از واشنگتن با عشق
نگاهی به تاثیر سیاست های خارجی دولت اوباما در افکارعمومی خاورمیانه


محسن عادل فر


• شاید بتوان گفت که دولت آمریکا در دوران اوباما در جهت حفظ منافع آمریکا بسیار عاقلانه تر از دولت بوش عمل کرده، اما در جذب افکارعمومی خاورمیانه موفق نبوده است. هنوزهم سه متغیر نفت، امنیت اسرائیل و منافع شخصی آمریکاست که سیاست های ایالات متحده را در خاورمیانه تعیین میکند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣ مهر ۱٣۹۱ -  ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۲


در آستانه انتخابات آمریکا که این بار چندان هم هیجان انگیز به نظر نمی آید، نگاهی به کارنامه سیاست خارجی اوباما در خاورمیانه و تاثیر آن بر افکار عمومی در این منطقه ضروری به نظر می رسد. در سال های اخیر اتفاقات بزرگی در خاورمیانه به وقوع پیوست؛ اعتراضات گسترده مردمی در ایران در سال ۲۰۰۹، بهارعربی که منجر به سقوط چند دیکتاتور خاورمیانه شد، کشته شدن بن لادن، و اکنون بحران سوریه که چالشی جدی برای خاورمیانه به شمار می رود. واکنش دولت ایالات متحده نسبت به هر کدام از این وقایع در نحوه ی نگرش توده های مردم در خاورمیانه نسبت به آمریکا و سیاست های غرب نقش بسزایی داشته است. آیا اوباما در تغییر چهره آمریکا نزد افکار عمومی خاورمیانه موفق عمل کرده است؟

اوباما زمانی به کاخ سفید آمد که احساسات ضد آمریکایی دراین منطقه در اوج خود قرار داشت. جنگ های دولت بوش تحت عنوان مبارزه با تروریسم در عراق و افغانستان هژمونی آمریکا را در معرض خطر قرار داده بود. جنگ های آمریکا نه تنها موج احساسات ضد آمریکایی را در خاورمیانه – و در دیگر نقاط - به شدت بالا برده بود، بلکه هزینه های هنگفتی را نیز بر اقتصاد آمریکا تحمیل کرده، و متعاقبا در رکود جهانی اقتصادی در اواخر دهه ی گذشته به شدت تاثیر گذار بود. نتایج منفی دخالت های نظامی ایالات متحده در خاورمیانه اوباما را بر آن داشت که با نگاهی به نظریه «برخورد تمدنها»- ی «هانتیگتون» سعی نماید چهره غرب و آمریکا را از نیرویی متهاجم که با اسلام و مسلمانان دشمن است به یک قدرت حامی جریان های دموکراسی خواهی که طالب پیشرفت سیاسی و اقتصادی در خاورمیانه است، تغییر دهد. از این رو بود که اوباما می بایست به جای استفاده از قدرت سخت در خاورمیانه به توصیه «جوزپ نای» گوش می داد و«قدرت نرم» ایالات متحده را در منطقه افزایش می داد.

در بررسی تاثیرسیاست های دولت اوباما- درجهت بهبود نگرش مردم خاورمیانه نسبت به آمریکا- میتوان به واکنش های اخیر درکشورهای اسلامی نسبت به فیلم «بی گناهی مسلمانان» که در آمریکا ساخته شده است، اشاره کرد. اعتراضات گسترده و خون بار جهان اسلام نسبت به این فیلم نشان از این دارد که احساسات ضد آمریکایی در خاورمیانه نه تنها کاهش نیافته است بلکه جرقه ی کوچکی میتواند آتشی از خشم توده های مسلمان رابر پا کند.

شاید بتوان گفت منبع تنفر از آمریکا در جهان اسلام و خاورمیانه از این نگاه بر می آید که آمریکا و متحدان غربی اش در صدد از بین بردن ارزشهای اسلامی و جایگزینی آن با ارزشهای غربی هستند. بسیاری از مسلمانان اعتقاد دارند که دولت های غربی در تلاشند که با فشار بر دولت های منطقه وهمراه سازی آنان در پیروی از سیاست های مورد نظر خود در نهایت منافع خود در منطقه را تامین کنند.
البته تناقضاتی در دیدگاه اکثریت جهان اسلام وجود دارد که بر احساسات ضد آمریکایی آن ها دامن می زند. براساس تحقیقات، اکثریت مردم در جوامع اسلامی خواهان دموکراسی و رعایت حقوق بشر در کشورشان هستند. این در حالی ست که آن ها خواهان اداره کشورشان بر اساس قوانین و ارزشهای اسلامی نیز هستند، که این خود تناقضی عمیق را ایجاد می کند که به سادگی حل شدنی نیست. در واقع اصولا ارزشهای لیبرالیستی چون لیبرال دموکراسی و آزادی بیان و حقوق بشر با ارزشها و شرع اسلامی سازگاری ندارد، و این خود باعث شده که بسیاری از محققان جهان اسلام در صدد بازتعریف و یافتن نقاط مشترک در هر دو فرهنگ در جهت رفع این تناقضات برآیند.

بر اساس آمارها بیشترین احساسات ضد آمریکایی درخاورمیانه در پاکستان و ترکیه وجود دارد. بر اساس تحقیقی که توسط سرویس نظر سنجی بی بی سی انجام گرفته با وجود اینکه احساسات ضد آمریکایی در سراسر جهان به طورنسبی کاهش یافته ، اما همچنان در خاورمیانه در حال افزایش است و بیشترین افزایش آن در ترکیه و پاکستان بوده است. طبق نتایج این نظرسنجی که در سال ۲۰۱۰ انجام شد ۷۰ در صد ترکها و ۵۲ درصد مردم پاکستان دارای نگاه منفی نسبت به آمریکا هستند. همچنین نظر سنجی دیگری توسط مرکز تحقیقات پیو نشان میدهد که احساسات ضد آمریکایی پاکستانی ها از ۶٣ درصد درسال ۲۰۱۰ به ٨۰ درصد در سال ۲۰۱۲ رسیده است. همین آمار نشان می دهد که با وجود کاهش در احساست ضد آمریکایی مصری ها این حس همچنان بالاست و ۷۹ درصد مصری ها در سال ۲۰۱۲ آمریکا و سیاست هایش را منفی ارزیابی می کنند.
به نظر می رسد که سیاست های باراک اوباما آن چنان که باید و شاید موفق نشده است تا نگاه مردم خاورمیانه را نسبت به آمریکا تغییر دهد. در واقع می توان گفت اوباما نتوانسته شعارهای خود در کمپین انتخاباتی سا ل ۲۰۰٨ را جامه عمل بپوشاند. بر خلاف ادعاهای اوباما نیروهای نظامی ایالات متحده هنوز حضور گسترده و پر تعدادی در افغانستان دارند. کشته شدن گاه گاه غیر نظامیان در افغانستان و بروز اتفاقاتی نظیر قرآن سوزی و ادرار کردن بر اجساد کشته شدگان طالبان توسط سربازان آمریکایی بر خشم مردم افغانستان و خاورمیانه برعلیه آمریکا دامن زده است. همچنین زندان گوآنتانامو که اوباما آن را " بخش غم انگیزی از تاریخ ایالات متحده" توصیف کرده و وعده داده بود در اولین فرصت آن را تعطیل کند، همچنان دایر است. عملیات یک جانبه آمریکا در جهت کشتن اوسامه بن لادن و به نوعی نقض تمامیت ارضی پاکستان یکی دیگر از مواردی است که بر شدت گرفتن احساسات ضد آمریکایی در پاکستان و خاورمیانه افزود.
مواضع گاها منفعل دولت اوباما در خصوص جنبش های آزادی خواهانه وانقلابهای خاورمیانه ،و مسئله فلسطین و اسرائیل ، ادعاهای دموکراسی خواهانه آمریکا را در نزد مردم خاورمیانه زیر سئوال برده است. مسئله اسرائیل و فلسطین نه تنها پیشرفتی نداشته بلکه با ادامه شهرک سازی دولت اسراییل در کرانه باختری وبه نتیجه نرسیدن طرح کشور مستقل فلسطین بر پیچیگی آن افزوده شده است.
انفعال اوباما در حمایت از اعتراضات مردمی سال ۲۰۰۹ در ایران مثال دیگری از فاصله گرفتن اوباما از شعار های اخلاق مدارانه اش در سیاست خارجی آمریکا است. در حالی که مردم ایران حضورشان در خیابان حتی به میلیونها رسیده بود، اوباما در سخنرانی خود اعلام می کند که دولت ایالات متحده قصد حمایت از معترضین را ندارد " و این به خواست مردم ایران بستگی دارد که چه کسی رهبرشان باشد. ما به حاکمیت ایرانیان بر کشورشان احترام می گذاریم و نمی خواهیم آمریکا موجب ایجاد مشکلات جدیدی در ایران شود". این در حالی ست که دولت ایالات متحده در ماه های قبل از انتخابات ریاست جمهوری ایران در۲۰۰۹، در اظهار نظرهایی ابراز امیدواری کرده بود که بتواند در خصوص برنامه هسته ای ایران از راه دیپلماسی به راه حلی که منفعت دو طرف را در برداشته باشد دست یابد، و در واقع حمایت ایالات متحده ازمعترضین می توانست باب گفتگوها ی هسته ای را برای همیشه ببندد و امید حل مسئله هسته ای ایران را از راه دیپلماسی بر باد دهد.
گذشته از این ها، چالش امروز خاورمیانه بحران سوریه است. کشته شدن بیش از ۲۰ هزار نفردر سوریه هنوز جامعه جهانی را قانع نکرده که اقدامی عملی برای این بحران بیابد. با وجود در خواست مخالفان حکومت سوریه از ایالات متحده مبنی بر برقراری منطقه پرواز ممنوع در سوریه، این امر از جانب دولت آمریکا در شرایط فعلی غیرعملی توصیف شده است. به هرصورت انتخابات نزدیک است و درگیری آمریکا در یک جنگ تمام عیار در سوریه با وجود حمایت روسیه، چین و ایران از بشار اسد از نظر کاخ سفید غیرعاقلانه و غیرعملی به نظر می رسد.

شاید بتوان گفت که دولت آمریکا در دوران اوباما در جهت حفظ منافع آمریکا بسیار عاقلانه تر از دولت بوش عمل کرده، اما در جذب افکارعمومی خاورمیانه موفق نبوده است. هنوزهم سه متغیر نفت، امنیت اسرائیل و منافع شخصی آمریکاست که سیاست های ایالات متحده را در خاورمیانه تعیین میکند، و در واقع تا زمانی که سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه برهمین منوال باشد، طبیعتا این موج ضد امریکایی و عدم باور شعارهای اخلاق مدارانه آمریکا ادامه خواهد داشت.