از : peerooz
عنوان : آتش بجان شمع فتد کین بنا نهاد
بعد از شصت سال و شروع و پایان جنگ کره و ویتنام و از هم پاشیدن اتحاد
جماهیر شوروی و حوادث خاورمیانه و اسرائیل و مصر و عراق و افغانستان و
عبدالناصر و صدام و شاه و تغییر روسای امریکا و انگلیس و روسیه و غیره
بسیار ساده است که کنار آتش لم داد و فیلسوفانه از اینکه مصدق باید چه
میکرد و چه نمیکرد حرف زد.
مصدق یک شاهزاده قاجار و از بیخ و بن یک مشروطه خواه حقیقی بود ، یعنی
به نظام پارلمانی با شاهی که سلطنت میکند نه حکومت ، ایمان داشت.
مصدق نمی خواست و نمیتوانست نه تنها یک شبه بلکه بعد از صد سال
جمهوری خواه شود. نظام مشروطه دین و ایمان او بود.
بیاد آوریم که در مارس ۱۹۵۳ استالین فوت کرد و حزب توده با استفاده از آزادی خواهی مصدق و برغم ناخرسندی شاه و غرب بزرگترین تظاهرات تاریخی
خود را در مرگ استالین انجام داد.
زمانی که شاه پنج ماه بعد از این حواث از ایران فرار کرد اساس باورهای مصدق
فرو ریخت و زمین زیر پای او خالی شد. بعد از فرار شاه و سقوط ظاهری
سلطنت ، برای مصدق آلترناتیوی وجود نداشت. دنبال شاه جدید بگردد؟ کی و
از کجا ؟ اینرا میتوان به وضوح در دادگاه مصدق نیز مشاهده کرد که باوجود همه
این نامردی ها او هنوز مشروطه خواه سلطنتی بود. آتش بجان شمع فتد ، که افتاد.
۴۷٨۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱٣۹۱
|