سه شعار فتیشی‌‌
انتخابات آزاد، آلترناتیو قدرت و مبارزه مسالمت آمیر
- شیدان وثیق

نظرات دیگران
  
    از : واو سین

عنوان : بدون تسخیر قدرت تغییر جامعه محال است! (۲)
در واکنش اولیه بر مقاله شیدان وثیق تحت عنوان
سه شعار فتیشی‌‌
انتخابات آزاد، آلترناتیو قدرت و مبارزه مسالمت آمیر
واو سین
امید اینکه بدون تسخیر قدرت، می توان جامعه را تغییر داد، نه تنها به معنی تسلیم در برابر مسأله قدرت است، بلکه علاوه بر آن، به معنی زانو زدن در برابر سیستم بازتولید حاکمیت است.


بخش دوم
تجزیه و تحلیل سرمایه داری و تصوراتی در باره سوسیالیسم

• با بررسی ساختار تضادهای جامعه سرمایه داری می توان به مشخصات عمده و کیفی آلترناتیو تاریخی آن دست یافت:

۱


• زندگی فارغ از اعمال زور

۲


• طرد استثمار و ستم

۳


• انسانی کردن فرهنگ

۴


• گسترش فراگیر شیوه رفتار مبتنی بر همبستگی

۵


• پوشاندن جامه قانون بر اندام عدالت و تأمین اجتماعی.


• نکات فوق الذکر بی شک، اهداف مهم و ارزشمندی را تشکیل می دهند.
• لیکن شیوه تحقق آنها قابل بحث است.
• پاسخ روشن به این سوال که نیروی محرکه این تغییرات کدام است، هنوزمعلوم نیست و احتیاج به بحث و بررسی دارد.

• کدام نیروی اجتماعی می تواند امروز به عنوان عامل تحول تاریخی محسوب شود؟

• جواب حاضر و آماده به این پرسش، مثل اغلب مسائل مطروحه، هنوز وجود ندارد.
• از این رو امروزه مسائل بنیادی که قبلا حل شده تلقی می شدند، از نو طرح می شوند:

۱


• مثلا نقش طبقه کارگر

۲


• مسأله تحولات اجتماعی با دخالت جدی دولت در امور

• راه حل های سنتی متداول امروزه در جمع متشتت و پریشان نیروهای چپ بحق مورد تردید قرار می گیرند:

۱


• ازجمله نقش سازمان های سنتی که خود را نماینده بلافصل طبقه کارگر قلمداد می کردند، مورد انتقاد است.

۲


• سندیکاها به عنوان انجمن های بروکراتیک و احزاب سیاسی پیشرو به عنوان نهادهایی محسوب می شوند که کاری جز گذاشتن حرف دهن طبقه کارگر ندارند.

۳


• بجای ارائه طرح های متمرکز، پیشنهاد می شود که به مظاهر خودپوی تضادها و راه حل های زاییده از زندگی جاری توجه شود.

• کسی که بحث های جاری جنبش های اجتماعی سال های اخیر را دنبال کرده باشد، می تواند بآسانی دریابد که چنین نقطه نظرهائی جنبش ضد گلوبالیزاسیون را نیز بخود مشغول می دارد که پوسته پیشین خود را ترکانده، ولی از نظر محتوا بسیار ناهمگون مانده است.

۱


• با این حال جنبش ضد گلوبالیزاسیون توانسته حداقل در محیط اجتماعی مملو از بی تفاوتی و محیط سیاسی آکنده ازعزلت جوئی و مسئولیت گریزی، مسائل مبرم توسعه جامعه بشری را بگوش بخش اعظم مردم برساند.
• اگرچه اعتراضات موجود علیه دینامیسم گلوبالیزاسیون سرمایه داری، اغلب فرم شماتت و سرزنش اخلاقی بخود می گیرد و بیشتر اوقات احساسات همگانی مبتنی بر نومیدی و عجز و بیچارگی را بهمراه می آورد، با این حال جریان فکری ضد گلوبالیزاسیون از روح سرکش تضادی غریب و بی سابقه حکایت می کند:
• این جریان فکری خطر اجتماعی ملموس را بنام می خواند و از ریشه های اقتصادی ـ اجتماعی عینی آن پرده برمی دارد.

۲


• درک نفوذ روزافزون اکونومیسم سرد و بیرحم در عرصه های مختلف زندگی مردم به این جریان فکری چهره ای محتوامند بخشیده است.

۳


• گسترش دم افزون تفکر ضد گلوبالیزاسیون، از سوی دیگر نشانگر آن است که وعده های پوچ و خدعه های عوام فریبانه جناح های حاکم اعتبار خود را تا حدودی از دست داده اند.

۴


• شاید هنوز شتابزده باشد، که جنبش ضد گلوبالیزاسیون را ماهیتا ضد امپریالیستی قلمداد کنیم، ولی با توجه به محتوای این جنبش می توان گفت، که مبارزه سیاسی آن واقعیت امپریالیسم را در هیأت کنونی اش نشانه گرفته است.

۵


• این جنبش نه تنها تصوری را در سر می پرورد که خواهان جهانی عادلانه و مبتنی بر همبستگی است، بلکه علاوه بر آن از اندیشه ای مایه می گیرد که از مرحله نارضایتی نا آگاهانه فراتر رفته است:
• چون دینامیسم گسترش گلوبالیزاسیون و تعمیق بحران عمومی به عنوان دو امر مربوط به هم مورد ملاحظه قرار می گیرند.

۶


• این امردر مقایسه با جهان بینی «جنبش آلترناتیوی» که در دو دهه اخیر یکه تاز میدان بوده، از تفاوتی تعیین کننده حکایت می کند.

۷


• افراد وابسته به جنبش آلترناتیوی اکنون دربخش سازمان یافته «حزب سبزها» تا حدود زیادی از تمایلات هژمونی طلبی امپریالیستی و استراتژی تغییرات نئولیبرالیستی پشتیبانی می کنند:

الف


• آنها در درهم کوبی یوگوسلاوی نقش فعالی به عهده داشته اند.

ب


• از مفاد عمده جنگ جهانشمول علیه تروریسم حمایت می کنند.

ت


• در تغییر قانون اساسی آلمان در زمینه تحدید حقوق پناهندگان نقش فعالی ایفا کرده اند.

پ


• آنها از منادیان استراتژی تعمیق فاصله طبقاتی ـ اجتماعی مردم کشور اند.

ادامه دارد
۴۷٨۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣۹۱       

    از : واو سین

عنوان : بدون تسخیر قدرت، تغییر جامعه محال است! (۱)
در واکنش اولیه به مقاله شیدان وثیق تحت عنوان
سه شعار فتیشی‌‌
انتخابات آزاد، آلترناتیو قدرت و مبارزه مسالمت آمیر
واو سین

امید اینکه بدون تسخیر قدرت، می توان جامعه را تغییر داد، نه تنها به معنی تسلیم در برابر مسأله قدرت است، بلکه علاوه بر آن، به معنی زانو زدن در برابر سیستم بازتولید حاکمیت است.

بخش اول

• پس از فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم، برای مدت کوتاهی تصور می شد، که دیگر برای سیستم جهانی سرمایه داری پیروزمند، آلترناتیوی وجود ندارد.
• نظام اجتماعی بورژوائی از «مسابقه دوسیستم» به عنوان پیروز نهائی بیرون آمده بود.
• پس روشنفکران هوراکش رمال وارد میدان شدند و مست از شراب فتح آسان، از «پایان تاریخ» رجز سر دادند و اعلام کردند که دیگر جزنظام سرمایه داری جامعه دیگری متصور نیست.
• سخنوران سیستم حاکم به جشن و پایکوبی خشک و خالی بسنده نکردند، بلکه به تعیین دست ودلبازانه انبوهی ازوظایف مبرم برای خود پرداختند:
• گویا اکنون دیگر سرمایه داری فارغ و دل آسوده از کشاکش دیروز با سوسیالیسم امکان آن را یافته است، که توان بالقوه ذاتی خود را عیان سازد.
• حضرات به هیچوجه حاضر به پائین آمدن ازخرشیطان نبودند.
• برای آنان انتظاری کمتر از گسترش جهانشمول رفاه عمومی و برقراری صلح جهانی جاودان غیرقابل قبول و توهین آمیز بود.
• وچنین بود که از برقراری «نظم جهانی نوین» مبتنی بر اصول سرمایه داری نوید داده شد.

• توهم حضرات اما دیری نپایید و برنامه سیاسی آنان یکشبه در برابر واقعیت موجود بی آبرو و رسوا شد.

• زیرا سران سرمایه بعد از فتح آسان بیدرنگ به پس گرفتن کلیه دستاوردهای مبارزات سندیکائی و بازپس گرفتن آوانس های داده شده که با ملاحظه وجود سوسیالیسم واقعا موجود صورت گرفته بود، پرداختند.

• شیوه رایج عملکرد آنان درمناطق تازه نفوذ، به این مناطق محدود نماند، بلکه پیاده کردن سرسختانه سیاست نئولیبرال درکشورهای مادر را بدنبال آورد :
• برای رساندن بازدهی گردش سرمایه بدرجه مطلوب و تشدید حداکثر بهره کشی از نیروی کار، به تغییرات بنیادی در سیستم اجتماعی تنظیم امور دست زدند، که به بازگشت به دوران تناقضات ظاهرا بی برگشت منجرگردید.

• اکنون دهها سال بعد از فروپاشی سوسیالیسم نتیجه نهائی کار رقت انگیز است :

۱
• دنیا پرتشنج تر و ناامن تر شده است.

۲

• تناقضات اجتماعی هم در مقیاس جهانی و هم در خود کشورهای متروپول تشدید یافته اند

۳

• و فاصله میان فقر و ثروت بطرز مهیبی عمیقتر شده است.


• دیگربرای طرح مسأله طرد سرمایه داری دلیل فوق العاده ای لازم نیست.

• چرا که دیگر مثل آفتاب روشن شده که شیوه عملکرد سرمایه داری به تخریب اجتماعی می انجامد.
• زیرا راز بقای سرمایه داری درگرو گسترش هرچه بیشترمیدان نفوذ و تشدید فشار روز افزون بر مردم نهفته است.
• زیرا سرمایه داری به تشدید رقابت میان تک تک افراد مردم نیاز دارد و از اینرو «جنگ همه علیه همه» را برمی انگیزد.

• به سبب شیوه عملکرد متداول آن، تمایلات خصمانه و خشونت بار نه تنها نسبت به «برون» انسان ها، بلکه همچنین نسبت به «درون» انسان ها توسعه می یابد
• اصول خود ستیز رشد آن، حتی دستاوردهای تمدن بشری را بطور روزافزونی مورد مخاطره قرار داده و شالوده های طبیعی زندگی را تهدید می کند.

• استراتژی زیرفشارگذاشتن و ازعرصه بدرکردن یکدیگر توسط تک تک انسانها در حیات اقتصادی (محیط کار) فضای اجتماعی عرصه های مختلف زندگی روزمره را در برگرفته و زمینه را برای پروبال گرفتن لگام گسیخته «فرهنگ کینه و دشمنی» و گسترش اعمال زور و ستم جمعی و فردی به انواع و اقسام مختلف آماده می سازد و کار را بجائی می رساند که در اکثر واحدهای اجتماعی اعمال زور و ستم امری متداول و طبیعی تلقی می شود.

ادامه دارد
۴۷٨۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣۹۱       

    از : هوشنگ فرخجسته

عنوان : نباید از ترس انحراف در مبارزه به بی عملی متوسل شد.
اگر فرض را بر این بگذاریم که ما کامنت گزاران همه قبول داریم که تحقق جامعه ای آزاد ، آباد و عادلانه ممکن ست. می توانیم بهتر حرف یکدیگر را متوجه شویم.
وجه عام :
- اگر بتوانیم به دقت علل فروپاشی «سوسیالیزم واقعا موجود» را بشناسیم و بی توجهی تئوریسین ها و رهبران حرب کمونیست شوروی در اتخاذ «تاکتیک» هائی که بالاجبار یا اشتباها به آنها تحمیل شد را صمیمانه به نقد بکشیم که موانِستی با آرمانهای اساسی و دراز مدت سوسیالیزم نداشت و ندارد.
می توانیم از خود بپرسیم آیا امکان تصحیح و جبران آن «تاکتیک » ها در پروسه ی ۷۰ ساله «سوسیالیزم واقعا موجود » وجود نداشت یا غیر ممکن بود؟ بخصوص بعداز جنگ جهانی دوم که در بعضی زمینه ها از سرمایه داری پیشی گرفته بودند.

وجه خاص:
- با توجه به پشتوانه ی عظیم جنبش کارگری و چپ که بعداز فروپاشی «سوسیالیزم واقعا موجود » مانند شوکی سراسر جهان را لرزاند به بازسازی خود پرداخته، میلیونها چپ هنور آرمانهای والای سوسیالیزم را ارج می نهند و از دستاوردهای تاریخی انقلاب کبیر نیرو می گیرند و هوشیارانه و با وسواس بیشتر تلاش می کنند که در مبارزات دائمی طبقاتی شرکت کرده و با توده های کارگری و حقوق بگیران سرمایه داری هار، برهبری نئوکان ها را از ادامه ی غارت ثروتهای مردم باز دارند. آری تمام شعار ها و مبارزات روزمره ی ما می تواند به اهداف دراز مدت سوسیالیستی گره بخورد و نباید از ترس انحراف در مبارزه به بی عملی متوسل شد. می توانیم با حوصله , تعمق و مطالعه تا آنجا که می توانیم از انحرافات بکاهیم.
وظیفه ی چپ ها ست که با درایت و خلاقیت شعار ها و تاکتیک هائی که به نحوی در خدمت آنی و دراز مدت سرمایه داری قرار می گیرد را برای توده ها افشا نمایند تا در دام های امپریالیستی قرار نگیرند. در این زمینه امروزه ده ها مثال مانند مورد «کمک های هوشمندانه» به مردم ایران وجود دارد.

کاش چپ های ایران با دعوت از تمام نیروها که برای ایرانی آزاد و آباد مبارزه می کنند با برپائی کنفرانس های خود در خارج از کشور جلوه های باشکوهی از همبستگی و حمایت واقعی از مردم ایران را برای طرد و افشار طرفداران «کمک های هوشمندانه» ی امپریالیزم به مردم ایران نشان دهند. تردیدی نیست که جنبش کارگری و‌ چپ ایران از چنین کنفرانس هائی نیرو خواهد گرفت و حکومت بیش از پیش منزوی خواهد گردید.
صد ها طرح و شعار دیگر نیز با ابتکار نیروهای راستین کارگری و چپ قابل اجرا می باشد می تواند اصرار بر رهائی زندانیان سیاسی باشد . مگر رمان مادر ماکسیم گورکی و فیلمی که بر اساس آن ساخته شده بود در همین راستا عمل نمی کرد ؟ چه علیه تزار ، چه علیه شاه و چه امروز علیه ولایت فقیه !
۴۷٨۵۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣۹۱       

    از : ربابه سین

عنوان : شیوا و شیوه تفکر شیوا
توصیه شیوای گرامی فراموش کردن عام و چسبیدن به منفرد (خاص) است.
در قرون وسطای واپسین هم همین ایده تبلیغ می شد:
نومینالیسم حتی رادیکال تر از شیوای عزیز، عام را بکلی منکر می شد و مشتی نام تصور می کرد و منفرد را (دستگیری امروز این و فردا آن را) به عرش اعلی می برد.
اما سرگردانی در منفرد (خاص) فاجعه بار است.
به همین دلیل لنین هشدار می داد:
اگر تئوری و تحلیل عام فراموش شود، سر فراموشکار دیر یا زود به سنگ خواهد خورد و خواهد فهمید که شیپور را نمی توان از سر گشادش زد و باید به عالم عام (به عالم تفکر تئوریکی) برگشت، ولی پیوند دیالک تیکی عقلی و حسی، نظری و تجربی (امپیریکی ـ تئوریکی)، مجرد و مشخص را هرگز فراموش نکرد.
این مقاله و طرز تفکر نویسنده خود قابل تأمل است و باید مورد تحلیل قرار گیرد، ولی نویسنده عزیز این مقاله فردی اندیشنده اند و اندیشه های شان ارزش تعمق و تحلیل نظری ـ اسلوبی درخور دارند.
عمرشان دراز باد
۴۷٨۴۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣۹۱       

    از : رامتین

عنوان : سنگ بزرگ
نویسنده گرامی از اینجا آغاز می کند:

«بحث من در این جا افسون‌زدایی از این فرمول‌های فتیشی ، از این بت‌واره‌ها در سیاست است.»: انتخابات آزاد، الترناتیو، نفی انقلاب

و به اینجا می رسد:

««معنای «سیاست» و «مبارزه» در بینش فلسفی سیاسی ما، جدا از آرمان شهری یا اوتوپیا نیست. اوتپیایی که در جهت آن می‌توان شرط‌بندی، تلاش و مبارزه کرد. هر چند که تحقق آن در شرایط تاریخی امروز ایران و جهان، بسی سخت و بغرنج،
بسی |||نا‌محتوم||| و
|||نا‌مسلم||| و چه بسا
|||ناممکن||| است. »»

رفیق گرامی

اگر ایرانیان بتوانند در مرحله اول با فشار بر حکومت، او را به آزادی زندانیان سیاسی و پذیرش یک انتخابات نسبتا آزاد با شرکت تمام احزاب و گرایش های داخل کشور وادار کنند کاری بس بزرگ کرده اند. هدفی مرحله ای که «قابل اندازه گیری» است. اما این خود پروژه ای بس بزرگ است که نیاز به همگرایی و مشارکت و تشکیلات و برنامه ریزی و «ایستادن» در برابر حکومت و سپاه پاسدارانش را دارد.

حال اگر به وضعیتی رسیدیم که در ایران زبان افراد را در بیان افکارشان از حلقوم بیرون نکشیدند، درباره دغدغه های شما هم در رهایی انسان به گفتگو می نشینم. و با هم مرحله بعدی رسیدن به آرمان شهر را برنامه ریزی می کنیم.

خواهشا این مرحله را با نویز فتیشیسم مارکسیستی و اتوپیای خود آلوده نکنید. به همان ضرب المثل قدیمی برمی گردیم که می گوید: سنگ بزرگ علامت نزدن است! دغدغه ما فعلا آینده نه چندان دوری است که با ادامه وضع موحود تامین نان برای بسیاری از هموطنان ما در ایران بحران خواهد شد.
۴۷٨٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۱       

    از : شیوا

عنوان : پس در نتیجه
دقیقاً بخاطر همین نکات از افتادن و توقف در تئوری ها باید عقب کشید و بجای آن مسائل را روز به روز مطالعه و درمورد آنها تصمیم گرفت . فرضاً امروز ژیلا بنی یعقوب را به زندان فرستادند. باید موضع گیری کرد. برای آزادی و فراموش نشدن دربند بودنش، تلاش نمود. فردا هم مورد دیگری از راه میرسد و تلاش دیگری می طلبد. ولی مباد و مبادا در دام بحث ها کلامی عمر خود باخته و عمر دیگران را ببازانیم
۴۷٨٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۱       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : تحلیلی ژرف، علمی و ستایش انگیز
خیلی زیبا و رئالیستی و رهگشا ست.
دست نویسنده ارجمند درد نکند
به امید خواندن بقیه آثار ایشان
۴۷٨۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱٣۹۱       

    از : جلیل صحرالی

عنوان : انتخابات ازاد
وقتی مخالفین حکومت اسلامی ایران شعار برگزاری اتخابات ازاد را میدهند این بدان معنا نیست که حکومت "ولی فقیه "ظرفیت لازم را برای برگزاری آن را دارد. بلکه جا انداختن این شعار دربین مردم است. یعنی در جمهوری تحت رهبری خامنه ای انتخاباتی آزاد و دمکراتیک بر گزار نمیگردد.تازه عملی شدن این شعار غیر ممکن نمیتواند باشد . مگر در زمان شاه انتخابات ازاد بود ؟ ولی با عقب نشینی شاه و انتصاب شاپور بختیار بعنوان نخست وزیر میتوانست این شعار به واقعیت بپیوندد.متاسفانه اپوزیسیون چه چپ و چه راست شیفته خمینی گردید.و مردم دچار این فلاکت گشت.در میانمار انتخابات نیمه دمکراتیک بود . ایا امکان وقوع انتخاباتی ازاد با معیار های بین المللی امکان پذیر نیست؟
۴۷٨۱۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱٣۹۱       

    از : آذر ایرانی

عنوان : رفرم
با احترام به نگارنده محترم من به رفرم و عدم خوشنت اعتقاد دارم و از هر اتوپیا و یا آرمانشهر و آرمان خواهی رویگردان که همیشه این آرمان خواهان محترم بودن که بخود اجازه دادن بخاطر هدایت بشر بسوی اتوپیایی ذهنیشان هرگونه جفا و ستمی را بنام صلاح و دلسوزی انجام بدهند بقولی از هر ایده ئولوژی و مرام و مسلکی و مذهبی برای بشر فقط رنج و عذاب حاصل گشته چه فرقی دارد آن جوان کاتولیک یا مسلمان که در مقابل مخالف عقیده دست بخوشنت میزند یا جوان مارکسیستی که مرا بخوشنت به بهشت مارکس رهنمود کند؟؟؟
۴۷٨۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : دنباله
از جنبه مثبت مقاله اینرا هم باید گفت که گرچه ما درباره اجرای صحیح دمکراسی
راه حل جدی نداریم ولی باید از کسانی که دانسته و یا ندانسته با نیت خیر و یا شر
از این وسیله برای پیشبرد مقاصد خود استفاده میکنند آگاه باشیم.

بعنوان نمونه پهلوی طلبان ادعا میکنند که منظور آنها براندازی رژیم است و پس از
آن بقیه را به " رای " ملت میگذارند که شاید تیری در تاریکی به چیزی بخورد و
از ضعف ذاتی دمکراسی و جهل مردم استفاده شود.
همین ادعا در مورد " فدرالیست " ها هم صادق است که در پی هرجمله حق سرنوشت "ملت" را چنان به رخ میکشند که گویی تمام "ملت" آنها ازعواقب عمل خود آگاهند و با این عمل تمام مسائل دنیا و شر امپریالیسم حل خواهد شد و خاک خون آنها با نفت به توبره کشیده نخواهد شد همچنان که در عراق و لیبی و دیگر نقاط شد.
۴۷٨۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : بیله دیگ بیله چغندر
جناب وثیق بحر را در کوزه کرده و محتویات چند دائرتالمعارف را در مقاله ای گنجانده اند
که برای درک هر خط آن باید کتاب ها خواند. اگر حوصله کنی و تا آخر مقاله را بخوانی
به چیزی میرسی که در امریکا به آن Catch ۲۲ میگویند.

منظور از کچ ۲۲ اینست که برای حل مسئله و مشکلی ، اقدامی صورت میگیرد که خود مسئله دیگری ایجاد میکند و پس از یک دور کامل بهمان مسئله اول بر میگردد. به عبارت دیگر بعلل قوانین و شرایط و اوضاع موجود ، مسئله لاینحل میماند.

مثلا دموکراسی ( بهر معنی) احتیاج به شرکت افرادی دارد که مسئله را بحد سقراط و کارل مارکس و افلاطون درک کرده و با رای خود مسئله را حل کنند. امروزه در پیشرفته ترین کشورهای دنیا تمام وسائل تبلیغاتی و رسانه ای در دست کورپوریشن هاست که دائما مغز ها را شستشو میدهند و اشباحی را به پای صندوق ها میفرستند که بد و خوب خود را نمیدانند. اگر در این ممالک اوضاع چنین باشد تکلیف بقیه معلوم است. یعنی شمشیر نیک زآهن بد چون کند کسی؟
یعنی در کچ ۲۲ به گفته چرچیل به چیزی میرسیم به این معنی که دموکراسی سیستم بدیست، دیگران بدترند ( آلترناتیو ؟). یعنی بیله دیگ بیله چغندر. بهر حال مقاله خیلی از مسائل را بخوبی شرح میدهد که ظاهرا عجالتا راه حل عملی ندارند.
۴۷٨۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱٣۹۱       

    از : میم حجری

عنوان : پژوهشی ارزشمند
دست پژوهشگر زحمتکش درد نکند و عمرش دراز باد
۴۷٨۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱٣۹۱