از : میم نون
عنوان : پیشکش به الف باران که تیزبینی اش ستودنی است!
معرکه همیشه همین است:
اول ماسک چپ به چهره می کشند و از هر گوشه ماسک، «تئوری» تراوش می کنند، سوالات بی در و پیکر طرح می کنند، از زمین و زمان نقل قول می اورند و با هارت و پورت به هرچه سر راه می یابند، یورش می برند.
وقتی دست شان رو شد، ماسک عوامفریبی از چهره برمی کنند و خرقه مشایخ دربرمی کنند و پند و اندرز تحویل در و دیوار بی گوش بی زبان می دهند.
تا برنده نهائی تلقی شوند، حداقل برای فریب خویشتن خویش
اگر تیر عوامفریبی به هدف نخورد، چه باک!
امکان خودفریبی همیشه هست!
خودفریبی به مثابه منبع نیرو و انرژی برای معرکه ای دیگر، با ماسکی دیگر، به بهانه ای دیگر، به ترفندی دیگر، با پرچمی دیگر
گرمسلمانی همین است که حافظ دارد
وای اگر از پی امروز بود فردائی
۴۷۰٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣۹۱
|
از : نورا ک
عنوان : چپ؟
با یاسر موافقم. چپ چهل تکه ما با این روش تکه پراکنی به جای نقد به هیچ خرابه ای نخواهد رسید. باید متاسف بود به حال کسی که مقاله ای را نخوانده بیهوده چند جمله تکراری را رونویسی و پرتاب می کند. تشتت این چپ حقش است.
۴۷۰۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣۹۱
|
از : یاسر
عنوان : بیچاره چپ
بیچاره طبقه کارگر که سنگ حزبش را آدمهایی به سینه بزنند که درست مثل آخوندهای جمهوری اسلامی مقاله ای را که نخوانده اند زباله بنامند و تکفیرش کنند. بیچاره حزبی که تبلیغ کننده هایش کسانی باشند که از همان کلمات و زبانی استفاده می کند که ملایان سر منبر ها برای کتاب آیه های شیطانی که اصلا نمی دانستند از چه حرف زده است. بیچاره ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیک کار و سرمایه که یک سری عباراتش را افرادی مثل حمد و سوره حفظ کرده اند تا پای مقاله ای که آن را نگاه هم نکرده اند روضه بخوانند. بیچاره چپ. بیچاره حزب پیشاهنگ کارگری.
۴۷۰۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱
|
از : ربابه سین
عنوان : از صبا تا رضا
بی چراغِ خردی روشنگر،
رهنوردانِ ظلام ایم همه
۴۷۰۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱
|
از : صبا صبحگاهی
عنوان : یک ضرب المثل قدیمی
میگویند یک بنده خدائی را به روستا راه نمی دادند میگفت به کدخدا بگوئید جای من را در پشت بام و کنار باد گیر بیندازد. میم نون از همان جنس است. مقاله را نخوانده اما بیشترین حجم صفحه را اشغال کرده. دوست محترم. شما که نه نویسنده را قبول داری نه رعایت حرمت و حریم ها را میکنی بهتر نیست که بند و بساط خود را جای دیگری پهن کنی؟
از رفیق می خواهم در صورت امکان نظر خود را درباره دو موضوع بسیار مهم حزب و قدرت و حزب و طبقه بنویسد.
با تشکر
۴۶۹۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱
|
از : علی رضا پاشائی
عنوان : میم نون و حکایت "زباله"
جناب تابان عزیز
با درود
سال هاست خواننده سایت کم مانند اخبار هستم و خود را از خانواده اخبار می دانم. رعایت اصول دموکراسی در سایت اخبار به نظر من در چپ ایران یک الگوست. علاوه بر پوشش مقالات مختلف از سوسیالیست های مختلف ؛ شما در کامنت ها هم رعایت اصول دموکراتیک را می نمائید و سایت را از همان ابتدا از دشنام نویسی منزه داشته اید.
پوشش مقالاتی از سوسیال دموکرات ها(دکتر رئیس دانا) تا چپ های رادیکال و کارگری (دکتر قراگوزلو) و کینزین ها (دکتر مالجو) نشان می دهد شما تا چه حد به اصول دموکراتیک متعهد هستید.
در نتیجه میخواستم ضمن احترام به همه رفقا و دوستانی که زحمت دخالت و مشارکت در یک بحث را به خود هموار میکنند یاد آور شوم که آقا یا خانم عزیز میم نون که مقاله ای را " زباله" میخوانند و از اینکه قبلا آن را میل فرموده ابراز ندامت می نمایند بهتر است اظهار فضل خود را در زیر "زباله" تناول نفرمایند که سخت بی مایه است و بی مزه.
با پوزش
علی رضا پاشائی
فرانکفورت
۴۶۹۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱
|
از : میم نون
عنوان : انتقاد از خود (توبه)
برزویه طبیت عزیز
در پاسخ به پرخاش شما، اشاره به چند جمله از نوشته اخیر شما ضرر ندارد:
طبیب: «تفکری که از عدم امکان بالاتر رفتن اگاهی کارگران از مبارزه سندیکایی شروع می کند»
لطف کنید همین جمله خود را بدقت بخوانید و با نظرات میم نون مقایسه کنید:
کی و کجا میم نون «از عدم امکان بالاتر رفتن اگاهی کارگران» شروع کرده و یا دم زده؟
صحبت بر سر حزب و طبقه بود.
میم نون حزب هر طبقه را گردان آگاه و پیشاهنگ طبقه نامیده.
این یعنی اینکه اگاهترین و رزمنده ترین نمایندگان طبقه در حزب آن طبقه گرد می آیند.
بعد یکی از وظایف حزب را تربیت طبقه و توده نامیده است.
تربیت تئوریک اعضای حزب را اطبا به معنی «عدم امکان ارتقای فکری» ترجمه می کنند؟
طبیب: «عدم امکان بالاتر رفتن اگاهی کارگران از مبارزه سندیکایی»
اطبا ظاهرا فرقی میان مفاهیم « بالاتر بودن» و «بالاتر رفتن» قائل نمی شوند و نمی دانند که این نظر که به نقد می کشند، از شخص لنین است.
میم نون طرفدار نقل کلمات قصار نیست.
ولی محض خاطر اطبا استثنائا نقل می کند:
« جنبش کارگری خودپو، ترید ـ یونیونیسم است، سندیکابازی صرف است.
ترید ـ یونیونیسم، اما به معنی برده کردن ایدئولوژیکی کارگران بوسیله بورژوازی است.
ما باید جنبش کارگری را از سرسپرده بورژوازی شدن باز داریم و به زیر پرچم سوسیال ـ دموکراسی انقلابی بیاوریم.»
(کلیات لنین، جلد ۵، ص ۳۹۶)
طبیب: «اصل ماتریالیسم تاریخی: رهایی پرولتاریا رسالت تاریخی پرولتاریا و نه پیشاهنگ وپس اهنگ آن» است.
این جور «اصول» را اطبا از کجا در می آورند و به حساب ماتریالیسم تاریخی می گذارند؟
ماتریالیسم تاریخی مگر پرولتاریا را به مثابه پیگیرترین و قاطع ترین طبقه ضد سرمایه داری اثبات و اعلام نمی کند؟
مگر آن را گورکن سرمایه داری نمی نامد؟
مگر ماتریالیسم تاریخی در دیالک تیک کار و سرمایه، نقش تعیین کننده را از آن کار، یعنی پرولتاریا اعلام نمی کند؟
اگر نقش تعیین کننده در تضادی از ان قطبی باشد، پیشاهنگ حل ان تضاد مگر می تواند حاشیه نشینی از بیرون از تضاد اصلی باشد؟
این مگر به معنی پیشاهنگی پرولتاریا به عنوان گورکن سرمایه داری نیست؟
طبیب: «این تفکر به توده ها جز به عنوان سیاهی لشکر باور ندارد.»
کدام نظر؟
میم نون کجا نقش تاریخساز توده ها را زیر علامت سوال قرار داده؟
جمله میم نون به شرح زیر بوده:
« قبضه قدرت بوسیله طبقه ـ و به عبارت دقیقتر بوسیله توده که زیر پرچم طبقه گرد آمده ـ صورت می گیرد.»
اطبا این جور جملات را سیاهی لشکر بودن توده معنی می کنند و یا تاریخساز بودن آن در صورت گردآمدن زیر پرچم قطب تعیین کننده تضاد اصلی، یعنی پرولتاریا و حزبش؟
طبیب: «بنابراین حکومتی که ایجاد می کند ،حکومت توتالیتر و توجیهات سیاسی او نیز در بهانه تراشی برای عدم شرکت دادن توده ها در تصمیم گیری مثل هر حکومت توتالیتر دیگر، از جمله حکومت ملایان خواهد بود.»
اطبا ظاهرا خود می برند و خود می دوزند.
تشکیل حزب طبقه، رهبری طبقه و توده و تربیت طبقه کارگر برای اداره جامعه را اطبا ظاهرا «تشکیل حکومت توتالیتر» معنی می کنند.
در صداقت اطبا ظاهرا نمی توان تردید کرد، ولی در خریت میم نون می توان.
طبیب: « تفاوت عظیم حکومت ملایان بعنوان خالی کنندگان سفره فرودستان و حکومت شوروی بعنوان حکومتی که سطح زندگی مردم را ارتقا داد»
از این حکم اطبا می توان دریافت که مفهوم «رهائی پرولتاریا» را بطرزی اکونومیستی (بورژوائی) معنی می کنند:
ارتقای سطح زندگی مردم.
و این را تفاوت عظیم میان حکومت ملایان و حکومت شوروی می دانند و اگر احیانا حکومت ملایان سفره مردم را پر کنند، حتما آن را به حکومت شوراها ترجیح خواهند داد.
اطبا ظاهرا در سطوح ظاهری قضایا پرسه می زنند و از ماهیت آنها بی خبرند.
گرامشی می گفت:
طبقه کارگر حتی پس از قبضه قدرت و برقراری حاکمیت طبقاتی خویش چه بسا مجبور خواهد شد که مدت های مدیدی در شرایط بمراتب بدتر از طبقات سرنگون شده زندگی کند.
ببین تفاوت اطبا با آنتونیو گرامشی، تفاوت ظاهربین با باطن بین از کجا تا به کجا ست؟
طبیب: « در ضمن از کسی که از پیش تصمیم گرفته است یک مقاله را به هر صورت نخواند اموختم که شیوه بحث من مغالطه و اخوندی و دگم است»
در پاسخ به این کشف میم نون طبیب باید از خود انتقاد کند:
انتقاد از خود در فرهنگ آخوندی توبه نامیده می شود.
و لذا میم نون جزو توابین اصیل است و در معرکه عوامفریبان بیش از یکبار شرکت نمی کند.
حریفی می گفت که زباله را هم می توان به خورد مردم داد.
پرسیدند، چطور؟
گفت با افزودن ادویه جات بدان.
میم نون اگر یک بار از زباله ای تغذیه کند، توبه می کند و دیگر لب بدان نمی زند، حتی اگر همه آشپزها با هلهله و هورا توصیه اش کنند.
خیلی ممنون
۴۶۹٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۱
|
از : برزویه طبیب
عنوان : با معذرت از اطاله کلام
به رفیق م-ن ... من این نقل قول را اوردم تانشان دهم تفکری که از عدم امکان بالاتر رفتن اگاهی کارگران از مبارزه سندیکایی شروع میکند،به ناچار به جانشین کردن حزب بعنوان وسیله اعمال اراده وارگان تصمیم گیری برای طبقه کارگر میرسد و از این طریق این اصل ماتریالیسم تاریخی را که رهایی پرولتاریا رسالت تاریخی پرولتاریا ونه پیشاهنگ وپس اهنگ ان میباشد، را نفی میکند.این تفکر به توده ها جز به عنوان سیاهی لشکر باور ندارد ،بنابراین حکومتی که ایجاد میکند ،حکومت توتالیتر وتوجیهات سیاسی او نیز در بهانه تراشی برای عدم شرکت دادن توده ها در تصمیم گیری مثل هر حکومت توتالیتر دیگر،از جمله حکومت ملایان خواهد بود.این شباهت،تفاوت عظیم حکومت ملایان بعنوان خالی کنندگان سفره فرودستان وحکومت شوروی بعنوان حکومتی که سطح زندگی مردم را ارتقا داد،را از میان برنمیدارد. در ضمن از کسی که از پیش تصمیم گرفته است یک مقاله را به هر صورت نخواند اموختم که شیوه بحث من مغالطه واخوندی ودگم است،که حتما نیاز باز بینی خواهم کرد.
به رفیق ارش..شما برایم بخشنامه ای را نقل کرده اید.ولی وظیفه یک تحلیل گر مجهز به ابزار علم
اینست که در ورای بخش نامه ها جریان واقعی امور را بنگرد.لنین ودیگر انقلابیون ارزومند اجرای این بخشنامه بودند ،شکی نیست.ولی حرف هایی که از تروتسکی(به عنوان کسی که جریان امور کشور داری را نقل میکند ) اوردم وبیانات دیگر از دیگر رهبران وتاریخ نگاران نشان میدهدکه جریان واقعی امور به شکل دیگری بوده است . اصولا اگر کسی فکر کند که کارگران عقلشان فقط تا سندیکا قد میدهد،نباید هم مسایل سیاست خارجی ویا برنامه ریزی کلان اقتصادی را به کارگران واگذارد.
به رفیق ا-باران...این دعوای تروتسکی خوب بود یا استالین،لنین مارکسیست بود یا نه،انگلس اندیشه مارکس را تغییر داد یانه،مثل دعوای علی حق بود یا خلفای راشدین،است.همه انها اجزای مجموعه ای بودند که تاریخ را ساخته است.وظیفه ما بررسی تاریخ است ونه روانشناسی فردی.
به طرفداران ومخالفین چامسکی...اینکه اگر کسی ستاره سرخ را در پیشانیش حک نکرده باشد طرفدار اوباما است ویا اگر ضد جنگ ویتنام وغیره بود امام زمان است،هردو اشتباه هستند.با معذرت از اطاله کلام ...برزویه طبیب
۴۶۹۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۱
|
از : اصغر معروفی
عنوان : حزب ساختن
گویا عصر قهرمانی در صفوف چپ سر آمده است. رویگردانی “جوان تحصیلکرده طبقه متوسط ایران” از “فعالیت متشکل سیاسی” از سر محاسباتی “بقالانه” است، تلاشی است برای بازیابی مکانی سزاوار و “متناسب با ارج طبقه اش در سلسله مراتب همین جامعه”. تصور وقوع انقلاب کارگری، حتی تصور پیشروی کارگران در چهارچوب همین نظام مسلط، بدون قهرمانی های جمعی و فردی تنها نشانه خوشباوری احمقانه میتواند باشد.
میگویی “آموخته ام” که پشت دروغ غالبا خود فریبی نهفته است. لحن حکیمانه است، اما حقیقت چندانی در این درس نیست. ۹۹ درصد دروغهای جهان امروز از سر منافع روشن سیاسی و اقتصادی، و توسط دستگاه های متخصص و حرفه ای دروغ پراکنی ساخته و پرداخته میشود که خود حقایقی را که به قلب آن کمر بسته اند بخوبی میشناسند. مشکل اینجاست که این حکمت عاریه بیان حال خود هم نیست. اشکال کار اینجا، خودفریبی نیست.
حقیقت این است که این هم قرار است “مانیفست” باشد، اعتبارنامه ای برای ارائه به حزب. و کناره گیری از سر “مصلحت جنبش” و نمیشد و نمیتوانستم ها را یکشبه جبران کند. وگرنه چرا باید راه باز کنند و فرش پهن کنند و بالای مجلس بنشانند؟
از قرار هنوز هم “دوران ناقهرمانی” است.
این پلاتفرم در دوران رکود و وقتی “جوان تحصیل کرده طبقه متوسط” قرار بود با محاسبات “بقالانه” سیاست را به نفع جایگاه طبقاتی اش کنار بگذارد، شاید میتوانست از اقبالی برخوردار شود، اما به سختی بتواند پلاتفرمی برای بازگشت به سیاست و جذب نیرو در محیط سیاسی متلاطم امروز باشد.
بنظر من شما حزب نمیسازید، به این دلیل ساده که حزب سازی ایجاب میکند که شما “بنیانگذار”ها و “سیما”های گرانقدر، به رای دیگران و به اصل انتخابات برای تعیین رهبری یک حزب احترام بگذارید و به عضویت در یک مجمع با رای برابر با جوانترها و چه بسا تواناترها تن بدهید. شما حزب نمیسازید، چون حزب سازی ایجاب میکند تفاوتهایتان را بگوئید، ایجاب میکند شهامت داشته باشید نظرات اثباتی تان را صریح و روشن ابراز کنید، به قضاوت دیگران بسپارید، مسئولیت عواقبش را قبول کنید. اما اگر به این قادر بودید، نیازی به پناه بردن به “طرق دیگر” برای “خدمت به سوسیالیسم” نمی دیدید. شما حزب نمیسازید، چون نه برای تحزب بلکه علیه آن به میدان آمده اید. شما حزب نمیسازید، چون اینکاره نیستید.
۴۶۹۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۱
|
از : الف سیاره
عنوان : طبقه یا حزب؟ مسئله این است!
سلام
من فکر می کنم در این مقاله دوست گرامی آقای قراگوزلو تا حدودی به نظریه "حزب و قدرت سیاسی" نزدیک شده است. باید در این مورد کمی محتاط بود. ایشان بارها از عبارت قدرت سیاسی و حزب لنینی صحبت کرده و البته ضمن نفی هوشمندانه نظریه جانشین گرائی تا حدودی همان بحث حزب بجای طبقه را مطرح کرده است. البته من فکر میکنم کمی تا رسیدن به آن نظریه فاصله دارد. اما این فاصله خیلی کم است. خوب است با شناختی که از نویسنده داریم و با شناختی که از نظرات و مقالات ایشان داریم در ادامه این مقالات مرز کشی خود را با حزب و قدرت نشان دهد. البته در صورتی که این مرزبندی هنوز هم موجود باشد.
۴۶۹۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۱
|
از : آرش عزتی
عنوان : در جواب دوست گرامی برزویه طبیب
متن زیر که در تاریخ ۱۴ نوامبر ۱۹۱۷ از سوی کمیتهی اجرایی مرکزی سراسر روسیه (Vtsik) پذیرفته شد، یک روز بعد به تصویب شورای کمیسریای خلق (Sovnarkum) رسید و نهایتاً در روز ۱۶ نوامبر تحت عنوان "فرمان کنترل کارگری" تدوین گردید. در این فرمان، محتوا و خطوط کلی متن ۸ بندی لنین با عنوان "پیش نویس آیین نامهی کنترل کارگری" هم چنان حفظ، ولی با جزئیات و دقت بیش تری ارائه شد.
۱- در راستای برنامه ای به منظور تنظیم اقتصاد ملی، مقرر است تا کنترل کارگری بر تولید، خرید و فروش تولیدات و موادّ خام، انبارداری و منابع مالی بنگاه ها، در تمامی بخش های صنعت، بازرگانی، بانکداری، کشاورزی، حمل و نقل، تعاونی ها و هم چنین تمامی بخش هایی که در آن ها کارگران مزدبگیر یا شاغل به کارهای خانگی به استخدام درآمده اند، اجرا گردد.
۲- اعمال کنترل کارگری از سوی تمامی کارگران یک شرکت و با حمایت ارگان های منتخب آنان صورت می گیرد: کمیته های کارخانه، شورای بزرگان و غیره، که به طور برابر شامل نمایندگان متخصّصین و تکنسین ها نیز می گردد.
۳- در هر یک از شهرهای مهم، در هر استان یا منطقهی صنعتی، یک شورای محلی کنترل کارگری- متشکل از نمایندگان اتحادیه ها، کمیته های کارخانه و سایر کمیته های کارگری و تعاونی های کارگری- ایجاد خواهد شد که هم چون ارگان شورای کارگران، سربازان و دهقانان عمل خواهد نمود.
۴- تا زمان تشکیل کنگرهی شوراهای کنترل کارگری، یک شورای سراسری کنترل کارگری روسیه در پتروگراد و با مشارکت نمایندگان سازمان های ذیل ایجاد خواهد شد:
۵ نماینده برای کمیتهی اجرایی مرکزی سراسر روسیه
۵ نماینده برای شورای سراسری اتحادیه های کارگری روسیه
۲ نماینده برای تعاونی های کارگری مرکزی
۵ نماینده برای شورای سراسری کمیته های کارخانهی روسیه
۵ نماینده برای انجمن مهندسین و تکنسین ها
۲ نماینده برای انجمن کشاورزان
۱ نماینده از هر فدراسیون اتحادیه های روسیه به ازای هر ۱۰۰،۰۰۰ عضو
۲ نماینده از شورای اتحادیهی پتروگراد
۵- در داخل ارگان های عالی تر کنترل کارگری، یک کمیسیون بازرسی متشکل از افراد متخصّص (مهندسین، حسابداران و غیره) وجود خواهد داشت که به ابتکار این ارگان ها و یا بنا بر درخواست ارگان های پایین تر کنترل کارگری، به بررسی فعّالیّت های مالی و فنی موسّسه خواهد پرداخت.
۶- ارگان های کنترل کارگری، حقّ نظارت بر تولید، تعیین حدّاقل تولید، و هم چنین تمامی اقدامات منطقی به منظور تعیین هزینهی تولید محصولات را دارند.
۷- ارگان های کنترل کارگری حقّ نظارت بر تمامی ارتباطات تجاری موسّسه را دارند. در صورت وجود ارتباطات و مراسلات پنهانی، مالکین در دادگاه حاضر خواهند شد. اسرار تجاری ملغی می گردد. مالکین موظف اند تا تمامی دفاتر و حساب های سال جاری و سال های گذشته را در اختیار ارگان های کنترل کارگری قرار دهند.
۸- تصمیمات ارگان کنترل کارگری برای مالکین الزام آور بوده و لغو آن منوط به تصمیم هیئت عالی تر کنترل ]کارگری[ می باشد.
۹- مالک یا مدیر شرکت حق دارد تا ظرف سه سال نسبت به ارائهی شکایات خود به یک هیئت عالی، علیه هر یک از تصمیمات اتخاذ شده از سوی یک ارگان پایین تر کنترل کارگری، اقدام نماید.
۱۰- در تمامی شرکت ها، مالکین و نمایندگان کارگران و کارمندان که به منظور اعمال کنترل کارگری انتخاب گردیده اند، نسبت به رعایت اکید قوانین، دیسیپلین و حفظ اموال مادّی در مقابل دولت مسئول هستند. پنهان نمودن ابزار آلات، تولیدات و لوازم، مخدوش و جعل نمودن حساب ها یا هرگونه تخظی از قانون، مستوجب مجازات خواهد بود.
۱۱- شوراهای محلی کنترل کارگری، به محض دریافت شکایات مالکین، به حلّ و فصل منازعات و اختلافات مابین ارگان های پایین تر کنترل ]کارگری[ خواهند پرداخت. به منظور خاتمهی اختلافات، شوراهای مذکور می توانند تا بر پایهی جزئیات مربوط به مورد مناقشه و هم چنین لحاظ نمودن تصمیمات شورای سراسری کنترل کارگری روسیه، به ارائهی دستورالعمل هایی بپردازاند. به علاوه، آن ها مجاز به نظارت بر فعّالیّت ارگان های پایینی کنترل کارگری می باشند.
۱۲- شورای سراسری کنترل کارگری روسیه، مسئول ارائهی طرح های کلی کنترل کارگری، ارائهی دستورالعمل ها، اتخاذ تصمیمات الزام آور، تنظیم روابط مابین شوراهای منطقه ای کنترل کارگری است و عالی ترین مرجع در زمینهی کلیهی موضوعات مرتبط با کنترل کارگری محسوب می شود.
۱۳- شورای سراسری کنترل کارگری روسیه، فعّالیّت ارگان های کنترل کارگری را با سایر نهادهای مسئول در سازماندهی اقتصاد کشور هماهنگ می کند. دستورات خاص پیرامون روابط مابین شورای سراسری کنترل کارگری روسیه و سایر ارگان های درگیر سازماندهی و تنظیم اقتصاد کشور، متعاقباً منتشر خواهد شد.
۱۴- کلیهی قوانین و بخشنامه های مانع فعّالیّت کمیته های کارخانه و سایر کمیته های کارگران و کارمندان، لغو می گردد.
۴۶۹۶۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۱
|
از : الف باران
عنوان : ترتسکیسم ، ضد انقلاب در پوشش
نوشته : م. ج. اولژین
" غیر ممکن است بتوان با ترتسکی بر سر اصول بحٽ نمود، زیرا که وی از اصول بوئی نبرده است ... با فردی که فقط میکوشد اشتباهات خود را پنهان سازد نبایستی بحٽ نمود..... بلکه بایستی بلکه بایستی وی را به سان یک دیپلمات دون پایه افشاء کرد. (لنین، مجموعه آٽار،جلد ۱۵ ، صفحات ۳۰۴ - ۳۰۳ )
ترتسکیسم ابتدا از جهت سازمانی و سپس ازنظر ایدئولوژیک به کلی در هم کوبیده شد و سرانجام در کنگرهی پانزدهم حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی به سال ۱۹۲۷ به کلی طرد گردید . از آن پس جنبش بین المللی کمونیستی و در رأس آن انترناسیونال کمونیستی مبارزهی خود را با این گرایش، به مٽابهی یکی از جریانات ضد انقلابی و خارج از جنبش کارگری قاطع تر از پیش ادامه داد.
به درستی که جنبش کمونیستی توانست با مبارزات پیگیر خود بر این جریان ضد انقلابی کاملاً فائق آید و لاشهی ناتوان آن را به گورستان ضد انقلاب بسپارد."
۴۶۹۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۱
|
از : نیلوفر ک
عنوان : چرا نمی خوانی ؟
با سلام. دست آقای قراگوزلو درد نکند که چهرهایی بیجهت معروف و محبوب شده ، مثل نوام چامسکی را خوب افشائ کردند. ولی من یک سئوال از میم. نون دارم. چرا ایشان این مقاله را نمی خوانند ؟
۴۶۹۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۱
|
از : میم نون
عنوان : دیالک تیک اوتونومی و هیرارشی
برزویه طبیب عزیز
قصد هماندیشی داریم یا مغلطه و وقت گذرانی؟
می اندیشیم و می نویسیم؟
فقط برون را بنگریم و قال را؟
و یا درونی نیز هست و ماهیتی؟
ذکر نقل قولی و مقایسه آن با این و ان کار دشواری نیست.
هنر استدلال علمی ومنطقی است و اثبات نظر بر اساس فاکت های واقعی.
چیزها، پدیده ها و سیستم ها در روند، توسعه می یابند و نه در لحظه.
حتی حیوانات وحشی هیرارشی (سلسله مراتب) دارند، چه برسد به جامعه نوپدید بی نظیر که گام به گام باید بر اساس تجربه و تصحیح، تکوین یابد.
شعور انعکاس وجود است.
شعور فی نفسه و قائم به ذات وجود ندارد.
اتفاقا شیوه بحث شما یادآور شیوه های آخوندی است.
بهتر است به جای نقل قول از این و آن و مقایسه دلبخواه با این و آن، خود موضوع بحث مورد تحلیل قرار گیرد.
چون محتوای شناخت در خود موضوع شناخت است.
مثلا سطح آگاهی تئوریک کارگران، در این مورد بخصوص.
مثلا تأمل روی صحت و سقم این سطح توسعه فکری.
آنگاه بهتر می توان بحث کرد و از همدیگر اموخت.
شیوه بحث شما، نشاندهنده موضع پیشاپیش تعیین شده و لایتغیر شما ست.
نوعی دگماتیسم.
که تبادل نظر متقابل و رهگشا را تخریب می کند و فقط به درد اتلاف وقت می خورد.
چنین روش بحثی نه آموزش چیزی را امکان پذیر می سازد و نه آموختن چیزی را.
۴۶۹۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۱
|
از : alfbamdad
عنوان : افسانه "لنینیزم"
حداقل در زمان حیات لنین , هیچ گاه و هیچ جا نه واژه "لنینیزم" استفاده شد و نه مفهومی با این عنوان مطرح بود. درست پس از مرگ وی بوخارین برای اولین بار سعی در مطرح کردن چنین پدیده ی داشت، پدیده ی که خود بوخارین نیز اذعان میکرد لنین هیچ گاه به افکارش شکلی سیستماتیک نداده است.
جالب توجه است که لوکاچ (برجسته ترین فیلسوف مارکسیست قرن بیستم، که از گرامشی تا والتر بنجامین تحت تاثیر او بوده اند) در جزوه کوتاه خود در مورد افکار لنین ( که پس از مرگ لنین در ۱۹۲۴ به چاپ رسید) همواره از یگانگی و پیوستگی فکری لنین صحبت میکند و هیچ "لنینیزم"ی در کار نیست. به نظر لوکاچ دو مقوله حزب و امپریالیزم محتوی این یگانگی و پیوستگی فکری بودند.
متاسفانه پس از تقریبا یک قرن کامل روشنفکران چپ ایرانی به جای ساخت زدایی و اسطوره شکنی در مورد ساختگاه این کیش نظری، کماکان به افسانه بافی ادامه میدهند.
چند نکته مختصر و مفید
- لنین در کتاب "دولت و انقلاب" یکی از آنارشیست ترین نظریات دولت در دوران گذار را مطرح میکند: "امور دولت باید چنان ساده باشد که حتا یک آشپز هم بتواند زمام امور را در دست بگیرد."
- تکیه کلام لنین همواره عبارت و روش "تحلیل مشخص از اوضاع مشخص بود". برجسته ترین و محبوبترین آثار وی (منجمله "امپریالیزم: بمثابه آخرین مرحله..." نه بعنوان یک اثر نظری، بلکه در یک مداخله سیاسی و اثبات جنگ آوری این سیستم و مقابله با تحریفات کاوتسکی نبشته شد. زیر عنوان این کتاب "رساله برای فهم عام" میباشد. بر این روال یاد آوری های لنین در "چپ روی، بیماری کودکانه..." در مورد پیچیدگی و غامض بودن تاریخ، خصوصا تاریخ انقلابات، و برتری دیدگاهی جزم ناگرایانه و پویا، کماکان معتبر و راهگشا میباشد.
---------------------
برای برداشتی دیالکتیکی و اسطوره زدایانه در یگانگی و پیوستگی نظری لنین رجوع کنید به:
Lenin: A Study on the Unity of his Thought
http://www.marxists.org/archive/lukacs/works/۱۹۲۴/lenin/index.htm
----------------------
در مورد خاستگاه و فرایند شکل گیری اسطوره "لنییزم" پس از مرگ او رجوع کنید به:
Valentino Gerratana
Stalin, Lenin and ‘Leninism’
New Left Review, #۱۰۳, ۱۹۷۷
---------------------------
جنبش آنارشیستی در آمریکا طی قرن اخیر همواره پیشتاز و پیشگام مبارزات ضد-سرمایه داری و ضد-امپریالیستی در این قاره بوده است.
- از " کارگران صنعتی جهان" با رهبرانی مانند "جو هیل" و امثالهم، این جریان آنارکو-سندیکالیستی در دهه اول قرن بیستم پیش از یک میلیون کارگر در صفوف خود متشکل کرده بود. دست آوردی که تا به حال بی سابقه باقی مانده است.
- جنبش برای آزادی کارگران در بند "ساکو و ونزتی" کارگران مهاجر ایتالیایی که محکوم به مجازات مرگ شدند، در دهه ۳۰ از عظیمترین جنبشهای چپ ان دوره بود.
- "نبرد سیاتل" و مخالفت با قرداد تجارت آزاد "نفتا" عمدتا از سوی جنبش آنارشیستی رهبری و پیش برده میشد.
- جنبش " اشغال وال ستریت" نیز عمدتا از سوی جنبش آنارشیستی آغاز گشته، رهبری و پیش برده شده است.
- نوام چامسکی بیش از نیم قرن از پیشتازان و پیشگامان مبارزات ضد-امپریالیستی ، از جنگ ویتنام، تیمور-شرقی، آمریکای لاتین، آمریکای مرکزی،... بوده است. نسبت دادنچامسکی به اوباما، و یا "سرمایهداری کنترل شده" تحریفی کودکانه بیش نیست. برای آگاهی از نظریات وی میتوانید به سایت مجله "زی" رجوع کنید.
http://www.zcommunications.org/znet
-----------------------------
پروژه گسترده و عظیم ضد سرمایه داری چپ در هماهنگی و اتلافی از تمامی سنتهای چپ: مارکسیستی، آنارشیستی، حفظ -محیط زیست، و غیره پدید می آید. و این بسیار نزدیک است به روایت ریموند ویلیامز
http://en.wikipedia.org/wiki/Raymond_Williams
۴۶۹۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۱
|
از : برزویه طبیب
عنوان : نتیجه تز اگاهی کارگران از تریدیونیسم بالاتر نمی رود
تروتسکی در خطابیه اش به کنگره ی دوم کمینترن در سال ۱۹۲۰ گفت:
«امروز از دولت لهستان پیشنهادی مبنی بر عقد صلح دریافت داشته ایم. چه کسی درباره ی این مسایل تصمیم می گیرد؟ ما شورای کمیساریای خلق را داریم، اما کار آن ها هم باید زیر کنترل باشد. اما کنترل از جانب کدام مرجع ؟ کنترل طبقه ی کارگر به مثابه یک توده ی بی شکل و شمایل؟ نه کمیته ی مرکزی حزب فرا خوانده شد تا راجع به این مسأله بحث و تصمیم گیری کند و به آن جواب مقتضی به دهد. وقتی ما در حال جنگ هستیم و باید دسته های تازه ای اعزام کنیم و بهترین نیروها را گرد آوریم، به کجا مراجعه می کنیم؟ به حزب. آن گاه کمیته ی مرکزی به کمیته های محلی رهنمود می دهد تا کمونیست ها را به جبهه ی جنگ اعزام دارند. همین شیوه را در مسائل دیگر نیز به کار می بندیم: در کشاورزی، در تدارکات و در همه عرصه های دیگر
....از شما میخواهم این سخنان را که حتی از استالین هم نیست با سخنان فلان اخوند که معتقد است ...مردم چه غلطی میکنند،ما شورای نگهبان داریم،حتی ان هم باید مطیع رهبر باشد...مقایسه کنید.ایا واقعا فرقی وجود دارد؟این است نتیجه تز اگاهی کارگران از تریدیونیسم بالاتر نمی رود.
۴۶۹۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۱
|
از : میم نون
عنوان : فرم هیا تبلور اراده فردی در اراده کلکتیف
برزویه طبیب عزیز
مسئله ای که شما طرح کرده بودید، عبارت بود از:
« من نمی دانم، اگر طبقه با حزب فرق دارد، چرا قبضه قدرت توسط حزب را همان تصرف قدرت توسط طبقه جا می زنیم و می خواهیم دیگران این شعبده را هضم کنند.»
میم نون هم به این مسئله پاسخی اندیشید و ارائه داد.
اکنون نقش و فونکسیون شوراهای کارگری را مطرح می کنید.
طبقه کارگر ـ هم قبل از قبضه قدرت و هم بویژه پس از آن ـ بسته به نیازهای مادی و معنوی خویش، مثل هر طبقه اجتماعی دیگر در فرم های مختلف تشکل، سازمان می یابد تا بتواند اراده فردی کارگران منفرد را در قالب اراده جمعی و کلکتیف بریزد و از آن اهرمی برای انجام وظایف طبقاتی خویش بسازد.
ما به تجربه پس از روی کار امدن ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی در ایران شاهد تکوین فرم های مشابهی بوده ایم:
مثلا «کمیته های انقلاب» و غیره و غیره.
بدون این ارگان ها حزب حاکم نمی تواند طبقه کارگر را متشکل سازد، سازمان دهد، تربیت کند و برای اداره جامعه آماده سازد.
آگاهی مادرزادی نیست.
آگاهی طبقه کارگر نمی تواند از حد آگاهی ترید ـ یونیونیستی فراتر رود.
در حزب، طبقه آگاهی نظری (فلسفی و غیره) آموخته می شود و آموزش داده می شود.
طبقه کارگر بدون حزب طبقاتی خویش نمی تواند به عام دست یابد و به حل مسائل بغرنج ملی و بین المللی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی و غیره نایل آید.
۴۶۹٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۱
|
از : کاوه ع
عنوان : حزب کارگران
سئوال من از نویسنده محترم آقای قراگوزلو این است
آمدیم و کارگران متشکل نشدند(حالا به هر دلیلی)
آمدیم و کارگران نتوانستن انقلاب کنن
......
آیا برای همیشه باید منتظر ماند تا طبقه کارگر بیاید؟چرا شما هرگز در مقالاتتان هیچ نقشی برای طبقه متوسط قائل نیستین؟
۴۶۹٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۱
|
از : سورنا بیانی
عنوان : کارگران زندانی را آزاد کنیئ
جلیل محمدی و علیرضا عسگری همچنان بلاتکلیف!
با گذشت حدود ۵۰ روز از بازداشت اعضای کمیتهی هماهنگی در کرج، هنوز ۲ تن از آنان در بازداشت به سر میبرند. این در حالی است که بازپرس پرونده در ابتدا برای هر کدام از آنها ۱۰۰ میلیون تومان وثیقه تعیین کرده بود و با وجودی که خانوادهی علیرضا عسگری و جلیل محمدی به صراحت اعلام کردند که توانایی پرداخت وثیقه را دارند، بازپرس از پذیرش وثیقه خودداری کرد و بعد از این که پرونده را به دادگاه فرستاد، عنوان کرد که «خانوادهها توانایی پرداخت وثیقه را نداشتهاند» که سخنی خلاف واقع است!
کمیتهی هماهنگی بار دیگر اعلام میدارد که این دو عضوش به مانند دیگر اعضای کمیته هیچ جرمی مرتکب نشدهاند و شعبهی تعیین شده در دادگاه انقلاب اسلامی کرج باید در اسرع وقت آنان را آزاد کند. همچنین بنا بر اخبار رسیده مأموران قصد داشتهاند به علیرضا عسگری نسبت دهند که ایشان فراخواندهنده و برگزارکنندهی مجمع عمومی کمیتهی هماهنگی در کرج بوده است که حقیقت ندارد، زیرا کمیتهی هماهنگی از مدتها قبل به دنبال پیدا کردن سالن مناسبی در تهران و حومه جهت برگزاری مجمع عمومی خود بود و پس از این که هیچ مکان مناسبی پیدا نشد از تمامی اعضا درخواست کرد که اگر مکان مناسبی سراغ دارند به کمیته معرفی کنند. در همین راستا علیرضا عسگری آدرس منزلی در کرج را در اختیار کمیته گذاشت و این کمیته نیز آدرس را به صورت گسترده به اعضای خود اعلام کرد تا در جمعهی آخر خرداد ماه در این مکان گرد هم آیند و ایشان هیچ مسئولیت خاصی در برگزاری مجمع نداشته و اساساً برگزاری مجمع بر عهدهی تمام اعضا و به خصوص هیأت اجرایی کمیتهی هماهنگی است.
کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
۱۳ مردادماه ۱۳۹۱
۴۶۹۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۱
|
از : ناهید کشاورز
عنوان : ضد امپریالیزم یا ضد آمریکا
بنا به دلائلی قصد نداشتم دیگر در زیر مقالات رفیق قراگوزلو کامنت بگذارم اما خواندن نظرات دوستان گرامی من را مجبود از یاد آوری چند نکته کرد
یک. گویا در جهان ما مفهوم خیلی از پدیده ها مخدوش شده است. یکی از این خدشه ها به هم ریختن مرز امپریالیزم با آمریکاست. یعنی مساوی دانستن آمریکا با امپریالیزم.
دو . پروفسور نوام چامسکی شخصیت برجسته ای ذر زبان شناسی است. همان طور که در مقاله نوشته شده است. اما دوستی که می گوید نمردیم و .... و "خدا" ... باید این را هم توضیح می داد که چامسکی اگر مخالف امپریالیزم است با چه استدلالی در کنار باراک اوباما می ایسند به او رای میدهد و در تمام رسانه ها هم این را اعلم می کند
سوم. اگر ضد امریکا.ی بودن ملاک باشد فکر نمی کنم هیچ جریان سیاسی به اندازه حزب الله لبنان به آمریکا و منافع متحد آن (اسرائیل) ضربه زده باشد. با استدلال دوست عزیزمان لابد در این صف و در اول صف جناب آقای سید حسن تصرالله باید بایستد.
البته امیدوارم دوست عزیزمان هزار سال عمر کند و ضد امپریالیست های واقعی را ببیند
۴۶۹۲۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۱
|
از : رزویه طبیب
عنوان : چرخ پنجم گاری
به رفیق م-ن- اگر حزب همه ان چیزهایی است که شما میفرمایید پس شورا ها به چه دردی میخورند.چرخ پنجم گاری مثل مورد شوروی سابق؟ .....برزویه طبیب
۴۶۹۱۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۱
|
از : میم نون
عنوان : حزب هر طبقه گردان پیشاهنگ ان طبقه است
من این مقاله را نخوانده ام و نخواهم خواند.
فقط به سوال برزویه طبیب عزیز پاسخکی می دهم:
حزب هر طبقه گردان پیشاهنگ ان طبقه است.
حزب هر طبقه متشکل است از اگاهترین و رزمنده ترین نمایندگان ان طبقه.
قبضه قدرت بوسیله طبقه و به عبارت دقیقتر بوسیله توده که زیر پرچم طبقه اند، صورت می گیرد.
هر حزب هر طبقه، ارگان سیاسی آن طبقه است و اراده طبقه مربوطه را جامه عمل می پوشاند، مادیت می بخشد.
کجای این قضیه قابل فهم نیست؟
۴۶۹۰٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۱
|
از : برزویه طبیب
عنوان : شعبده را هضم کنید
مینویسید.......انگلس وظیفهی سوسیالیسم علمی را به سادهگی چنین شرح داد: «انجام امر آزادی جهان، رسالت تاریخی پرولتاریای نوین است. شناخت شرایط تاریخی و همراه با آن شناخت ماهیت این مبارزهی رهاییبخش و آگاه نمودن طبقات استثمار شوندهی امروز که رسالت شرکت در این مبارزه را دارند به شرایط و طبیعت عملشان، وظیفهی بیان تئوریک جنبش پرولتری، یعنی وظایف سوسیالیسم علمی است.» (ص:۷۸ – پیشین، تاکیدها از من است). تاکید انگلس بر دو مولفهی "شناخت شرایط تاریخی" و "شناخت ماهیت مبارزهی رهاییبخش" به هر منتقد منصفی این متدولوژی پروسهمند را میدهد که اقدام انقلابی، به هنگام و هوشمندانهی بلشویکها در راستای کسب قدرت سیاسی را هضم کند.............انگلس گفته شرایط تاریخی وماهیت مبارزه را بشناسید و به طبقات استثمار شده شرایط و طبیعت عملشان(تلاش برای ازاد کردن جهان از طریق قبضه قدرت سیاسی به عنوان اولین قدم توسط پرولتاریای نوین وشرایط تاریخی را که این عمل در ان صورت میگیرد) را توضیح دهید،نه اینکه خودتان،چه بلشویک چه منشویک ،به نیابت از پرولتاریای نوین قدرت سیاسی را بدست بگیرید .من نمیدانم اگر طبقه با حزب فرق دارد،چرا قبض قدرت توسط حزب را همان تصرف قدرت توسط طبقه جا میزنیم ومیخواهیم دیگران این شعبده را هضم کنند .....برزویه طبیب
۴۶۹۰۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۱
|
از : ش. ح.
عنوان : اگر چامسکی ته این صف هست، اول این صف کیست؟
زنده ماندیم و فهمیدیم که نوام چامسکی، اگر نه مهمترین، دست کم یکی از مهمترین و ثابت قدم ترین منتقدین سیاستهای خارجی و داخلی آمریکا در ۵۰ سال گذشته، باید " ته صف" به ایستد. حالا کی اول صف هست، "خدا" میداند.
۴۶۹۰۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۱
|