کناره‌گیری "ما" از حزب مشروطه ایران



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٣۱ تير ۱٣۹۱ -  ۲۱ ژوئيه ۲۰۱۲


به: شورای مرکزی محترم حزب مشروطه ایران
به: اعضای محترم حزب مشروطه ایران
به: رایزن حزب آقای دکتر اکمل

موضوع: کناره‌گیری از عضویت در حزب مشروطه ایران
‌تاریخ: ۱۸ ژوئیه ۲۰۱۲

به آگاهی اعضای حزب مشروطه می‌رسانیم از تاریخ ۱۸ ژوئیه ۲۰۱۲ به فعالیت خود در حزب مشروطه ایران پایان داده و از حزب کناره‌گیری می‌کنیم.

***
چرا ناچار به کناره‌گیری شدیم:

۱- حزب مشروطه ایران بعد از دو دهه فعالیت، نخواست و نتوانست با تغییری بنیادی در اندیشه، خود را از یک "حزب" نوستالژیک، با اولویت "پادشاهی همه چیز است" به حزبی لیبرال دمکرات فرا برویاند. خیال بستن به رهبری کاریزماتیک رضا پهلوی و ناتوانی در بیرون آمدن از "صغارت" (بمعنایی که کانت اشاره داشت) این حزب را از درک منشور لیبرال دمکرات خود ناتوان ساخت.

۲- سر سپردن به پویه قدرت، به موازات بالا‌گرفتن تلاش‌ برای رهبرسازی‌های بدون پشتوانه و بی‌ربط به مردم ایران و برگزیدن استراتژی نادرست و خطرناک شاهزاده بعنوان راه حزب، چیزی نیست جز همان نگاه و منشور سلطنت‌طلبی که از همان آغاز تشکیل حزب تاکنون منتظر فرصت مناسب مانده بود.

۳- سنجاق کردن سرنوشت حزب به شاهزاده، حاصل عدم استقلال حزبی، "صغارت سیاسی" و بی‌ربط بودن از مبارزات مردم ایران است. اینک "بدنه" حزب دوشادوش شورای مرکزی به طرح "شورای ملی ایرانیان" پیوسته و در مسیر آلترناتیوسازی خارج کشور و موازی‌سازی با مبارزات درون کشور گام بر‌می‌دارد.

۴- حزب و شاهزاده، هردو درمانده در کار "شورای ملی ایرانیان" و هردو علیرغم کارکشتگی در خالی‌کردن مواضع در صورت نامساعد بودن اوضاع! این‌بار بهای سنگینی را خواهند پرداخت. سرافکندگی، تنها بخشی از بهایی خواهد بود که این "شورا" به دست‌اندکارانش ارزانی خواهد داشت.

۵- هشدارهای داریوش همایون در مورد "بدنه" حزب و بودن آنها در عوالم پنجاه شصت سال گذشته، شوربختانه حقیقت خود را به اثبات رساند. پس از او، تازش به "دفتر پژوهش" و پشت کردن به منشور و مواضع حزب، آغاز گشت. در اولین تهیه‌ها، به فرموده، بحث‌های سیاسی راجع به مواضع حزب، و شاهزاده از دستور کار این دفتر حذف گردید تا چرخش سیاسی دلخواه جریان سلطنت‌طلب در حزب با آسودگی بیشتری انجام پذیرد.

۶- حزب، نخواست بپذیرد که شورای مرکزی مجاز نیست بر خلاف قطعنامه‌ها و منشور خود، خط‌مشی جدیدی در پیش گیرد. نخواست بپذیرد که کنگره حزب، اعضای شورای مرکزی را موظف کرده است منشور و قطعنامه‌ها را به اجرا بگذارند. نخواست بپذیرد که چک سفیدی به شورای مرکزی داده نشده است تا بین خود رای‌گیری کنند و هر چه خواستند در پیش گیرند. نخواست بپذیرد موظف است تا کنگره بعدی، بر سر مواضع و قطعنامه‌های پیشین بماند.

۷- "ما" فاصله‌‌ای ژرف بین اولویت‌های خود و حزب می‌بینیم. پیکار ما با رژیم اسلامی بر پایه منافع ملی ایران و حمایت از مبارزات مردم استوار است. ما نمی‌توانیم به روند "شوراهای رهبری خود‌خوانده" که بر فراز مردم ایران تشکیل می‌شود بپیوندیم. این "شورا"‌ها نیروی خود را بناچار از بیگانه خواهند گرفت و در "تعامل" با آنها، راهی جز پذیرش آن‌چه خواسته شود ندارند. در این بزنگاه خطرناک و حساس تاریخ میهن، مانند همیشه حفظ تمامیت ارضی و یگانگی ملی به‌هر قیمت و تحت هر شرایطی اولویت ما است. آنها که وارد مناسبات "رهبر سازی در بیرون" شده‌اند خود‌بخود این اولویت را به پرسش کشیده‌اند. ما می‌خواهیم مردم ایران به دست توانای خود، سرنوشت خود را بیافرینند و از هر فرصتی که فضای مبارزه را بازتر کند و خطر حمله نظامی و گسیختگی کشور را کاهش دهد استقبال می‌کنیم. این ملت نشان داده است که دشمنان خود را به شکل ویژه‌ی خود شکست داده است و این‌بار نیز خواهد داد.

اگر قرار است حزبی در عمل، رسالت خویش را برگرداندن پادشاهی بداند
اگر قرار است حزبی ناتوان از یک موضع‌گیری در برابر امر "قدسی"‌اش باشد
اگر قرار است بخش بزرگی از کاروان حزب، از قاره‌ای ندای "فدرالیسم از اصول دمکراسی است" و از قاره‌ای دیگر ندای "فدرالیسم را می‌شود به رای گذشت" سر دهد.
بناچار باید این کاروان را به حال خود گذاشت.

مهرداد احسانی‌پور
دکتر بابک بهزادی
بهرام رحیمی
مهدی موبدی