از «آفتابگردان» تا «لحظه ها، رویاها، خاطره ها»
(هفت شعر کوتاه)


عسگر آهنین


• من شاهد پرنده ی تنهایی بودم
که زیر نم نم باران
ساکت نشسته بود،
تا درکنار گلی باشد
(از: گل و پرنده و باران) ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۷ مرداد ۱٣۹۱ -  ۲٨ ژوئيه ۲۰۱۲


 • آفتابگردان

من مثل آفتابگردانم
در روزهای ابری
باید مسیر تو را
در پشت ابرها بجویم.
٣۱ مه ۲۰۱۲

• زبان خوشایند سکوت

تا آن زمان که به رویای کسی راه نداری
راهی به خلوت او هم، نخواهی داشت
بی هوده از چه سخن می گویی؟
سربار عاطفی هیچ‌کس نباید شد
شاید سکوت تو زبان خوشایند تری باشد.
۱۶ ژوئن ۲۰۱۲

• تصویر های شناور

چرا رویاهایم را جدّی نگیرم
منی که بسیاری از آرزوهایم
تنها در رویاهایم بر آورده می شوند؟
تو فکر می‌کنی که فراسوی پنجره ها خالیست؟
تصویر ها همه آنجا شناورند
کافیست، در سکوت، تماشایشان کنی.
۲۵ ژوئن ۲۰۱۲

• گل و پرنده و باران

من شاهد پرنده ی تنهایی بودم
که زیر نم نم باران
ساکت نشسته بود،
تا درکنار گلی باشد

وقتی که آفتاب بر آمد
هم گل شکفته تر شد
هم آن پرنده ساکت به نغمه در آمد.
٣۰ ژوئن ۲۰۱۲
• نزدیک‌ تر به قلب

حالا که فرصت آن نیست
سر روی سینه‌ام بگذاری
باید تلاش کنم
عاشقانه هایم را
با دست چپ بنویسم
تا، وقت خواندن آن‌ها
به قلب من
نزدیک‌ تر شوی.
۹ ژوئیه ۲۰۱۲

• یک لحظه آفتاب

یک لحظه، آفتاب
پشت پنجره ام ظاهر شد
این لحظه را به یاد سپردم
تا ردّ ابرهای پریشان را
از ذهن من بزداید.
۱۱ ژوئیه ۲۰۱۲


• لحظه ها، رویاها، خاطره ها

لحظه‌هایی هستند
که تو با رویاهایت، تنها
قدمی فاصله داری

بعد می‌بینی رویاهایت
از کنار تو گذشتند
ردّی از خاطره ها بر جا ماند.
۲٣ ژوئیه ۲۰۱۲