افول "توهم های احمدی نژادی"


مسعود نقره کار


• خود شیفته ی متوهم هنوز در روشنای همان هاله ی نور سیاست می کند، و هنوز تجلی تفکر و کرداری نابودکننده و نابودشونده اما اصلاح ناشدنی ست، با این احوال او احمدی نژاد سال های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ در نیورک نبود. شارلاتان – با زبان و ادبیات خودش - "برق پرانده" و دریافته که در مسجد هر کاری جایز نیست! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۶ مهر ۱٣۹۱ -  ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۲


پیشگفتار
گنده گویی ها ی موعظه گرانه ی "دیکتاتورحقیر" که از سرچشمه ی قشریگری ِ شیعی ، وخودشیفتگی بدخیم و توهم آب می خورند ، سالیانی ست گوش و هوش اهل سیاست و بخش وسیعی از مردمان میهنمان و جهان را شکنجه کرده اند.
"پیشگویی" در باره انتخابات دور نهم , ونقش امام زمان و روزه و وضو و دعا و صلوا ت درانتخاب شدن اش ..... سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال۱٣٨۴ و ماجرای " هاله ی نور" و جذابیت شگفت انگیز اش در مات و مبهوت کردن رهبران جهان ... ماجرای کودک حدودا" سه ساله ی امریکایی ی اسپانیولی زبانی که دیکتاتور را در نیویورک شناخت و هیجان زده " محمود " رابه نام صدا زد ....ارتباط اش با خدا و امام زمان و الهام هایی که از آنان دریافت می کند، خیال آفرینی های عظمت طلبانه ای از این دست که همه عاشق او هستند ، و یا خود را در مقام مدیریت کردن جهان پنداشتن و تجلی خیر و مهر و عدالت و صلح تصور کردن .... دروغ پردازی ها و عفوامفریبی های وقیحانه وحیرت آوراش همراه با فرا فکنی هایی بیما ر گونه .....پند و اندرز دادن های " مفرح" اش به رهبران جهان .....گفتار و رفتارش در قبال انتخابات دور دهم و جنبش سبز و...... نمونه هایی از شکنجه ی مردم ایران و جهان توسط این " معجزه ی هزاره ی سوم" اند.
این چند نمونه نیز تک و توکی از میان انبوهه ای از افاضات این موجود اند که بارها تکرار شان کرده است :
" آزادی حقوق شهروندی موجود در کشورما درهیچ کجای دنیا به این اندازه نیست."
" .... در ایران آزادی کامل و مطلق وجود دارد و همه شخصیت‌ها و گروه‌ها می‌توانند آزادانه نظر خود را اعلام کنند...."
"....در ایران کسی در زندگی شخصی افراد تفحص نمی‌کند و به کسی در خانه‌ خود کاری ندارد..."
" نظام جمهوری اسلامی ایران مترقی ترین نظام حکومتی درجهان است ."
" ما هیچگونه تروری انجام نداده‌ایم اما قربانی ترور بوده‌ایم"
" ما پیروزی های بزرگی به دست آوردیم. تعداد پیروزی های ما آن قدر زیاد است که قابل شمارش نیست. ما نفت را بر سر سفره ی مردم بردیم. دختر بچه ی شانزده ساله ای که کلاس سوم دبیرستان است به کمک برادرش در آشپزخانه انرژی هسته ای تولید کرده است و الان جزء دانشمندان هسته ای کشور است "
" مردم جهان از ما می خواهند که نجاتشان دهیم".
".... امروز دنیا از وضع موجود بشدت خسته شده و بدنبال الگوی جدیدی می گردد و تنها جایی که می تواند این الگو را در مقابل جهانیان قرار دهد ایران است "
"...." این انتخابات ( انتخابات سال ۱٣٨٨) شیوه نوینی از حکومت مردمی را به ملت های تشنه جهان و منطقه نشان داد و الگویی صالح وشایسته براساس مشارکت همگانی و حرکت آرمانی به ملت ها ارائه کرد..... ملت ایران در این انتخابات ، دموکراسی مبتنی بر ثروت ، قدرت ، فریب و رسانه های دروغگو را درهم شکست و زیر سوال برد و به صحنه آمد و قدرت وعظمت خود را به رخ جهانیان کشید."," صحنه این چهار پنج روز نشان داد که دموکراسی در ایران حقیقی است و یک الگوی جدید از دموکراسی را به دنیا ارائه کرد" و...
و اینگونه است که در هیچ لغت نامه و فرهنگ لغاتی به این روشنی و به این حد از کمال معنای وقاحت و عوامفریبی رانخواهیم یافت.

شارلاتان "ملایم تر" شده !
احمدی نژاد برای شرکت در ۶۷ امین اجلاس سالیانه ی مجمع عمومی سازمان ملل با جماعتی از مشابهین اش به نیویورک آمده است تا چون گذشته عقب ماندگی و جهالت و بلاهت حکومتی مستبد و آزادی کش ، ووقاحت و عوامفریبی و خودشیفتگی و توهم های ریاست جمهور این حکومت را به صحنه آورد،والحق "به نحو احسنت "چنین کرده است، البته با تفاوت هایی نسبت به آنچه طی هفت سال گذشته نمایش داده بود.
احمدی نژاد این بارآن خودشیفته و متوهم سال های ۱٣٨۴ و ۱٣٨۵ نبود. خود شیفته ی متوهم اگر چه هنوز در روشنای همان هاله ی نور سیاست می کند ، و تجلی تفکر و کردار ی نابود کننده و نابود شونده اما اصلاح نا شدنی بوده و هست ،اما گفتار و رفتارش نشان از این واقعیت داشتنه و دارند که در برابر فشار های جهانی و تهدید های دولت اسراییل و مشگلات اجتماعی و اقتصادی داخلی ، به قول خودش " برق پرانده" و دریافته که در مسجد هر کاری جایز نیست !
این " برق پراندن " را در مصاحبه های متعدد او و انشای تکراری و ملایم تر شده اش که در اجلاس رو خوانی کرد به وضوح می توان دید، انشایی سرشار از ادعاهایی که ناچسب ترین برچسب بر موجودیت حکومت اسلامی و وجود ریاست جمهوراش است . او در مصاحبه ها و " سخنرانی " اش اگرچه مقام " شامخ "موجودی وقیح و متبحر دردروغگویی،عوام فریبی و فرافکنی راخفظ کرد، اما توان لاپوشانی ترس خورده گی حکومت اش را نداشت .تهدید کننده ی اسراییل تا حد محو این کشور از صحنه ی گیتی،با لحنی دیگرگونه از جهانیان بارها درخواست کرد تا جلوی تهدید های اسراییل علیه ایران را بگیرند .
موجود ی که قطار هسته ای را بی ترمز می دید و می گفت : "....پیشرفت در مسیر هسته‌ای به منزله حرکت قطاری است که فاقد دنده عقب و ترمز است" ....، به نقل از کیهان اسلامی- که مسول اش حسین شریعتمداری در مصادره ی به مطلوب کردن هم مثل بازجویی ها و شکنجه کردن های اش استاد است – در نیویورک می گوید:
"..... امروز موضوع هسته ای ایران به ورطه لجبازی افتاده است.... اگر همه در جهت کاهش دیدگاه های منفی تلاش کنند، در حل مسئله موفق تر خواهیم بود.... ادامه وضع کنونی به نفع هیچ کس نیست.....قرار دادن مسئله در مسیر رفع سوءتفاهم ها کمک بیشتری به حل آن خواهد کرد و یقینا سوالات و نگرانی های طرفین در مسیر همکاری راحت تر به پاسخ خواهد رسید".
موجودی که در رابطه با تهدید اسراییل در نرم ترین شکل می کفت : " ما هم بر این عقیده‌ایم که خاورمیانه جدید حتما محقق خواهد شد البته بدون اسراییل..." ، و در تهدید جهانیان نیزاینگونه خالی می بست که:
" این طور نیست که انقلاتی کردیم و حالا به نوبت حکومت کنیم مثل حکومت های دیگر, خیر! این انقلاب می خواهد به حکومت جهانی برسد...... باید خودمان را برای اداره جهان آماده کنیم چون اسلام دین سلامت همه ی جهان است و در هر جایی که حکومت اسلام تشکیل شود , همه می توانند آنجا زندگی کنند......دولت اسلامی مقدمه ی تشکیل یک جهان اسلامی ست..." ، به نوشته ی همان کیهان شریعتمداری، در نیویورک بارها تکرار کرده است :
"... جمهوری اسلامی ایران معتقد به آن نیست که پاسخ تهدید را با تهدید بدهد، اما رژیم صهیونیستی نیز نباید برای تهدید ایران مورد تشویق قرار گیرد و خوب است این تهدیدها محکوم شوند......"
بر چهره ی احمدی نژاد علاوه بر داغ عقب افتادگی انسانی و تاریخی ، رد شلاق واقعیت که پاره ای از توهم های او را تارانده، دیده می شود، شلاقی که به او حالی کرده است وقاحت و دروغگویی و عوامفریبی و خالی بندی ،حتی در عالم سیاست حدی دارد.