فاشیسم، نگین تاج شاهی! - نامدار بینام

نظرات دیگران
  
    از : Mehdi Golafshani

عنوان : پاسخی به جناب نامدار بینام
دوست عزیز اول بفرمایید که تعاریف شما از فاشیست چگونه به شخص شاهزاده رضا پهلوی ارتباط پیدا میکند؟
دوست عزیز شما که دم از ازادیخواهی میزنید بر اساس کدام اصل یا مرام مدونی شخصی را بخاطر عملکرد پدرش محکوم و برایش مجازات در نظر میگرید؟(که اگر بخواهیم عملکرد گذشتگان را به محکمه بکشانیم شاید خاندان پهلوی اشتباهاتی داشته باشند ولی خیلی از گروه ها هم سابقه بسیار پررنگی در خیانت به وطن دارند)
اگر شما به اصول دمکراسی معتقد هستید پس اجازه بدهید که اگر روزی رفراندومی برگذار شد خود مردم در مورد نوع نظام حاکمه تصمیم بگیرند.
دوست عزیز سعی کنید که حقایق امروز کشورمان را ببینید،ایا شما شخص دیگری را میشناسید که مانند شاهزاده رضا پهلوی هم در بین اقشار مردم محبوبیت داشته باشد و هم در سطح جهانی یک چهره شناخته شده باشد؟
دوست عزیز شما بر اساس چه سند و مدرکی پیش بینی استبداد و فاشیست را در حکومت اینده ایران میکنید؟(خواهشا با دلیل و مدرک بیان کنید نه بر اساس تفسیر گذشته)
دوست عزیز بنده مخالف ابراز عقاید شما و اشتباهات در دوره سلطنت خاندان پهلوی نیستم اما یک چیز را در نظر داشته باشید که دیگر دوران بازی با کلمات و استفاده از کلمات گذشته است و سطح سواد مردم بالا رفته است و در صورت رسیدن به ازادی خود مردم از ان نگهداری میکنند و اجازه رشد دیکتاتوری را نمیدهند و دیگر به کسانی که با کلمات قلمبه و سلمبه سعی دارند خود را روشن فکر و عالم و دانشمند نشان بدهند میدان فعالیت نمیدهند پس شما هم سعی کنید که مانند مردم و از جنس مردم باشید.
۴۷٨۶٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣۹۱       

    از : atash hamadani

عنوان : شمشیر ها از رو بسته شده اند
چه دلیلی داردکه درآستانه تشکیل شورای ملی شما وامثال شما شمشیر ها را بیرون کشیده اید؟آنکسی که این ریزش عقده(مقاله )به این بلند بالایی را میخواندبیقین معنی فاشیست را نیز میداند،وگیریم کسانی هم معنی آن را ندانند،با توضیح یک سطری متوجه معنا خواهند شد،مرقوم فرموده ایدفاشیست(با بهره گیری از فقر مادی وفرهنگی،بحرانهای طبیعی ویا تحمیلی)اگر دوره زنده یاد محمد رضا شاه را ملاحظه کنیدومنصفانه نظربدهیدایشان فقرمادی وفرهنگی چند قرن گذشته را به رفاه مادی وفرهنگی نسبت به موقعیت جغرافیایی وفرهنگی جایگزین کردند،اگر ایشان از خدمت بیگانگان بهره ای میداشتند،هنوز هم در راس قدرت بودند،ودر زمانی که از ایران خارج شدنددراین کره خاکی جایی برای سکونت اختیارمیگرفتند،براستی اگر مردی چون زنده یاد انور سادات از ایشان حمایت نمیکردند،جواب ما ایرانیان بتاریخ ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی چه میبود؟شما با احداث یک سکوی پرتاب که معلوم نیست در کجا گذاشته ایدبا نفی خرد همه هم میهنانی که با شورای ملی اعتلاف کرده اند خودت را به خدایی رسانده اید،از یاد نبریدکه عصاره سر در روی بالش کرملینی های سابق حزب توده وکیانوری ها بودندوعصاره امروز مکتب کرملین پوتین میباشد،این دیدگاه یکسویه شما جوابی را محکمتر لازم داردکه اگرنیاز باشد به آن خواهم پرداخت.
۴۷٨۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣۹۱       

    از : میم حجری

عنوان : بحث برای بحث؟
حضرت محسن کوشا
اولا منظور از کتاب «لنینیسم» چیست؟
ثانیا «اگر تمام کتاب «لنینیسم» (؟) را نیز برای «اثبات» نظر خود در اینجا بنویسند، توفیری در موضوع نمی نماید»، پس برای چه بحث می کنید؟
ثالثا چرا خودتان به سوالات خود جواب نمی دهید و وقت دیگران را هدر می دهید؟
این که شیوه متمدنانه بحث نیست.
رابعا فکر می کنید که قوانین شیمی واقعا در همه عرصه ها از جامعه و روان و فیزیک و بیولوژی و غیره تا زمین نشاسی و ستاره شناسی و غیره «اعتبار دارند»؟
شما دیگر چه نوعی از شیمیست های پاتنت دار و فناور هستید؟
۴۷۵۹۵ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣۹۱       

    از : محسن کوشا

عنوان : خشت اول چو نهاد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج!
برای کامنت گذار میم حجری ، با سپاس از پاسخ شما.
با فروتنی عرض می کنم که اگر تمام کتاب «لنینیزم» را نیز برای «اثبات» نظر خود در اینجا بنویسید. توفیری در موضوع نمی نماید. مهم نیست که کی نوشته و از کدام کشور آمده ست.
از شما خواهش می کنم که نکات زیر را درنظر بگیرید:
- «تعریف » را تعریف کنید - ( به مبانی متدلوژی مراجعه فرمائید)
- تعریف علم چیست؟
- انواع علم
- تقاوتهای علوم و باقی قضا

قوانین علوم طببعی و تجربی که اشاره فرمودید بسیار شناخته و اثبات شده ست و برخی هنوز ناشناخته مانده .
ولی این قوانین در تمام سماوات و فی الارض اعتبار دارند.
اما ما نمی توانیم به این سادگی مارکسیسم-لنینسم را در ریف آنها قرار دهیم .
ما اختلاف اساسی در درک « تعریف» علم داریم .

در ضمن این کامنت گذار در دانش و تکنیک شیمی دارای تخصص و پاتنت های مختصری می باشد.
۴۷۵٨٨ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣۹۱       

    از : میم حجری

عنوان : وجوه مشترک فاشیسم و فوندامنتالیسم
خیلی ممنون حضرت محسن کوشا
در پاسخ به نظرات شما باید عرض کنیم:
۱
آیا امروزه بعداز فروپاشی «سوسیالیزم واقعا موجود» می توان باز هم «جمع بندی » های مبتنی مارکسیزم - لنینیزم را بدون حک و اصلاح بکار برد ؟

مارکسیسم ـ لنینیسم چیست؟
مارکسیسم ـ لنینیسم علم است.
مارکسیسم ـ لنینیسم حتی بزعم هارترین دشمنان طبقه کارگر علمی از طراز علوم طبیعی است.
علمی خویشاوند با فیزیک و شیمی و ریاضی است.
بود و نبود آزمایشگاه های واقعا موجود شیمی و یا فیزیک ربطی به صحت و سقم قوانین فیزیکی و شیمیایئ و علوم فیزیک و شیمی ندارد.
مفاهیم، مقولات، قوانین و تئوری های مارکسیسم ـ لنینیسم به همان سان اعتبار خود را حفظ می کنند و ضمنا توسعه و تعمیق می یابند که مفاهیم، مقولات، قوانین و تئوری های شیمی و فیزیک و بیولوژی.
دیالک تیک اکسیداسیون و احیا، همیشه و همه جا صادق و معبر خواهد بود، حتی اگر همه آزمایشگاه ها خدا نا کرده نیست و نابود شوند.
فاشیسم یکی از مفاهیم در فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی است.
تعریف این مفهوم می تواند تعمیق یابد، تدقیق شود، توسعه یابد، ولی اعتبار آن حفظ می شود.
درست به همان سان که قانون بقای انرژی.
درست به همان سان که تئوری نسبیت اینشتین.

۲
از کجا به این تز را اخذ فرمودید که : « فاشیسم واکنش بورژوازی امپریالیستی نسبت به تغییر تناسب قوا، پس از شروع بحران عمومی سرمایه داری و از زمان پیروزی انقلاب سوسیالیستی اکتبر است که گذار جهانی از سرمایه داری به سوسیالیسم را هدایت می کرد ؟

تعریف مفاهیم و مقولات علمی چیزی جز انعکاس راستین چند و چون چیزهای عینی و واقعی معین نیست.
قانون دیالک تیکی اکسیداسیون و احیا در شیمی چیزی جز انعکاس راستین روندهای دیالک تیکی اکسیداسیون و احیا در عالم واقع نیست:
داد و ستد الکترونی میان مثلا فلزات و یا غیرفلزات.
تعاریف فلسفی مارکسیستی ـ لنینیستی از فاشیسم و غیره نیز به همان سان:
این تعریف نتیجه بررسی اوبژکتیف فاشیسم واقعا موجود در جامعه بشری بوده است و بسان تعاریف علمی دیگر، استاندارد است، البته می تواند و باید تعمیق و تدقیق و تکمیل شود، یعنی فاشیسم را هر چه دقیقتر منعکس کند.
حق با شما ست.
اگر جلوه ها و نمودهای دیگر از فاشیسم کشف شود، باید به تعریف دایره المعارفی ما اضافه شود.
مارکسیسم ـ لنینیسم همیشه به تعمیم دستاوردهای علمی و تجربی پرداخته و می پردازد.
کار شبانه روزی ما هم همین است.
فقط کافی است که سری به تارنمای ما بزنید.

۳
با این حساب ، قبلا در اروپای قبل و بعداز جنگ اول جهانی فاشیسم حضور نداشته ست ؟

به همان نقل قول خودتان از دایره المعارف نظری باندازید:

نقل قول
فاشیسم واکنش بورژوازی امپریالیستی نسبت به تغییر تناسب قوا، پس از شروع بحران عمومی سرمایه داری و از زمان پیروزی انقلاب سوسیالیستی اکتبر است که گذار جهانی از سرمایه داری به سوسیالیسم را هدایت می کرد ؟

حالا از خود بپرسید:
اولا بورژوازی امپریالیستی آیا قبل از جنگ جهانی اول نبوده است؟
ثاینا می شد طبقه ای نباشد و ضمنا جنگ امپریالیستی اول و بعد دوم را تدارک ببیند؟
ثالثا بعد از جنگ جهانی دوم نیز آیا بورژوازی امپریالیستی حتی مسلح به بمب اتمی یکه تاز میدان نمی شود که فی نفسه آبستن بالقوه فاشیسم است؟
فاشیسم فرمی از عبور خشن و خونین از بحران عمومی سرمایه داری است.
چرا اکنون نباشد؟
مگر جنایات امپریالیسم در عراق و افغانستان و لیبی و سوریه و غیره ماهیتا فاشیستی نیستند؟
بهانه ها متفاوت اند:
به جای یهودآزاری، بیگانه آزاری، اسلام ستیزی، کمونیسم ستیزی و غیره می نشیند.
ماهیت اما همان می ماند.
اصحاب خرد هرگز با طناب بهانه ها، نمودها و فرم ها به چاه شناخت اندر نمی شوند.

۴
درضمن بعداز فروپاشی «سوسیالیزم واقعا موجود » براساس تز شما ، می بایست نکبت فاشیسم گورَش را گُم کند.

پاسخ به این مسئله داده شد.
به تعریف دایره المعارف مجددا رجوع کنید.
فاشیسم تنها زمانی می تواند گورش را گم کند که تضاد کار و سرمایه بطور قطعی در مقیاس تمام ارضی حل شود و جهان زیر پرچم رهایئ بخش توده های مولد و زحمتکش در آید.
در غیر این صورت، فاشیسم در فرم های مختلف و در لفافه های مختلف و تحت نام ها و عناوین مختلف وجود خواهد داشت.
سرمایه داری انحصاری برای خروج موقت از بحران از جهنم جنگ های امپریالیستی و کین توزی های فاشیستی و شبه فاشیستی خواهد گذشت.
انقلابات مخملی احتمالا تدارکات لازم برای وحشت فاشیستی بزرگ اند.


۵
بعنوان چپ واقعی ، بهتر ست ، علیه فجایعی که بنام «چپ» و «کمونیزم» و آلوده به انحرافات اساسی از مارکسیزم صورت گرفته و در بعضی کشورهای جان میلیونها انسان را نیز گرفت سکوت نکرد

حق با شما ست.
اما بنی بشر آن می کند که می تواند بکند.
ممنون از اندرزتان.

۶
کشتار بی شرمانه ی ۱۳۶۷ در ایران از کدام مقوله ست ؟


در ایران ۱۳۶۷ سرمایه داری انحصاری حاکم نبوده است.
در ایران فوندامنتالیسم شیعی درگیر در بحران حاکم بوده است.
فوندامنتالیسم وجوه مشترک و مشابه با فاشیسم دارد:
کیش شخصیت (هیتلر، خمینی)
رجعت به فوندامنت ها و بنیادهای مذهبی، نژادی، ملی و غیره (خمینی، هیتلر، کوکلوس کلان، فوندامنتالیسم مسیحی و یهودی و غیره)
عوامفریبی و چپ نمائی (واژه سوسیالیسم در عنوان حزب هیتلر، عدل علی و طرفداری از مستضفان در تئوری شریعتی و خمینی و غیره، حزب خلق و همبود خلقی هیتلری)
تمرکز همه اهرم های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و غیره در دست دولت اقلیت حاکم و غیره و غیره.
کشتار ۶۷ پیش زمینه های جهان بینانه، معرفتی ـ نظری و تئوریکی ـ تئولوژیکی (فقهی) هم دارد که ما در تارنمای دایره المعارف روشنگری در تحلیل آثار سعدی و حافظ و شریعتی و غیره پی جوئی کرده ایم و می کنیم.
مثلا تئوری شبه فاشیستی بنیاد نیک و بد، جزم «مشیت الهی» و غیره
با پوزش از اطاله کلام
۴۷۵۵۴ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣۹۱       

    از : محسن کوشا

عنوان : آقای میم حجری اجاز ه هست ؟
آیا امروزه بعداز فروپاشی «سوسیالیزم واقعا موجود» می توان باز هم «جمع بندی » های مبتنی مارکسیزم - لنینیزم را بدون حک و اصلاح بکار برد ؟
از کجا به این تز را اخذ فرمودید که : « فاشیسم واکنش بورژوازی امپریالیستی نسبت به تغییر تناسب قوا، پس از شروع بحران عمومی سرمایه داری و از زمان پیروزی انقلاب سوسیالیستی اکتبر است که گذار جهانی از سرمایه داری به سوسیالیسم را هدایت می کرد ؟
با این حساب ، قبلا در اروپای قبل و بعداز جنگ اول جهانی فاشیسم حضور نداشته ست ؟
درضمن بعداز فروپاشی «سوسیالیزم واقعا موجود » براساس تز شما ، می بایست نکبت فاشیسم گورَش را گُم کند.
از همه مهمتر ؛ بعنوان چپ واقعی ، بهتر ست ، علیه فجایعی که بنام «چپ» و «کمونیزم» و آلوده به انحرافات اساسی از مارکسیزم صورت گرفته و در بعضی کشورهای جان میلیونها انسان را نیز گرفت سکوت نکرد. جنایاتی که در لباس شریعتمداران در سراسر جهان انجام داده اند بخصوص در ایران انجام شده نیز اهمیت دارد. کشتار بی شرمانه ی ۱۳۶۷ در ایران از کدام مقوله ست ؟
۴۷۵۴۵ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣۹۱       

    از : میم حجری

عنوان : عوامفریبی از طریق واژه بازی؟
حضرت خشایار
نمی شد اندکی از فرمالیسم بکاهید و بر محتوا بافزایید؟
شما که به نویسنده بی نیاز از نام و نان و دستمزد و جاه و مقام ایراد می گیرید که چرا به تعریف مفهوم فاشیسم پرداخته، چون ظاهرا انترنت و ویکی پیدیا هر مفهوم ومقوله ای را به راحتی آب خوردن حالی هر کس و ناکس می کند، چرا خود به تحریف مفهوم فاشیسم می پردازید و پرت و پلا تحویل خواننده می دهید؟
ما از دایره المعارف مارکسیستی تعریفی از فاشیسم تقدیم تان می کنیم تا با تحریف خود مقایسه ای کرده باشید:
بعد از این لطف کنید، واژه های جدیدتان را برای پوز دادن پیش همگنان همسان تان بکار برید.
چون ما به فرم چیزها تره خرد نمی کنیم:
واژه های تر و تازه هیچ نیست
تا توانی مطلبی گویا بیار

فاشیسم
پروفسورهانس شولتسه
برگردان شین میم شین


• فاشیسم به قول دیمیتروف به دیکتاتوری تروریستی ارتجاعی ترین، شووینیستی ترین و امپریالیستی ترین عناصر سرمایه مالی (دیمیتروف) اطلاق می شود.

• فاشیسم این عناصر را برای تحکیم و گسترش سیطره خود در کلیه عرصه های حیات اجتماعی، برای زیر یوغ کشیدن کامل اقتصاد ملی و برای تدارک جنگ به خدمت می گیرد.
• فاشیسم ذوب قدرت الیگارشی مالی و قدرت دولتی را در یکدیگر تسریع می کند و مجموعه دستگاه دولتی را وابسته و مطیع سیطره ارتجاعی ترین و تجاوزگرترین گروه های سرمایه مالی می سازد.
• فاشیسم کلیه آزادی های بورژوائی ـ دمکراتیک را نابود می سازد و به ترور بی بند و بار کلیه نیروهای دمکراتیک و پیشرفت طلب خلق می پردازد.
• آماج اصلی هجوم فاشیسم را طبقه کارگر تشکیل می دهد.
• فاشیسم برای در هم شکستن هر مقاومت سازمان یافته در مقابل تشدید استثمار بوسیله سرمایه مالی، سازمان های طبقه کارگر را در هم می کوبد و قبل از همه، به نابودسازی رهبری مارکسیستی ـ لنینیستی طبقه کارگر، یعنی حزب کمونیست اقدام می کند.
• فاشیسم واکنش بورژوازی امپریالیستی نسبت به تغییر تناسب قوا، پس از شروع بحران عمومی سرمایه داری و از زمان پیروزی انقلاب سوسیالیستی اکتبر است که گذار جهانی از سرمایه داری به سوسیالیسم را هدایت می کرد.
• فاشیسم از ناتوانی ارتجاعی ترین نیروهای سرمایه مالی در تابع ساختن توده های مردم، بویژه جنبش کارگری انقلابی به منافع ضد ملی و امپریالیستی خود و حفظ قدرت خویش با توسل به وسایل دموکراسی بورژوائی حکایت می کند.
• فاشیسم سیستم حکومتی راهزنی و تحریکات سیاسی است.
• فاشیسم سیستم حکومتی آوانتوریستی (مبتنی بر ماجراجوئی) است که در روابط خود با دول دیگر به پایمال کردن بی پروای کلیه حقوق بین المللی اقدام می کند.
• چون روی کار آمدن فاشیسم در یک کشور واحد، بدلایل فوق الذکر، نه فقط منافع حیاتی مردم آن کشور، بلکه علاوه بر آن منافع خلق های دیگر را به خطر می اندازد، نباید و نشاید نسبت بدان بدلیل اصل عدم مداخله در امور داخلی هر کشور، بی تفاوت ماند.
• هسته اصلی ایدئولوژی فاشیستی آنتی کمونیسم افراطی است که به توجیه ترور لگام گسیخته بر ضد احزاب کمونیست و نیروهای ضد فاشیستی دیگر در داخل کشور می پردازد و با اشاعه تئوری های راسیستی، سوسیال ـ داروینیستی، نئومالتوزیانیستی، ارگانولوژیکی و دیگر تئوری های علمی نما به توجیه سیاست خارجی تجاوزگرانه بر ضد دول دیگر و بویژه بر ضد دول سوسیالیستی می پردازد.

• مراجعه کنید به آنتی کمونیسم، مالتوزیانیسم، نئو مالتوزیانیسم، تئوری نژادی، سوسیال ـ داروینیسم

• یکی دیگر از مشخصات ایدئولوژی فاشیستی عبارت است از عوامفریبی بکمک کشیدن ماسک های زیرین برچهره خود:

۱


• ماسک ملی و سوسیالیستی (ناسیونال ـ سوسیالیسم)

۲


• ماسک ملی ـ دمکراتیک

۳


• ماسک ضد کاپیتالیستی

۴


• ماسک ضد پلوتوکراتیکی (ضد حکومت ثروتمندان بودن)

۵


• ماسک همبود خلقی و غیره.

• فاشیسم بدین طریق خصلت طبقاتی حاکمیت خویش را از دیده ها پنهان می سازد و به جلب و جذب زحمتکشان، بویژه اقشار خرده بورژوائی نایل می آید.
• اولین رژیم های فاشیستی در سال های ۲۰ قرن بیستم در ایتالیا و مجارستان روی کار آمدند.
• در سال ۱۹۳۳ میلادی فاشیسم در آلمان به قدرت رسید و در سال ۱۹۳۸ میلادی با پشتیبانی فاشیسم آلمانی و ایتالیائی فاشیسم در اسپانیا روی کار آمد و در حین جنگ جهانی دوم، در کشورهای اشغال شده از سوی قوای فاشیستی آلمانی و ایتالیائی عناصر فاشیستی به قدرت رسیدند.
• فاشیسم آلمانی و متحدان آن در جنگ جهانی دوم بوسیله اتحاد شوروی، ائتلاف ضد هیتلری، نیروهای ضد فاشیستی جنبش های رهائی بخش ملی در کشورهای تحت اشغال فاشیسم بلحاظ نظامی، سیاسی و ایدئولوژیکی بطرز نابود کننده ای درهم کوبیده شدند.
• برطبق مصوبات قرارداد پوتسدام راجع به نابودی تمرکز عمده اقتصاد آلمان روسای کنسرن های آلمانی مسئول سیاست جنایتکارانه فاشیست های آلمان شناخته شدند و بدین طریق ضرورت و حقانیت مبارزه زحمتکشان آلمان بر ضد سرمایه انحصاری مورد تأیید قرار گرفت.
• این شکست فاشیسم به معنی شکست مردم آلمان، که زیر یوغ فاشیسم قرار داشت، نبود، بلکه بنا به ماهیت طبقاتی اش، به معنی پیروزی طبقه کارگر آلمان بود، که هرگز به تکیه گاه فاشیسم مبدل نشد.
• به برکت احراز مجدد قدرت اقتصادی و سیاسی از سوی انحصارات، در آلمان فاشیسم دوباره احیا شد.
• محافل ارتجاعی سرمایه مالی دو باره دست بکار شده اند تا با فاشیستی کردن دولت، هرگونه مقاومت مردم بر ضد تدارک جنگ جهانی جدید را با توسل به زور در هم بکوبند.
• شالوده قانونی نمایانه برای برقراری دیکتاتوری فاشیستی جدید را قوانین باصطلاح شرایط اضطراری تشکیل می دهند، که به نابودی کلیه بقایای آزادی های بورژوائی ـ دمکراتیک می پردازند و مردم را با تهدید به مجازات سنگین مجبور می سازند تا تمام نیروی شان را وقف تدارک و اجرای جنگ سرمایه انحصاری بکنند.
• تمایلات فاشیستی پس از جنگ جهانی دوم به آلمان غربی محدود نمی شود، بلکه در کشورهای دیگر نیز وجود دارند.
• تاریخ می آموزد که راه جلوگیری از استقرار دیکتاتوری فاشیستی عبارت است از اتحاد همه نیروهای خلق زیر رهبری طبقه کارگر و حزب مارکسیستی ـ لنینیستی آن در جبهه واحد ضد فاشیستی.

پایان
۴۷۵۲۹ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣۹۱       

    از : خشایار رُخسانی

عنوان : داده های (اطلاعات) نادُرُست
آقای نامدار بینام،

شما بیش از ده برگ را برای این نوشته سیاه کردید تا مانَک (معنی) «فاشیسم» را برای خواننده روشن کُنید، و درپایان نیز بدون دادن یک پاسخ روشن به خواننده، او را سردرگُم رها کرده اید. هم میهن گرامی، چرا در دوران تارکده (اینترنت) و ویکیپدیا خِرَدِ خواننده خودتان را دستکم میگیرید؟ آیا بهتر نیست پیش از اینکه شما درباره-ی یک نهاده ای (موضوعی) اُستادنمایی کُنید، دستکم رنج پژوهش درباره-ی آنرا به خودتان بدهید؟
راستی این است که «فاششیم» در آغاز پیدایشش، پیش از اینکه یک اندیشه‍یِ سیاسی باشد، یک اندیشه‍یِ ترازداریک (اقتصادی) بود. کوتاه سُخن اینکه «فاشیسم» سپس تر به یک روش کشورداری فرارویید که در آن همه‍یِ امکان ها، کارخانه ها و سرمایه های کشور به دولت واگُذار شُد، ولی در ناسانی با ساختار سوسیالیسم یا کمونیسم، در ساختار فاشیم، دولت نماینده‍ی پَشک (طبقه‍ی) کارگر نبود.
۴۷۵۰۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣۹۱