همپای هم، در پیمودن راهی یگانه - فریدون احمدی

نظرات دیگران
  
    از : نظری

عنوان : شاه پرستان هنوز در کتمان واقعیت ها هستند دمکرات بودن پیشکششان
صبوری عزیز تمام نوشته هایت منطقی و درست می باشند اما گفتن آنها به فریدون احمدی بیمورد است.

اگر غرض شما روشنگری دیگران است که دورد بر شما اما به قول ما ایرانیان از این امامزاده های شاه پرست و ساواکی انتظار دمکرات شدن از انتظار معجزه نیز دشوارتر است.

سابقه سیاسی فریدون احمدی نیز شفاف تر از آن است که انتظار داشته باشید او منطق شما را قبول کند. بگذارید او فکر کند که هنوز نظرات او در بازار سیاسی ایرانیان آزاده خریداری دارد.
شاید آهی و بقیه شاه پرستان با او در یک جمع کنار هم قرار بگیرند ولی به فرض محال اگر این جماعت مستبد دوباره قدرت را به دست بگیرند سابقه سیاسی این عضو سازمان اکثریت را در گذشته خیلی دور با "خرابکاران" را به او گوشزد خواهند کرد و محال است سر سفره آنها او را راه بدهند.
او را به ... ما را به سلامت!
۴۷۱۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱٣۹۱       

    از : شرمنده شماره سی میلیون و یک

عنوان : شکنجه شما در مقابل شکنجه چند نسل بدست شما
جناب صفا جدا متاسفم که شما شکنجه شده اید. من حتی برای شکنجه شدن لاجوردی هم متاسفم. آیا شکنجه شدن شما دلیل برحق بودن شما یا ناحق بودن رژیم شاه میشود؟ اما وقتی به ایران که به روز سیاه افتاده فکر میکنید، وجدانا از این که با مبارزه با رژیم شاه و این انقلابتان در سوختن زندگی میلیون ها انسان یعنی دو سه نسل سهیم بوده اید ناراحت نمیشوید؟ من یک نوجوان سیزده ساله بودم که انقلاب شد. یک شبه هوادار چریکهای فدایی خلق شدم چون برای نوجوانان و جوانان "کول" بودند و تا شش سال سیاه لشکر پرشور این انقلاب منحوس که خود نسل من و قبلی ها و بعدی ها را هم مثل یک سونامی یا از بین برد و یا در به در کرد یا به خاک سیاه نشاند. من با وجود حماقت در همان سن کمم برای کاری که کردم خودم را مستحق مجازات میدانم. قانون کیفری برای بزهکار خردسال هم مجازات دارد اما برای یک کله خر سیاسی نباید داشته باشد؟ یک بزهکار شاید به یک یا چند نفر محدود صدمه بزند ولی من با شرکت در انقلاب در به آتش کشیدن زندگی خودم و میلیونها هموطنم همدستی کردم. شاه حداقل آرزویش این بود که مملکتش روزی در حد ده قدرت بزرگ دنیا باشد و وضع مردم و بخصوص زنان در دوران پهلوی انصافا از هر نظر بهتر از قبل شد. ولی ما اپوزیسیونش چه میخواستیم و آرزویمان برای مملکت چه بود؟ کره شمالی و آلبانی و شوروی و چین یا همین گند رژیم اسلامی. کدام ما درکی از حقوق بشر و آزادی و دموکراسی واقعی داشت؟

حالا شما میخواهید منت شکنجه هایتان را سر یک ملت ، سر نسل ها ی سوخته بدست امثال من و خود شما بگذارید. این عادلانه است؟ این طلبکاری از تاریخ نیست؟ آقای عزیز مشکل ملت ما شاه و خمینی نبوده و نیستند. ما مشکل فرهنگی داریم و این در بر روی همان پاشنه خواهد چرخید تاوقتی نخواهیم خودمان را باصداقت در آینه ببینیم. به جای اینکه زخم های شخصی خودر را برخ بشکیم به هر قیمتی. گیریم وضع شما در زمان شاه بسیار بد و نامنصفانه بود. ولی مردم ایران بطور کلی در زمان شاه زندگی شان صدها برابر بهتر از قبل و بعد از دوران پهلوی بود. به شهامت اخلاقی و شرف جمشید طاهری پور نگاه کنید که گفت اگر میدانستم این جنایتکاران را سر کار میاوردم بیشتر در زندان شاه میماندم (نقل به مضمون). بیایید در خلوت خود برای شکنجه های خود گریه کنیم، چرا که ابعاد شکنجه ای که به این ملت تحمیل کردیم به مراتب خجالت آورتر و بد تر از آن است و جایی برای خود دلسوختن باقی بگذارد.
۴۷۱۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣۹۱       

    از : عیسی صفا

عنوان : شاهد
آقای فریدون احمدی من از شما نخواستم که شاهد شکنجه من بوسیله ساواک باشید إ در اتاق شکنجه شاهدی وجود ندارد إ من وشما فکر می کنم برای اولین بار یکدیگر را در زندان قزل حصار در اوایل سال ۵۷ دیدیم. منظور شهادت در مورد زندانی بودن من بود.
۴۷۱۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣۹۱       

    از : وانیک

عنوان : باز با باز، کبوتر با کبوتر
راهکار و مدلی که آقای بهروز خلیق در مصاحبه اخیر خود در مورد اتحادها (بلوکها) مطرح کرده‌اند منطقی تر، کم خطرتر و دست یافتنی تر به نظر میرسد. شما اگر رسالتی برای خود و دیگرگردانندگان این کنفرانسها میبینید منطقی‌تر است که تلاش خود را در این جهت مدیریت کنید. بر این باورم که طیف ناهمگون شرکت کنندگان در این کنفرانسها در بهترین حالت اتحاد بسیار شکننده ای را تشکیل خواهد داد. از سوی دیگرباید تأکید کرد که خطر شکاف در میان جمهوری خواهان و همچنین درصفوف جنبش سبز به سود هیچ‌ بخشی از اپوزیسیون نیست.
۴۷۱۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣۹۱       

    از : صبوری

عنوان : به سوالم جواب ندادید
آقای احمدی بی دلیل نیست که می توانید محرم آقایان آهی و سازگارا شوید. مروری به این سی و چهار سال بیاندازید خلق را شکر همه برای رهائی آنها بوده بگذریم من ....
کاش فیلم " از تهران تا قاهره " را می دیدید تا به عمق تنفر این دموکرات های سلطنت طلب از من و از گذشته شما و رفقای شهیدمان واقف می شدید. اینها از آخوندها فقط خوش لباس ترند و اگرنه در کشان از حقوق مردم یکسان است. اینان ولی فقیه شان محمد رضا پهلوی بوده که گویا آمرانه می خواسته ما ملت عقب مانده مهجور را بمیل خودش به دروازه تمدن برساند . و گویا فقط سه سال لازم بوده که ایران جزو پنج کشور صنعتی دنیا شود. باور کنید اگر این حرف ها برابر بچه نه ماهه بزنید تا صبح می خندند. در دو ساعت شو کلمه ای از آزادی و انتخابات و مردم زده نشد. خلاصه کلام اینکه شوهر خانم که جرئت ندارد اسمش را ۳۰ سال پس از مرگش صدا کند می خواسته بدون اینکه ملت بداند کارهائی بکند مردم بهش خیانت کرده اند. حداقل آن آخوند مجنون دروغگو می گفت مردم ولی نعمت ما هستند. اینها مردم را به اندازه یک پاپاسی هم قبول ندارند . الهی بمیرم بچه های دردانه اش دو شب روی زمین خوابیدند جان ۷۵ میلیون ایرانی فدای قدوم اعلیحضرت وشازده ها.

در کجای تاریخ تا کنون سلطنت طلب در صف نیروهای دموکرات بوده است؟ . اینها خواستار بر گرداندن تاریخ به عقب هستند. اینها دلشان برای رضا شاه کبیر لک زده است. اینها نوستالژی دوران بخور و بخواب گذشته را دارند. خواهش دارم شما که امروز محرم سلطنت طلب ها محسوب می شوید. برای ما یک دلیل منطقی برگشت به حکومت سلطنتی موروثی را بیان بفرمائید؟. جریانی که برای پیشبرد نظراتش تنها به نوستالژی متکی است و تاریخ را جعل می کند. و راز دار راستگوی !!! دوران منقضی شده اش پرویز ثابتی است برای حفظ فریبخوردگان در آینده راهی ندارد مگر سرکوب . اینها کجا دموکراتند که بعد از سی و اندی سال هنوز نفهمیده اند که جنبش ۵۷ دلایل داخلی هم داشت. اینها تا کنون چه عملی کرده اند که مبین احترامشان به مقوله انتخابات است. اینها برای نمایش هم که شده دو کاندیدا برای شاه شدن در کنار هم نمی گذارند تا یکی را انتخاب کنند. آخر چگونه طرفدار نظام موروثی می تواند دموکرات باشد؟
کجایند این دموکرات های سلطنت طلب در مورد کدامین شبکه تلویزیونی صد گانه اینها شما صحبت می کنید. با شعار "خدا ، شاه ، میهن" با اطلاق اعلیحضرت به آدمی معمولی و با داشتن رهبر غیر انتخابی دائمی و موروثی بدون تردید تنها به جهنم می توان رفت
۴۷۱۰۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣۹۱       

    از : فریدون احمدی

عنوان : چند پاسخ
* آقای صبوری نوشته اند:" آقای احمدی شما متأسفانه همیشه شیفته می شوید و هیجان می گیردتان و همیشه هم اشتباه می کنید و اخر الامر هم دریغ از یک عذر خواهی. شما هر گاه بهر دلیلی به نظری می رسید همه گذشته خود را منکر می شوید" ایکاش ایشان خود را متعهد می دیدند مواردی که من اشتباه کرده ام (آنهم همیشه) ذکر می کردند تا روشن باشد برای چه باید عذر خواهی می کردم این گونه فضا سازی ها، جملات کلیشه ای بدون استدلال و دقت در کلام، که نمونه هایش نیرزیاد دیده می شود نام معینی در فرهنگ سیاسی دارد: ترور فکری
* خانم مینا ی گرامی بسیار ممنون از لطف و جملات تشویق آمیز شما اما اینکه نوشته اید تلاش برای متقاعد کردن برخی افراد وقت تلف کردن است، من هنوز به این نتیجه نرسیده ام . به نظر من تغییر یافتن، حق و توانایی همگانی است و ما به جز گفتگو و استدلال سلاح دیگری نداریم. در نگاهی کلی نتایج مثبت آن هم دیده می شود.
* خانم زهره نهاوندی شما نوشته اید: " من باور نمی‌‌توانم بکنم ،کسانی‌ که با عشق و تنفر ،به تحلیل پدیده ای(از جمله جمهوری اسلامی) می‌پردازند،،،حرفشان درست باشد"و بی طرفانه باشد. بنابر این "مقاله شما را نخواندم، نخواهم خواند." تصمیم شما در مورد نخواندن مقاله بسیار قابل احترام و ممنون از اینکه زحمت کشیدید من را از این تصمیم مطلع کردید. اما فرد بی طرف وجود ندارد همین درخواست بی طرفی نسبت به جمهوری اسلامی خود جانبدارانه است. دوم اینکه درست می گویید من به عنوان یک فعال و تحلیاگر سیاسی کاملا جانبدار هستم. تحلییل باید واقعبینانه باشد و نه بی طرفانه . آنچه باید بی طرفانه باشد خبررسانی است نه تحلیل. سوم آنکه ابراز تنفر من از جمهوری اسلامی نه ناشی از دوری از برادرم به هنگام مرگ او و یا "عصبانی‌ و غمگین" بودن من، بلکه به خاطر به نابودی کشاندن کشور و همه عرصه های حیات اجتماعی در ایران است.
* آقای عیسی صفا پرسیده اند آیا دعوت ایشان در مورد شهادت دادن اینکه ایشان در زندان زمان شاه شکنجه شده اند را می پذیرم. خیر من چنین دعوتی را نمی پذیرم. من در طول ۵ سالی که در زمان شاه زندان بودم همان زمان که "نوبت خویش را انتظار می کشیدم" شاهد شکنجه شدن بسیاری زندانیان توسط شکنجه گران ساواک بودم اما شکنجه شدن ایشان را شاهد نبودم.
* آقای به کیش ضمن تائید عمومی کنفرانس، نقطه ضعف کنفرانس بروکسل را حضور "سازمانده کودتای نوژه" قید کرده اند. من شخصا ترجیح می دهم در کنار آن سازمانده کودتای نوژه قرار بگیرم که دیگر آن شیوه ها و اقدامات و روش ها را نفی می کند و متعلق به گذشته می داند تا آن لو دهنده فرضی کودتای نوژه که هنوز در همان چارچوب می اندیشد و نقدی بر اندیشه و عمل خود ندارد.
با سپاس فراوان
ف- احمدی
۴۷۰۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱٣۹۱       

    از : صلاحی صلاحی

عنوان : چه کسانی دو قرن متمادی در برابر Constitution قانون اساسی (مشروطه )کارشکنی می کنند؟
آقای فریدون احمدی بهتر از من می داند که بعداز دوره ی رنسانس و عصر روشنگری ، اروپا به سمت جامعه ی مدنی هدایت شد. بهمین دلیل لازم دیدم این چندخط را تقدیم ایشان کنم .
انقلاب کبیر فرانسه یعنی تدوین اولین قانون اساسی (مشروطه) Constitution که متعلق به توده های مردم بود !
در باره ی انقلاب فرانسه روایت بسیار ست. ولی روایت ایدئولوژگ های راست و رسانه های وابسته به آنها فاقد اصالت ، ارزش و انصاف ست.
آنها همیشه انقلاب فرانسه را با با تحریف تاریخی و فرهنگی بیان می کنند . برای تبعات خشونت بار انقلاب فرانسه اشک تمساح میریزند. توالی حوادث تاریخی را به میل خود حذف یا پس و پیش می نمایند.
هیچ انسان راستین و آگاهی نیروی محرکه انقلاب فرانسه را فقط در نبرد خونین آن خلاصه نمی کند بلکه روح آزادیخواهانه و عدالتجویانه آنرا که در اولین قانون اساسی Constitution متبلور گردید ارج می نهد و نقش عوامفریبانه ی و ارتجاعی اشراف و فئودالها در اعمال خشونت را محکوم می کند.
چند رفرنس ساده:
•در ماه مه ۱۷۸۹ (۱۱۶۸ ه - ش تقریبا ۲۲۳ سال پیش ) ، لوئی شانزدهم در ظاهر پذیرفت که به خواسته های مردم توجه کند و نمایندگان آنان را به ورسای پذیرفت که آغاز پایان حکومت فئودالها و اشراف بود.
• ۲۲ سپتامبر ۱۷۹۲ (۱۱۷۱ ه - ش ) پس از ۳ سال کشمکش، انتخابات آزاد برگزار شد. لوئی شانزدهم به یک شهروند معمولی تبدیل شد ( چه فاجعه و عزای بزرگی !) فرانسه اعلام جمهوری کرد.
•۲۱ ژانویه ۱۷۹۳ ( ۱۱۷۲ ه- ش) لوئی شانزدهم در دادگاه بجرم خیانت محکوم به مرگ میشود.
در سایر کشورهای اروپائی و جهان حکومت های فئودالی و اشراف یکی پس از دیگری ؛ بشیوه ی مسالمت آمیز یا انقلابی قدرت را به مردم واگذار کردند. هر جا که دیکتاتورها در تلاش و طرفند برای فریب مردم قرار گرفتند یا به سرکوب ادامه دادند تحولات به رادیکالیزم و خشونت گرائید.
تمام حکومت ها هویت خود را در Constitution قانون اساسی (مشروطه) تعیین و تبیین نمودند. مطالعه ی موردی حکومت های پادشاهی و جمهوری در اروپا و جهان نشان میدهد که شالوده ی دموکراسی در تمام این کشور ها نقش مردم و اجرای قانون اساسیConstitution آن می باشد نه هیبت پادشاه و وجاهت ملکه و حتی نبوغ رئیس جمهور .
( جمهوری خواهان ایران بحق در برابر حکومت اسلامی ولایت فقیه که در شمایل «جمهوری اسلامی» به عوامفریبی و سیاهکاری مشغول ست اعلام موجودیت نمود تا ماسک فریب آنها را کنار زدند . نه در برابر شاهدوستان « مشروطه خواه » ! منشور ما مشحون از نشان دادن تناقضات قانون اساسی و تاکید بر ضروریات مبتنی بر منشور حقوق بشر می باشد. برخلاف نظر شما در آن سالها شاهدوستان مطرح نبودند ودلیلی هم وجود نداشت که آنها را طرح نمود .نشست و برخاست های دوستان شما با داریوش همایون و شاهدوستان نیز نتوانست به آنها «مشروعیت » دهد. بهمین دلیل سلطنت طلبان که پشت تابلوی «حرب مشروطه ایران» مخفی شده بودند تغییر نام دادند « لیبرال دمکرات» آنها خودشان میدانند که نام «حرب مشروطه ایران » بی مسما ست ! زیرا با جنبش مشروطه ی مردم تضاد ماهوی دارد. امروز شاهدوستان با کمک رسانه های بین الملی و تجارتی مطرح می باشند عجیب ست که شما متوجه این تغییرات نشدید ! )

شروع مشروطه در ایران:
• ۱۹۰۶ ( ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ ه - ش یعنی ۱۱۷ سال بعداز انقلاب فرانسه ) جنبش مشروطه ایران با الهام از دستاوردهای ملل اروپائی به بار می نشیند. پروسه ی مردم سالاری در ایران در این راه از امپراتوری تزار (روسیه) و عثمانی (ترکیه) پیشی گرفته باو جودیکه پیش نویس قانون اساسی ایران توسط مظفرالدین شاه به توشیح میرسد. ولی مظفرالدین شاه ، شاهزادگان ، خوانین و روحانیون از لوئی شانزدهم و کلیسا عبرت نگرفته و از شاهان اروپائی نیز نیاموختند که در برابر اراده مردم تسلیم شوند . کارشکنی فراوان و کارها بکندی پیش میرفت.
انتخابات برگزار و مجلس شورای ملی نمایندگان تشکیل میشود. شاه و دربار به ناچار به تحول تمکین کردند که بعدا به توطئه متوسل شدند - محمد علی شاه !
فراموش نکنیم که جهان در آتش جگ اول می سوخت
• ۱۹۱۸-۱۹۱۴ ( ۱۲۹۳ - ۱۲۹۷ ه- ش) جنگ اول جهانی
• ۱۹۱۷ ( انقلاب اکتیر در روسیه تزاری صورت میگیرد)
• ایران از بحران جنگ جهانی اول و انقلاب اکتبر بی نصیب نمی ماند. در شمال ،آدربایجان و خراسان جنگ داخلی صورت میگیرد.

در کودتای ۱۲۹۹ در زمان احمد شاه قاجار - رضا خان میرپنج قدرت گرفت . ابتدا بسمت نخست وزیری احمد شاه منصوب شد . بعداز دو سه سال به سلطنت رسید ( به خاندان پهلوی تبدیل شد)
خلاصه ، از آن تاریخ تا امروز پروسه ی جنبش مشروطه ( قانون اساسی) با فراز و نشیب های بسیاری عجین بوده ست و نقش مردم توسط شاهان پهلوی و عمّال مُعَمَم و مُکلّای حکومت اسلامی بکلی نادیده گرفته شده ست.

نتیجه :
۲۲۳ سال بعداز انقلاب فرانسه و ۱۰۶ سال بعداز انقلاب مشروطه ی ایران مردم ما و نیروهای سیاسی آزادیخواه و عدالت خواه بیش از همیشه نسبت به تحصیل و اجرای قانون اساسی مناسب امروز ایران اهمیت می دهند. این همان مشروطه ی واقعی ست که ۲۰۰ سال پیش در فرانسه تحقق یافت نه این که «حزب مشروطه خواهان » ادعا می کنند.

آقای احمدی ،بدیهی ست که نیروهای ارتجاعی و افتدارگرا ی حاکم برای حفظ قدرت و سردمداران حکومت منقرض شده ی پادشاهی برای بازگشت مجدد به قدرت بیکار نمی نشینند و با تمام امکانات برای جلوگیری از تسلط اوضاع توسط مردم به توطئه و ترفند مشغولند. از مصاحبه ی پرویز ثابتی گرفته تا انواع جست وخیزهای رضاپهلوی با رسانه ها و فیلم اخیر خانم فرح پهلوی و..و..

آقای احمدی ، برای تقویت جبهه مبارزات مردم برای تحقق مردم سالاری در ایران تنها مخالفت با جمهوری اسلامی ملاک نمی باشد.
تجربه ی زندانهای شاه و حوادث قبل و بعداز ۲۲ بهمن بما میاموزد که به ماهیت افراد و جریانها باید توجه نمود نه شعارها و ادعا های آنها.
کدام نیروها به نقش مردم و رای آنها پای بند می باشند ؟

آقای احمدی تجربیات تمام کشورهای جهان و مردم ما از مشروطه تا امروز نشان میدهد که ارتجاع و قتدارگرایان در هر شکلی برای رسیدن به قدرت فریبکاری می کنند. وطیفه من و شما در خارج از کشوراینست که جنبش مردم ایران را تقویت کنیم .

آقای احمدی اقشار مختلف مردم در انتخابات آزاد و ادواری به کسانی که برای منافع آنها تلاش می کنند رای خواهند داد و کسانی که سوابق تاریک و خیانت آمیز دارند بدون برائت در دادگاههای صالحه نخواهند توانست در این رقابت ها وارد شوند. مگر اصل انتخابات آزاد از هم اکنو ن قبول نداشته باشیم. .
۴۷۰٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱٣۹۱       

    از : اکبر به کیش

عنوان : به مخالفین سلطنت
آقای عیسی صفا و سایر هم میهنان که دل در گرو سلطنت ندارند و نداشتند توجه کنند که؛ دوران پهلوی ها را فقط با شکنجه و زندان توضیح دادن، چشم پوشی بر بسیاری مسایلی است که ندیدن آن ها نشان زبدگی نیست. همین حد از توانمندی جامعه زنان ایرانی و یا برجسته شدن و مطرح شدن فرهنگ ما در همین وضعیت فعلی مدیون دوران پهلوی هاست. و همان ها که آن دوره دورانشان بوده هنوز هم در پاکیزه شدن این موقعیت زنان و فرهنگ بسیار فعال تر از آقای صفا هستند. آن ها همین امروز چه در ایران و چه خارج از ایران بیشترین امکانات را برای ساختمان دمکراتیک ایران دارند. منظورم دقیقا ساختمان است. سنگ و آجر آن ها بسیار قابل توجه است. از آقای احمدی برای این تلاش که می تواند نزدیکی بین سازندگان ساختمان دمکراتیک جامعه ایران ایجاد کند باید ممنون بود. اینکه سازمانده کودتای نوژه هم در کنفرانس بروکسل بوده نقطه ضعف این کنفرانس است. چرا که اگر آقای احمدی یک دقیقه در نظر بگیرد چنانچه اولین ضربات کودتای نوژه می توانست موفق باشد، می دانید چه کشتاری در تهران صورت می گرفت و دست آخر هم همان نیروهای جمهوری اسلامی پیروز بودند ولی احتمالا پس از کشتاری چند صدهزار و یا چند ده هزار نفره. خوب به کسانی که سازمانده اقداماتی با چنین ابعادی از فاجعه بوده اند هیچ عقل معمولی نمی تواند و نباید هیچوقت دیگر اعتماد کند.
۴۷۰۶۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ مرداد ۱٣۹۱       

    از : عیسی صفا

عنوان : محاکمه
در ایران آزاد و دمکراتیک باید بقایای سر دمداران رژیم پهلوی در کنار آدمکشان جمهوری اسلامی محاکمه شوند و قربانیان بطور فردی و جمعی از محاکمه عادلانه و متمدنانه آنها بهره مند شوند. من به عنوان زندانی سیاسی رژیم ستم شاهی منتظر چنین فرصتی هستم. فقط به « جرم» شرکت در چند تظاهرات دانشجویی دو ماه زیر شکنجه بودم و سه سال در زندان که به یمن انقلاب بهمن آزاد شدم. یکی از شاهد ها ی من فریدون احمدی خواهد بود که با من در زندان قزل حصار بود. البته نمی دانم ایشان این دعوت به شهادت را می پذیرند یانه.
۴۷۰۶۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ مرداد ۱٣۹۱       

    از : چ ش

عنوان : خسته نباشید
خوشخالم که بالاخره کسی پیدا شد و مثل یک سیاستمدار و نه سیاسی کار حرف زد. انهم با منطق و با در نظرداشت منافع ملی کشور
اگر هواداران چنین بیشی در همه نیروهای سیاسی ؛ تعارفات را کنار نهاده ، به هم نزدیک شوند و حول منافع ملی ، گذار به دمکراسی، و برگزاری انتخابات تشکلی بوحود آورند آنوقت چنین ائتلاف و همکاری بدون شک با استقبال مردم داخل کشور مواجه خواهد شد. و نیروهای منفرد زیادی امثال خود من به فعالیت سازمان یافته در تشکل حدید تشویق میشوند .
دلیل اینکه مردم داخل اینهمه سال به اپوزیسیون مقیم خارج توحه نکرده اند همانا بدلیل پراکندکی نیروها و دعواهای بی نتیجه گروهها بوده اما اگر همه یا بخش عمده ای از نیروها بنوعی ائتلاف و همکاری حول منافع ملی رو آورند و در واقع منافغ ملی برحسته شوند آنوقت مردم بدون شک حمایت خواهند کرد.
۴۷۰۵۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ مرداد ۱٣۹۱       

    از : زهره نهاوندی

عنوان : در این نوشته اخیرتان پر نوشته‌اید، اما من نمی‌‌خوانم
آقای فریدن احمدی:با عرض سلام،،،مقاله شما را نخواندم، نخواهم خواند. چرا؟ پرسش خوبیست.از من عصبانی‌ نشوید. چون شما هم مثل من احساساتی‌ هستید، اما بر خلاف من ، خود را پشت منطق صوری پنهان می‌کنید. یادتان هست بردار بزرگوارتان متأسفانه در ایران در گذشته بود؟در مطلبی به این مناسبت،نگاشته بودید در همین اخبار روز؟ ۳ بار تنفر خود را به این دلیل که برادرتان را ندیده بودید، اظهار تنفر از جمهوری اسلامی کردید. شما حق دارید این کار را بکنید.همه حق دارند. اما آیا مدعی هستید در تحلیل بیطرفانه نسبت به شرایط سیاسی اجتمأعی ،میهنمان، واقع بین هستید؟ با این حال،،،من باور نمی‌‌توانم بکنم ،کسانی‌ که با عشق و تنفر ،به تحلیل پدیده ای(از جمله جمهوری اسلامی) می‌پردازند،،،حرفشان درست نمی‌‌تواند باشد.مگر آن که بگوئید در موقع نوشتن آن مطلب عصبانی‌ و غمگین بودید.و البته از نظر انسانی‌ قابل درک است.در این نوشته اخیرتان پر نوشته‌اید، اما من نمی‌‌خوانم. چون باورتان ندارم.موفق باشید،،،،
۴۷۰۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : " سواد نازل"
Jean-Baptiste Alphonse Karr ب ۱۸۰۸ د ۱۸۹۰ نویسنده و روزنامه نگار
فرانسوی بود که به فرانسه چیزی گفته بود به معنی
"The more things change, the more they stay the same," در مورد ما یعنی هرچه بیشترعوض میشویم نه تنها بیشتر همانیم بلکه بدتر میشویم.

نمیدانم سرکار پروفسور خانم مینا از کجا فهمیده اند که هرکس با عقیده ایشان موافقت نکند دارای " سواد نازل" است . کاش ایشان از بعضی مقاله نویسان یاد میگرفتند که پس از خواندن یک منبر حضار را بحال خود رها کرده به منبر بعدی میپریدند و زحمت جواب و کامنت گزاری را بخود نمیدادند و " درگیر بحث های حیدری نعمتی " نمیشدند
.

دهاتی در موسم آلبالو به شهر رفت و آلبالو به دهانش خیلی مزه کرد. سال بعد کمی دیرترو در موسم آلو به شهررسید که انهم پر بدک نبود. سال آخر در موسم بادنجان به شهر رسید و پس از گازی به بادنجان گفت هرچه بزرگتر میشی بدتر میشی. مثل اینکه ما هم هرچه بزرگتر میشویم بدتر میشویم.
۴۷۰۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱       

    از : مینا

عنوان : مقاله خیلی خوب و هوشمندانه
مقاله خیلی خوب و هوشمندانه ای بود. متاسفانه برخی کامنت گذاران همان حرفهای همیشگی شان را مثل طوطی تکرار میکنند. گردهمایی بروکسل کورسویی در تونل تاریک آینده ایران تاباند.
جناب احمدی دقت کرده اید که یک نقطه ضعف بسیار بزرگ ما ایرانی ها بخصوص همین به اصطلاح روشنفکران سیاسی ما در این است که بجای بحث مستدل و منطقی هی میخواهند روی هم را با بی جواب نگذاشتن همدیگر کم کنند و شخص اول مملکت باشند. البته بدرستی در مقاله تان روی این نکته نیز انگشت گذاشته اید. بهتر نیست که شما و افرادی که به نتایج شما رسیده اند، بجای وقت تلف کردن برای متقاعد ساختن افرادی که حتی نمیدانیم نظراتشان شخصی است یا موقتی است یا تنها برای ابراز وجود است و غیره، بروند وقت و خلاقیت خود را روی کاری که به آن ایمان دارند و میدانند نتیجه میدهد، بگذارند. مطمئنم که شما اگر کار خودتان را ادامه بدهید بسیار تاثیر زیادی خواهید گذاشت تا درگیر بحث های حیدری نعمتی شوید. در عمل بخش اعظم توان نیروهای سیاسی در مجادلات سطحی بر پایه سواد نازل شرکت کنندگان صرفا "تلف" میشود.
۴۷۰۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱       

    از : بابک مهرانی

عنوان : قابل توجه آقای فریدون احمدی !
واقعا قصد خرده گیری و مته به خشخاش گذاشتن ندارم ولی نمی توام از این همه ابهام و خوش بینی رنج نبرم. من واقعا نمی دانم منظور نویسنده از این همه مطالب مختلف در این مقاله چیست ؟ چرا لقمه را باید از پشت گردن به دهان ببریم ؟
امروزه ملاک تعیین و تبیین دموکراسی در تئوری و عمل عبارت است از ؛ نقش واقعی پارلمانتاریسم در یک کشور و بنظر من، مردم ایران با تجربه ی بعداز مشروطیت تا امروز ، شناخت نسبی و لازم برای نهادینه کردن این مهم در چنته ی خود دارند.
بسیار برایم جالب ست که در خارج از کشور، برخی از مخالفین حکومت فعلی، برای کسب قدرت ، تلاش می کنند از را ههای مختلفی به «موفقیت» برسند و در این مورد سعی می کنند موضوع اصلی یعنی پارلمانتاریسم را «دور» بزنند. در بهترین حالت میشود، عراق ، افغانستان ، مصر ، لیبی ولی امکان وحشتناکتر از این کشور ها نیز منتفی نیست.
اگر بخواهی میزان رشد و تعمیق پارلمانتاریسم در کشورهای دیگر را ، با روش های غیر نظامی و کودتائی مفایسه کنی نیز تُرش می کنند. مثلا اصلا از برزیل صحبت نمیشود.
دلیل این موضوع روشن ست ؛ اگر با فرض تخیّلی ، امروز در ایران مصالح انتخابات آزاد جور شده باشد هیچکدام از این آقایان و خانم ها در بین مردم پایگاهی ندارند که به عنوان نماینده مردم انتخاب شوند. بهمین سادگی !
یهمین دلیل ، در نومیدی و در خارج از کشور رغبتی برای حمایت و تدارک و تحمیل انتخابات آزاد در ایران صورت نمی گیرد. اصولا به مردم عنایت نمی کنند که این مردم در ایران بیش از ما در خارج از کشور برای انتخابات آزاد توجه دارند و « رای من کو !» را هنوز درک نکرده اند.

از این زاویه می توان مواضع و شعارهای ارتجاعی شاهپرستان را برای هواداران غافل آنها توضیح داد که بدانند مشکل ایران از فردای مشروطه تا امروز فقدان قانون اساسی متعارف و سکولار بوده که روزی شاه را موهبت الهی دانسته و امروز ولایت فقیه را. البته شکاف در «حرب مشروطه ایران » این
موضوع را تائید می کند.
دیروز شاهپرستان در قدرت مانع شرکت آزاد و انتخاب آحاد مختلف مردم در مجلس شورا بودند تا با تدوین قوانین مفید در تعیین سرنوشت خود موثر باشند.
امروز ذوب شدگان در ولایت فقیه مانع از حضور نیروهای مختلف اجتماعی در مجلس مردم هستند.
تردیدی نیست که ماهیت ضد مردمی این دو نوع حکومت مهمترین وجه اشتراک این دو «طایفه» بوده و هست و یکی نکبت بار تر از دیگری کشور را به قهقرا کشانده ست.
قابل توجه آقای فریدون احمدی !
اگر واقعا شاهپرستان به دمکراسی و پارلمانتاریسم پای بند هستند بهتر ست بجای برنامه ی ارتجاعی «حرب مشروطه ایران » برای بازگشت حکومت پادشاهی (بند ۳ - برنامه سیاسی «حزب مشروطه ایران» )* به تلاش صادقانه و حمایت از جنبش آزادیخواهانه مردم ایران اتکا نمایند تا با تحقق انتخابات آزاد در ایران ، مردم بتوانند برای تغییر قانون اساسی و مدرنیزه کردن آن به موفقیت برسند.

مردمی که دارای جنبش پارلمانتاریسم مقتدر و مردمی گردند، علاوه بر تغییر قانون اساسی، می توانند به هر نوع حکومتی اعم از پارلمانی پادشاهی یا جمهوری دست یابد. بهمین دلیل انتخابات آزاد و تغییر قانون اساسی مقدم بر هر شعار انحرافی دیگر ست.
مهم اینست که مجلس به مردم تعلق داشته باشد.

ولی ؛ شاهپرستان شیپور را از دهانه ی گشادش می دمند .آنها میخواهند با بازگشت حکومت پادشاهی مملکت را بسوی پارلمانتاریسم هدایت فرمایند. که بیشتر به شوخی شبیه می ماند. البته برای بازگشت پادشاهی از تمام تاکتیک ها هم استفاده خواهند فرمود:
*(بند ۳ - برنامه سیاسی از منشور سیاسی «حزب مشروطه ایران» : ما پادشاهی مشروطه را بهترین و مناسب ترین رژیم و شکل حکومت برای ایران می‌دانیم و از هیچ گونه تلاش قانونی و دمکراتیک برای برقراری نظام پادشاهی مشروطه به پادشاهی رضاشاه دوم پهلوی فروگزار نخواهیم کرد)
http://www.irancpi.net/menshor/menshor.htm

بابک مهرانی
جمهوری خواه
۴۷۰۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : پادشاه مشروطه
" یکی از صف‌ بندی‌هایی که مصنوعا در خارج از کشور جایگاهی بسیار فراتر از
اهمیت واقعی‌اش یافته است، درباره موضوع جمهوری و سلطنت است. ".

بالاخره یک کسی باید حقیقت را بگوید و جناب احمدی دانسته و یا ندانسته فرمودند
که این صف بندی مصنوعی سلطنت طلبان در خارج از کشور بسیار فراتر از
اهمیت واقعی آنهاست.

جهت ختم کلام سخنان مصدق در باره رضا شاه را تکرار میکنم که شاهزاده/ ولیعهد/ رضا شاه دوم بخوانند و عبرت بگیرند:

" در مملکت مشروطه رئیس الوزراء مهم است نه پادشاه . پادشاه فقط و فقط
می تواند به واسطه ی رأی اعتماد مجلس یک رئیس الوزرائی را به کار بگمارد
. . . خوب اگر ما قایل شویم که آقای رئیس الوزراء پادشاه بشوند ، آن وقت در
کارهای مملکت هم دخالت بکنند . . . این ارتجاع است و در دنیا هیچ سابقه ای
ندارد که در مملکت مشروطه پادشاه مسئول باشد . . . و اگر هم ایشان شاه بشوند
بدون مسئولیت ، این خیانت به مملکت است ، برای اینکه یک شخص محترم و
یک وجود موثری که امروز این امنیت و آسایش را برای ما درست کرده و این
صورت را امروز به مملکت داده است برود بی اثر شود ؟".

اگر ایشان خود را " شخص محترم و موثری " میدانند بهتر است به نصایح این
مرد گوش کنند ، که البته مانند پدرشان گوش نخواهند کرد.
۴۷۰۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱       

    از : همایون

عنوان : جنبش سبز چه شد؟
نوشته اید: شناگر آب های خرد نباشیم. ظاهرا جنبش سبز آن قدر آب خرد و شاید برکه و باطلاقی بود که فراموش کرده اید اصلا نامی از آن بیاورید و یآدی از آن بکنید و بگویید نسبت این پروژه ی بروکسل شما با این جنبش چیست؟ آدم حرف هایتان را که می خواند یادش می رود کنفرانس بروکسل چهره ی خارجی اش اتولانگی بود و چهره ی داخلی اش آقای جواد خادم سازمانگر کودتای نوژه که بعد از سی سال احتمالا او هم «دموکرات» شده است. با این چهره پردازی ها می خواهید در ایران دموکراسی بر پا کنید؟
آقای احمدی همین مقاله تان هم یک نمونه ای است که شمای «جمهوری خواه» چطور کارتان شده است توی سر جمهوری خواهان زدن و بالا کشیدن سلطنت طلبان یعنی پهلوی طلبان. ما نمی گوییم نروید و با پهلوی طلبان که دموکراسی شان بر اساس تبار و خون است ننشینید، بروید بنشینید، اما شعارهایتان را کنار نگذارید. اگر شما هر شش ماه یک بار در گوشه ای از یک مقاله تان اشاره ای هم به این نکنید که «جمهوری خواهید» ما از کجا باید بفهمیم که شما جمهوری خواهید؟ بروید بنشینید با هر کس می خواهید صحبت کنید اما از جمهوری خواهی تان دست برندارید و این قدر این فکر را تحت عنوان برخورد ایدئولوژیک و در تاریخ ماندن و امثالعم حقیر نکنید.
یک نگاهی دوباره به مقاله تان بیاندازید ببیند در همین یک مقاله چقدر امتیاز به سلطنت (خانواده ی پهلوی) داده اید و چقدر توی سر جمهوری خواهانی که مثل شما فکر نمی کنند زده اید.
۴۷۰۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱       

    از : صبوری

عنوان : یک سلطنت طلب دموکرات به من نشان دهید؟
آقای احمدی شما متأسفانه همیشه شیفته می شوید و هیجان می گیردتان و همیشه هم اشتباه می کنید و اخر الامر هم دریغ از یک عذر خواهی. شما هر گاه بهر دلیلی به نظری می رسید همه گذشته خود را منکر می شوید. شاید لازم باشد چند صباحی هم در نظراتتان تردید کنید و یا مدتی درنگ کنید اگر نظرتان دوباره تغییر نکرد اعلام بفرمائید
در کجای تاریخ تا کنون سلطنت طلب در صف نیروهای دموکرات بوده است؟ . اینها خواستار بر گرداندن تاریخ به عقب هستند. اینها دلشان برای رضا شاه کبیر لک زده است. اینها نوستالژی دوران بخور و بخواب گذشته را دارند. خواهش دارم شما که امروز محرم سلطنت طلب ها محسوب می شوید. برای ما یک دلیل منطقی نیاز به برگشت به حکومت سلطنتی موروثی را بیان بفرمائید؟. جریانی که برای پیشبرد نظراتش تنها به نوستالژی متکی است و تاریخ را جعل می کند. و راز دار راستگوی !!! دوران منقضی شده اش پرویز ثابتی است برای حفظ فریبخوردگان در آینده راهی ندارد مگر سرکوب . اینها کجا دموکراتند که بعد از سی و اندی سال هنوز نفهمیده اند که جنبش ۵۷ دلایل داخلی هم داشت. اینها تا کنون چه عملی کرده اند که مبین احترامشان به مقوله انتخابات است. اینها برای نمایش هم که شده دو کاندیدا برای شاه شدن در کنار هم نمی گذارند تا یکی را انتخاب کنند. آخر چگونه طرفدار نظام موروثی می تواند دموکرات باشد؟
کجایند این دموکرات های سلطنت طلب در مورد کدامین شبکه تلویزیونی صد گانه اینها شما صحبت می کنید. با شعار "خدا ، شاه ، ملت" با اطلاق اعلیحضرت به آدمی معمولی و با داشتن رهبر غیر انتخابی دائمی و موروثی بدون تردید تنها به جهنم می توان رفت
۴۷۰۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱