تهاجم آشکار به اصول دمکراسی و ضرورت مقابله جدی با آن
رئوف کعبی
•
پیوند مبارزاتی میان جنبشهای سراسری در ایران بود طی سالیان اخیر کمرنگ و کمرنگ تر شده است. بی اعتمادی و حس بیهودگی برای تلاش مبارزاتی مشترک، وسعت گرفته است بر این زمینه، تمایلات افراطی هم زمینه رشد پیدا نموده اند. "بیانیه"، در عمل این زمینه اخیر را تقویت می کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۵ شهريور ۱٣۹۱ -
۱۵ سپتامبر ۲۰۱۲
همه از آزادی و دمکراسی صحبت می کنند اما آیا همه در عمل به قواعد و اصول دمکراسی پایبند هستند؟ با مطالعه بیانیه "حفظ استقلال و تمامیّت ارضی ایران، سرآغاز هر کارپایهی سیاسی است!" که اخیرا و در عکس العمل به توافقنامه دو حزب سیاسی کرد، نگاشته شده، جای تردید نیست که پاسخ، به گونه ای قاطع، منفی است. این بیانیه با تحریف مواضع دو جریان شناخته شده در کردستان (حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومه له کردستان ایران) که از اهداف سیاسی و تاریخ مبارزاتی معینی برخوردار بوده، تا جعل و یا وارونه جلوه دادن اهداف و مشکلات واقعی جنبشهای ملی که به عنوان یکی از حلقه های گرهی، اگر نگوئیم گرهی ترین آنان در جنبش دمکراتیک کشورمان شناخته شده است، آشکارا چهره راستین کسانی را برملا کرده است که مدام عبارتهای پرطمطراق در وصف دمکراسی و آزادی و یا انتخابات آزاد، از دهانشان جاری است.
"بیانیه"، با تکرار برچسب و افتراهای شناخته شده و منحصر به مستبدین در طول دهه های گذشته که هدفی جز تخطئه حقوق عادلانه مردمان سرزمین خود، نداشته، نه تنها فریبکاری و عوامفریبی را پیشه می کند بلکه آشکارا تمامی اصول و قواعد شناخته شده در یک دمکراسی ابتدائی را زیر پا می گذارد. شروط جدائی دین از دولت، آزادی احزاب و تشکلها، آزادی بیان، اتکا به رای آزادنه مردم، انتخابات آزاد و الزامات و شرایط آن، و ... ، به یکباره روی تاقچه قرار می گیرند و فقط "خاک" (و نه انسانی که روی آن زندگی می کند و مشکلات وی)، بمانند اصل ولایت فقیه، اصل سیاسی واحده تلقی می شود. تنوع جامعه ایرانی، واقعیتی انکارناپذیر است. پرداختن و پاسخگوئی به مشکلات ناشی از نابرابریهای همه جانبه و موجود، که واقعی هستند، از الزامات و پیش شرطهای هر گونه تغییر و تحول آتی است. تحقق آن نیز تنها به شیوه ای دمکراتیک، با دیالوگ و حسن تفاهم و احترام و برابری متقابل ممکن خواهد بود بدینگونه است که حفظ یگانگی این "ارض" و این جامعه متنوع میسر خواهد بود. نفی و تخطئه خواستهای عادلانه مردمان ایران، تحت هر بهانه و با بهره گیری از هر مستمسکی، در عمل موجب از هم گسیختگی و پاره پاره شدن آن جامعه و جنبشهای موجود در آن است. تجربه سالهای پس از انقلاب هنوز پیش روی ماست. دفاع از "خط امام" و بهانه "ضدامپریالیست" بودن حاکمیت و به تبع آن مقابله با هر گونه مخالفتی، چه فجایعی که نیافرید. آنزمان، کردستان به حق "سنگر آزادگان" نام گرفت. شمار زیادی از آزادیخواهان و مبارزان در دیگر نقاط ایران در آنجا جای گرفتند. دوشادوشی در مبارزه و فداکاری آنان در کردستان، مایه تحکیم پیوند مبارزاتی میان جنبشهای سراسری در ایران بود. این پیوند طی سالیان اخیر کمرنگ و کمرنگ تر شده است. بی اعتمادی و حس بیهودگی برای تلاش مبارزاتی مشترک، وسعت گرفته است بر این زمینه، تمایلات افراطی هم زمینه رشد پیدا نموده اند. "بیانیه"، نه تنها در عمل این زمینه اخیر را تقویت می کند بلکه با طرد نیروهای بالفعل جنبش دمکراتیک در ایران و از جمله غالب احزاب و سازمانهای سیاسی متعلق به ملیتها، موجب تضعیف جبهه مبارزاتی علیه رژیم جمهوری اسلامی می شود. بدیهی است که رضایت رژیم جمهوری اسلامی نتیجه آن خواهد بود و این مایه نگرانی و تاسف بسیار است. تاسف آنجا عمیق تر می شود که در میان امضاکنندگان ، شماری به چشم می خورند که هنگام ترک اجباری کشور با استفاده (به جا) از امکاناتی که جنبش ملی –دمکراتیک در کردستان بوجود آورده بود، از نزدیک با احزاب و توده های کردستان آشنائی پیدا کرده بودند و یا در طول سالیان اخیر با غالب احزاب و سازمانهای فعال درکردستان، از نزدیک گفتگو وهمکاری و همراهی داشتند.
مطالعه "بیانیه"، یاد تجربه تلخ سالهای پس از انقلاب را زنده می کند اما بهای سنگین پرداخته شده توسط کردستان و دیگر بخشها و عناصر آزادیخواه و مبارز در سراسر ایران، شرایطی را فراهم نموده است که اجازه نخواهد داد تا تجربه آن سالها و این بار تحت بهانه خطر "تجزیه"، تکرار شوند. این امر اما مستلزم آن است که همه مدافعین راستین دمکراسی و آزادیخواهان واقعی، همه تلاش و توان خود را برای انسجام صفوف خویش در هر سطح و هر شکلی برای مقابله با افکار و نطرات نگران کننده و مخاطره آمیزی که "بیانیه" حامل آنهاست، به کارببرند و تدوین کار پایه ای سیاسی مبتنی بر اصول و قواعد شناخته شده برای یک جامعه آزاد و دمکراتیک را در دستور کار بگذارند.
|