چرا ایران میباید به بمب (اتم) دست یابد؟
چرا ایران میباید به بمب (اتم) دست یابد؟ کنث ن. والتز -ترجمه: ن. نوری زاده
•
کنث. ن. والتز متخصص و محقق با سابقه مطالعات صلح و جنگ در موسسه سالتزمن (Saltzman) و استاد بازنشسته رشته علوم سیاسی در دانشگاه کلمبیا میباشد. او در این مقاله از این نظر غیرمتعارف دفاع می کند که دست یابی ایران به بمب اتم باعث ثبات در خاورمیانه می شود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۲ مرداد ۱٣۹۱ -
۲ اوت ۲۰۱۲
در چند ماه گذشته ما شاهد یک گفتگوی پرحرارت در مورد راهکارهائی جهت حل برنامه و فعالیت های هسته ای ایران از سوی ایالات متحده آمریکا و اسرائیل بودیم. در حالیکه گفتگوها ادامه داشت، ایالات متحده تحریم هائی که قبلا علیه جمهوری اسلامی اعمال کرده بود را شدت بخشید. در همین رابطه اتحادیه اروپا در ماه ژانویه اعلام کرد که تحریم نفت ایران را از اول جولای آغاز خواهد کرد. گرچه ایالات متحده همراه با اتحادیه اروپا به سر میز مذاکره با ایران بازگشته اند با این وجود بحران بین این کشورها و ایران پایان نپذیرفته و ادامه دارد.
بیشتر دولتمردان و کارشناسان آمریکا، اروپا و اسرائیل هشدار داده اند که دستیابی ایران به جنگ افزار های هسته ای بدترین گزینه برای غرب میباشد. اما این چنین نیست و واقعیت چیز دیگری است. بنظر میرسد که دستیابی ایران به توانمندی و قدرت هسته ای بهترین گزینه جهت ثبات در منطقه خاور میانه میباشد.
بحران برنامه های هسته ای ایران ممکن است با سه راهکار متفاوت از یکدیگر که در زیر به آن اشاره میگردد پایان پذیرد.
الف: دیپلماسی همراه با تحریم های جدی و وسعیتر – این راهکار ممکن است ایران را سرانجام متقاعد سازد تا فعالیت های هسته ای خود را جهت دستیابی به سلاح های هسته ای متوقف کند. اما بعید است که ایران با اینگونه تحریم ها و فشارهای اقتصادی متقاعد گردد و از برنامه های هسته ای خود دست بردارد. تاریخ نشان داده است کشوری که تمایل دارد به سلاح های هسته ای دست یابد بندرت میتوان آنرا منصرف ساخت. به عبارت دیگر با تحت فشار قرار دادن کشوری از طریق تحریم های اقتصادی نمیتوان آنرا از راهی که برگزیده است منحرف کرد. برای مثال، کره شمالی در حالی به ساخت سلاح های اتمی دست یافت که از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد مورد تحریم های پی در پی قرار گرفته بود. بدون تردید اگر ایران بر این باور است که امنیت این کشور فقط از طریق دستیابی به سلاح های هسته ای تامین میگردد، هیچگاه رای و تصمیم خود را جهت متوقف کردن برنامه های هسته ای خود تغییر نخواهد داد. در واقع گسترش تحریم هائی که در حال حاضر در مورد ایران اعمال میگردد، ممکن است این احساس را در مقامات این کشور تقویت نماید که آنها بیشتر از گذشته در معرض آسیب دشمنانشان قرار دارند. به همین علت آنها برای تامین امنیت خود آخرین راهکار را در دستیابی به سلاح های بازدارنده اتمی ارزیابی کرده اند.
ب: توقف آزمایش سلاح های (بالستیک) با برد کوتاه و توسعه (دانش) و توانائی هسته ای- راهکار این گزینش این است که ایران غنی سازی اورانیوم و آزمایش سلاح های با برد کوتاه را متوقف سازد اما در عوض به توانائی و گسترش (دانش هسته ای) جهت آزمایش و ساخت سریع سلاح ها هسته ای ادامه دهد. باید توجه داشت که ایران اولین کشوری نیست که خواستار فعالیت پیشرفته هسته ای بدون ساختن بمب اتمی میباشد. برای مثال، ژاپن بدون ساختن بمب اتمی توانست به یک قدرت بنیادی هسته ای در جهان دست یابد و کارشناسان بر این باورند که این کشور قادر است در یک چشم بهم زدن سلاح هسته ای تولید کند. بنابراین ممکن است زمامداران رادیکال ایران را قانع ساخت که به دست یافتن به دانش و توانائی بنیادی هسته ای مانند ژاپن قناعت کنند و مطمئن شوند که آنها اجازه خواهند داشت از مزایای دانش بنیادی هسته ای از جمله ساخت سریع بمب اتم به مثابه مهمترین ابزار و جنگ افزار نظامی جهت حفظ امنیت خود استفاده نمایند بدون اینکه با مشکلاتی چون انزوا و محکومیت بین المللی روبرو گردند.
اما اشکال این راهکار آنست که دستیابی به توانائی و دانش بنیادی هسته ای ممکن است آن هدفی نباشد که زمامداران ایران در پی آنند. آنها ممکن است از دستیابی به دانش بنیادی هسته ای قصد و غرض دیگری داشته باشند. بهرحال ایالات متحده همراه با متحدان اروپائی خود ممکن است این سناریو مبنی بر گسترش دانش بنیادی هسته ای ایران جهت دستیابی به جنگ افزارهای پیشرفت در شرایط ضروری را در مقابل توقف (کامل) غنی سازی اورانیوم و پایان دادن به آزمایش سلاح (بالستیکی) با برد کوتاه، بپذیرند. اما بدیهی است که اسرائیل از پیش و با صراحت اعلام کرده است که با هرنوع فعالیت هسته ای ایران که موجب تقویت نظامی این کشور شود، مخالف میباشد و آنرا غیرقابل قبول و تهدید آمیز برای امنیت خود دانسته است. ممکن است که یک تعهد قابل قبول از سوی ایران مبنی بر توقف غنی سازی اورانیوم و پایان دادن به آزمایش سلاح با برد کوتاه (موشک های بالستیک)، قدرت های بزرگ غربی را علیرغم عدم خشنودی اسرائیل، قانع سازد تا با ایران به توافق برسند. در این صورت بدیهی است که تهدیدات باالفعل سلاح های هسته ای اسرائیل کاهش مییابد و تبدیل به تهدیدات بالقوه در منطقه میگردد. به سخنی دیگر با پذیرش این راهکار از طرفی خطر تهدیدات بالفعل اسرائیل جهت نابود ساختن برنامه های هسته ای ایران و یا خرابکاری در سیستم آن و نیز ترور (دانشمندان) ازسوی این کشور از میان خواهد رفت و از طرف دیگر ایران ممکن است در این شرایط به این نتیجه برسد که فقط دستیابی به دانش بنیادی هسته ای جهت حفظ امنیت خود کافی است و ضرورتی برای ساخت بمب هسته ای وجود ندارد.
ج: ادامه فعالیت علنی غنی سازی اورانیوم جهت دستیابی به سلاح اتمی و آزمایش (موشک های بالستیک با برد کوتاه) – ایالات متحده آمریکا و اسرائیل این گرایش سوم را رسما راهکاری غیرقابل پذیرش خوانده اند و با آن شدیدا مخالفند. این دو کشور دورنمای ایران هسته ای را بطرز بی سابقه ای، هولناک جلوه داده اند و آنرا تهدیدی دائمی نه تنها برای خود بلکه برای جامعه جهانی ترسیم کرده اند. در حال حاضر این نگرش، نگرش قدرت های بزرگ هسته ای میباشد. زمانیکه کشوری خود مستقلا شروع به فعالیت در زمینه انرژی هسته ای مینماید، شاخک های قدرت های بزرگ تحریک میشود که نکند این کشور درصدد دستیابی به سلاح اتمی است. در نتیجه آنان از چنین فعالیت های خودسرانه به خشم میآیند و با هر وسیله ممکن به مخالفت با آن میپردازند. اما هر زمان که کشوری موفق شد در باشگاه هسته ای عضو گردد دیگر اعضاء این باشگاه از جمله قدرت های بزرگ هسته ای خط مشی خود را تغییر میدهند و با این کشور کنار میآیند.
باید به این نکته توجه داشت که عدم ثبات در منطقه خاورمیانه در واقع به دلیل عدم توازن قوای نظامی است. اسرائیل یگانه کشور در منطقه خاورمیانه است که از قدرت اتمی برخوردار میباشد. این کشور در طی ۴ دهه گذشته بطور قابل ملاحظه ای عامل بی ثباتی در منطقه خاورمیانه بوده است. همچنین اسرائیل تنها کشور در جهان میباشد که از نظارت بین المللی نسبت به فعالیت های اتمی خود سرباز زده است. بنابراین باید اذعان نمود که تسلیحات اتمی اسرائیل سبب ایجاد ناامنی و بحران در منطقه خاور میانه است و نه ایران که در حال حاضر فقط برای دستیابی به انرژی هسته ای تلاش میکند. بنظر میرسد که یگانه راهکار جهت از میان بردن تنش و بحران در منطقه خاورمیانه، توازن قوا میباشد و بی دلیل نیست که آنچه برای اسرائیل بیشتر نگران کننده است همین موازنه قدرت در منطقه است که با اتمی شدن ایران بوجود میآید. بنابر این درک این موضوع که چرا اسرائیل تلاش میکند تنها قدرت هسته ای در منطقه باشد بسیار آسان است. اسرائیل حاضر است برای تثبیت چنین موقعیتی حتی به جنگ هم متوسل گردد. برای مثال، در سال ۱۹٨۱ اسرائیل عراق را به دلیل تلاش این کشور جهت دستیابی به قدرت انرژی هسته ای بمباران کرد، زیرا به هیچ وجه مایل نبود که برای قدرت انحصاری و اتمی خود رقیبی در منطقه بوجود آید. همچنین اسرائیل در سال ۲۰۰۷ بمباران مشابه ای در سوریه انجام داد و اکنون در صدد است تا همان عملیات را علیه ایران بکار برد.
آنچه که اسرائیل را به حفظ قدرت اتمی خود در کوتاه مدت جسور کرده است، ادامه نامتوازن قدرت نظامی در منطقه خاورمیانه میباشد و بدیهی است این امر در دراز مدت دوام نخواهد داشت. اسرائیل قابلیت حمله اتمی به دیگران را دارد، بدون آنکه احساس خطر از ناحیه دیگران کند و به همین علت است که دشمنان خود را مضطرب و نگران ساخته است. این دشمنان از جمله ایران جهت بازدارندگی و ممانعت از حملات یک جانبه اسرائیل و برای حفظ امنیت خود ناچار در صدد دستیابی به سلاح های مشابه اتمی برآمده اند. بنابراین توازن قدرت نظامی در منطقه از جمله دستیابی ایران به بمب اتم بهترین گزینه است که نه تنها بحران هسته ای اخیر این کشور را مرتفع میسازد بلکه در نهایت به بحران های هسته ای دیگر که ممکن است به سبب عدم توازن قوا در منطقه بروز کند، برای همیشه پایان میدهد.
ترس و نگرانی موهوم و بی اساس
یکی از دلایلی که خطر ایران هسته ای را پیش از اندازه بزرگنمائی کرده اند این است که نه تنها در گفتگو های هسته ای (گروه های ۱+۵) نگرانی های بی اساس و موهومی پیرامون فعالیت هسته ای ایران ابراز میشود بلکه سوء تعبیرها و برداشت های غلط نسبت به رفتار این کشور در مقابل جامعه جهانی سبب شده است که مدام خطر ایران هسته ای را گوشزد کنند. اولین و مهمترین موضوع در این رابطه آنست که رژیم ایران را رژیمی که ماهیتا دارای رفتارهای نامعقول و فاقد منطق است، معرفی میکنند. اما باید به این مسئله توجه نمود که علیرغم یک باور متداول، خط مشی سیاسی ایران نه تنها بوسیله "ملایان دیوانه" تعیین نمیگردد بلکه افراد عاقل و با شعوری در این نظام وجود دارند که مانند رهبران و زمامداران دیگر کشورها در فکر نجات خود و بدر بردن جان سالم از این مهلکه میباشند. گرچه زمامداران ایران با لفاظی های نفرت انگیز و تحریک آمیز خواسته های خود را ابراز میدارند اما آنها نشان داده اند که هیچ رغبتی برای خود-نابود سازی ندارند و در این مورد سیاستمداران آمریکا و اسرائیل دچار اشتباهی فاحش هستند، اشتباهی محض که تا کنون بیشتر مقامات رسمی آمریکا و اسرائیل در تحلیل های خود مرتکب شده اند. به سخنی دیگر آنها همواره وانمود میکنند که حکومت ایران یک حکومت غیر عقلانی و فاقد منطق است و نباید این رژیم به سلاح های بازدارندگی اتمی مجهز گردد. آنها به غلط هشدار میدهند که اگر ایران به سلاح های هسته ای دست یابد بدون تردید به اسرائیل حمله خواهد کرد. (آنها زمامداران ایران را یک مشت افراد احمق و بی شعور فرض کرده اند) که نمیدانند اگر چنین حمله ای از سوی ایران انجام گیرد اسرائیل و متحدان آن (آمریکا) در حمله ای تلافی جویانه به ایران آنچه را که این کشور در طی سالیان دراز و با هزینه های گزاف بدست آورده است، از دست میدهد. البته باید اذعان نمود که کسی از قصد و هدف ایران مطلع نیست اما به احتمال زیاد بعید بنظر میرسد که ایران در صدد دستیابی به سلاح های هسته ای است و اگر هم زمانی از عهده ساخت سلاح اتمی برآید بدون تردید آنها را برای امنیت خود ضروری دانسته است و هیچگاه قصد تهاجم و حمله به کشوری دیگر را نمیکند زیرا این عمل در حقیقت مترادف با خود- نابودی سازی میباشد. ایران ممکن است بطور سازش ناپذیری در پشت میز مذاکرات حاضر شود و در مقابل تحریم ها سرسختانه اعتراض نماید. اما باید توجه داشت که این سرسختی و سازش ناپذیری ایران به جهت حفظ امنیت خود میباشد. برای مثال، زمامداران ایران علیرغم هشدارهای متعددی که بعد از اعلام تحریم از سوی اتحادیه اروپا در ژانویه امسال مبنی بر تحریم نفت دریافت کرد تلاشی برای مسدود کردن تنگه هرمز بعمل نیاورد، زیرا رژیم ایران بخوبی آگاه است که مسدود ساختن تنگه هرمز واکنش سریع و کوبنده آمریکا را بهمراه خواهد داشت.
بهرحال با وجود آنکه بعضی از سیاستمداران و ناظران سیاسی پذیرفته اند که رژیم ایران، رژیمی است عقلانی اما نگران هستند که ممکن است دستیابی این کشور به سلاح های هسته ای، تهران را به یک سپر محافظتی تبدیل نماید و در نتیجه این کشور جرئت و جسارت بیشتری جهت اعمال خشونت در منطقه پیدا کند و حمایت از تروریسم را افزایش دهد. بعضی از تحلیل گران حتی نگران آن هستند که ممکن است ایران مستقیما سلاح های هسته ای را در اختیار تروریست ها قرار دهد. اشتباه محض این تحلیلگران آنست که آنها پیشینه و تجربه کشورهائی که از سال ۱۹۴۵ تا کنون دارای سلاح های هسته ای هستند را انکار میکنند. تاریخ نشان میدهد کشورهائی که توانسته اند به بمب اتم دست یابند، بطرز قابل توجه ای آسیب پذیر میباشند. زیرا آنها در واقع از این امر آگاه اند که سلاح های هسته ای باعث شده است که فعالیت آنها همواره تحت نظارت و دید قدرت های بزرگ قرار گیرد ( تا آنها مبادا دست از پا خطا کنند.) بنابراین وجود این گونه نظارت ها نا امیدی و یاس کشورهائی را که احیانا درصدد اعمال خشونت و یا تهدید های گستاخانه هستند را فراهم ساخته است. برای مثال، چین مائوئیست بعد از دستیابی به سلاح های هسته ای در سال ۱۹۶۴ حالت ستیزه جوئی خود را در صحنه بین المللی از دست داده است و نیز هند و پاکستان از هنگامیکه اتمی شده اند بیشتر از گذشته مراقب و محتاط میباشند. بنابر این دلیلی ندارد که ایران از این قاعده مستثنی گردد و بخواهد که قواعد بازی را نقض نماید.
بدیهی است که توانائی و قابلیت نظارت ایالات متحده نسبت به فعالیت های هسته ای مانعی است برای کشوری که بخواهد دست به اعمال خشونت آمیز بزند. به عبارت دیگر با نظارت و حساسیت شدید ایالات متحده نسبت به این موضوع، هیچ کشوری مسئولیت خطر در اختیار گذاشتن سلاح اتمی به تروریست ها را بدون اینکه مورد شناسائی واقع شود، بعهده نمیگیرد. توانائی نظارت آمریکا به حدی است که قادر میباشد حتی منابع مواد هسته ای که تروریست ها از آن برخوردار گشته اند را به سهولت شناسائی کند. بعلاوه کشورهائی که گروه های تروریستی را حمایت میکنند هرگز نمیتوانند از رفتار و عملکرد آنها اطمینان حاصل کنند. زیرا اعمال و رفتار تروریست ها غیرقابل کنترل و یا حتی غیر قابل پیش بینی است. زمانیکه کشوری مانند ایران به دانش و توانائی هسته ای دست یابد دلایل بسیاری ایجاب میکند که این کشور نسبت به زرادخانه ها و تجهیزات اتمی خود کنترل کامل داشته باشد.
دستیابی به بمب اتم بسیار خطرناک و هزینه بردار است و بدیهی است که در اختیار قرار دادن آن به گروه هائی که غیرقابل اعتماداند نه تنها به باد دادن سرمایه عظیمی است که این کشورها در راه آن صرف کرده اند بلکه اصولا از خرد بدور میباشد. همچنین اغلب نگران میباشند که اگر ایران به بمب اتم دست یابد دیگر کشورهای منطقه در رقابت با این کشور درصدد دست یافتن به قدرت هسته ای بر میآیند و بدین ترتیب مسابقه تسلیحات اتمی در خاورمیانه براه میافتد. در این مورد باید اظهار نمود که از ساختن بمب اتم حدودا ۷۰ سال میگذرد و تاکنون بخاطر وحشت روزافزونی که بمب اتم ایجاد کرده مانع از گسترش آن شده است. واژه proliferation به معنای تکثیر و انتشار بدون کنترل است و تجربه در مورد بمب اتم خلاف آنرا ثابت کرده است. برای مثال، شواهد نشان میدهد که از سال ۱۹۷۰ از تعداد کشورهای اتمی در جهان کاسته شده است و احتمال تغییر این الگو بسیار کم میباشد.
تا کنون بهترین گزینه آن است که ایران به دومین کشور دارای قدرت هسته ای در خاورمیانه تبدیل گردد. زمانیکه اسرائیل در دهه ۱۹۶۰ به بمب اتم دست یافت این کشور با بیشتر همسایگان خود در جنگ بود. آیا دست یافتن اسرائیل در آن شرایط بحرانی برای دنیای عرب و منطقه خاورمیانه بیشتر تهدید آمیز بود یا برنامه هسته ای ایران در حال حاضر؟ اگر دستیابی اسرائیل به بمب اتم باعث مسابقه تسلیحاتی در منطقه نشد دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم ایران هسته ای سبب مسابقه تسلیحات اتمی در منطقه میشود.
اطمینان خاطر
تاریخ نشان میدهد که در سال ۱۹۹۱ هندوستان و پاکستان قراردادی مبنی بر عدم استفاده از قدرت هسته ای جهت مقابله با یکدیگر امضاء کردند. آنها بخوبی دریافتند که دشمنی با یکدیگر و رقابت در تولید سلاح های بازدارنده هسته ای ضمن بی ثبات کردن منطقه، باعث نگرانی های فزاینده دو کشور خواهد شد. از آن زمان تا کنون این دو کشور حتی در هنگام روبرو شدن با بحران های شدید و تنشهای تحریک آمیز، صلح را به جنگ ترجیح داده اند و در مداومت آن کوشش میکنند. بدیهی است که اسرائیل و ایران از تجربه (موفق) آنها درس های لازم را خواهند آموخت و رعایت حال یکدیگر را بیش از پیش خواهند کرد. اگر ایران در مقابل اسرائیل به سلاح های بازدارنده هسته ای دست یابد این دو کشور مانند سایر کشورهای دارای قدرت هسته ای، حالت بازدارندگی نسبت به یکدیگر پیدا خواهند کرد. به سخنی دیگر ایران و اسرائیل از حمله به یکدیگر و نابودی هم منصرف خواهند شد. باید به این موضوع توجه کرد که هرگز بین دو کشور که به سلاح های اتمی مجهز میباشند، جنگ تمام عیاری رخ نداده است. هنگامیکه ایران از آستانه هسته ای عبور نماید، قدرت بازدارندگی خود را حتی با وجود تجهیزات کوچک اتمی، نمایان خواهد ساخت و این امر باعث میگردد که نه تنها در منطقه انگیزه ای برای دستیابی به توانائی هسته ای از میان برود بلکه بطور کلی به بحران کنونی پایان خواهد داد و خاورمیانه به یک منطقه با ثبات تر از اوضاع امروزی تبدیل خواهد شد. بنابراین دیگر دلیلی وجود ندارد که ایالات متحده و متحدان اروپائی آن بخاطر ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هسته ای دچار مشکل و دردسر گردند.
شایسته است روابط دیپلماسی بین ایران و قدرت های بزرگ ادامه یابد زیرا باز بودن درهای گفتگو بین آنها موجب میگردد که دولت های غربی در همزیستی با ایران اتمی احساس نگرانی نکنند. بهتر آنست که تحریم های کنونی که تا کنون دستاورد های ناچیزی برای غرب داشته و موجب زیان رسیدن به شهروندان عادی شده است، پایان پذیرد و مهمتر آن که دولتمردان و شهروندان دنیای عرب، اروپا، اسرائیل و ایالات متحده آمریکا به این واقعیت تاریخی اطمینان داشته باشند که دستیابی ایران به توانائی هسته ای باعث ثبات و صلح در منطقه خواهد شد و اگر توانائی هسته ای موجب دستیابی به سلاح های اتمی گردد، ثبات و صلح پایدارتر خواهد ماند.
ترجمه: ن. نوری زاده
Nourizadeh.n@gmail.com
|