن، با یک دیوار [همان دیوار معروف که حتّی پاره یی از حقوقدانان اسراییلی طرفدار دولت، به غیر "قانونی" بودن آن معترفند] از یکدیگر جدا شده اند. حکومت فلسطین، متلاشی شده است؛ و وزیران و نمایندگان مجلس آن، به وسیله ی اسراییل ربوده شده اند و به زندان اندخته شده اند .
● سازمان ملل، به لبنان دستور داده است که با اخراج نیروهای سوریّه، و با انحلال حزب الله، خود را خلع سلاح کند. نخست وزیر پیشین، رفیق حریری، به قتل رسیده است؛ و همراه او ، نفوذ فرانسه در لبنان از میان رفته است. زیربناهای اقتصادی لبنان، متلاشی شده اند. بیش از پانصدهزار پناهنده ی دیگر بر تعداد پناهندگان منطقه، اضافه شده است .
● رژیمی وحشی تر و بی رحم تر، جانشین رژیم دیکتاتوری صدّام حسین شده است. در عراقی که با بیشتر از سه هزار قتل در هرماه، و هرج و مرجی گسترده، آماده ی تجزیه به سه بخش جداگانه است .
● نام مستعار "طالبان"، جای خود را به نام مستعار "دموکراسی" داده است. "دموکراسی" یی که به انجام مجازات های "شرعی" با دیدگاهی ارتجاعی تر، به علاوه ی کشت خشخاش [که در زمان طالبان، تا حدودی برای مقابله با آن، تلاش ها و یا دستکم ادّعا هایی می شد] مشغول است. افغانستان، عملاً در میان جنگسالاران، تقسیم شده است؛ و جنگ، در آن فراگیر   می شود. به طوری که حکومت مرکزی حتّی در پایتخت هم نمی تواند قدرت خود را اِعمال کند .
 
در واشنگتن، مریدان لیو استراوس، هر روز بیشتر از پیش، صبر و قرار از کف می دهند؛ و رویای گسترانیدن هرج و مرجشان را به سودان، به سوریّه، و به ایران، در سر می پرورانند .
در این دوران گذار، دیگر صحبت از "دموکراسی بازار"، در میان نیست. فقط، سخن از خون است و سلاح .
 
ژاک شیراک، رییس جمهوری فرانسه، که در آرزوی دفاع از آخرین بازمانده های منافع کشور خود در لبنان، نخست وزیرش، دومینیک ویل پَن، را به لبنان فرستاده بود، حسابی دمغ شد :
در خلال اجلاس G٨ در سن پترزبورگ، جرج بوش او را از دخالت در لبنان منع کرد و به او گفت که آنچه در حال حاضر در لبنان و فلسطین می گذرد، یک عملیّات اسراییلی ِ مورد حمایت آمریکا نیست؛ بلکه یک عملیّات آمریکایی است که به وسیله ی اسراییل انجام می پذیرد .
و ناگهان موسیو ویل پَن دید که برای مخاطبان خود در لبنان چیزی نخواهد داشت به جز   حرف های قشنگ، به علاوه ی ناتوانی خود !
 
به طور دقیق تر :
  همانطور که San Francisco Chronicle   افشا کرده است، برنامه ی نابودسازی لبنان را، کمی بیش از یک سال پیش، ارتش اسراییل، به جرج بوش پیشنهاد کرده بود. و این پیشنهاد، موضوع یک بحث سیاسی بود در "فروم جهانی" که انستیتوی "امریکن اینترپرایز"، به روال همه ساله، در ۱۷ و   ۱۸ زوئن امسال (۲۰۰۶) در Beaver Creek برگزار کرد .
نتان یاهو و دیک چنی، در معیّت ریچارد پرل و ناتهان شارانسکی، به طور مفصّل در باره ی این پیشنهاد با هم گفتگو کردند. و چراغ سبز، از طرف کاخ سفید، چند روز بعد از آن داده شد .
 
عملیّات نظامی اسراییل، تحت کنترل و نظارت عالیه ی وزارت دفاع آمریکا قرار دارد. وزارت دفاع آمریکا، نکات اساسی استراتژی و هدف ها (سیبل ها) را تعیین می کند. نقش اصلی به ژنرال    Bantz Craddock سپرده شده است که فرمانده "فرماندهی جنوب" است .
او متخصّص تنظیم حرکت زره پوش هاست؛ و این تخصّص خود را در جریان عملیّات معروف "توفان صحرا"، و مخصوصاً در زمانی که فرماندهی نیروهای زمینی ناتو را در کوسوو بر عهده داشت نشان داده است .
او مرد مورد اطمینان دونالد رامسفلد است؛ و مأموریّت فرماندهی ارشد عملیّات استثنایی را برای رامسفلد   عهده دار بوده است؛ و نیز زندان گوانتانامو را برای او پرورانیده است و سازماندهی کرده است .
آن که باید در ماه نوامبر آینده، به مقام فرمانده فرماندهی بخش اروپایی ناتو منصوب شود، همین فرد است .
در این مقام جدید، او خواهد توانست فرماندهی نیروهایی را که احتمالاً ناتو به جنوب لبنان خواهد فرستاد ـ علاوه بر فرماندهی نیروهایی که در حال حاضر، در افغانستان و سودان مستقر هستند ـ بر عهده بگیرد .
 
سی سال است که ژنرال های اسراییلی و آمریکایی یاد گرفته اند که همدیگر را بشناسند و بفهمند. از طریق ردّ و بدل هایی که میان آن ها، به وسیله ی "انستیتوی یهودی برای امور امنیّت ملّی ( Jewish Institute for National Security Affairs - JINSA) انجام می پذیرد .
انجمنی که کادرهایش را موظّف کرده است که در سمینار های مطالعه ی اندیشه های لیو استراوس، آموزش ببینند .