آقایان مدیران، طلاها به شما مربوط نیست!


• «طلا»های امروز ایران نتیجه مدیریت محمد عباسی نیست، نتیجه «تواضع» حمید سجادی هم نیست، درایت «محمد علی‌آبادی» و «بهرام افشارزاده» هم در آن سهمی ندارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۹ مرداد ۱٣۹۱ -  ۹ اوت ۲۰۱۲



چهار- این لحظه‌ها برای مردم ایران تکرارشدنی نیستند؛ مردمانی که بعد از بازی ایران و استرالیا ناگهان به مرز «انفجار» رسیدند، همان‌هایی که بعد از بازی ایران و امریکا به خیابان‌ها آمدند و تا صبح پایکوبی کردند، و این روزها که «تازه‌ترین» و «بی‌نظیرترین» روزهای ورزش ایران رقم می‌خورد. ورزشکارانی از سرزمین آریایی با همت، تلاش و تمرکزی کمتر دیده شده به سکوهای افتخار چشمک می‌زنند و نتایجی را رقم می‌زنند که در ورزش ایران «بی‌سابقه» بوده، اما پرسش مهم‌تر اینجاست که آیا این افتخارات حاصل زحمات مدیران ایرانی است؟

سه- آینده آن روزهای «فوتبال» بعد از جشن ملی، «روشن» و امیدبخش بود. همه فکر می‌کردند فوتبال حالا می‌تواند به افتخاراتی بس بزرگ دست یابد. اما نشد! جرقه‌هایی دیده شد، اما آن «اتفاق» هیچگاه به «استمرار» نرسید. فوتبال بعد از آن در جام ملت‌های آسیا و مقدماتی جام‌جهانی ۲۰۰۲ نتیجه‌یی نگرفت و جالب اینکه رییسش مردی بود که این روزها به عنوان موفق‌ترین رییس فدراسیون تاریخ فوتبال نامیده می‌شود. صفایی رفت و دادکان آمد اما باز هم افتخاری نصیب فوتبال نشد و تنها صعود به جام‌ جهانی، افتخار فوتبال ایران از ۱۹۹٨ تا ۲۰۰۶ شد! فوتبال در خطی افقی حرکت می‌کرد و هیچ برنامه روشنی برای پیشرفت فوتبال دیده نشد. امروز هم که وضع بدتر از همه روزهای گذشته فوتبال است. نتیجه همه آن جرقه‌های «خاطره‌انگیز» جز رکود، درجازدن و سکون برای «ما» نبود. وضعیت فوتبال ایران را در باشگاه‌ها، فدراسیون، سنین پایه و اسپانسر ببینید، شرم‌آور است... .

دو- قطعا «طلا»های امروز ایران نتیجه مدیریت محمد عباسی نیست، نتیجه «تواضع» حمید سجادی هم نیست، مطمئنا درایت «محمد علی‌آبادی» و «بهرام افشارزاده» هم در آن سهمی ندارد، چراکه وزارت ورزش هیچگاه اجازه نداد کمیته ملی المپیک بتواند به ورزشکاران و عملکردشان نزدیک شود. مثل اینکه یادتان رفته دو تیرانداز ایرانی بدون مربی به لندن اعزام شدند و تا روز آخر هم نمی‌دانستند که باید بروند یا خیر؟! اینها نتیجه «بی‌درایتی» مدیریت ورزش ایران بود! مگر شرایط حضور قایقرانان ایرانی را به یاد ندارید که به خاطر معضل مدیریتی بدون تمرین به لندن رفتند؟ شاید گریه‌های لیلا رجبی را از یاد برده‌اید که با ناراحتی از کمبود امکانات در ایران می‌گفت؟ اگر «مدیریت» فراهم‌سازی شرایط و امکانات برای ورزشکار ایرانی بر عهده «مدیران‌مان» نباشد پس کار آنها را باید چه دانست؟ عزل و نصب و البته مصاحبه‌های بسیار؟! برایش چه تفاوتی دارد وزیر ورزش که باشد؟ می‌خواهد رییس فدراسیون‌اش یزدانی‌خرم باشد یا حجت‌الله خطیب! می‌خواهد محمود احمدی‌نژاد پیام بدهد یا خیر؟ می‌خواهد پاداش ۹۰ سکه باشد یا ۲۰۰ میلیون پول نقد؟ «ورزشکار» سرش پایین است، تمرینش را می‌کند، به حرف‌های «مربیانش» گوش می‌دهد، حواسش به تغذیه‌اش است، تمریناتش را بیشتر می‌کند، با همین امکانات «محدود» خودش را راضی نگه می‌دارد و حواسش هم نیست قیمت «مرغ» می‌خواهد چقدر بیشتر و کمتر شود، چون می‌داند در سیستم ورزش ایران، رابطه‌یی میان ورزشکار و مدیر نیست، اگر باشد «فهم» مدیر است و نه بر اساس مدل «تربیتی» و «مدیریتی»! همین می‌شود که ورزشکار مدال‌هایش را به «خانواد‌ه‌اش» تقدیم می‌کند، همین می‌شود که محمد بنا می‌خواهد از این به بعد کنار «مادر»ش باشد، این مصاحبه‌ها برای مدیران ایرانی «پیام» است اما آنها هنوز می‌خواهند خودشان را به خواب بزنند و نفهمند .

یک- مدال وقتی روی سینه ورزشکار می‌نشیند، نتیجه زحمت «ورزشکار» است و نه «مدیر»، اما وقتی مدال‌ها روی سینه ورزشکار «استمرار» می‌یابد آنگاه اگر آن ورزشکار «نخبه» و «نابغه» جهانی نباشد، مطمئنا نتیجه درایت «مدیر» بالادستی تا به پایین است. باید با اصرار نوشت که ورزش ایران یکی از «استعدادسوزترین» ورزش‌های جهان است. در باد این «جرقه»ها خوابیدن، بزرگ‌ترین خیانت به «ورزشکار» است، پنهان شدن پشت مدال‌های ارزشمند ورزشکاران، بزرگ‌ترین خیانت به مردم و ورزشکاران است. اگر ایرانیان به چینی‌ها، امریکایی‌ها و روس‌ها حسادت می‌کنند، به‌خاطر حسادت به درایت «مدیران‌شان» است و نه خوشحالی و افتخارآفرینی ورزشکاران‌شان! «حسادت» بر این است که چرا با این همه «استعداد» و «زمینه»، ورزشکاران ایرانی نمی‌توانند جای آنها را بگیرند؟ کدام مدیر بالادستی در حافظه ما ایرانیان به یاد دارید که به ورزش «پایه» توجه کند؟ درحالی که امثال چین و امریکا همه توجه‌شان به ورزش «پایه» است. نباید جوگیر این «طلا»ها و مدال‌ها شد! پز دادن با این مدال‌ها ممنوع؛ پیشرفت ایران در ورزش با وجود این «انگیزه»ها و «استعداد»ها و «خلاقیت»ها عادی است، مثل جاده‌سازی در ایران که به نسبت ۲۰ سال پیش مطمئنا رشد داشته است و این دولت و دولت‌های دیگر نمی‌توانند به آن افتخار کنند، چراکه افزایش جمعیت و توسعه فرهنگ‌ها «باید»ی برای دولت‌ها به‌وجود آورده که جاده‌ها را بسازند درحالی که آنها این «پیشرفت» را جزو افتخارات می‌دانند. ورزشکاران هم همانند جاده‌ها هستند، افتخارآفرینی آنها به مدد تلاش‌های خودساخته و جمعیت جوان ایرانی است که دولت را در مقام «باید» قرار می‌دهد. کیفیت «ماندگاری» و «استمرار» جاده‌ها و «ورزشکاران» نشان‌دهنده خدمات واقعی دولت‌هاست که مطمئن باشید چندان توجهی به آن نمی‌شود، چرا که همه «خوابند..» 

* این نوشته به قلم علی عالی با عنوان «طعنه به مدیرانی که پشت «مدال»ها پنهان شده‌اند، جوگیر «طلا» نشوید لطفا!» در روزنامه ی اعتماد روز پنجشنبه منتشر شده است.