مخالفت تخیلی با جنگ
مهران جنگلی مقدم
•
خاورمیانه آبستن تقابلی نظامی در آینده ی نزدیک است. نگرانیِ ناشی از وقوع جنگ بین ایران و اسرائیل را به وضوح در سخنان بسیاری از سیاستمداران مخالف چنین جنگی که از عواقب غیرقابل پیش بینی آن آگاهند، میتوان دید. کلید استارت این تقابل در فازهای سیاسی و اقتصادی مدتها پیش زده شده است. مخالفان جنگ منتظر کدام معجزه اند؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲٣ شهريور ۱٣۹۱ -
۱٣ سپتامبر ۲۰۱۲
حرفها و اخبار مربوط به احتمال حمله نظامی به ایران دیگر برای گوشهای مردم دنیا عادی شده است. "افکار عمومی" در حال اشباع شدن از احتمالاتند. و دقیقا در مرحله یی از غفلتِ ناشی از اشباع شدگی است که وقوع حوادث بزرگ ممکن میشود. تا چند روز دیگر مانور دریایی بیست و پنج کشور در خلیج فارس برگزار خواهد شد (1) و در ماه اکتبر اسرائیل و آمریکا مانور نظامی خود را در منطقه آغاز خواهند کرد. جمهوری اسلامی و اسرائیل دو نقش مقابل هم یک سناریوی پیچیده را بازی میکنند و هدف این تراژدیِ مصیبت، ایران است. به سیاق تمام جنگ های گذشته مانند جنگ عراق، مخالفان جنگ به تکاپو افتاده اند. اما تصور موفقیت مخالفان در تغییر سرنوشت، تصوری خوشبینانه و تا اندازه زیادی ابلهانه است. به ویژه آنکه اصلی ترین صدای مخالفت با این جنگ احتمالی که باید از درون جامعه ایران بلند شود، همچنان خاموش است.
وضعیت تاثیرگذاری اپوزیسیون ایرانی مخالف با جنگ نیز مناسب نیست. اقدامات این طیف از مخالفان جنگ به چند گردهمایی پرمناقشه و کم اجماع و چند بیانیه بی تاثیر محدود بوده است (2). ما حق نداریم ناامید باشیم! اما مخالفت با جنگ دست کم تاکنون موفق نبوده است و سابقه مخالفت ها در مقایسه با اراده یی که درطرف سیاست های هوادار جنگ وجود دارد، چشم انداز امیدوارانه یی را برای آینده نشان نمیدهد. به نظرمیرسد مخالفان جنگ ناتوان از گفتگو با تصمیم گیرندگان اصلی آغاز چنین جنگی اند. هر چند که به واقع معلوم نیست تصمیم گیرندگان اصلی چه کسانی هستند؟ و تحت چه شرایطی طرح نهایی را به اجرا در خواهند آورد و چه عواملی اجرای آن را به تعویق خواهد انداخت. کمبود امکان های لازم تبلیغیِ مخالفان جنگ برای تاثیرگذاری برافکارعمومی را نیز باید در برآورد توان آنها در نظر گرفت. با این حال ضروری است که مخالفان جنگ نسبت به در پیش گرفتن رویکردی آسیب شناسانه و انتقادی در خصوص کارنامه ی خود شدت عمل بیشتری نشان دهند.
محدودیت های بسیاری پیش روی مخالفان جنگ وجود دارد. مردم آنها را نمیشناسند. گویی آنها یکسر از جهان دیگری آمده اند و به زودی ما را ترک خواهند کرد. آنها قوانین و هنجارهای جدید نمی آفرینند و در غیاب مدیوم متناسب با پیامی که تولید میکنند، فعالیت هایشان را در "استانداردهای رسانه یی" می گنجانند و به سلیقه ی مخاطبی که جنگ را برای دنیا پدیده یی غیرطبیعی نمیداند ونیز به انواع دیگر سانسورهای مدرن، تن می دهند تا اجازه ی نشر یابند. در صورتی که حضور مستمر مخالفان جنگ حتی در شرایط آتش بس و صلح! میتواند به شکل گیری "افکار عمومی" معترض به جنگ که بزرگترین هراس جنگ طلبان است، بیانجامد.
مخالفان جنگ فاقد گروه های منسجم، پایدار و دارای هدفهای بلند مدت هستند. از بزرگترین آسیب های تاریخی آنها فعالیتهای موسمی و مناسبتی است. آنها هر جا که خبر نگران کننده یی از وقوع جنگ در آینده یی نزدیک به گوش میرسد، حضور دارند اما معمولا فاقد آن مقدار عمق اجتماعی و سیاسی اند که از سوی دولتها جدی گرفته شوند. به دلیل مستمر نبودن حضورشان مخاطبان شان را از دست میدهند و بدون آینده نگری و بی توجه به مناسباتی که جنگ را تولید میکند، اعتراض را تعلیق به وقوع جنگی احتمالی در آینده میکنند.
"نه به جنگ" در برگیرنده ی وجهی سلبی در مخالفت با جنگ است و بیشتر از هر چیز نشان دهنده ی آن که مخالفان جنگ، تجاوز، تقابل نظامی و ماشین کشتار در انواع گوناگون آن، مخالف چه هستند و تلاش آنها برای زدودن کدام پاره ها از تاریخ، فرهنگ و سیاست است.
اما برخورد سلبی با مسئله ی جنگ لزوما حاوی پیشنهادی ایجابی در این خصوص نیست و فقدان رویکرد ایجابی یکی دیگر از بزرگترین آسیب های کمپینها و گروهها و افرادی است که به جنگ و عوارض آن از سر خشم ناشی از اندوه مرگ انسانها "نه" میگویند. اما مخالفان جنگ به واقع چه میخواهند؟ آنها از این مخالفت چه دورنمایی برای آینده ی دنیا ترسیم میکنند؟ آنها دلایل، علل و بسترهایی را که بشریت (دولت ها) را به جنگ، ناگزیر کرده است چه میدانند و چگونه توضیح میدهند؟ و مهمتر از همه استراتژی و راهبرد عملی مخالفان جنگ برای عبور از شرایط و مناسبات نژادی، دینی، اقتصادی، جغرافیایی و سیاسی که تاریخ بشر را از تضاد، رقابت، نفرت و جنگ آکنده است چیست؟ مخالفت با جنگ بدون پشتوانه های تئوریک و معرفی آلترناتیو، در عرصه ی عمل نیز گامی به پیش برنخواهد داشت.
نگاه کمپین های ضدجنگ فاقد تحلیل شرایطی است که جنگ را به عنوان یک ضرورت به جوامع تحمیل کرده است. آنها با جنگ مخالفند زیرا که جنگ به عنوان یک ماشین کشتار عمومی عمل میکند اما معمولا بعد از آنکه جنگی به راه میافتد و به شرایط بازگشت ناپذیر میرسد، پلاکاردهای مخالفت خود را بالا میبرند و بعد از آنکه ضرورتهای سیاسی به جنگ خاتمه میدهد، به خانه ها باز میگردند و مناسبات سیاسی و اقتصادی را که ایجاد کننده ی جنگی دیگر در آینده نزدیک و در گوشه یی دیگر از دنیاست، به حال خود رها میکنند.
خاورمیانه آبستن تقابلی نظامی در آینده ی نزدیک است. نگرانیِ ناشی از وقوع جنگ بین ایران و اسرائیل را به وضوح در سخنان بسیاری از سیاستمداران مخالف چنین جنگی که از عواقب غیرقابل پیش بینی آن آگاهند، میتوان دید. کلید استارت این تقابل در فازهای سیاسی و اقتصادی مدتها پیش زده شده است. مخالفان جنگ منتظر کدام معجزه اند؟ جامعه خاموش ایران میتواند بزرگترین مخالف این جنگ قلمداد شود. استبداد جمهوری اسلامی و غفلت تاریخی ما بزرگترین مانع آگاهی از عواقب چنین جنگی و مخالفت در برابر آن است. مردم اسرائیل نمونه های خوبی در مخالفت با حمله اسرائیل به ایران ارائه داده اند (3). در مقابل سکوت تحمیلی جامعه ایران میتواند مشوق موافقان جنگ تلقی شود. بر مخالفان جنگ و همچنین بر آن بخش از اپوزیسیون جمهوری اسلامی که وقوع جنگ را مانع مبارزات مردم ایران در مسیر دستیابی به دموکراسی و جنگ را بزرگترین ناقض حقوق بشر میدانند، تکلیف است که افکار عمومی مردم ایران و دنیا را نسبت به وضعیت پیش رو آگاه سازند و با علاج واقعه قبل از وقوع گامهای نخست در عبور از "مخالفت تخیلی با جنگ" را بردارند.
مهران جنگلی مقدم
mehranjm1357@gmail.com
* عنوان مقاله برگرفته از عبارت " سوسیالیسم تخیلی" است که به سوسیالیسم و مبارزات برابری خواهانه ی بدون نگاه و روش مارکسیستی که مدعی داشتن تبینی علمی از تاریخ شکل گیری مبارزات طبقاتی و سرانجام آن است، اطلاق میشود.
www.bbc.co.uk _us_persian_gulf.shtml (1)
(2) به عنوان نمونه در این زمینه مراجعه کنید به بیانیه ۱۷۵ نفر از فعالان سیاسی و روزنامهنگاران علیه جنگ و فعالیتهای نظامی هستهای ایران.
www.akhbar-rooz.com (3)
|