از : peerooz
عنوان : مد احسان میشمارند ..( صائب )
جناب عبدی،
شما باید آدم خیلی پرمدعا یی باشد که چنین تقاضایی میفرمائید. برای ما بینوایان بدون داشتن کارت عضویت در کلوپ های الیت ، همین بذل توجه هم زیادیست.
خیلی از ما دزدهای سرگردنه باید شاکرباشیم که برای بعضی ، " خم ابرویی اگر در کار سائل میکنند " مد احسان است. بویژه برای کردی مانند من که حتما قاچاق چی هم هست و توهین به اعراب و اسلام را هم نادرست خوانده است. جز تکرار آنچه گفته ام چیزی ندارم که ظاهرا از کوزه همان برون تراود که دروست.
۴٨٣۵۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۱
|
از : سروش عبدی
عنوان : پیروز باشید
آقای پیروز گرامی
من آرزو می کنم که "نخبگان" ما وقتی که با نظرات آدمهای "عامی " مثل من روبرو می شوند با کمال شهامت بیایند و از نظرات خود دفاع کنند و یا آنرا گسترش دهند که امثال من متوجه شوند. متاسفانه ما "عوام" اهمیت نداریم.
من واقعا نمیدانم که آرامش دوستدار یا مزدک بامدادان نامی حقیقی است یا مستعار، و اگر میدانستم چه فرقی می کرد؟ آنچه که برایم اهمیت دارد خودِ نوشته است، نه اینکه چه کسی آنرا نوشته و نامش واقعی است یا نه. در فیس بود و سایتها دهها نفر به نام خسرو گلسرخی، سعید سلطانپور و چهره های برجسته ی ادبی - اجتماعی و مبارزاتی دیگر قلم می زنند. من نه تنها با این نامها مشکلی ندارم بلکه این کار را بزرگداشت آن بزرگواران می دانم. و برای مدتی طولانی فکر می کردم که آقای میرزا آقا نام خانوادگی خود عسکری ودر اصل عربی است چرا با گاف می نویسند. عربها که گاف ندارند.گمانم این بود که این نام مستعار است! پیروز باشید.
۴٨٣۴۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۱
|
از : peerooz
عنوان : از کوزه همان برون تراود که دروست.
جناب بهروز مطلب زاده،
بفرما و بشین و بتمرگ همگی یک معنی دارند تفاوت در, از کوزه همان برون تراود که دروست و عمومیت دادن به آن.
۴٨٣۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۱
|
از : بهروز مطلب زاده
عنوان : سخنی
آقای پیروز عزیز، نمیدانم شما چه اصراری دارید که همه نسبت های ناروا را به خودتان نسبت بدهید و لاجرم به تریج قبای مبارکتان بربخورد. نوشته اید که از طریق گوگل کردن توانسته اید بفهمید که من چیزهائی نوشته ام و به اصطلاح معروفم. به زبان شیرین دری مورد استفاده افغانی ها، خوب برادر جان قندٍ، خودتان منصفانه قضاوت کنید، اگر من هم مثل همان هائی که مورد اشاره آقای میرزا آقا عسگری هستند،به جای بکار بردن نام اصلیم که خیلی راحت می شود فهمید کیست و چند مرده حلاج است، با نام هائی ازقبیل " حسن " و "حسین " و " پیروز " و "سیروس" و "دیروز" و "پریروز" به این و آن بند می کردم و هرچه دل تنگم می خواست می گفتم و زیر هر مطلبی به بهانه کامنت گذاری سفره دلم را می گشودم ، یقینن شما هم نمی توانستید بدانید که این اسامی به چه کسانی تعلق دارد. به سزبازان گمنام امام زمان ویا ... خوب. میدانید که دیکته نا نوشته غلط ندارد. استفاده از اسامی مستعار، اگر علتش پنهان کاری نباشد، ففقط و فقط شیادی است.همین. من شما را نمی شناسم و هیچ دشمنی شخصی هم با کسانی که نمی شناسم ندارم. خواهش میکنم. زیاد خوددتان را عذاب ندهید.حرف حق که نباید مورد آزار کسی باشد.در پایان این را هم بگویم که از قدیم گفته اند: در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.شادو سر بلند باشید.
۴٨٣۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۱
|
از : peerooz
عنوان : سقوط اخلاقی
گذشته از تکرار اتهامات مکرر ذکر شده ، آیا هرکس که مخالف نظرات افراد معروف
و شناخته شده است مامور جمهوری اسلامیست و تقیه و تظاهر میکند؟
و یک بانگ مخالف از بزرگان بر نمیخیزد که مراعات ادب در گفتار شرط اول گفتگوست ؟ مگر آنکه همه با اینگونه اتهامات موافق باشند و این موجب کمال تاسف است.
شکی نیست که چنین افرادی وجود دارند ولی سکوت بزگوارن در برابر این اتهامات کلی و همه گیر تنها یک معنی دارد و آن موفقیت صد در صد جمهوری اسلامی در ایجاد سوء ظن و تفرقه افکنیست و گرنه چگونه ممکن است یکنفر ، یکنفر از بزرگواران معروف و باسابقه و " استخوان دار" یک کامنت در این مورد نگذارد؟
ده ها مقاله و کامنت در باره ادعای بیهوده و بی پایه دو حزب بارها رنگ عوض کرده یک ناحیه از ایران نوشته شده و شاخ و شانه ها کشیده شده است ولی یکنفر به این سقوط اخلاقی اعتراض نکرده است. این را به چه باید تعبیر کرد؟
برزمینت میزند نادان دوست؟
۴٨۲۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۱
|
از : سروش عبدی
عنوان : جناب مانی
جناب مانی، من اطلاع دارم که رژیم جمهوری اسلامی، خویشاوندان کسانی را که در خارج به فعالیت جدی مشغولند مواخذه و آزار و اذیت می کند و در بعضی موارد به آنها اجازه خروج نمی دهدو گاهی تعهد می گیرد که از کسانشان در خارج بخواهند که از فعالیت سیاسی دست بردارند. یکی از این موارد یک شاعره نامدار هست که در سوئد زندگی می کند و من صلاح نمیدانم نام او را ذکر کنم. من فکر می کنم این گله گزاری شمابیشتر از همه رژیم را خوشحال می کند که دشمنان خودرا بیشتر و بهتر شناسایی کند. بهتر نیست که این چیزها را به خود هموطنان بسپاریم و به مشکلات بزرگتری که داریم بپردازیم. من از اینکه خواهر سالخورده ی یک هموطن به کارگاههای امنیتی فرا خوانده شود و او راه با اهانت و تحقیر بازخواست کنند خوشحال نیی شوم.
۴٨۲۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۱
|
از : peerooz
عنوان : بعد التحریر،
از فرمایشات معلوم میشود که تنها کسی حق اظهار نظر در باره امور دارد که نویسنده و یا شاعر شناخته شده باشد و گرنه
بزدل و بی شهامت و فاقد ارزش و کپی بازجو ها و دزد نقاب بر چهره و مامور مخفی
و آلوده پرونده و تقیه کار و دروغ گو و سرباز گمنام قلابی و تخریب کننده است، و " چوب
را که برداری گربه دزده...." خواهد بود.
از کوزه همان برون تراود که دروست؟ دیکتاتوری؟ چه دیکتاتوری؟
خداوند عاقبت همه ما را به خیر کند.
۴٨۲٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۱
|
از : peerooz
عنوان : بهل کین آسمان پاک
جناب بهروز مطلب زاده،
قربان ، کم لطفی میفرمائید. من شما را نمیشناختم و نمی شناسم ؛ ولی با جستجو گر گوگل میبینم که شما فردی هستید که با نام مطلب زاده مقاله ها نوشته اید و ظاهرا معروفید. اگر شما با نام مستعار بنویسید ، مشمول فرمایشات جناب مانی میشوید. من و امثال من این افتخار را نداریم که معروفیت داشته باشیم و من اگر با نام بهروز مطلب زاده ثانی ، بنویسم کسی میداند که این مستعار است و یا حقیقی ؟
که پی ببرد که
من بزدل و بی شهامت و فاقد ارزش و کپی بازجو ها و دزد نقاب بر چهره و مامور مخفی و آلوده پرونده و تقیه کار و دروغ گو و سرباز گمنام قلابی و تخریب کننده هستم؟ و اگر دوسه کتاب شعر بهم ببافم که در کتاب فروشی ها مانند صد در صد دیگر از کتاب های فارسی ، قرنها در انبار ها گرد و خاک بخورد صاحب نام و نشان خواهم شد و
" بزدل و بی شهامت و فاقد ارزش و کپی بازجو ها و دزد نقاب بر چهره و مامور
مخففی و آلوده پرونده و تقیه کار و دروغ گو وسرباز گمنام قلابی و تخریب کننده " نخواهم بود ؟
خدا را شکر که شما از همه این اتهامات بری هستید. بنده قربان " خان " نیستم و همان " چوب را برداری " هستم. خان و خان زاده پیشکش شما و پیشوایتان. من peerooz بوده و هستم و خواهم بود و در زندگی خود آدم موفقی بوده ام و صفحه سیاه نکرده ام.
من یقین دارم که در رگ های من خون رسولی یا امامی نیست.
نیز خون هیچ خان و پادشاهی نیست
وین ندیم ژنده پیرم دوش با من گفت
کاندرین بی فخر بودن ها گناهی نیست
بهل کین آسمان پاک
چراگاه کسانی چون مسیح و دیگران باشد
۴٨۲۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣۹۱
|
از : بهروز مطلب زاده
عنوان : آ ن را که حساب پاک است ...
آقای مانی دست مریزاد. شما بر یک معضل جدی میان ایرانیا انگشت گذاشته اید. یک شهروند بالغ و عاقل اساسا باید دارای آن شجاعت مدنی لازم باشد که بدون پنهان شدن در پشت نام های ساختگی نظرات خود را بیان کند. البته آنانی که در ایران زندگی می کنند و شبانه روز مورد پیگرد "سربازان گمنام امام زمان" قرار دارند، تا شناسائی شده و برای شکنجه درمانی در اختیار " بازجوی عزیز" قرارگیرند حسابشانبکلی جداست. به نظرم آقای پیروز؟ کم لطفی می کنند و خودشان را به کوچه علی چپ می زنند. شما به درستی طیف مختلفی که به دلائل مختلف پشت نام های من در آوردی پنهان می شوند را بر شمرده اید. آگر پیروز؟ خان مطلب شما را مصداق چوب را که برداری گربه دزده ... میکند فرض کرده اند این دیگر والا چه عرض کنم.
۴٨۲۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣۹۱
|
از : میم نون
عنوان : ممنون از پیروز
خیلی ممنون
۴٨۲۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣۹۱
|
از : peerooz
عنوان : کاش نمینوشتید
امید که این نسخه بهداشتی زیر تیغ سانسور نرود.
من نمیدانم طرف مستقیم جناب مانی کیست ولی منهم مستقیما مورد خطاب ایشان میباشم.
آیا من شهامت ندارم که با نام مستعار مینویسم ؟ آیا من فاقد ارزش هایی هستم که شایستهی انسان های مسئول و شهروندان مدرن اند ؟ آیا من کپی بازجوها، دزدها، مأموران مخفی و تقیه کارانم ؟ آیا من آنقدر پرونده ام آلوده است که می ترسم که با نام خود ابرازنظر کنم ؟ دزدها پشت نقاب پنهان می شوند، و من پشت نام مستعار؟ تقیه کاران درتنگنا دروغ می گویند و من با فراغ بال؟ آیا به دروغگویی می پردازم ؟ آیا من چون دزدها درتاریکی شب، با چهره ای فروپوشیده وارد مکانی می شوم و دزدی می کنم ؟ آیا من منش خود را پنهان می کننم تا مسئولیت آنچه را که انجام می دهند نپذیرم؟ و بسیار تهمت های دیگر.
جناب مانی ، من اگر با نام مستعار مینویسم برای آنست که آدم معروفی نیستم و هر اسم دیگری انتخاب میکردم فرقی نمیکرد بلکه گمراه کننده بود. فرضا اگر من بجای peerooz از ابتدا خودرا مثلا " آقا مانی عسگری میرزا " معرفی میکردم و همیشه خود را به آن نام مینامیدم که نامیده ام ، کسی دنبال سجل احوال من میرفت که بداند من کیم ؟
من با عقاید شما که افراطی ضد عرب و ضد اسلام و بسیار دست راستیست موافق نیستم ولی به شما توهین هم نمیکنم.
من اگر با نام مستعار مینویسم برای آنست که آزادی گفتار داشته باشم و بتوانم دوستی اجتماعی خود را با کسانی که با من هم عقیده نیستند حفظ کنم. و اینرا سالها پیش خانم بسیار محترمی بمن گوشزد کرد که ما ( آمریکایی ها ) میل نداریم در صحبت های دوستانه و اجتماعی از مذهب حرف بزنیم. اینها به آن درجه از تمدن رسیده اند.
جناب مانی ، مرد باید که گیرد اندر گوش - ور نوشته است پند بر دیوار. چه فرق میکند
که نام حقیقی باشد یا مستعار. اگر صحبت از شهامت است چرا این افراد را با نام مورد خطاب قرار نمیدهید؟ این نوشته برازنده شان شما نبود. کاش نمی نوشتید.
۴٨۲۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣۹۱
|