نقشه دمکراسی در ایران؛ در مسیر اتحاد با چه کسی؟
تحصیل حاصل چپ ها از خرمن کنفرانس های بی نتیجه


ح. افرادی


• رفقا پارادوکس را رها کنید. شما گرچه با هویت سجلی در این کنفرانس ها شرکت می نمایید ولی شناسنامه فکری الصاقی هویت سجلی شما نیست. نام شما... یکطرف موضوع است. اماهرگاه که به نام صدایتان می کنند، فلانی وابسته به جنبش فدائی را، در جان ذهن گوینده زنده می کنید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۵ مرداد ۱٣۹۱ -  ۲۶ ژوئيه ۲۰۱۲


-- گذری بر ترکیب سیاسی شرکت کنندگان کنفرانس بروکسل

دومین کنفرانس پیشبرد اتحاد برای دموکراسی در ایران در ۷ جولای سال جاری (۱۷و ۱٨ تیرماه) در شهر بروکسل برای برقراری دموکراسی در ایران تشکیل شد. معدود سایت هایی خبر از حضور حدود صد نفر دادند. این سطور برآمد گزارش های سایت کنفرانس و دو سه رسانه مجازی چپ بود. آیا واقعاً کنفرانس با حضور یکصد شرکت کننده آن هم عناصر سیاسی – ایرانی بخصوص مخالف رژیم ایران برگزار شده بود؟ نیاز به اندکی بردباری بود. واقعیت روشن خواهد شد. کیهان تهران اگر به کنفرانس نمی پرداخت؛ قطعا ارباب رسانه ای دنیای آزاد که هستند. سه شنبه شب ۱۰ جولای برنامه صدای آمریکا پرتوافشانی کرد که در پردازشی ازآن یاری می گیرم.
نشست دو روزه اتحاد برای دمکراسی در بروکسل پایان یافت. قبلاً گزارش خبری نشست در دو، سه سایت به چشم می خورد که برنامه افق صدای آمریکا به حق ابتکار از کیهان تهران ربود. مجری برنامه پربیننده اعلام کرد؛ برنامه امشب با حضور دو نفر از اعضاء برگزارکننده (جواد خادم و ناهید بهمنی) و جوان به ظاهر سفیر سرگردان، شیخ کروبی و دکتر امیرحسین گنج بخش پخش خواهد شد. سه شنبه شب ۱۰ جولای برنامه افق واقعاً نورافشانی کرد. تاباندن نورآشکارسازی؛ زوایای تاریک کنفرانس بروکسل را روشن ساخت. زوایایی از این قرار که اعلام شده بود که کنفرانس با حضور یکصد تن فعالان سیاسی – ایرانی در بروکسل و با هزینه شرکت کنندگان برگزار خواهد شد. اما جواد خادم که تازه به میدان اپوزیسیون وارد گشته و از برگزارکنندگان کنفرانس می باشد، پاسخی مستدل و متقن به مجری برنامه افق نداد. گویا وی ضرورتی بر پاسخگویی احساس نمی کرد. مجری برنامه آشکار ساخت که نشست با حضور۷۰ مدعو که ۵ نفر از آنها غیرایرانی بودند؛ برگزار گردید. اما جواد خادم ازعاملین حادثه نوژه تمایلی بر پرداختن به تعداد شرکت کنندگان نداشت. خادم که ظاهراً ماسک مشروطه خواهی بر سیمای سیاسی مبهم خویش نهاده بود، عبوری مرموزانه از پاسخ به تایید خبر مجری برنامه افق نمود. عبوری که هدفی جز پوشاندن نقش خارجیان در کنفرانس ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی نداشت. خادم با بیقراری عارض بر سیمای خود، نحوه و چگونگی دریافت کمک مالی را به عناصر تاجر ایرانی که به غرب تردد می کنند حوالت داد. وی عنوان کرد تمایل به اعلام اسامی آنان ندارد. اگر خادم اندک هشیاری سیاسی داشت راحت تر آن بود که چنین پاسخ بچگانه (با هدف مخفی کردن منابع مالی خارجی کنفرانس را) در قالب سناریوی موجه تری تعریف می کرد.
گزارش سایت کنفرانس بروکسل عنوان کرده بود که مدعوین فعالان سیاسی – ایرانی هستند. کوشش شده بود که برای شرکت ایرانیان مخالف، نشست صورت می گیرد. اما فعالان سیاسی عنوان سازمانی را بر سینه داشتند. گرچه از شرکت کنندگان تعدادی، عناصر فعال شناخته شده، اندک خوشنام و تعداد بسیاری اگر اتیکت سازمانی را از سینه بر می گرفتند فراتر از شهروند عادی خوانده نمی شدند. ضمناٌ عناصر سرسپرده سلطنتی بسیار، و تعدادی اصلاح طلب رادیکال رانده شده از قدرت و سرگردان نیز بودند. برگزارکنندگان ترفندهایی اتخاذ کردند تا افکارعمومی باور کند؛ دومین نشست پیشبرد دمکراسی با حضور صد در صدی ایرانیان و با کمک مالی ایرانی نه منابع مالی خارجی برگزار می شود. اما گزارش آمده از آغاز کنفرانس خلاف وعده برگزارکنندگان بود. خبر آمد که عناصرغیرایرانی و آنهم سه نفر به نام های مارک فیش پاتریک، هانس بلیکس و اتولانگه (لانگی) نیز حاضرهستند. یاللعجب چه شده؟ کنفرانس تناقض نماست. شرکت صددرصد ایرانی به حضو بیست درصدخارجی = هشتاددرصد ایرانی تبدیل می شود؟ آیا با چنین سناریوهایی نمی شود اندیشید که ممکن است منابع کمک مالی نیز آنی نباشد که هست. شاید تاجر در حال تردد به ایران که تمایل به افشاء اسم و هویت ندارند نیز سناریو نخ نمای وارونه کردن حقایق است تا منابع خارجی مالی آشکار نگردند. پس حضور مهمان خارجی مترادف با ناظرین خارجی بر نحوه هزینه کردن کمک مالی دیگران است. از غیر ایرانیان حاضر در کنفرانس بروکسل دو تن از آنها (مارک فیش پاتریک و هانس بلیکس) از کارشناسان سابق آژانس انرژی هسته ای بودند و فرد خارجی سوم اتولانگی بدون آشکار شدن هویت در میز گرد مسئله هسته ای ایران بررسی این پرونده و شرائط کنونی موافق به سخن می نشینند. اما مجری برنامه افق آشکار ساخت که کنفرانس میزبان ۵ خارجی بوده است. متاسفانه مدعیان خبرنگاری شرکت کننده در کنفرانس تاکنون لب دوخته اند تا از نعمات کنفرانس بعدی محروم نگردند. اما چه غم است رفیق! سر مجامع اطلاع رسانی غرب سلامت.
برگزارکنندگان کنفرانس بدانند که در عصر انفجار اطلاعات مخفی نگهداشتن هویت ها و نشست ها عمر کوتاهی دارند. گرچه برگزارکنندگان کنفرانس بروکسل از اعلام هویت دیپلماتیک و سیاسی فرد خارجی به نام اتولانگی بنا به دلایل نامعلوم خودداری کردند. آیا مسئولان برگزارکننده کنفرانس نمی دانند که درعصر اطلاعات مخفی کردن هر مسئله و اطلاعاتی خواه سیاسی و لاغیر؛ امکان پذیر نبوده و قابل توجیه نیست؟ کتمان واقعیت با وجود امکان افشاء سریع؛ هرگز منطقی تلقی نمی گردد و خواننده را با ابهام روبرو ساخته و امکان هرگونه تصور به علاقمندان را به دنبال خواهد داشت. بلافاصله هویت اتو لانگی آشکار گردید و روشن شد که وی ازهمکاران موسسه دفاع از دموکراسی (واشنگتن) می باشد. همچنین وی ارتباطات گسترده ای با محافل جنگ افروز نئولیبرال ها و لابی اسرائیل درآمریکا دارد. نامبرده در پنل دوم با مدیریت شهریار آهی عنصر سلطنت طلب از امتیاز سخنرانی برخوردار گردید تا بار دیگر خوش رقصی سلطنت طلبان فاقد حیثیت اجتماعی در ایران در برابر آمریکائیان ثابت گردد.اتو لانگی درسخنرانی وقیحانه خود در حضور اپوزیسیون خارج از کشور ایران میهنمان را تهدید به استفاده از ابزار نظامی یا همان حمله نظامی و بمباران شهرها و مردم ببگناه نمود. خبرکوتاه بود و اندوهبار. کوتاه بودن خبر شاید ناشی از رسوبات انسانی برخی عناصر وطن پرست اپوزیسیون خارج کشور باشد که شرمشان می شد تا سخنرانی توهین آمیز و مداخله گرایانه فرد معلوم الحالی بطور کامل و مبسوط رسانه ای نگردد. اما اندوهبار بودن خبر سخنرانی از منظر توصیف اندوهباری نیست که موضع حمله نظامی به ایران در حضور عناصری از اپوزیسیون چپ خواه دموکرات یا سوسیالیست عنوان می شود. طرح حمله نظامی با توجه به هدف حضورسازمان های چپ بویژه فدائیان در کنفرانس و سخنرانی فریدون احمدی در پنل و بررسی راه های اتحاد و هماهنگی نیروهای اپوزیسیون با اما و اگرهایی روبرو می باشد. کمی تا قسمتی تاسف بار است. شرکت فعال سیاسی با برچسب سازمانی خونبار برسینه کسانی غرور می رویاند و کس دیگری از آن بدبینی می سازد. بدبینی ای که بر پیشانی باریک او نمی نشیند؛ بر سیمای بلند تاریخی تشکیلاتش حک می گردد.
شرکت فردی تحت عنوان فعال سیاسی در نشست های ناهمخوان با برنامه نظری وسیاسی تشکل رسمی چیز بی مسمایی است. فعال سیاسی در خلا فعالیت نمی کند بویژه وقتی که از کلوب سیاسی مشخصی می آید. آیا صرف فعال سیاسی و حضور فردی می شود لباس اندیشه را پشت درب کنفرانس ها و نشست ها گذاشت و همچون لوح نانوشته داخل شد؟ یا شاید او به قصد شومی آمده؟ آمده تا با حضور در جمع نامتجانس با تشکیلات خود، لباس چرک تبارخود که نه؛ زیرا چنین لباسی وجود ندارد. او نیامده تا تلاش انسانی مرزبندی شده شان را به ثمن بخس بفروشد؟ شرکت در کنفرانس ها و نشست ها فارغ از اینکه نیروهای وابسته به سلطنت که می کوشند واقعیت انکارناپذیر فروپاشی قدرت و گفتمان سلطنت را به چالش می کشند و به هرشکل غیرسیاسی رویای بازگشت به قدرت را در پناه حمله نظامی آمریکا می جویند، در جای خود قابل بررسی می باشد. اما رفقا نباید فراموش کنند که آثار شکنجه بر روان و پیکرشان یادآور میراث ضدبشری سلطنت پهلوی وجود دارد. بنابراین در کنارسلطنت طلبان و مهره های سرسپرده آنان نشستن نه تنها توان سازمانی آنها را افزایش نمی دهد بلکه تا ابد داغ فراموش نشدنی همکاری با خدمتگزاران آمریکائی شاه را بر پیشانی شان حک خواهد کرد. اگر پرنسیپ سیاسی از این رفقای چپ پیر و جوان رعایت می شد بایستی دعوتنامه رسمی خطاب به عالیترین ارگان رهبری هیأت سیاسی اجرائی ارسال می گردید که سلطنت طلبان پیاده نظام نئولیبرال آمریکایی قصد ایجاد سازمان سیاسی ندارند. اگر هدف از شرکت فردی تقویت ائتلاف سیاسی است، اینان که در تناسب قوا نقشی ندارند. مگر اینکه به قصد بنام کردن چپ و فدایی و سپس سربازگیری از صف مبارزین راستین باشد. پس حضورفردی محلی از اعراب ندارد.
قضیه سخنرانی توهین آمیز اتولانگی قابل توجه است. اگر در وجود رفقای چپ و دیگرعناصر وطن پرست شاخص جریانهای چپ و جریانات قومی - ملی اندک ذره ای از علاقه به مردم و خاک وطن یافت می شد. می باید واکنش شدیدی نسبت به سخنرانی نشان می دادند وآنرا بایکوت می کردند. چرا که راه حل موضوع ایران و تدوین نقشه تغییر مسیر کنونی ایران توسط مردم میهن مان انجام می گردد. بنابراین اگر رفقا مبادرت به واکنش در برابر سخنان لانگی نکردند تا فرصت باقی ست باید با تجدید نظر؛ حداقل، از سازمان و مردم ایران عذرخواهی نموده و مرزبندی خود را با احتمال حمله نظامی خارجیان به ایران برابر مصوبات سازمانی اعلام کنند. شوربختانه رفقای شرکت کننده از فدائیان اکثریت آنگاه که در قاب سازمانی و چارچوب تشکلاتی قرار دارند سکوت دال بر رضایت بروز می دهند. چون به خلوت می نشینند وآنگاه که جای دیگرآشکار می شوند علیرغم برخورداری از امتیازات فدائی؛ حضور و شرکت خود را فردی اعلام می کنند. رفقا پارادوکس را رها کنید. شما گرچه با هویت سجلی شرکت می نمایید ولی شناسنامه فکری الصاقی هویت سجلی شما نیست. نام شما علیرغم جوان یا کهنسال بودنتان و یا اینکه پیش از انقلاب در چه سطحی از مبارزه مسلحانه توده ای بوده اید؛ یکطرف موضوع است. اماهرگاه که به نام صدایتان می کنند فلانی وابسته به جنبش فدائی را در جان ذهن گوینده زنده می کنید.

* نام نویسنده مستعار است