بستن سفارت جمهوری اسلامی در کانادا و خوشحالی ما - عباس گویا



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۰ شهريور ۱٣۹۱ -  ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۲


ما کمونیستها از موقعیکه پامون به کانادا رسید جلوی سفارت یا بهتره بگم جلوی لانه‍ی جاسوسی و ترور جمهوری اسلامی رفتیم٬ گوجه گندیده به در و دیوارش پرتاب کردیم٬ خواهان بستن این لانه‍ی جاسوسی شدیم. این دولت کانادا بود که هر بار میامد از سفارت جمهوری اسلامی دفاع میکرد٬ بمحض اینکه روی پیاده روی جلوی سفارت میرفتیم ما را بجرم "ورود به حریم شخصی سفارت" دستگیر میکرد و پرونده برامون درست میکرد و غیره. ما که از رو نرفتیم. حالا٬ معلومه که از بسته شدن این لانه‍ی جاسوسی خوشحالیم و میتونیم یک خورده نفس راحت تری توی کانادائی که این سفارت کارش سازماندهی جاسوسهاش در بین پناهنده ها و مهاجرها بود٬ بکشیم. مشخصه که دلایل ما برای این خوشحالی کاملا با دیپلماسی جنگی دولت کانادا متفاوت است.

ما نه تنها از دولت کانادا٬ که از دول اروپائی و هر جای دیگه که پامون بهشون رسیده خواهان ایزوله کردن سیاسی جمهوری اسلامی٬ خواهان آفریقای جنوبیزه کردن جمهوری اسلامی بودیم و هستیم· اتفاقا به میمنت بسته شدن سفارت جمهوری اسلامی در کانادا باید بلندتر از همیشه فریاد بزنیم که این لانه های جاسوسی و ترور را در همه دنیا ببندید.

اما خام هم نیستیم. میدونیم که بستن سفارت در شرایط خیلی خاضی صورت میگیرد و اساسا به دو دلیل٬: یا ١) یک فشار قوی از پایین وجود داره که دولتها ناچار به بستن سفارت یک دولت میشن (مثلا یک خیزش انقلابی و احتمال سقوط قریب الوقوع یک دولت٬ که در اینصورت دولتهای غربی و غیر آن برای اینکه از قافله عقب نیفتند یا برای مهار انقلاب مردم سفارت دولت دیکتاتور را میبندد)٬ یا ٢) دیپلماسی جنگی

چرا این اقدام دولت کانادا نتیجه فشار از پائین نیست؟ اگر دولت کانادا سفارت سوریه را بسته بود قطعا اینطور بود. اما در مورد ایران٬ پس از عقیم ماندن خیزش انقلابی ٨٨ هنوز چنین خیزش انقلابی توده ای مردم علیه جمهوری اسلامی براه نیفتاده. دولت کانادا حتی در اوج خیزش ٨٨ با تمام وجودش از سفارت جمهوری اسلامی دفاع کرد.



فشار دیپلماتیک یا آمادگی برای درگیری نظامی؟

دولت کانادا در بیانیه‍ی روز جمعه‍ی خود شش دلیل برای بستن سفارت جمهوری اسلامی اعلام کرده است:

۱) کمک رو به افزایش تسلیحاتی جمهوری اسلامی به رژیم اسد

۲) عدم انطباق با قطعنامه های سازمان ملل در برنامه هسته ایش

٣) بیانات روتین راسیستی علیه اسرائیل

۴) از بدترین کشورهای جهان در نقض حقوق بشر

۵) پناه دادن به و حمایت از سازمانهای تروریستی

۶) بی اعتنائی کامل به کنوانسیون وین در حفاظت امنیت دیپلماتها

از تعارفات و توجیهات حقوق بشری دولت ناقض حقوق بشر کانادا که بگذریم٬ همانطور که از لیست بالا مشاهده میشود٬ اولویت درجه یک کانادا در قطع روابط دیپلماتیک سفارتخانه ای خود با جمهوری اسلامی مسئله سوریه است. کانادا علاوه بر بستن سفارت خود در تهران و بستن سفارت جمهوری اسلامی در اتاوا٬ هم سوریه و هم جمهوری اسلامی را به لیست کشورهای حامی تروریسم افزوده است. بنظر من٬ اگر کانادا صرفا قصد افزودن فشار دیپلماتیک (بر تحریمهای اقتصادی جاری) به جمهوری اسلامی را داشت٬ اینکار را مستقل از معضل سوریه انجام میداد.

قرار دادن سوریه و جمهوری اسلامی بعنوان دولتهای حامی تروریسم٬ در کنار بستن سفارت جمهوری اسلامی دیپلماسی جنگ است اما نه لزوما و یا مستقیما با جمهوری اسلامی· باید بخاطر داشت زمانیکه دولتهای آمریکا٬ فرانسه٬ کانادا و ... میگویند "اسد باید برود" دیگر بسادگی نمیتوانند از موضع خود کوتاه بیایند. هر گونه سازش از این موضع بنفع دولت سوریه تمام میشود. اگر "اسد نرود" فردای شکست انقلاب سوریه و تحکیم قدرت اسد٬ دولت سوریه بتنهائی از جمهوری اسلامی در خصومتش با غرب سبقت میگیرد و قطبی ضدغربی را حول خود سازماندهی میکند.

"رفتن اسد" البته از نظر غرب به هر قیمتی هم نباید صورت بگیرد. از منظر غرب٬ قرار نیست مردم و انقلابشون پیروز بشوند. قرار است ضد انقلاب تحت عنوان "شورای ملی سوریه" بحاکمیت برسد. پیچیدگی سوریه در تقابل با لیبی٬ علاوه بر دخالتگری جاری جمهوری اسلامی٬ در این است که باید بین نیروهای ناسیونالیستی و اسلامی "شورای ملی سوریه" و "ارتش آزادیبخش" ش یک توافقی بوجود آورده٬ آن را به یک اتوریته قابل اتکا تبدیل کند. مذاکرات اخیر اپوزیسیون ملی اسلامی در مصر به شکست انجامید. بهمین دلیل باید قبل از اقدام نظامی و حمایت از این نهاد٬ توافقی بین نیروهای درگیر با دولت سوریه از جمله ناسیونالیستهای کرد و اسلامی های سرـبه ـ اخوان المسلمین با غرب صورت بگیرد. این توافق بنظر میاد با موضع مورسی که در سیرک غیر متعهدها بیان شد انطباق دارد. مورسی سپس اعلام کرد مصر هیچگونه روابط دیپلماتیکی با ایران برقرار نخواهد کرد· اردوغان برای مورسی کف زد. بنظر میاید این اقدامات زمینه دخالت مستقیم و غرب در سوریه را دارد آماده میکند. قبل از دخالت در سوریه باید تکلیفشان را با جمهوری اسلامی روشن کنند٬ آنرا سر جایش بنشانند که بنظر من پیش قراول این عمل دولت کانادا بود.

سیاست جنگی کانادا رو به ایران نیست. ربط مستقیمی به تهدیدات اخیر اسرائیل ندارد اگر چه دولت کانادا با نفس تهدیدات اسرائیل مخالف نیست اما در شرایط امروز٬ غرب حاضر به براه انداختن یک جنگ با جمهوری اسلامی نیست. مسئله شان سوریه است. دارند برای جمهوری اسلامی خط و نشان میکشند. میگویند "اسد باید برود". این را متوجه شده اند که این حکم انقلاب مردم در سوریه است و دول غربی برای اینکه بتوانند آن انقلاب را بشکست بکشانند لازم است اسد را کنار بزنند و خود را حامی انقلاب سوریه نشان دهند. برای انجام اینکار میگویند مگسی بنام جمهوری اسلامی در سوریه را باید زد. میگویند اگر جمهوری اسلامی به حمایت نظامی اش از اسد ادامه بده٬ این دخالت را میزنند. میگویند اگرج ا با آنها در سوریه سر شاخ شد٬ پایگاههای تولید هسته ای اش را هم بعنوان انتقامجوئی میزنند. به جمهوری اسلامی میگویند دست و پایش را از سوریه جمع کند٬ بکشد بیرون.

موضع ما

١) در مورد سوریه

اولا معیار ما هیچگاه با معیار دول یکی نیست. ما "آزادی و برابری" میخواهیم و بهمین خاطراست که جمهوری اسلامی و اسد باید بروند٬ نه بخاطر "مسئله هسته ای". در ثانی٬ ما پیرو سیاست "دشمن دشمن من دوست من است" نیستیم. ما نه به این دلیل که دولت کانادا سفارت ج ا را بسته است از دیپلماسی جنگی دولت کانادا دفاع میکنیم و نه بدلیل "امپریالیستی" بودن دولت کانادا میپریم بغل جمهوری اسلامی و ضد امپریالست بازی حامیان جمهوری اسلامی و اسد را در میاوریم. هدف ما سرنگون کردن اسد و جمهوری اسلامی با اتکا به قدرت خودمان و با خواست آزادی و برابری است و بس. دولت اسد تا کنون بیش از ٥٠ هزار نفر را کشته است. انقلاب مردم سوریه متاسفانه در منگنه سرکوب وحشیانه دولت اسد و جمهوری اسلامی از روبرو٬ و ارتجاع ناسیونالیسم و اسلامیون "شورای ملی سوریه" و "ارتش آزادیبخش سوریه" با حمایت غرب از درون٬ تلاش میکند راه خود را باز کند. در این میان هر مناقشه ای که دولت اسد را از سر راه بردارد از طرف ما نباید محکوم و یا لزوما حمایت شود. مادام که دو قطب ارتجاعی به سر و کله یکدیگر میزنند و صرفا ارگانهای نظامی دولت اسد هدف قرار بگیرد؛ مادام که توحش اسد توسط هر کس قیچی شود بگذار بشود. مهم این است که راه انقلاب مردم باز شود بدون کوچکترین باجی به هیچکس. مادام که اسد به انقلاب خون بپاشد زمینه های هر نوع ارتجاع و شکست انقلاب را از درون فراهم خواهد کرد.این خونپاشی باید خاتمه یابد

٢) در مورد جمهوری اسلامی

بنظر من جمهوری اسلامی بدون چراغ سبز روسیه و چین وارد کشمکش رودرو با غرب در سوریه نخواهد شد. دولتهای روسیه و چین در صورتی که دول غربی سازمان ملل را دور بزنند و مصمم باشند که در حد مثلا ایجاد "منطقه هوائی آزاد" اقدامی بکنند٬ قدرت توجیه و مقابله با آن را از دست خواهند داد. البته تا آنروز غرب حتما وعده وعیدهائی به روسیه وچین خواهد داد. حال اگر جمهوری اسلامی بدون چراغ سبز روسیه و چین٬ دست به خودکشی بزند و با غرب مستقیما و رودرو در سوریه درگیر شود تکلیف ما روشن است: سرنگون کردن جمهوری اسلامی با فراخوان به قیام مردمی. حتی برای رفع خطر جنگ باید جمهوری اسلامی را بدست خودمان سرنگون کنیم.