انتخاب رایان


رابرت رایش - مترجم: بهزاد باقری


• پال رایان برعکس سارا پیلین است. پیلین تماما از لحاظ نمود و جلوه دست راستی بود بدون جوهر، اما رایان تماما از لحاظ جوهری دست راستی است بدون نمود و جلوه. رایان آدمی فتنه انگیز نیست. چاپلوس نیست. او برای مخالفانش نفرت ابراز نمیکند و یا کسانی که با او موافق نیستند را تحقیر نمیکند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۵ شهريور ۱٣۹۱ -  ۲۶ اوت ۲۰۱۲


مقدمه مترجم: رابرت رایش، اقتصاد دان، تحلیلگرسیاسی، استاد سیاستگزاری عمومی (با درجه Chancellor's Professor) در مدرسه سیاستگزاری عمومی گلدمن، دانشگاه کالیفرنیا در برکلی است. وی همچنین در دولتهای جرالد فورد و جیمی کارتر مشغول بکار بوده و از سال ۱۹۹٣ تا ۱۹۹۷ وزیر کار دولت بیل کلینتون بوده است، که خاطراتش از دوره وزارت را در کتابی به نام "محبوس در کابینه" در سال ۱۹۹٨ بچاپ رسانده است. مجله تایم در سال ۲۰۰٨ وی را بعنوان یکی از بهترین و موثرترین ده عضو کابینه آمریکا در سده بیستم انتخاب کرد. رایش تا کنون ۱۴ کتاب بچاپ رسانده از جمله کتابهای پرفروش "پس از شوک؛ اقتصاد بعدی و آینده آمریکا"، "سوپرکاپیتالیسم؛ تغییر و تحول تجارت، دموکراسی و زندگی روزمره"، "خرد؛ چرا لیبرالها در نبرد برای آمریکا پیروز خواهند شد" و صدها مقاله در نشریات و وبسایتهای مختلف از جمله: نیو ریپابلیک، آمریکن پراسپکت، آتلانتیک، نییورک تایمز ، وال استریت جورنال و وبسایت آرمان مشترک (Common Cause). وی از مشهورترین اقتصاددانان پروگرسیو و حامی اقتصاد رفاه، سیاستگزاری مالیاتی به نفع اقشار کم درآمد و دخالت دولت و اتحادیه های کارگری در اقتصاد برای افزایش بهروزی عمومی است.

پال رایان برعکس سارا پیلین است. پیلین تماما از لحاظ نمود و جلوه دست راستی بود بدون جوهر، اما رایان تماما از لحاظ جوهری دست راستی است بدون نمود و جلوه. رایان آدمی فتنه انگیز نیست. چاپلوس نیست. او برای مخالفانش نفرت ابراز نمیکند و یا کسانی که با او موافق نیستند را تحقیر نمیکند. از لحاظ سبک و سیاق و آهنگ سخن گفتن، او به هیچ وجه شبیه یک ایدئولوگ نیست- تا هنگامی که به آنچه او واقعا میگوید گوش دهید.
در اینجاست که ما در دیدگاههای رایان و قضاوت او درباره سیاستها، ایدئولوگ واقعی را در می یابیم. بیش از هر شخص دیگر، این پال رایان است که تجسم داروینیسم اجتماعی در هسته حزب جمهوریخواه کنونی است: به ثروتمندان پاداش بدهید، فقرا را تنبیه کنید، بگذارید هر کس گلیمش را خودش از آب بیرون بکشد. سگ، سگ را میخورد.
دیدگاههای رایان در بودجه ای که ماه مارس پارسال برای نمایندگان جمهوریخواه بعنوان رئیس کمیته بودجه مجلس نمایندگان تدوین کرد، متبلور میشود. این بودجه ٣.٣ تریلیون دلار از برنامه های اختصاص یافته به افراد کم درآمد کسر میکرد. بزرگترین رقم حذف بودجه در بخش مربوط به کمک درمانی (Medicaid)، که به آمریکائی های فقیر خدمات درمانی ارائه میداد، پیش بینی شده بود که بر اساس مرکز غیرحزبی اولویتهای بودجه و سیاستگزاری، دولت را مجبور میکرد که پوشش خدمات درمانی اش را برای ۱۴ میلیون نفر قطع کند و تعداد کل افراد تحت پوشش را به ۲٨ میلیون برساند. بودجه رایان همچنین ۱۷ درصد (۱٣۵ میلیون دلار) از بن خوراکی (food stamps) خانواده های فقیر در طول یک دهه آینده میکاست، امری که به افزایش قابل توجه گرسنگی بویژه در میان کودکان منجر میشود. این بودجه همچنین کمک هزینه مسکن، آموزش شغلی و کمک هزینه برای شهریه دانشگاه [۱] را کاهش میداد. در کل ، ۶۲ درصد از رقم کاهش بودجه پیشنهادی توسط رایان از منبع قطع برنامه ها برای افراد کم درآمد حاصل میشد.
برنامه رایان همچنین خدمات درمانی (Medicare) را به رسید هزینه هایی (voucher) تبدیل میکرد [که بعدا بخشی از آن میتوانست توسط دولت جبران شود] و ارزششان نمیتوانست همپای هزینه های افزایش یابنده درمانی باشد و لاجرم اینگونه هزینه ها را بر دوش سالمندان می انداخت.
در این بین، رایان بطور قابل توجهی مالیات ثروتمندان کلان را کاهش میدهد، که همین الآن سهم بی سابقه ای از درآمد کلی ملی را به خانه میبرند. امروز ۴۰۰ نفر از ثروتمندترین آمریکاییها ثروتی بیش از ۱۵۰ میلیون نفر از پایین ترین آمریکاییها را دارند.
دیدگاههای رایان، داروینیسم اجتماعی خالص است. همانطور که ویلیام گراهام سامنر، پیش قراول فکری داروینیسم اجتماعی در آمریکا، در دهه ۱٨٨۰ ابراز داشت: "تمدن یک انتخاب ساده در پیش رو دارد: آزادی، نابرابری و بقای اصلح یا ناآزادی، برابری و بقای غیراصلح. اولی جامعه را به جلو میبرد و به همه بهترین اعضایش فایده میرساند، دومی جامعه را به پایین میکشاند و به بدترین اعضایش منفعت میرساند."
آیا این دیدگاه میت رامنی هم هست؟ بعضی معتقدند که رامنی، رایان را فقط برای این انتخاب کرد که شور و شوق دست راستی ها را برانگیزد. از آنجائی که اغلب آمریکاییها تصمیمشان را راجع به اینکه به چه کسی رای میدهند، گرفته اند و نظرسنجی ها نشان میدهند که آمریکاییها بشدت راجع به این مساله قطبی شده اند – با آمار مساوی حمایت از رامنی همانند اوباما – برنده کسی است که بتواند بیشترین افراد را از هر دوطرف به پای صندوق رای بکشاند. بنابراین در انتخاب رایان، رامنی میخواهد پایگاه دست راستی اش را برانگیزاند که وارد نظرسنجی ها شده و هر کسی را که میتوانند بهمراه خود بکشانند.
اما دلیل دیگری هم هست که بپذیریم خود رامنی هم با داروینیسم اجتماعی رایان توافق دارد. رامنی پرزیدنت اوباما را به ایجاد یک "جامعه استحقاقی" (entitlement society) متهم کرده است و فکر میکند که دولت نباید به صاحبان خانهء به دردسر افتاده کمک کند بلکه باید بگذارد تا بازار "پایینی ها را بکوبد". و اگرچه رامنی با احتیاط از افشای جزئیات برنامه اقتصادی اش پرهیز کرده، گفته است که از طرح بودجه رایان جداٌ حمایت میکند: "این یک تلاش شجاعانه و هیجان انگیز است. کاری بسیار عالی و بسیار مورد نیاز ... بسیار همراستا با چیزی که من قبلا بیان داشته ام".
رامنی چیز زیادی نگفته، اما بودجه ای که او پیشنهاد کرده، بر اساس مرکز اولویتهای بودجه و سیاستگزاری، ۱۰ میلیون کم درآمد را از فهرست کمکهای دولتی برای بن خوراکی خط میزند یا کمک هزینه ها را در مقیاس هزاران دلار در سال قطع میکند و یا هر دوی آنها. در عین حال رامنی میخواهد معافیتهای مالیاتی دوران بوش را برای ثروتمندان دائمی کند، مالیات بر درآمد شرکتها را کاهش دهد، و مالیات بر دارائی متوفی (estate tax) را کلا از بین ببرد. این کاهش مالیاتی، درآمد افرادی که درسال بیش یک میلیون دلار درآمد دارند را، بر اساس آمار مرکز غیرحزبی سیاستگزاری مالیاتی، بطور متوسط ۲۹۵٫٨۷۴ دلار درسال افزایش میدهد. اوه! آیا گفتم که رامنی و رایان قصد دارند قانون خدمات درمانی اوباما را ملغی کنند و بدینگونه پنجاه میلیون آمریکایی را بدون بیمه درمانی باقی گذارند؟
داروینیسم اجتماعی برای نابرابریهای وحشیانه و بیرحمی اجتماعی اواخر قرن نوزدهم، توجیه اخلاقی تراشید و به امثال جان دی راکفلر اجازه داد تا مال و مکنتی را که از طریق کمپانی غول آسای استاندارد اویل انباشت کرده بود را بعنوان "فقط بقای اصلح ... کار قوانین طبیعت و خدا" تلقی کند. دارویسنیسم اجتماعی آن دوران همچنین تمامی تلاشها برای ساختن رونق اقتصادی همه گیر و نجات دموکراسی مان از چنگ تسلط عده ای قلیل در بالا را نقش برآب کرد. داروینیسم اجتماعی توسط افراد دارای امتیاز و قدرت برای قانع کردن بقیه به اینکه دولت نباید کار زیادی انجام دهد استفاده شد.
فقط تا قرن بیستم، ایالات متحده آمریکا موفق به رد داروینیسم اجتماعی شد. ما طبقه متوسط بزرگی ساختیم که موتور اقتصاد و دموکراسی مان شد. ما چتر حمایتی برای گرفتن آمریکاییهایی که، اغلب بدون اشتباهی از جانب خودشان، به پایین می افتادند درست کردیم. ما مقرراتی طراحی کردیم برای حمایت از مردم در برابر زیاده رویهای غیرقابل اجتناب طمع اقتصاد بازار آزاد. ما برای ثروتمندان مالیات وضع کردیم و در خیر عمومی (public good) – مدارس دولتی، دانشگاههای دولتی، حمل و نقل عمومی، پارکهای عمومی، بهداشت و درمان عمومی- سرمایه گذاری کردیم، امری که زندگی همه ما را بهتر ساخت. بطور خلاصه، ما مفهوم هر کسی برای خودش در رقابت و مسابقه برای بقاء حیات را رد کردیم.
اما با انتخاب رایان، رامنی برای ملت برهنه ترین و سرراست ترین انتخابها را پیش آورد: آیا ما میخواهیم به آن دوران آغازین بازگردیم و یا ما میخواهیم و میتوانیم به جلو حرکت کنیم – بسوی یک دموکراسی و اقتصادی که برای همه کار کند؟

پانوشت:
[۱] Pell Grant، یک کمک هزینه آموزش عالی است که از طرف وزارت آموزش دولت فدرال ایالات متحده آمریکا تامین میشود. این کمک هزینه برای کمک به دانشجویان مقطع کارشناسی از خانواده های کم درآمد اختصاص یافته است.

مطلب بالا از وبسایت شخصی نویسنده به آدرس زیر برداشته شده است:
http://www.robertreich.org