آمریکا و ترکیه: دو نگاه به سوریه‌
هلیل کاراولی - مترجم: ب. بی‌نیاز (داریوش)


• در پس علاقه‌ی مشترک برای سقوط رژیم اسد، آمریکا و ترکیه تصورات کاملاً متفاوتی از سوریه‌ی پس از اسد دارند. ایالات متحده پافشاری می‌کند که هر راه حلی برای بحران سوریه باید پلورالیسم دینی و اتنیکی را تضمین کند. ولی دولت در صدد سرکوب حقوق کردهای سوریه و مجازات اقلیت علوی است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۷ شهريور ۱٣۹۱ -  ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۲


در نگاه نخست به نظر می‌رسد که ایالات متحده آمریکا و ترکیه دست در دست هم برای پایان جنگ سوریه تلاش می‌کنند.
هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا پس از دیدار با مقامات ترکیه در 11 آگوست اعلام کرد که هر دو کشور در حال هماهنگ کردن کمک‌های خود برای حمایت از اپوزیسیون سوری و تغییر دموکراتیک در آن کشور هستند. در 23 آگوست، آمریکا و مقامات ترکیه در آنکارا حرفهای خود را به عمل تبدیل کردند و نخستین جلسه را برای برنامه‌ی عملی خود با هدف تسریع کردن سقوط رژیم بشار اسد تشکیل دادند.
ولی مشخص شد که در پس علاقه‌ی مشترک برای سقوط رژیم اسد، آمریکا و ترکیه تصورات کاملاً متفاوتی از سوریه‌ی پس از اسد دارند. ایالات متحده پافشاری می‌کند که هر راه حلی برای بحران سوریه باید پلورالیسم [کثرت‌گرایی] دینی و اتنیکی را تضمین کند. ولی دولت ترکیه که توسط یک حزب سنی مذهب اداره می‌شود، کیفیت کشمکش‌ها در سوریه را مذهبی ارزیابی می‌کند [جنگ سنی و شیعه/م] و به همین دلیل پیوندهای خود را با اخوان المسلمین که نیرومندترین بخش اپوزیسیون ترکیه است فشرده‌تر کرده و در صدد سرکوب حقوق کردهای سوریه و مجازات اقلیت علوی – مذهب بشار اسد- به عنوان دشمن است. این نگرش برای دولت اوباما نگران‌کننده است، زیرا بدین معناست که ترکیه اساساً خواهان ایجاد یک دولت پلورالیستی و دموکراتیک در سوریه نیست. در حقیقت، نگرش ترکیه به مسئله، اختلافات مذهبی در سوریه را وخیم‌تر می‌کند.
واشنگتن برای پلورالیسم در سوریه تلاش می‌کند. ماه گذشته، فیلیپ گوردون معاون وزیر امور خارجه آمریکا برای حوزه‌ی اروپا و یورو-آسیا، در استانبول، تأکید کرد که «اپوزیسیون سوریه باید شامل همه باشد و صدای همه‌ی گروه‌ها در سوریه را بازتاب بدهد ... و این شامل کردها هم می‌شود.» و کلینتون پس از دیدار با همتای ترک خود، احمد داوتوگلو، تأکید کرد که دولت آینده در سوریه «باید از حقوق همه‌ی سوری‌ها صرف نظر از مذهب، جنس و تعلقات اتنیکی حمایت کند.»
ولی معلوم نیست که آیا آنکارا جزو تصمیم گیرندگان باشد. زیرا ترکیه با حمایت پرسش‌برانگیز خود از سنی‌های شورشی، کوچک‌ترین گامی برای نزدیک شدن به دیگر گروه‌های اتنیکی و مذهبی بر نداشته است. به جای آن، این کشور همواره تلاش کرده تا کشمکش‌های سوریه را در چهارچوب [اختلافات] مذهبی تعریف کند. حزب حاکم عدالت و توسعه که یک بلوک سنی محافظه‌کار است، علوی‌های سوریه را با برچسب «شرور» معرفی می‌کند و مرتب «رژیم اقلیت» آنها را به باد انتقاد می‌گیرد. حسین چلیک، سخنگوی حزب عدالت و توسعه در یک کنفرانس مطبوعاتی در 8 سپتامبر 2011 ادعا کرد که «رژیم بعث فقط به 15 درصد اتکا دارد» - درصد علوی‌ها در سوریه. چنین سخنانی این واقعیت را نادیده می‌گیرد که بقای رژیم بعث مدیون حمایت یک بخش بزرگ از اکثریت سنی در سوریه می‌باشد.
حزب حاکم ترکیه نه فقط با علوی‌های سوریه دشمنی می‌ورزد بلکه کردهای آن کشور را هدف دشمنی خود قرار داده است. نخست‌وزیر ترکیه، رجب اردوغان، تأکید کرده که کشورش علیه هر گونه حرکت کردها برای خودمختاری در شمال شرقی سوریه مقاومت خواهد کرد و حتا تهدید کرد که اگر لازم باشد دخالت نظامی می‌کند. حمایت علنی دولت ترکیه از اپوزیسیون سنی نه تنها به دلیل خویشاوندی ایدئولوژیکی است بلکه به این علت است که اپوزیسیون سنی سوریه با مطالبات کردها مخالف هستند.
در این اثنا، حزب حاکم ترکیه همواره تلاش کرده تا سیاست ضد‌ِ اسد خود را با داغ کردن تنور اختلافات مذهبی به مردمش بفروشد. حزب حاکم ترکیه به طور فزاینده‌ای حملات کلامی خود را علیه بزرگ‌ترین اقلیت مذهبی ترکیه یعنی علوی‌ها سمت و سود داده است و آنها را متهم می‌کند که با علوی‌های سوری همبستگی سیاسی دارند. علوی‌های ترکیه یک اقلیت غیر متعصب مسلمان هستند که باید آنها را از علوی‌های عرب مجزا ساخت. ولی هر دوی آنها از سرنوشت مشترکی برخوردار شده‌اند، زیرا از نظر سنی‌ها مرتد محسوب می‌شوند.
در کنفرانس مطبوعاتی سپتامبر 2011 چلیک [سخنگوی حزب حاکم ترکیه] تلویحاً اعلام کرد که مخالفت کمال قلیچ‌دار اوغلو – رهبر حزب جمهوری خواه ترکیه که هم کرد است و هم علوی- با دخالت ترکیه در جنگ داخلی سوریه با انگیزه‌های مذهبی صورت گرفته است. چلیک می‌پرسد: «چرا از رژیم بعث دفاع می‌کنی؟ چیزهای بدی به ذهنم می‌رسد. آیا موضع‌گیری شما به دلایل همبستگی مذهبی [با رژیم اسد] نیست؟» اردوغان نیز در ماه مارس با همین لحن مدعی شد که احتمالاً انگیزه‌های قلیچ‌داراوغلو برای کمک به رئیس جمهور سوریه جنبه‌ی مذهبی دارد و اضافه کرد: «فراموش نکن که مذهب یک فرد، مذهب‌ِ دوست‌اش نیز می‌باشد.»
در نگاه نخست به نظر می‌رسد که موضع‌ِ دولت اوباما درباره‌ی سوریه بر مواضع ترکیه منطبق است. زیرا در کنفرانس‌ِ مشترک این دو کشور در ترکیه، کلینتون همواره تکرار می‌کرد که آمریکا با «هدف ترکیه که نمی‌خواهد سوریه به بهشت تروریست‌ها [کرد] تبدیل شود، موافق است.» و گوردون تأکید کرد که ایالات متحده «سیاست روشنی در برابر کردهای سوریه و متحدانش در ترکیه دارد و آمریکا از هیچ گونه حرکتی که گرایش به خودمختاری یا جدائی‌طلبی داشته باشد حمایت نمی‌کند، زیرا این یک راه سراشیبی لغزنده و نامطمئن است.» چنین اظهاراتی خیال دولت ترکیه را راحت می‌کند، ولی خروج سوریه از این بحران باید طوری باشد که همه‌ی اقلیت‌های اتنیکی و مذهبی از حقوق برابر بهره‌مند شوند و در این جا لازمه‌اش این است که مطالبات کردها به عنوان یک اقلیت مجزا و مشخص به رسمیت شناخته شوند. و این دقیقاً همان چیزی است که برای دولت ترکیه پذیرفتنی نیست. زیرا این یک واقعیت است که دولت ترکیه درست به دلیل طرح همین مطالبات، کردهای خود را سرکوب می‌کند. در سه سال اخیر دولت ترکیه حدود 8000 نفر فعال سیاسی کرد را دستگیر کرد تا از گسترش این جنبش جلوگیری به عمل بیاورد.
البته این اختلافات مانع از آن نمی‌شوند که ایالات متحده آمریکا نباید با ترکیه همکاری کند، آن هم به ویژه در زمانی که عربستان سعودی، یعنی پای اصلی دیگری که خواهان سقوط رژیم است ولی هیچ علاقه‌ای به تقویت دموکراسی ندارد. اما برای به دست آوردن یک همکار قابل اتکاء در بحران سوریه، دولت آمریکا مجبور خواهد بود بر دولت ترکیه فشار بیاورد که از روی سایه هراس اتنیکی و مذهبی خود بپرد.
از این رو، شاید ایالات متحده مجبور بشود به طور مستقیم و بدون حاشیه‌روی درباره‌ی اختلافات خود با ترکیه به گفتگو بنشیند و آن کشور را متقاعد کند که منافعش بیشتر در تحقق یک سیاست پلورالیستی (کثرت‌گرایی) نهفته است. مثلاً دولت ترکیه می‌تواند، علی‌رغم ترس‌اش از جنبش کردهای خودی، پس از تغییر رژیم اسد با کردهای سوریه وارد مناسبات متقابل و سودمند شود، مانند رابطه‌‌ی کنونی‌اش با دولت اقلیمی کردستان در شمال عراق.
در حقیقت، نمایندگان حزب کردی سوریه، یعنی حزب متحد دموکراتیک، مشتاق آن می‌باشند که ترکیه یک چنین مناسبات مشابهی [مانند کردستان عراق] با آن‌ها داشته باشد. در یک مصاحبه با مرکز تحقیقاتی بین‌المللی صلح خاورمیانه، صالح محمد مسلم، رهبر حزب متحد دموکراتیک سوریه، گفت: سوریه باید «کرد هراسی» خود را کنار بگذارد. ولی ظاهراً ترکیه تمایلی برای کنار گذاشتن این سیاست ندارد، می‌ترسد که اگر دست همکاری به سوی کردها و اقلیت‌های دیگر سوریه دراز کند و یک سوریه پلورالیست را بپذیرد، آنگاه اقلیت‌های اتنیکی و مذهبی خودش را ترغیب می‌کند که در پی تغییر قانون اساسی و برابری حقوق خود بیفتند. ولی اگر ترکیه به سیاست کنونی خود ادامه بدهد ممکن است اختلافات اتنیکی و مذهبی در سوریه از کنترل خارج شوند و به داخل مرزهای ترکیه کشانده شوند.
در حال حاضر، باید برای ترکیه روشن شود که سیاست سنی‌گرایی برای طراحی [نفوذ] قدرتش در کشور همسایه سرشار از خطرات است. اتکا به چهارچوب‌های مذهبی برای تأثیرگذاری بر سوریه منجر به این می‌شود که ترکهای سنی تصور می‌کنند که آنها برای رهایی مسلمانان مومن از سرکوب مرتدان مبارزه می‌کنند. افروختن آتش تعصبات مذهبی علیه علوی‌های سوری بدون تردید دشمنی علیه اقلیت‌های مذهبی در خود ترکیه را بوجود می‌آورد و این می‌تواند سامان‌ِ شکننده‌ی اجتماعی کشور را به رویاروئی‌ها و کشمکش‌های سخت سوق دهد.
در این جا یک خطر بزرگ‌تر وجود دارد. طرفداری ترکیه از سنی‌های سوری موجب کشاندن ترکیه به یک کشمکش سنی- شیعی در تمام خاور میانه می‌شود. با پیوستن سوریه به متفقین ایران، ترکیه خود را در برابر تهاجم جمهوری اسلامی می‌بیند. در ماه گذشته طی یک بیانیه، رئیس سپاه پاسداران ایران، ژنرال حسن فیروزآبادی، هشدار داد که ترکیه و دیگر کشورهایی که با اسد می‌جنگند، در انتظار ناآرامی‌ها در کشور خود باشند. حزب کارگران کردستان، پ.کا.کا، که هم از سوی دولت ترکیه و هم آمریکا به عنوان گروه تروریستی شناخته شده، حملات خود را در طی تابستان افزایش داد، به ویژه این حملات در استان هاکاری، در مرز ایران و ترکیه، به یک حمله‌ی بزرگ منجر شد. ایران هر گونه مسئولیتی را در حملات پ.کا.کا رد می‌کند، ولی مقامات ترکیه بر این نظرند که تهران در این حملات دخالت داشته است و نیروهای پ.کا.کا از مرز ایران وارد ترکیه شده‌اند.
تا کنون، گرایش سنی‌گرایی در سیاست خارجی ترکیه با اهداف ژئوپولیتیک آمریکا سازگار بود، بدین معنا که ترکیه، با کنار گذاشتن بلندپروازی‌های گذشته [دوران عثمانی و نظامیان سکولار/م]، این سیاست را پیشه کرد که با همسایگانش [سنی‌ِ عرب] «هیچ مشکلی» ندارد، و در همین چهار چوب هم بود که به اردوگاه مبارزه با ایران پیوست. این امتیاز باعث شد که مقامات آمریکایی متوجه‌ی رشد گرایشات مذهبی در ترکیه نشوند. اگر ایالات متحده با کمک ترکیه به هدف استراتژیک خود یعنی سقوط اسد نایل آید، برای دوران پس از اسد به نوع دیگری از ترکیه نیاز خواهد داشت.

منبع: سایت امور خارجه [آمریکا]
عنوان اصلی مقاله: ترکیه برای صلح شریک [خوبی] نیست [Turkey Is No Partner for Peace]

www.foreignaffairs.com