از : روزبه صالحی
عنوان : فقط ارائه نظر کافی است ؟
درود بر شما زحمتکشان سایت
و اما پیرامون تفسیر شما بر تحریم ها، بینندگان ۳۴ نظر ارائه کردند . اما به نظر یکدیگر اقناعی برخورد نشده بلکه بیننده نظرخوان " م. تلنگر " نوشته: "من به ریز مطالب جناب آزاد عزیز نپرداختم. زیرا برای چنین کاری باید تمامی اخباری را که ایشان بیان کرده را تک تک به بر رسی نشست تا دیده شود کجا کم و زیاد دارد. که چنین کاری در حوصله ی وقت من نمی گنجد."
صداقت ایشان قابل تحسین است . اما چه ایرادی دارد که خبرهای مرتبط را نخوانید. این را تضارب آرا موافق و مخالف نسبت به یک تحلیل خبری گویند. امید که بدین سمت رویم.
۴٨۷٣۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣۹۱
|
از : naser mostashar
عنوان : ایران فقط سرزمین ظلم وستم وفقر واعتیاد بیکاری نیست
ایران فقط سرزمین ظلم وستم وفقر واعتیاد بیکاری نیست بلکه ایران به بهشت سوداگران با درآمدهای هنگفت تبدیل شده است که هیچ مالیاتی بابت سودهای باد آورده از جانب سودجویان به صندوق دولت پادگانی پرداخت نمی گردد!دولت اسلامی همه سود جویان وسوداگران را در چپاول اقتصاد مملکت آزاد گذاشته است تا به در آمدهای میلیاردی مشغول باشند،تنها شرطی که دولت از آنها خواستار شده است این هست که به مخالفت سیاسی با حکومت اسلامی نپردازند تا دولت نیز همه آزادی های آنها را فراهم آورد!روزگاری در نظام اقتصادی وبازار وبانکداری وصنعتی جمهوری اسلامی تنها ۳۶۵ هزار خانواده بر همه امور وشریانهای اقتصادی تسلط داشتند اما اینک مدتهاست که این آمار به دهها برابر گسترش یافته است!دولت پادگانی با در آمد نفتی که بدست می آورد ،دستگاه عریض وطویل همه دستگاه های دولتی ونظامی را می چرخاند و هیچگاه حساب در آمدهای نفتی را بدرستی به مردم وارگانهای ذیربط گزارش نمی دهد!بین سرمایه داران وحکومت اسلامی در ایران یک قرار داد نانوشته به امضاءرسیده است که به ترتیبی آنها را در کنار یک دیگر برای چپاول ملت ومملکت متحد می سازد!
در ایران کنونی پول سازی به یک فرهنگ منحط خانمانسوز تبدیل شده است.رشد قیمت همه اقلام وکالاها ومستغلات واتومبیل وغیره در ایران کنونی سر سام آور شده است.جامعه به دو بخش تقسیم شده است.یکم: آن دسته ائی که با پول وسوداگری پول هنگفت می آفرینند وبخش دیگر جامعه که در فقر کامل تنها تماشاگر اوضاع بی عدالتی مملکت می باشند. نیروهای سوداگر ناخواسته به اهرم های حکومتی تبدیل گردیده اند.رژیم اسلامی باسیاست های اقتصادی تورم زا وسوداگری توانسته است بخش وسیعی از مردم را مشغول به پول سازی نماید که این بخش از جامعه به هیچ وجه دغد غه هائی بنام آزادی ودمکراسی وحقوق بشر و شکنجه دانشجویان واعدام آزاد یخواهان وزندانی بودن روزنامه نگاران افشاگر دارا نمی باشد! این دسته از اقشار جامعه همواره آرزو می نمایند که حکومت ایران در همین وضعیت بماند وبه لحاظ جهانی نیز جمهوری اسلامی در محاصره اقتصادی قرار گرفته باشد تا در سایه بازار سیاه وناسالم ،آنها همچنان به سود آوری بیمار گونه خود مشغول بمانند.رقم های میلیاردی برای این افراد به پول بسیار کوچک و خرد تبدیل شده است.در یک کشوری که اقتصادش سالم ومنظم باشد هیچگاه به قیمت یک اتومبیل مستعمل وفرسوده افزوده نمی گردد اما در ایران برعکس است و همه اتومبیل های اسقاطی همچنان با کمترین ایمنی های فنی در جاده ها در رفت وآمد هستد وباعث تصادفات مرگبار می شوند و همچنان از قیمت بالائی نیز برخوردار می باشند!در همین حکومت اسلامی در دوره حاکمیت نیروهای متمایل به طرحهای اقتصادی که از کشورهای سوسیالیستی به سرپرستی مهندس میر حسین موسوی الهام گرفته شده بود باعث نارضایتی همه بازاری ها وسوداگران را فراهم آورده بود وآنها راوادار کرده بود حتی با دولت مبارزه نمایند.بازاری ها در آن دوره بطور زیرکانه تمامیت رژیم را به زیر سئوال نمی بردند بلکه خواهان تثبیت قدرت خود در دولت روحانیت اسلامی بودند که کاسب را حبیب" الله" می دانست. همه آن اقشار سود طلب به زیر پرچم موتلفه اسلامی به رهبری عسگر اولادی مسلمان جمع شده بودند تا نیات سیاسی خویش پیش ببرند تا ایران را بهشت سود آوری تبدیل نمایند.بازار از دوره قاجار کم کم به نبض اقتصاد ایران تبدیل گردید.بهترین شهرها ،شهرهائی بودند که از بازار بزرگی برخوردار بوده باشند.در اواخر سلسله قاجار ،بازاری ها به تناسب رشد اقتصادی خود خواهان شرکت جستند در مسائل سیاسی نیز شده بودند.در کنار بازار همواره روحانیت ایستاده بود چون محل ارتزاق روحانیت یا زمینداران بودند یا بازار که دسته هائی که به زیر پرچم شیخ فضل الله نوری رفتند که همچنان بر بافت سنتی ارتزاق از زمینداران را حمایت می نمودند.بازار به آنچنان ثروتی دست یافته بود که گاهی اوقات از دولت هابیشتر سرمایه داشتند وبه شاهزادگان وام مالی پرداخت می کردند. در همان روزهائی که بازار برقدرت مالی خود افزایش می داد ،شاه قاجار یکی از بازاریان قند فروش را که از نفوذ به سزائی در محیط بازار برخوردار بود را به جرم احتکار شلاق زد!که باعث اعتراضات فراوانی از جانب روحانیون و بازاری ها ومنور الفکرانی که اندیشه تحولات فکری انقلاب مشروطیت را در مخیله خود می پروراندند سبب شد! آغاز انقلاب مشروطیت در واقع با شلاق خوردن یک حاجی قند فروش مصادف گردید که باید در همینجا گفت که اولین جرقه انقلاب مشروطیت درسایه شلاق خوردن آن حاجی محتکر زده شد که بعدها منورالفکران در استمرار اعتراضات خود در بی قانونی و در استقرار قانون و تحمیل آن به دربار قاجار در اتحاد با بازاریها وروحانیون از ماجرای شلاق خوردن آن حاجی قند فروش انقلاب مشروطیت را بیرون کشیدند تا قدرت شاه را مشروط به قانون نمایند.در اولین ودومین مجلس شورای ملی دوره مشروطیت ،۹۰درصد نمایندگان آن مجالس را از روحانیون وتنی چند از بازاریها تشکیل می داد که در نهایت با کارآمد فکری بی نظیر منورالفکران آن دوره که هرچند در اقلیت بودند منجر به تصویب رساندن قانون اساسی گردیدند که از قوانین اساسی کشورهای پیشرفته آن روزگار الهام گرفته شده بود منجر گردید.همان قضایا و وقایع مبارزه با گرانفروشی عصر قاجاریه بار دیگر در دوره محمد رضاشاه پهلوی به وقوع پیوست .گرانی وکمبود کالا ها در اواخر حکومت شاه کمر مردم را خم کرده بود.بیماری هلندی در سایه افزایش یکباره نفت به پیکر در حال تحول اقتصاد ایران سرایت کرده بود . بازاریان ناراضی طرفدار روحانیت منتظر چنین روز بودند که شاه شخصا وارد حل مسئله گرانفروشی گردیدد.مغازه های گرانفروشان تعطیل گردید و آنها مجبور به پرداخت جریمه های هنگفت گردیدند.بازاریها شکایات خود را به دست روحانیون رساندند واز آنها برای نجات خویش کمک طلبیدند! روحانیونی که مخفیانه به پرچمداری خمینی که در آنروز ها در نجف بسر می برد علیه شاه مبارزه می کردند وارد میدان نارضایتی بازاریان گردیدند.بازاریان که از سالها پیش کم کم در حال از دست دادن موقعیت سنتی خویش بودند به بازی های سیاسی سرنوشت ساز کشانده شدند.حکومت شاه از مدتها پیش در فکر پی ریزی اقتصاد وبانکداری و صنعتی نوین که در هماهنگی با کشور های پیشرفته غربی واز آنها الهام گرفته باشد قرار داشت که همه نیروهای سیاسی چپ همه تلاش های شاه را خدمت به امپریالیسم خطاب می نمودند.اما اگر همان شاه با شوروی وچین کمونیستی به یک قرارداد اقتصادی اقدام می کرد همه این گروه ها ی مخالف شاه خاموشی می گرفتند .
تمام دفاتر بزرگ تجاری وصنعتی مدرن که به زبانهای رایج بین المللی تسلط داشتند و در نقاط شمال شهر تهران تاسیس گردیده بودند ، چپی ها همه آنها را نماد سرمایه داری کمپرو دار در ایران معرفی می نمودند.بازاریها برای واردات وصادرات با موانع صاحبان اقتصادی نو پا روبرو گردیده بودند وهمه اینها باعث نارضایتی بازاریان گردیده بود. فروشگاههای بزرگ زنجیره ائی کوروش یکی پس از دیگری افتتاح می گردید که تجارت خرده فروشی و سنتی بازار را کساد کرده بود .در انقلاب ۵۷ همه شاهد بودیم که چگونه همه فروشگاههای زنجیره ائی کوروش بدست بچه بازاریها در شعله های آتش به خاکستر تبدیل گردیدند. همه نیروهای سیاسی که از استبداد سیاسی دوره شاه عاصی شده بود ند در سایه اعتراضات بازاریان، فرصت مناسبی بدست آوردند تا بر امواج اعتراضات بازاریها به مبارزه علنی تر علیه شاه بپردازند تا اورا سرنگون نمایند.اگر شلاق زدن یک بازاری در دوره قاجار، جرقه های اولیه انقلاب مشروطیت را باعث شد ودر نهایت برای ایران آنروز حکومت قانون را به ارمغان آورد و تمام نیروهای سیاسی آن دوره که از منور الفکران مانند چراغی در تاریکی نور و روشنائی می گرفتند اما در دوره پهلوی بستن مغازه های گرانفروش باعث انقلابی بس ارتجاعی واسلامی گردید که این بار روشنفکران را بدنیال تاریک فکران اسلامی کشانید!در انقلاب سال ،۵۷ تنها شاه سرنگون نگردید بلکه جامعه نیمه مدنی که از دوره مشروطیت ریشه گرفته بود نیز فرو ریخت! که اینک سالهاست برای بدست آوردن دوباره آن مبارزه می شود.
۴٨۶۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۱
|
از : حمید ارجمند
عنوان : دورد بر هموطن آگاه بهمن آزاد
فقط خواستم در تائید سخنان هوطن گرامی بهمن آزاد تاکید کنم که ایرانیان شرافتمند و آگاه واقفند که حرکتی که این جماعت با دریافت چراغ سبز و همکاری نیرو های داخلی رژیم از جمله حاج حبیب موتلفه برای اعتراضی تمایشی براه انداختند فاقد هر گونه اصالت و صرفا در جنگ بر سر تقسیم غنائم بین وحوش مافیائی داخل رژیم براه افتاده بود .
۴٨۶۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۱
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : و سخنی کوتاه با جناب الهیاری عزیز. کوتاه برای اینکه اگر بخواهم به همه جوانب بپردازم باید ده ها صفحه با فاک نوشت که
عملاً شدنی نیست.
من به ریز مطالب جناب آزاد عزیز نپرداختم. زیرا برای چنین کاری باید تمامی اخباری را که ایشان بیان کرده را تک تک به بر رسی نشست تا دیده شود کجا کم و زیاد دارد. که چنین کاری در حوصله ی وقت من نمی گنجد.
من فقط به دو موضوع پرداخته و در بابشان نوشته ام.
یکی طبقه ی کار گر و دیگری طنز.
همانطور که پیشتر نوشتم طبقه ی کار گر ایران قوی است. در کل منطقه قوی ترین و آگاه ترین است. اما حق داشتن تشکیلات را ندارد. اقدام قانونی منصور اسانلو ها و مجازاتشان نمونه ی بارز است.
در باب طنز: از اینکه شما در نوشته ی آقای آزاد طنز ندیده اید و من دیده ام، بسیار طبیعی است. زیرا آدمیان پیچیده و گوناگونند و همین پیچیدگی و گوناگونی از زیبایی های جامعه ی بشری است. گاه موضوعی برای من گریه آور است و برای دیگری بسیار عادی. طنز همیشه نمی خنداند. گاه می خنداند و گه می گریاند و گاه در خنده گریه می آورد. طنز مانند سرودن شعر، هنری است ذاتی، که بسیاری از آدمیان دارند. و بعضی ها وجودشان از آن سرشار است. آنها با زبان طنز چیز هایی را می گویند که به زبان دیگری نمی توان گفت. حتی در دربار بعضی شاهان همین زبان بود که بیان را آزاد می گذاشت برای گفتن حقایقی که دیگران حق گفتن اش را نداشتند.
به نظر من، زبان طنز «آزاد» قوی است و اگر پی گیرد می تواند قوی تر از این گردد و در این لحظه ی ناجور و بی لبخند تاریخ به میدان در آید نیک و تأثیر گذار.
در باب طنز می توان با فاکت ده ها صفحه نوشت که در این اندک نگنجد.
پس سخن کوتاه می کنم.
طنز نگاهی ویژه دارد به جهان اطراف که همگان را توان آن گونه نگریستن نیست. طنز پرداز باید آزاد باشد تا بتواند زشت درون ما را بیرون بریزد. برای اینکه او آن شود که باید، ما وظیفه داریم بیشتر از اینها به او آزادی دهیم تا بی ترس و لرز از مرز های سرخ سخن بگذرد و تأثیر گذارَد. وگرنه این مردم با استعداد، ظریف و ذره بین، آه در اندرون، به گوشه خزیده بی عمل گشته افسرده می شوند. طنز وقتی به اوج خود می رسد، که طنز پرداز را دریابند. یعنی کالبد شکافی اندیشه های مختلف از سوی او مورد تکفیر قرار نگیرد. یعنی همان کاری که شما عزیز از کوره درر فته کرده اید. بگذار ذره بینان، ظریف اندیشگان و نکته دانان بیایند و گند درون ما را بریزند بیرون، تا ما بتوانیم آنطور که هستیم خود را ببینیم. و آن شویم که باید. الهیاری عزیز، این چند خط را اگر بگشایم، کتابی گردد قطور که اینجا جایش نیست.
طنز هنری شکوهمند است که نباید با نگاهی گروه گرایان به آن نگریست.
البته و سد البته هرمند و از جمله طنز پرداز باید صادق باشد. این اصل را اگر هنرمندی زیر پا نگذارد، باید آزادش گذاشت تا چون آفتابی بر گوشه های تاریک درون ما بتابد برای دیدن.
۴٨۶۶۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۱
|
از : روزبه صالحی
عنوان : بخش ۲ / تدبیر ما در برابر تحریم های هوشمند غرب
بخش بزرگی از مردم ایران با حکومت اسلامی مخالف هستند، . مبارزه ی موفقیت آمیز با استبداد حاکم بر کشور به آگاهی و سازماندهی و تصمیم و اراده ی مردم ایران برای تغییر نیاز دارد، نه امید بستن به فقر و استیصال جامعه و شورش های کور گرسنگان، که در تل آویو و واشنگتن برای آن لحظه شماری می کنند! "
بهتر است نظر دهندگان بر تحلیل سایت اخبار روز تدقیق شوند و نظری در راستای کمی و کاستی آن دهند نه اینکه آرزوهای سیاسی خود را که تحقق آن آرزوها شرائطی می خواهد که باید پیش بیاید نه اینکه خودبخودی و آنهم خلق الساعه
۴٨۶۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۱
|
از : روزبه صالحی
عنوان : تدبیر ما در برابر تحریم های هوشمند غرب
تحلیل اخبار روز جایی و نکته ای را از نظر دور نکرده . ضلع پیگیر و کنشگر، فاجعه بشر دوستانه و تحریم اقشار زحمتکش را برای تسلیم رژیم جمهوری اسلامی را مد نظر دارد. رژیم ایران کنونی را که ماندن در قدرت و مقاومت زیگزاگی در برابر غرب را پی گرفته است . و مردم ایران نیز در چنبره تحریم همه جانبه غرب و دول همراه از جمله دارو و... گرفتار .برخی نیز شادمان از حرکت دیروز تهران است که گمان برخی ها از آن گشایش زمینه شرائط عینی انقلاب است. باید گفت که هدف غرب این است که تحریم ها باید کنشی در مردم بر علیه جمهوری اسلامی را تدارک بیند. باید دقت کرد گرچه سطح نارضایتی در جامعه روبه تزاید است. ولی برخلاف رژیم گذشته جنبش کنونی مردم ایران بار مدنی داشته و خواهد داشت و بعید می نماید مردم بویژه زحمتکشان به عملی سیاسی مورد نظر غرب تن دهند و با وندالیسم و هرج مرج دمکراسی را در میان آتش و دود جستجو کند. در اینجا سطوری از تحلیل سایت را می آورم که موافق با آن هستم . نوشته را نظردهندگان دیده اند بدین قرار که:"بسیاری از احزاب مترقی و فعالین سیاسی می گویند گرفتار کردن مردم ایران در گرداب بحران اقتصادی و گرانی به مبارزه آن ها در راه دموکراسی و آزادی های سیاسی و مبارزه با حکومت استبدادی حاکم بر کشور زیان های جبران ناپذیری وارد می کند.
ادامه دارد
۴٨۶۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۱
|
از : فریبرز بی بیان
عنوان : چرا حقوق بشر چنین گستاخانه نقض میشود؟
در باره ی بحث کاربر محترم مسعود راد نیاز به توضیحاتی می بینم :
- آیا می توانید استدلالی برای پیشنهاد آنارشیستی خود:«معتقدم که مردم ایران چاره ای ندارند جز اینکه قید تمامی این حکومت و اپوزیسیون آن را یکجا بزنند و به خود متکی باشند » را مشخص توضیح بفرمائید ؟
- کدام نهاد یا شورای مورد قبول ایرانیان در کدام مقطع زمانی می تواند ناظر بر رعایت درست حقوق بشر در ایران باشد ؟ امروز یا در آینده؟
- آیا منظور شما از منشور جهانی حقوق بشر همین ست که در لینک پیوست آمده ست ؟
http://www.regardhost.com/articles/human.rights.php
در کدام یک از اصول منشور حقوق بشر می توان نطر شما را مبنی بر «مهمترین اصل حقوق بشر احترام به حقوق سایرین است که البته نقض اساسی دیکتاتوری ست.» را پیدا نمود ؟ چرا حقوق بشر چنین گستاخانه نقض میشود؟
- آیا در شرایط امروز ایران و با حضور نسل های جدید و بالنده ، آیا مطابق روش های جامعه شناسانه می توان تصور کرد که برغم شما مشکل ما فقط مطلق گرائی « سلطنت طلبها از پایگاه نظام شاهنشاهی، عمده طیف چپ از پایگاه حزب توده و گرایشات استالینیستی، و اصلاح طلبها از پایگاه مذهبی. نگاه مشترک شان البته ایدئولوژی توتالیتر و اعتقاد به برتری فکریشان » می باشد ؟ آیا نیروهای دیگری بمراتب خطرناکتر را فراموش نکرده اید ؟
با سپاس از شما
۴٨۶۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۱
|
از : مسعود راد
عنوان : مبارزه با فرهنگ دیکتاتوری از طریق آموزش وسیع اعلامیه جهانی حقوق بشر
حکومت دینی ایران از بدو تاسیس خود از سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن استفاده کرده و بدین ترتیب خود را در راس امور نگهداشته. نشانه های این تفرقه را اکنون از نهاد خانواده گرفته تا راس حکومت به وضوح میتوان دید. حتی در میان مخالفین حکومت نیز می بینیم که هر یک دیگری را با تفاوتها و اختلافاتشان تعریف می کنند و نه با نقاط مشترکشان.
به همین ترتیب می بینیم فرهنگ مطلق گرایی و سیاه و سفید کردن مسائل که همه حکومتهای توتالیتر فعلی و قبلی مروج آن بوده اند چگونه تا عمق وجود موافقین و مخالفین حکومت نسوخ کرده است. مثل فرهنگ هر که با من نیست دشمن من است. همین فرهنگ است که این تظاهرات اخیر را یا بخاطر شرکت بازاریها در آن کلا فریبکارانه می بیند و یا از آنطرف همه آنرا حرکت مردمی می پندارد.
متاسفانه اغلب گروههای مخالف حکومت اسلامی از سه پایگاه مختلف اما با نگاه مشابه به این جایگاه رسیده اند. سلطنت طلبها از پایگاه نظام شاهنشاهی، عمده طیف چپ از پایگاه حزب توده و گرایشات استالینیستی، و اصلاح طلبها از پایگاه مذهبی. نگاه مشترک شان البته ایدئولوژی توتالیتر و اعتقاد به برتری فکریشان است و لزوم تحمیل این فکر برتر به سایرین.
همین فرهنگ دیکتاتوری باعث شده که کمتر دو گروهی بتوانند سایر اختلافاتشان را کنار بگذارند و بر گرد یک موضوع به توافق برسند. مثلا حقوق بشر موضوعی است که حرفش را می زنند (چون شیرین است) اما نه به آن اعتقادی دارند و نه به آن عمل میکنند. دلیلش هم مشخص است: مهمترین اصل حقوق بشر احترام به حقوق سایرین است که البته نقض اساسی دیکتاتوری ست.
معتقدم که مردم ایران چاره ای ندارند جز اینکه قید تمامی این حکومت و اپوزیسیون آن را یکجا بزنند و به خود متکی باشند. اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر ستون ستبری ست که هم استواری سیاسی دارد، هم اقتصادی، هم اجتماعی، هم فرهنگی، و حتی هم اخلاقی. احزاب و گروههای مردمی آنهایی هستند که توانسته باشند خود را از مرداب دیکتاتوری رها کنند و روابط خود با دیگران را بر مبنای این منشور بنا نمایند.
باید بپذیریم که آینده درخشانی برای ایران متصور نیست، مگر آنکه حکومت آتی از متن مردم و بر پایه تمام اصول منشور جهانی حقوق بشر بنا شده باشد. اما از آنجا که امیدی به حکومت و یا عمده مخالفین آن برای برقراری نظامی متعهد به مبانی حقوق بشر نیست، روشنفکران مردمی چاره ای نخواهند داشت جز اینکه مفاد این منشور را خود بین مردم کوچه و بازار ببرند و با آموزش وسیع آن بین مردم از هر طریق ممکن پادزهر فرهنگ دیکتاتوری و غیر اخلاقی موجود را در اختیار عموم بگذارند.
گروههای سیاسی و روشنفکران پایبند به مبانی دمکراسی و حقوق بشر در این زمینه نقش اساسی دارند. اول اینکه با همفکری، راههای موثر رساندن پیام حقوق بشر به مردم دربند ایران را بیابند و بعد اینکه با ایجاد اتحاد موضوعی با سایر گروههای مخالف --حول اعلامیه جهانی حقوق بشر-- به توان و اعتبار این پیام رسانی قوت بخشند. طبیعی است در این حالت پشتیبانی مردم ایران و نیز نهادها و دولتهای مترقی جهان را با خود خواهند داشت.
۴٨۶۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣۹۱
|
از : بهمن آزاد
عنوان : هنگامی که فریدون از ضحاکیان پشتیبانی کند، کاوه آهنگر باید خون بگرید!
به بهانه شورش محتکرین و سوداگران ارز در ایران. بنگرید روزی را که فریدون به پشتیبانی از ضحاکیان بر خیزد! آیا نباید از دیدگان کاوه خون جاری شود؟ کاوه آهنگر نماد مردم زحمتکش ایران است که در برابر بی عدالتی و ستم حاکمان به پا می خیزد تا حق مردم را از آنان باز ستاند. کاوه با همدلی مردمان؛ کشاورزان، کارگران و سربازان، به بیداد (ضحاک) فرمانروای خود کامه، پایان می دهد. ضحاک نیزمانند همه حاکمان در تاریخ ، همواره از پشتیبانی دین فروشان بهره مند بوده است. کاوه به دنبال بر پایی یک حکومت مردمی است، از این روی به دنبال جوانی نیک سیرت و پاک (فریدون) می گردد تا او را بر تخت حکومتی مردمی نشاند.
بسیاری از طرفداران و ذوب شدگان در سلطنت آقای رضا پهلوی، وی را فریدون زمانه! می نامند و به دنبال دلاوری چون کاوه آهنگر که در حقیقت نماد توده مردم ایران است می گردند تا وی را بر تخت سلطنت بنشاند. این گروه نیز مانند بیشتر مردم ایران حکومت بیدادگر اسلامی را فرمانروایی ضحاک و ضحاکیان می داند.
تاریخ مبارزات مردم ایران نشان داده است که اکثر بازاریان ایران ، سوداگرانی هستند که از خون مردم ایران ارتزاق می کنند. این گروه دلال که به هیچ اخلاقی پایبند نمی باشد، همواره در خدمت و همدستی با ضحاک زمانه، روحانیون، اراذل و اوباش، نقشی مخرب در جامعه ایران بازی کرده است. بازاریان خود مار های دوش هر ضحاکی هستند.
هنگامی که رضا پهلوی، فریدون زمانه! پیام پشتیبانی از بازاریان می فرستد و این سوداگران و محتکرینی را که در سی وسه سال گذشته خون مردم ایران را به شیشه کرده اند می ستاید آیا کاوه آهنگر( زحمتکشان) ایران، بجز خون گریستن کار دیگری می تواند انجام دهد.
رضا پهلوی به محتکرین و عوامل فساد و گرانی پیام می دهد : « صاحب منصبان دولت بی صلاحیت و غیر مردمی به احتکار و ذخیره سازی کالاهای مورد نیاز (تخم مرغ و گوشت) جامعه پرداخته اند»
آیا رضا پهلوی نمی داند که خود بازاریان محتکرین اصلی هستند ؟ یا تنها در پی فرصت طلبی است؟ این پیام مانند پیام تسلیت مقتول به قاتل می باشد.
رضا پهلوی با نا آگاهی شگفت انگیزی می گوید: « شرکت های بزرگ نفتی میدان های نفت و گاز ایران را رها کرده اند» همین دیروز بود که آمریکا فروش نفت از سوی ایران به سریلانکا را مشمول تحریم ندانست. آیا می توان سکان کشتی شکسته ایران را به دست چنین آدم ناآگاهی سپرد؟.
رضا پهلوی در پایان پیام خود از مردم می خواهد:« در این روزها، با اصناف که در اقتصاد کشورمان جایگاه و نقش حیاتی دارند، همراه شویم و برای گذر از نظام اختلاس و گذار بسوی تامین برابری، فرصت های برابر، برقراری حکومت ملت و قانون، دست در دست هم دهیم.»
آیا رضا پهلوی نمی داند که مردم ایران به خون این اصناف! بخوانید؛ سودجویان، چپاولگران، دزدان، محتکرین و زنبارگان، تشنه هستند و در انتظار فرصتی برای گرفتن حق خود روز شماری می کنند.
آیا رضا پهلوی تاریخ را خوانده است؟ اگر او خود را فریدون زمانه! می داند باید به دنبال کاوه آهنگر( توده مردم ) برود نه به دنبال مشتی سوداگر که در پی سود خویش به خیابان ها آمده اند و پس از پایین آمدن نرخ ارز دوباره مانند مار بر دوش های ضحاک جای خواهند گرفت. بازاریان بقای خود را در پایداری حکومت اسلامی می دانند.
آیا رضا پهلوی تاکنون از خود پرسیده است که در جنبش سبز کدام یک از این سوداگران به پشتیبانی از مردم بپا خاستند که اکنون فریبکارانه شعار مردم را تکرار می کنند: « ما همه با هم هستیم! » مگر این جماعت فریبکار در آن زمان با کسی بودند ؟ که حالا توقع دارند مردم با آنان باشند! چه کسی با این ها هست ؟ چه کسی با این ها همدرد است ؟ مگر در درازای سی و سه سال گذشته و حتی پیش از آن، این سوداگران با کسی بجز آخوند ها همدرد بوده اند ؟
این سخنان " بازار فریبانه" رضا پهلوی، پشیزی برای مردم ایران ارزش ندارد و کسی به پشتیبانی از بازار و بازاری بر نخواهد خاست.
۴٨۶۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣۹۱
|
از : اصغر الهیاری
عنوان : چند سئوال و تذکر در باره ی فرمایشات آقای بهمن آزاد
بدلیل اینکه ، نوشته های ایشان را قبلا در اخبار روز خوانده ام و امیدوارم که ایشان بازهم بتوانند برای ما بنویسند.
راستش از این دو کامنت ایشان تعجب کردم . شاید شخص دیگر هم بهمین نام وجود دارد.
کامنت اول - در نوشته ی جناب ناصر آزاد، به نتیجه گیری عجیبی برخورد می کنیم :
« گردانندگان ماجراجو و نادان در عرصه سیاست و اقتصاد، کشور را به تباهی کشانده اند ونه تحریمهای غرب.»
آیا واقعا آقای بهمن آزاد فکر می کند که اکثریت مردم و مخالفین در نقش مخّرب حکومت در این ۳۳ سال تردید دارند ؟
با این وجود عامل ، فاکتور یا حتی پارامتر تحریم در این سالها را نمی توان نادیده گرفت و از معادله حذف کرد. چگونه می توان با چرخش نوک قلم بگوئیم : تحریم های اقتصادی نقشی ندارد؟
شاید فقط برای اینکه در مقابله با این بحث در اخبار روز ، یعنی : [«تحریم های هوشمند»، افسانه بود! پیرامون اظهارات سخنگوی وزارت خارجه ی آمریکا درباره ی «فشار فوق العاده» بر اقتصاد ایران در تضاد قرار میگیرد] بخواهیم یک «تنه» ی سیاسی بزنیم . شخصاً با سابقه ی نوشته های آموزنده ی بهمن آزاد چنین فکر نمی کنم.
کامنت دوم - با گلایه از «تخیلات کودکانه ی اپوزیسون حد مرزی ندارد » به ماجرای آخر هفته ی بازار تهران پرداخته اند. گویا :« ..و در خارج از کشور اپوزیسیون بی خاصیت و فرصت طلب از شوق رسیدن به قدرت و دلار!. سر از پا نشناخته به میدان مجازی مبارزه پریدند و فریاد هل من مبارز! سر دادند.»
سپس با ردیف کردن بعضی اسامی کامنت خود را ظاهرا «مستند» نموده اند:
طرفداران رضا پهلوی...سخنان شاهزاده ....طرفداران مجاهدین ..سرلشکر خلبان روحانی، فرمانده گروه سیاسی نظامی-عقاب ..مهدی هاشمی، پسر شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی ..محمود احمدی نژاد رئیس جمهور اسلامی...شهرام همایون، از تلویزیونچیان! لوس آنجلسی ..
و بالاخره باستناد شعار هایی که صرافان، بازاریان و سوداگران در این تظاهرات سر داده بودند ...
دعوت کرده اند: جایگاه اپوزیسون متوهم و فرصت طلب را در این شعار ها جستجو کنیم.
و بعداز تحلیل اقتصادی خود نتیجه گیری کردند:
اپوزیسیونی که روی انقلاب صرافان و سوداگران ارز حساب باز کرده است، یک بار دیگر نشان داد که هنوز از خواب گران بیدار نشده است.
برخلاف نظر لیثی حبیبی - م. تلنگر نگارنده بهیچ عنوان در این برخورد عصبی ،توهین آمیز و حتی ضد دمکراتیک، اثری از «زیبائی زبان طنز » نمی بینم.
تعجب می کنم در مملکتی با ۳۳ سال خلافت ، که آقای بهمن آزاد بدرستی در باره بی لیاقتی و ندانم کاری اقتصادی آنها نوشته ست . کدام امکان نفس کشیدن وجود داشته که فعالیت سیاسی وجود داشته باشد ؟
حتما بهتر از من میدانند که ته مانده های حقوق مدنی و شهروندی ، حق انتخاب و کاربرد ساده ترین مائده های زمینی برچیده شده ست .
جان هزاران نفر را گرفته و میلیونها نفر باشکال مختلف مورد تعدی و تجاوز قرار داده اند . ما صحبت از واژه های توخالی مثل «اپوزیسیون » می نمائیم .
جناب بهمن آزاد، بهتر ست از واژه های واقعا موجود در ایران صحبت کنیم : از ولی فقیه ،سپاه پاسداران ،زندان ها ، شورای نگهبان ، شورای تشخیص مصلحت ،مجلس شورای اسلامی ، رئیس جمهور کودتا، مجلس آقا زاده ها و کابینه منتخب ولی فقیه و سپاه.
حتی در میان این خیمه شب بازی های وقیحانه که برای فریب مردم ایران وجهان بر پاشده و جز خودشان هیچ کس را انتخاب نمی کنند و جز فقط خودشان نظر حتی هیچ مسلمان شیعه ی غیر خودی را نیز تحمل نمی کنند. شما از کدام اپوزیسون سخن میگوئید؟ اپوزیسون در ایران چیست؟
آیا حقوق و وظایفی دارد ؟
ما در ایران اپوزیسیون نداریم ! باید تلاش کنیم تا تمام کسانی که مایل به فعالیت سیاسی هستند بدون قید و شرکت و مطابق منشور حقوق بشر در فعالیت های اجتماعی شرکت کند.
سخن کوتاه - در مملکتی که همیشه تا به امروز اقلیتی انگل، زورگو و پرمدعا باشکال غیر انتخابی به قدرت رسیده و زبانهای منقدین و مخالفین و دگراندیشان را از حلقوم بیرون کشیده اند و همیشه با بحرانی مثل شهریور ۲۰ یا ۲۲ بهمن از صحنه حذف شده و مردم را با کوهی از مصیبت ها رها کرده اند و بعداز چند صبحی آزادی ، دوباره روز از نو و روزی از نو تخته و شلاق !
تمام دعوا بر سر اینست که این بازی ها را باید کنار گذاشت و مانند تمام کشورهائی که سر و سامانی دارند، همه بتوانند مسئولیت بگیرند . با انتخابات ادواری تکلیف ملت ، مجلس و دولت روشن باشد و در این جاست که اپوزیسیون معنی پیدا می کند و آنها هم بعنوان اقلیت در مجلس حضور دارند و آزادانه از دولت و اکثریت نمایندگان انتقاد می کنند. حقوق و وظایف تعریف شده و معلوم ست.
اتفاقا مسئول تمام پراکندگی و بی برنامگی مخالفین حکومت اسلامی بازهم به خود «حضرات» بر می گردد که فقط گورستانها را آباد کردند.
فراموش نکنید که رهبران اولیه این حکومت جنایتکار در زندانها نشسته اند. یا مانند ما به خارج به پناه آمده اند.
یهمین دلیل ، شما به تمام مخالفان حکومت از راست تا چپ یک پوزش رسمی بدهکار می باشید و با این برخورد های عجولانه نمی توان بر بحران جاری که علت وجودی آن به حکومت بر میگردد تائیر گذارد. متاسفانه ممکن ست سناریو ی وحشتنک تری در راه باشد. حملات خود را علیه علت بحرانها همسو نمائیم.
پیروز باشید
۴٨۶۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣۹۱
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : بهمن آزاد بسیار عزیز، ای کاش طنز نویس می شدید. در قحط شادی و لبخند، کلی از زیبایی زبان طنز شما خندیدم.
اما در مورد بازاری و طبقه ی کار گر: طبقه ی کارگر ایران امروز ضعیف نیست. قوی، بسیار قوی است. اما بر عکس بازاری که هر زمانی خواست، هر جور اش را هم خواست، می تواند تشکیلات بزند. طبقه ی کارگر ایران و کلاً زحمتکشان حق زدن تشکیلات را ندارند. این تشکیلات است که افراد را جمع آورده و می گوید: آ که گِرد آییم به گِردِ گِرد ها.
یکبار دیگر از زبان طنز شما تشکر می کنم. جامعه غمزده ی ما در این روز های تیره و ناجور به قلم هایی از این دست احتیاج دارد. ای کاش همیشه می نوشتید.
۴٨۶٣۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۱
|
از : بهمن آزاد
عنوان : پس طبقه کارگر ایران کجاست که به انقلاب طبقاتی اقدام نماید؟انقلاب مشروطیت و سال ۵۷ از بازار شروع شدند
تخیلات کودکانه اپوزیسیون ایران حد و مرزی ندارد. امروز در تهران گروهی صراف یا سوداگر ارز به دلیل بالا رفتن نرخ دلار و دیگر ارز های خارجی، تظاهراتی پیرامون بازار تهران و خیابان فردوسی، مرکز معاملات ارزی انجام دادند و در خارج از کشور اپوزیسیون بی خاصیت و فرصت طلب از شوق رسیدن به قدرت و دلار! سر از پا نشناخته به میدان مجازی مبارزه پریدند و فریاد هل من مبارز! سر دادند.
هر گروهی، این تظاهرات را بخود نسبت می دهد. طرفداران رضا پهلوی می گویند؛ مردم به سخنان شاهزاده ما گوش دادند و به خیابان ها ریختند. طرفداران مجاهدین می گویند؛ این تظاهرات نتیجه خارج شدن نام مجاهدین از لیست تروریستی آمریکایی ها است. سرلشکر خلبان روحانی، فرمانده گروه سیاسی نظامی-عقاب که چند روز پیش هنگام اجرای برنامه تلویزیونی غش کرده بود از تخت بیمارستان پایین پرید و خود را به دوربین تلویزیون رساند و گفت؛ این نتیجه مبارزه و جنگ چند ساله گروه عقاب با رژیم اسلامی می باشد.
در ایران نیز شایع است که این تظاهرات را مهدی هاشمی، پسر شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی که به تازگی به ایران بازگشته و هم اکنون میهمان عالیقدر زندان اوین می باشد،از درون زندان برنامه ریزی کرده است. گروهی دیگر این تظاهرات را زیر سر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور اسلامی می دانند و می گویند که وی قصد دارد با این کار به تسویه حساب با برادران لاریجانی و دیگر مخالفین خود بپردازد.برخی دیگر این تظاهرات را ناشی از تحریکات مخالفین احمدی نژاد می دانند. حالا به جای پیدا کردن پرتقال فروش به دنبال دلار فروش! بگردید.
شهرام همایون، از تلویزیونچیان! لوس آنجلسی شعار می داد که این کار تلویزیون او می باشد و این واکنش (مردم) بهتر است گفته شود صرافان و بازاریان! ناشی از پرچم های شیر و خورشیدی است که وی به ایرانیان فروخته و این پرچم ها علیه حضور احمدی نژاد در نیویورک استفاده شده است. وی بی درنگ یک آگهی تصویری روی صفحه تلویزیون گذاشت که در آن نوشته بود؛ برای همیاری در هزینه هات برد با فلان شماره تماس بگیرید! و با هیجان از مردم درخواست پشتیبانی ارزی! کرد. همایون هم می خواهد از این نمد! کلاهی برای خود دست و پا کند. البته همایون در پی نسیه نیست و همواره به دنبال نقد می گردد.
اگر این آشفته بازار ارز در ایران تا چند روز دیگرادامه داشته باشد ، شمار مدعیان مالکیت این تظاهرات افزوده خواهد شد. در نظر داشته باشیم که منبع اخبار این گروه ها بیشتر از راه فیس بوک و یوتیوب است.
پس از انقلاب اسلامی و روی کار آمدن آخوند ها در ایران، شغل صرافی از رونق بیشتری برخوردار شد و صد ها هزار ایرانی فرصت طلب و بی غیرت به این کار بی زحمت و پر درآمد روی آوردند و در کنار برخی از بازاریانی که از خون مردم ایران ارتزاق می کنند، سال ها است که به دلالی و تن پروری روزگار می گذرانند.
نگاهی به شعار هایی که صرافان، بازاریان و سوداگران در این تظاهرات سر داده بودند بیاندازیم و جایگاه اپوزیسون متوهم و فرصت طلب را در این شعار ها جستجو کنیم.
« "دولت بی کفایت/ استعفا، استعفا"، "بازاری باغیرت/ حمایت، حمایت"، " الله و اکبر، الله و اکبر"، "نصر من الله و فتح قریب/ مرگ بر این دولت مردم فریب" ، "توپ، تانک، فشفشه/ دلار باید نصف بشه" ».
در شعار پایانی در می یابیم، که خواسته سوداگران نصف شدن قیمت دلار است و بس. اگر کمی دقت کنیم، هیچ یک از این شعار ها با هزار من سریش هم به هیچ یک از این گروه ها نمی چسبد.
از قدیم هم گفته اند به مرگ بگیرید تا به تب راضی شوند.
می دانیم که بهای دلار در سه ماه گذشته نزدیک چهار برابر افزایش یافته است و صرافان در پی آن هستند که به دو برابر کاهش پیدا کند.
اپوزیسیونی که روی انقلاب صرافان و سوداگران ارز حساب باز کرده است، یک بار دیگر نشان داد که هنوز از خواب گران بیدار نشده است.
۴٨۶٣۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۱
|
از : مسعود برزین
عنوان : مساله تحریم پیچیده است!
بی لیاقتی حاکمیت در ایران بخصوص در ۷ ساله اخیر که باعث بحران های سیاسی و اقتصادی کمر شکن شده است بر کسی پوشیده نیست. تحریم ها بی لیاقتی رژیم را بیش از پیش آشکار کرده است. با ساده نگری، نمیتوان یکجا، با هر تحریمی مخالفت کرد. هنوز این شانس وجود دارد، که تحریم ها، همراه با اعتراضات خیابانی، زمینه رفرم های معنی دار را در داخل کشور بوجود آورد. آلترناتیو دیگرش جنگ است که به نابودی ایران، آنطور که میشناسیمش، منجر خواهد شد.
۴٨۶٣٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۱
|
از : خواننده ی غیرمتحیر
عنوان : ز هر طرف کشته شود...
با منطق آقا یا خانم زانیار بهتر است جمهوری اسلامی بمب اتم بسازد، اصلا همکاری نکند، به مردم بیشتر گرسنگی بدهد، مخالفان را بیشتر بکشد، بلکه کارد به استخوان برسد و فرجی حاصل شود... حجتیه ای های سابق می گفتند بگذارید ظلم سرتاسر دنیا را فرا بگیرد تا امام دوازدهم ظهور کند. منطق زانیار هم چیزی توی همین مایه هاست...
۴٨۶۲۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۱
|
از : زانیار
عنوان : ناله و زاری علیه تحریم
حالا بعد از اتفاقات دیروز کلاهتون رو قاضی کنید آیا عرضه این را داشتید که مردم را برای درخواست حقوق پایمال شده شان بسیج کنید؟ حالا بنشینید علیه تحریم و امریکا هی ناله و زاری کنید.
۴٨۶۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۱
|
از : دریادل توانا
عنوان : حکام مستبد اسلامی امروز باید فریاد مردم ایران را بشنوند فردا دیر است!
سقوط ارزش ریال اکثریت مردم ایران را به ورطه فقر مطلق سوق داده است شرکت های تولیدی و صنعتی تعطیل شده اند بیکاری ، گرانی بی سابقه در اقتصاد بوجود آمده است قدرت خرید مردم به نحو گسترده ای پائین آمده است آحاد جامعه با نگرانی و ناراحتی و نا امیدی به انتظار تحول نشسته اند و............ منافع ملی ایران و شرایط ایجاب می کند تغییری اساسی در عرصه سیاست گذاری صورت پذیرد . رئوس کلی این تغییر می تواند:
۱- دولت احمدی نژاد استعفا داده و قدرت به شورائی موقت متشکل از نمایندگان احزاب سیاسی اعم از حکومت گران فعلی و نمایندگان احزاب سیاسی و شخصیت های ملی خارج از حکومت واگذار گردد. این شورا با پایبندی و رعایت مبانی حقوق بشر و موازین دموکراتیک گامهای عملی برای برگزاری انتخاباتی آزاد و عادلانه بردارد
۲- برنامه های هسته ای کاملا" متوقف شود. مصوبات آژانس انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل بصورت کامل پذیرفته شود
۳- جامعه جهانی تحریم ها را بفوریت لغو کنند
۴- فعالیت آزادانه احزاب سیاسی و افراد مستقل و ملی در عرصه عمومی جامعه پذیرفته شده و برنامه برگزاری انتخاباتی آزاد مدون گردد
۵- همه زندانیان سیاسی آزاد شوند و تشکیل دولت آشتی ملی در دستور کار قرار گیرد در ضمن به حکام اسلامی در مقابل تمکین به خواست ها و برنامه های فوق تضمین برخورد عادلانه و حفاظت از تعرض بدور از قانون داده شود و عملی گردد
۶- ارتش ، نیروهای نظامی مانند سپاه پاسداران و ...................... در پادگان ها مستقر شده و از دخالت در امور سیاسی اکیدا" خودداری نمایند
پیشبرد این پروسه نیازمند برخورد متحد و قدرتمند همه نیروهای دموکراسی خواه همراه با جلب حمایت جامعه جهانی است در غیر اینصورت باید شاهد سمت گیری حکومت به سوی جریانات راست افراطی و مذهبی با بهره گیری از لشگر گرسنگان باشیم که حتی ممکن است این سمت گیری با انجام کودتائی آرام از سوی پاسداران ولایت حتی با سرنگونی و دستگیری شخص خامنه ای و احمدی نژاد انجام پذیرد این اقدام می تواند با ژستی ملی همراه با اعلام پای بندی به مصوبات مجامع بین المللی و................ صورت بگیرد بدیهی است پیامد آن تحدید هرچه بیشتر فضای جامعه همراه با سرکوب ودستگیری فعالین سیاسی و اجتماعی خواهد بود .آن بخش ناچیز از حکومت گران که حسن نیت دارند در راستای این تحول باید نقشی شایسته ایفا نمایند.
حکام مستبد اسلامی امروز باید فریاد مردم ایران را بشنوند فردا دیر است!
۴٨۶۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۱
|
از : بهمن آزاد
عنوان : دارایی دولت طاغوتی، غنیمت اسلام است و اسلام را جهانی خواهیم کرد» گفتههای خمینی در سال ۱۳۵۸
از آنجائیکه روحانیت ازعلم اقتصاد هیچگاه شناخت علمی نداشته است و همیشه اقتصاد را در حجره های تنگ و تاریک بازاریافته است که همواره با پرداخت حق امام وخمس و زکات سروکار داشته و تفکر آنها هرگز به عناصرعلمی حوزه اقتصاد علمی وجهانی بدست متخصصان آگاه که به اقتصاد جهانی اشراف داشته باشند، وابسته نبوده است لذا اقتصاد ایران را در ۳۳ ساله گذشته در سایه عدم مدیریت کارشناسانه به ویرانه ائی تبد یل نموده اند که بعلت عدم چرخش اقتصادی سالم ،بیشتر قربانیان اقتصاد ورشکسته را از اقشار پائین جامعه تشکیل می دهد که آمارزیرخط فقر در جامعه ایران به حد فاصل ۱۴ تا ۲۰ میلیون نفر می رسد.به گفته محمود بهمنی رئیس بانک مرکزی جمهوری اسلامی، پس ازآغاز تحریمهای گسترده امریکا در آستانه سال نو میلادی ـ قرار بود که جهانیان بدان تحریم ها بخندند اما اینک گرداندگان اقتصاد وصاحبان سرمایه در ایران بهت زده به حال و روز رقتبار اقتصاد جمهوری اسلامی اشک میریزند.
ورشکستگی اقتصاد نظام اسلامی درسایه افزایش نرخ ارزهای خارجی و بی اعتباری ارز ملی ایران بطور ساعتی در حال افزایش هست!
سنگینی تحریم ها شروع به شکستن کمر جمهوری اسلامی را در کام خویش دارد.اگرروند بحران اقتصادی اینچنین پیش برود، کمر شترکه هم باشد عاقبت در مدت کوتاهی ـ خواهد شکست.
اما کارشناسان حکومت اسلامی هم چنان از پایداری اقتصاد خویش دم میزنند.
به نوشته سایت بازتاب «چگونه آمریکا با یک تبصره تحریم را از قاطعیت بیرون ساخت؟»
کشور ایران بخاطر نابخردیهای رهبران حکومت اسلامی اما با سرمایههای فراوان خود اینک با بحرانهای اقتصادی مختلفی دست وپنچه نرم میکند!
آیا تحریمهای فزاینده باعث فقر و تنگدستی مردم ایران هستند یا دزدی ها و اختلاسهای کلان رهبران حکومت اسلامی که از بیت المال دارائیهای مملکت در ۳۳ ساله گذشته صورت میگیرد به عامل ورشکستگی اقتصاد کشور انجامیده است.
گردانندگان ماجراجو و نادان در عرصه سیاست و اقتصاد، کشور را به تباهی کشانده اند ونه تحریمهای غرب.
دولت احمدینژاد تا به امروز ازدر آمدهای نفتی هیچ گزارش صادقانه ای از استخراج و فروش نفت ارائه نداده است و وی دائما وعدههای دروغین به مردم میدهد.
عامل بدبختی و تباهی کشور در نهاد حکومت اطراق کرده است ونه در واشنگتن ویا جای دیگر!
پیش بینی کرده بودند که اقتصاد بحران زده و ناتوان اروپا و امریکا هیچ گاه توانائی شکستن اقتصاد حکومت اسلامی را نخواهد داشت اما امروز شاهد هستیم که نرخ ارزخارجی بطور ساعتی گران میشود.
اختلافات جناحی در درون حکومت اسلامی در راه تقسیم ثروتهای ملی مردم در زنجیر آغاز شده است، تضاد آنها نه برای منافع مردمی که هر روز سرمایه ها یشان برباد میرود،بلکه بلعیدن بیشتر سرمایههای ملی هست. اختلافات جناح احمدی نژاد با جناح مقابل جدی هست اما همه اینها مشکل مردم ایران نیست. برای مردم ایران هیچ کدام از جناح ها بر دیگری اولویت ندارد، چراکه همه آنها تاکنون امتحان خود را بسیار فاجعه بار نشان دادهاند.
خلاصی از حکومت اسلامی آخرین راه نجات مردم ایران هست که با تلاش شبانه و روزی همه نیروهای سیاسی میتواند به یک جایگزین «مانع وجامع» تبدیل گردد!
جناح احمدینژاد هنوز ازدر آمد ششصد میلیارد دلاری فروش نفت هیج گزارشی به مردم و حتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی ارائه نکرده است!
نظام سیاسی که در سی وسه سال گذشته بر کشور حاکم است از شرعیات مذهب شیعه تبعیت میکند و بناچار بنیانگذار سیستم دزدی و اختلاس در پرتو ولایت روحانیت در دستگاه دولت وبنام ولی فقیه بوده است!
وقتی درهرکشوری دزدی، ارتشاء و اختلاس صورت میگیرد، یک راست باید به سراغ مسئول اول و رهبران آن کشور رفت. اما در ایران فلک زده پس از سی و سه سال دزدی و جنایت حاکمان اسلامی اما همچنان بر دروغهای تبلیغاتی رژیم مبنی بر اینکه ایران اسلامی به نقطه ای امن و سعادتمند دنیا تبدیل شده و هرچه بیشتر برعدالتش افزون میگردد که شوربختانه در سایه فقر و تنگدستی مردم ادامه دارد!
ایران سالهاست که به کشور کودک آزاری و قتل گاه خردسالان تبدیل شده است ودر کنار همه آن فجایع ذکرگردیده ـ اعتیاد وفحشاء بیداد میکند اما رهبران اسلامی دائما اعلام میکنند که ایران هرچه بیشتر اسلامی شده است، پس باید نتیجه گرفت که در هرکشوری که دزدی، فقرو تنگ دستی مردم افزایش یابد آن کشور اسلامی شده است.
همان اقتصادی که به گفته خمینی مال خر بود نه انسان، در حال حاضر به بزرگترین حربه دعواهای جناحی حکومت اسلامی تبدیل شده است! همه دزدی ها و اختلاسهای جاری درون حکومت از اقتصاد بیمار و نابسامان کشور که از مدیریت نا مسولانه و غیر متعهد و عدم تخصص کافی برخور دار است بر میخیزد.
«ما برای شما اسلام نوین میآوریم، اقتصاد مال خراست، اقتصاد میخواهیم چه کنیم؟ دانشگاههای ما علوم وفرهنگ جاری زمان را تدریس میکنند، دانشگاه میخواهیم چه کنیم. دانشگاهها را بطریق جدید، اسلامی خواهیم نمود. اگراقتصاد ودانشگاه خوب میخواستیم که شاه خائن بما داده بود. شما اسلام نوین میخواستید وما هم برایتان آوردیم. دلخوش نباشید که فقط برایتان مسکن بسازیم، ما آب وبرق واتوبوس را مجانی میکنیم. روحیات شما را پرورش میدهیم - هم دنیا را آباد میکنیم وهم آخرت شما را - دارایی دولت طاغوتی، غنیمت اسلام است و اسلام را جهانی خواهیم کرد»
گفتههای خمینی در سال ۱۳۵۸
۴٨۶۱۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۱
|
از : شهلا فرید
عنوان : یعنی همه آشفتگی به دلیل تحریم هاست؟
چیزی که در این نوشته جای آن خالی ست، نقش حکومت ایران در رسیدن کشورمان به این وضع است. دزدی های میلیاردی، آشفته بازار اقتصاد رانتی عامل اصلی در وضعیت فلاکت بار مردم است. حتی رساندن وضع رابطه بین المللی کشور ما به این وضع در درجه اول مسئولش خود حکومت است. به جای این که این و آن کشور خارجی را مقصر بدانید، حکومت ایران را مقصر بدانید. تا کنون با بریز و بپاش های عظیم حاصل از فروش نفت می شد این حد از غارت اموال مردم را ماست مالی کرد، حالا دیگر نمی شود، مسئول کیست؟
۴٨۶۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۱
|
از : خواننده ی غیرمتحیر
عنوان : مرعوب نشوید
این دسته از ایرانیانی که دائما کشورهای خارجی را به جنگ علیه ایران و تحریم کشور ما دعوت می کنند، بیشترشان هواداران چند گروه معینی هستند که اکثرا هم در خارج از کشور زندگی می کنند و پیه این تحریم ها اصلا به تنشان هم نمی خورد که ذره ای نگران باشند. حکومت اسلامی بد است و این را ما هم می دانیم اما دلیل نمی شود که دست به دست این حکومت بدهیم و وضع مردم را هر روز بدتر کنیم و نتیجه اش بشود همین خبری که در سایت زده اید که کودکان خیابان هر روز دارند افزایش پیدا می کنند. این موضوع ربطی به چپ و راست ندارد که عده ای به هر بهانه بخواهند کینه ی خود علیه چپ ها را به ما نشان بدهند. هر کس دلش برای این مردم می سوزد نمی تواند شاهد گرسنگی آن ها باشد.
بعید است کارگران و زحمتکشان و بیشتر مردم دست به دهان ایران که صبح تا شب نگران گرانی ها و تورم و سفره ی خالی خود هستند، اصلا حرف های کسانی را که دنیا را به خالی کردن بیشتر سفره ی آن ها (در مسابقه با حکومت اسلامی) دعوت می کنند بفهمند و با آن سر آشتی داشته باشند.
۴٨۶۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۱
|
از : هومن دبیری
عنوان : اهداف تحریم های اقتصادی علیه ایران چیست ؟
با تشکر از اخبار روز و این یادداشت بموقع : «تحریم های هوشمند» افسانه بود!
دوستان عزیز، کمتر از یکسال پیش ، در ۱۴ نوامبر ۲۰۱۱ ، مطلبی در ایران امروز ، بقلم دکتر علمداری درج گردید. عنوان آن این بود : «حمله نظامی اسرائیل و حمایت بشر دوستانه ربطی بهم ندارد» .
این نوشته، واکنش های زیادی نسبت به آن تفکر ، در داخل و خارج از کشور ایجاد نمود . از جمله ، دکتر فریبرز رئیس دانا با مقاله ی «آتش افروزی بشردوستانه » نوشته ی فوق را به نقد کشید. ( آرشیو اخبار روز)
دکتر علمداری مجبور شد در باره ی جنجالی که خود به پا کرده بود با نوشته ای دیگری، با عنوان «توضیحی کوتاه » که باز در همین اخبار روز درج گردید
در باره ی منظور خود مجدا بحث نماید.
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۴۲۹۷۳
در این نوشته آقای علمداری ، شما می توانید آدرس تمام نظرات مخالف موضع ایشان در سال گذشته را نیز در دسترس داشته باشید. اگر تا بحال مطالعه نکردید به آنها مراجعه کنید.
دغدغه ی تمام نیروهای سیاسی و اجتماعی از این مقدمه چینی های «بشر دوستانه » بعداز «بهار عربی» در اشکال مختلف؛ زمینه چینی برای رسیدن به اهداف مهمی ست که قدرت های جهانی دنبال کرده و می کنند.
فراموش نکنیم که در سال ۵۶ و با وجود قطب بندی های جهانی ، تمام نیروهای سیاسی ایران ظاهرا با غرب حول دفاع از حقوق بشر برای تغییر رژیم پادشاهی همسو شده بودند. ولی در اصل منافع مختلفی را دنبال می کردند. تصادفی نبود که دیکتاتوری اسلامی در ایران با جنگ ۸ ساله تقویت شد و حقوق بشر مجددا فراموش گردید ! غرب در تمام این سالهای با در گیری «جنگ های بشردوستانه » و «دموکراتیزاسیون» در منطقه ، حکومت مذهبی در ایران و ترکیه را هار تر نموده ست تا بحث های «اتمی » ادامه یابد. امروز اکثریت مردم ایران و ترکیه این موضوع را با پوست و استخوان خود حس می کنند. پس چنین اعتراضی علیه امپریالیسم جهانخوار ، نه بمعنی تبرئه حکومت دیکتاتوری پهلوی ، صدام ، قذافی، اسد و نطائر آنها ست و نه به معنی حمایت از حکومت جنایتکار جمهوری اسلامی می باشد. دیکتاتور ها را آورده و می برند مردم باید تماشاچی باشند !
وقایع عراق ،افغانستان ، لیبی ، سوریه و دخالت های بلند پروازانه ی ترکیه ، عربستان و اسرائیل تردیدی باقی نمی گذارد که منطقه به سوی بحران دهشتناکی میرود که اصلا با بحران ۵۷ ایران قابل مقایسه نیست. تا امروز منافع مردم افغانستان ، عراق ، مصر ، لیبی هم تامین نشده ست و خرابکاریها هنوز ادامه دارد. آنهائیکه منافع عالیه خود را در تسلط بر منطقه می بینند با وقاحت به تجاوزهای خود ادامه میدهند
فقط آنهائیکه منافع خود را در این بحران ها جستجو می کنند از سیاست های ضد مردمی و تجاوزکارانه ی امپریالیسم حمایت می کنند . کیست که نداند منافع رهبران حکومت اسلامی نیز همیشه با این بحران ها - مانند جنگ خانمانسوز ۸ساله - گره خورده ست و امروز نیز با تمام استراتژی های بحران ساز غرب و اسرائیل هماهنگ ست. مگر ۴۴۴ روز گروگانها را نگاه نداشتندو با ریگان ساخت و پاخت نکردند تا رئیس جمهور شود ؟
رهائی ایران و نجات مردم، اعتراض و مقاومت در برابر هرنوع سیاست و تجاوز «بشردوستانه » می باشد. مردم ایران در یک فضای نسبتا متعادل می توانند با دست خود به قدرت بسرند. مگر اثبات شود که گذار مسالمت آمیز ناممکن ست .
طنز تاریخ ست که: نئو لیبرالیزم تاکتیک نظامی را بر مبارزه ی مسالمت آمیز و مذاکره ترجیح میدهد و همه جا « آتش بازی» می کند. قرابتی عجیب با سلاطین و امپراطوری ها دارند. می گویند: حکومت اسلامی ترکیه میخواهد امپراتوری عثمانی دوباره احیاء کند.
سئوال اینها ست که:
- اهداف تحریم های اقتصادی علیه ایران چیست ؟
- آیا غرب ، ناتو و شرکاء منتظر می ماند تا حکومت جانی جمهوری اسلامی با این تحریم ها متلاشی شود و مردم سالاری در ایران پا بگیرد؟
- از درون بحران اقتصادی و نظامی دست پخت غرب ، ناتو ، اسرائیل و حکومت اسلامی کدام یا کدامین نیروهای ایرانی برهبری خواهند رسید؟
کسانی که «نذر» کرده اند هر چه میخواهند نثار چپ ها کنند تلاش کنند با بحث متین و متمدنانه استدلال فرمایند.
امیدوارم در همایش اتحاد جمهوریخواهان به این مهّم توجه شود.
۴٨۶۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۱
|
از : بهمن آزاد
عنوان : بالاخره اقتصاد توحیدی است یا مال خر است؟ http://realstory.persianblog.ir/post/۱۴۶
آشفتگی اوضاع اقتصادی این روزهای کشورمان و به طور خاص وضعیت نابسامان ارز و سکه، یا راحت تر بگویم سوءمدیریتهای رئوس امور، موجب انتشار روز افزون مطالبی است که مطلع، مقدمه، تیتر یا ترجیع بند همه اشان نقل قولی از امام خمینی (ره) است : "اقتصاد مال خر است" یا "اقتصاد برای خر است".
عمده این نوشته ها، ساختار نسبتا یکسانی دارد. در بیشتر این شطحیات، نویسنده ادعا می کند که حضرت امام اطلاع کمی از اقتصاد و سایر دانشهای نوین داشته است و تبلور این بی اطلاعی را می توان در همین جمله "اقتصاد برای خر است" دید! بعد هم با کمی آسمان و ریسمان بافی قلم مقصود را به اینجا هدایت می کنند که: وضعیت این روزهای کشور، نتیجه طبیعی این دیدگاه است که اقتصاد برای خر است".
حضرات روشنفکر خارج نشین نیز سنگ تمام گذاشته اند و از ساخت تیترهای داغ (شما بخوانید خنک و بیمزه) کم نگذاشته اند:
- خمینی: اقتصاد مال خر است، اقتصاد می خواهیم چه کنیم؟ (سایت بالاترین)
- بالاخره اقتصاد توحیدی است یا مال خر است؟
- اقتصاد خرکی
- "اقتصاد مال خر است. مردم ما برای اسلام انقلاب کرده اند نه خربزه"
- "اقتصاد مال خر است و در اسلام اقتصاد یعنی خربزه"
- "اقتصاد برای خر است، ما دانشگاه میخواهیم چه کنیم؟"
.................
خیلی ها برای این جمله امام منبع هم ذکر کرده اند: "سخنان امام در دیدار با کارکنان رادیو و تلویزیون- ۱۷ شهریور ۵۸ " بعضی ها هم تاریخ را میلادی کرده اند که دیگر مو لای درزش نرود : "۲۴ اوت ۱۹۷۹"
خلاصه که این جمله و منبعش اینقدر در این سالهای بعد از ۱۳۸۴ و به خصوص در این ۳-۴ ماه اخیر تکرار شده است که خیلی ها مطمئن شده اند که این جمله از مرحوم امام (ره) است.
ناگفته نماند که بسیاری از اهالی فضای مجازی هم باور این جمله برایشان سخت بوده است و موتور جستجویی مثل Google، مملو از جستجوی چنین عباراتی است: "منبع اقتصاد مال خر است"، "امام واقعا اقتصاد خر" ، "صحیفه نور اقتصاد مال خر است"، "دانلود سخنرانی امام اقتصاد خر" و ...
آیا به راستی امام گفته است اقتصاد مال خر است؟!
نه! به همین سادگی!
۴٨۶۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۱
|
از : علی سنتوری
عنوان : ترس و یاس
مردم ایران به غیر از یک اقلیت کوچک مردمی ترسو و فردگرا می باشند که هر بلایی هم سرشون بیاد باز دست به کاری نخواهند زد. ایرانیان با شهامت که اقلیت کوچکی هستند در معرکه انتخابات رژیم توسط اراذل و اوباش پاسدار و بیسجی کشته شدند و اکثریت ایرانیان ککشون هم نگزید. تحریم که چیزی نیست اگر بمب هم شرشون بریزند باز مانند گوسفند های ترسو کاری نخواهند کرد. آمریکایی ها خوب می دانند که چکار کنند که دمار اقتصاد ایران و رژیم را در بیارند. یا باید جنگ راه می انداختند مثل عراق و یا باید اقتصاد ایران را فلج می کردند که کردند. از قدیم در ایران می گفتند که خلایق هر چه لایق!
احزاب و سازمانهای سیاسی خودی و ناخودی رژیم هم که همیشه نشان داده اند که بی خاصیت هستند و در نهایت از رژیم به یک شکلی دفاع کرده اند.
بدبخت مردمی که اراده نداشته باشد. بیخود نبوده است که از مقدونی تا عرب و مغول دمار ایرانیان را در آوردند و فقط آنها صدها سال تونستند که آه و ناله کنند. باز هم فقط ناله خواهند کرد. مردمی که غرور بیخود زیاد دارن اما یک ذره شهامت ندارند. جنگ ایران و عراق بیشتر از ۸ سال طول کشید و آمریکایی ها ظرف یک هفته تا بغداد رفتند. ایرانیان یک هفته هم دوام نمی آورند چون مانند بوقلمون رنگ عوض خواهند کرد و همین آخوندهای هفت خط خودشان را از آمریکایی ها هم آمریکای تر نشان خواهند داد. پاسدارهای ترسو هم که فوری دنبال سوراخ موش خواهند گشت. یادتان نرود که خلایق هر چه لایق!
۴٨۶۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۱
|
از : سروش عبدی
عنوان : آلترناتیو
من نمیدانم از ما بهتران چه خوابهای تازه ای برای ما ایرانیان دیده اند و این بار گردهمایی اشان در کدام گوادالوپ برگزارمی شود. ولی می بینیم که شورای ملی شاهنشاهی با سرعت شماره ی امضاهایش را افزایش می دهد و سازمان مجاهدین هم بعداز نمایش پاریس، از فهرست نهادهای تروریستی خارج شد. گویا اگر این بحران اقتصادی منجر به سقوط رژیم شود زیاد هم جای نگرانی نیست، جانشین ها دارند تعیین می شوند.
۴٨۶۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۱
|
از : بهمن رستگار
عنوان : "چپ بین الملل"
"تحریم" نادرست است. «حملهء نظامی" هم از آن نادرست تر.
درست، قبول و تن دادن به فرومایگی ِ ۳۳ سالهء گذشته است.
چنین است رهنمود ِ "چپ ِ بین الملل" به مردم ِ ایران.
هیچگاه، همخوانی و همنوائی ِ "اسلام" و "چپ" تا بدین پایه در برابر ِ چشم ِ بشریت قرار نگرفته بود. آیا نباید سپاسگزار ِ انقلاب اسلامی بود که دستکم این "اینهمانی"
را در برابر ِ دیدگان ِ همگان قرار داد؟
۴٨۶۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۱
|
از : مسعود راد
عنوان : به عنوان اپوزیسیون چپ نمی توانید نقش بهتری غیر از شعار دادن برای خود قائل شوید؟
مقایسه وضعیت جمهوری اسلامی با دیکتاتوری دوران صدام حسین درست نیست. صدام اگرچه مستبد الرای بود، اما وطن دوست بود و به منافع ملی عراق از دید خودش اهمیت میداد. سردمداران جمهوری اسلامی مشتی دزدند که به کاروان زده اند و علق ملی ندارند. پس مقایسه بین این دو و نتیجه گیری از آن ره به خطا می برد.
اگر حکومت اسلامی را با ارتش نازی مقایسه می کردید که مثلا لهستان را اشغال کرده شباهت بیشتر بود. اما در آن صورت تحریم نکردن ارتش نازی به نام رفاه مردم لهستان بحث پوچی نبود؟
حکومت امریکا و بخصوص شخص اباما تمام تلاش خود را کرده اند که از درگیری نظامی با جمهوری اسلامی بپرهیزند. طبعا همه دلائلشان لزوما انسانی و برای رفاه حال اهالی محترم ایران نیست. اما فشار تحریمها دزدان ثروت ملی را به هراس انداخته که به موعد فرار نزدیکتر شده اند.
یعنی اگرچه تحریمها فشار اقتصادی فراوانی به مردم عادی در ایران وارد میکند، اما فشار مضاعف بر روی عوامل رژیم است که درگیری و مبارزه با هم برای سهم گیری بیشترشان را بخوبی می بینید. از کجا که یک دلیل بالا رفتن ناگهانی نرخ ارز خود همین دزدها نباشند که دارند ثروت ریالی شان را برای فرار تبدیل به ارز میکنند؟
حالا در این شرایط توصیه میکنید که امریکا تحریمها را از روی رژیم بردارد تا مردم بتوانند به کسب و کار روزانه خود برسند؟ و دزدان هم همینطور؟
واقعا به عنوان اپوزیسیون چپ نمی توانید نقش بهتری غیر از بدگویی و شعار دادن به عهده بگیرید؟ حتما انتظار هم دارید در فردایی که اقتصاد رژیم مضمحل شود و مردم با برگزاری اعتصابات نظام را سرنگون کنند، زمام امور را هم به دست شما بسپارند.
۴٨۶۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۱
|
از : خودتی
عنوان : ما که ... نیستیم (منظورم از ... چیز بدی نیست!)
کسی که «موافق تحریم» امضا کرده است دروغ می گوید و هوادار رضا پهلوی نیست. خواسته است زرنگی کند و رد گم کند!
مشکلش جای دیگر است و از جای دیگری گسیل شده است.
خواستم این را بنویسم تا فکر نکنند خیلی زرنگ هستند!
۴٨۶۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۱
|
از : موافق تحریم
عنوان : پاسخی کوتاه به همایون
همایون در کامنت خود می نویسد: "اساس سیاست چپ انسان است. چپ نمی تواند به دلیل تنفر خود از حکومت اسلامی و مبارزه برای سرنگونی این حکومت، در ویرانی کشور و نابودی مردم و طبقه ی کارگر شادی کند و پای بکوبد."
تا حدودی درسته اما این نشون میده که چپ سیاستهایش نه مبنای تحلیلیف عینی و پراگماتیستی بلکه احساسی و عاطفی نه عقلی و منطقی هستند. بی جهت نیست که چپ مرغ عزا و عرئسی میشه و مردم در نهایت به اونا رای نمیدن.
و باز بی جهت نیست که چپ ما یک سیاستمدار درست حسابی تحویل جامعه نداده. (البته اگه برای رد این گفته غیر چپها را به چپ نسبت ندهید.)
و عحب نیست که با اینهمه نکبت و فلاکت حاصله از جمهوری اسلامی هنوز که هنوز چپ ما نه حکومت سکولار پهلوی بد میگه اما بدنبال اتحاد با نیروهای اصلاح طلبی است که هنوز خمینی را رهبر خودشون می دونن.
۴٨۶۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣۹۱
|
از : همایون
عنوان : وقتی مردمی خوار می شوند...
جمهوری اسلامی چنان بلایی بر سر مردم ما آورده است که بسیاری از اصولی که سال ها مبنای هر سیاست ملی و دموکراتیکی بود عملا وارونه شده است و بخشی از مردم چنان درمانده شده اند که خود را فراموش کرده و رهایی خود را در دست بیگانگانی می بینند که نمونه های وظیفه ی رهایی بخش خود را در عراق و افغانستان و لیبی انجام داده اند و حالا در تدارک آن در سوریه و بعدتر در ایران هستند.
اساس سیاست چپ انسان است. چپ نمی تواند به دلیل تنفر خود از حکومت اسلامی و مبارزه برای سرنگونی این حکومت، در ویرانی کشور و نابودی مردم و طبقه ی کارگر شادی کند و پای بکوبد. استناد این یادداشت ظاهرا سخنان سخنگوی وزیر امور خارجه ی آمریکاست که دارد به صدای بلند فریاد می زند داریم اقتصاد ایران را داغان می کنیم و خوشحالیم که داریم آن را داغان می کنیم و بیشتر هم آن را داغان خواهیم کرد. اما گوش بعضی ها نمی شنود. زیرا نمی خواهند بشنوند. انگار هیچ کس را توی ایران ندارند که گرفتار نان شب بماند...
حکومت ایران و دولت های غربی متاسفانه شده اند دو تیغه ی گازانبری که دارند بر سر رقابت هایی که بیشتر آن هیچ ارتباطی هم با منافع واقعی مردم ایران ندارد، این مردم را له می کنند...
ما تا اعتماد به نفس خود را باز نیابیم و نفهمیم که رسالت رهایی کشورمان به دست خودمان است شایسته ی همین حکومت و همین رفتاری که در سطح ایران و جهان با ما می شود، باقی خواهیم ماند.
۴٨۶۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣۹۱
|
از : خواننده
عنوان : بعضی یادداشت های سیاسی شما «بعضی» ها را ناراحت می کند
یادداشت سیاسی خوبی نوشته اید که موجوداتی را که مرتبا دنیا را به تحریم مردم ایران دعوت می کنند و در خدمت کثیف ترین جناح های امپریالیسم و دولت اسراییل قرار گرفته اند «ناراحت» می کند. می آیند و می کوشند تا جنایتی را که در حق مردم ایران روا شده است به طور مستقیم یا غیر مستقیم توجیه کنند. همانطور که حمله نظامی به ایران را و همانطور که تبدیل شدن خود به آستانبوسان امپریالیسم و اسراییل را.
می خواهند به یک طرف خارجی که سایت های اپوزیسیون را مانیتور می کند بگویند که اینطور نیست که اینجا نوشته شده است، بلکه اینطور است که ما می گوییم، و مردم هم مثل ما فکر می کنند!
و به طرف دیگر خارجی بگویند که ما در انجام وظیفه خود به عنوان سربازان ارتش سایبری شما کوتاهی نمی کنیم. سهم ما را بیشتر بدهید! تواب شدن ما را قبول کنید! بپذیرید که ما خدمتگزاران خوب و صادق شما هستیم!
وقتی علیه جنگ می نویسید هم همینطور است. وقتی به تهدیدات دولت اسراییل اعتراض می کنید هم همینطور است.
چه افتخاری است تبدیل شدن به دشمن مردم؟ چه افتخاری است تن به چنین ذلت و زبونی و خواری در برابر «کارفرما» ی خارجی برای کسب نظر عنایت او دادن؟
تا کجا؟ سقوط تا کجا؟
۴٨۶۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣۹۱
|
از : ناظری متحیر
عنوان : با این اپوزیسیون، این نظام سال ها مستقر خواهد بود!
از قرار فقط حکومت و نظام نیستند که همه ی مشکلات اقتصادی و غارت ها و چپاول های حکومتی را به گردن تحریم های خارجی انداخته و از خود سلب مسئولیت می کنند، رفقای چپ ما هم در این ورطه در گیر هستند. و تا وفتی که چنین اپوزیسیونی هست، حکومت چرا باید غم سیاست های کشور بر باد ده خود را به خورد.
اپوزیسیونی که در چنین گردابی از درمانده گی ها، که همه نیز خود ساخته نظام است، به جای فریاد اعتراض به نظام، آدرس وزرا و دولت مردان و زنان خارجی را می دهد، بیشتر از آن مسئولیت آنان را در فقر وفلاکت مردمان ما اگراندیسمان می کند، بره تو دلی حکومت است، نه مدعی تغییر.
در کشور نفت و گاز خیز تا وقتی که دلار ۷ تومانی به هزار تومان رسید، حرجی نبود. اما اینک که تحریم ها که در مقادله ائی مستفیم با یکه تازی های نظام برقرار کردیده است، مادر همه مشکلات شده اند و " هوشمندی شان افسانه"!
شگفت نیست که با وجود چنین اپوزیسیونی، این نظام سال ها مستقر باشد!
۴٨۵۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣۹۱
|
از : نازلی
عنوان : فرعی و اصلی
دوست عزیز، اینجا فرهخته به معنای " آموخته و خردمند" به کار گرفته شده، با شما کاملن موافقم که رژیم جمهوری اسلامی ریشهی اصلی تمام بدبختیهای کشور و مردم ماست، و تا اینکه خاءن وطنی (سردمداران رژیم) وجود نداشته باشد، هیچ نیروی خارجی نمیتواند بر مردم ما اینهمه فشار بگذارد. رژیم جمهوری اسلامی مدام آنچنان جهانیان را بر علیه کشور ما تحریک میکند که من گاهی فکر میکنم این رءیس چمهور و اطرافیانش (با ملا یان حاکم) جاسوس اسراییل هستند که اینچنین موذیانه جاده را برای حملات سیاسی و نظامی آماده میکنند (البته اکثرن برای مردم فریبی و منحرف کردن توجه مردم از جنایاتشان). مردم ما سنگ زیر آسیاب شده اند، از داخل بر سرش میکوبند، اعدامش میکنند (و یک میلیون سرکوب دیگر) و به خارج برای بلوفها و عربده کشیهای رژیم حساب باید پس میدهند . اینجا حرف بر سر تحریم هوشمندانه بود و من دشمنان خارجی را مطرح کردم، نه همهی جوانب و مشکلات را. چه فرق میکند اگر اسم من حسن هست یا نازلی یا یک اسم بی معنی دیگر. شاد باشید.
۴٨۵۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣۹۱
|
از : موافق تحریم
عنوان : تحریم باید ادامه یابد
فکر می کنید اگه تحریمها نبودند وضع مردم بهتر بود؟
مطمئن باشید که مردم هوشمندتر از اینند که شما فکر می کنید.
مردم این آخوندها و شیادی ها و دروغهای آنها را فهمیده و دیگر گول تبلیغات آنها که گویا اقتصاد آشفته و گرسنگی نتیجخه تحریم است را نخواهند پذیرفت و اکثر مردم حتی آن گرسنگان تقصیر را بگردن حکومت انداخته اند.
باید آنقدر بر گلوی جمهوری اسلامی فشار داد تا سقط شود.
۴٨۵۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣۹۱
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : بعضی ما بدی بزرگی داریم، یا پشت نامی مستعار مخفی شده به هم متلک می پرانیم و یا موضوعی را به جای نگاهی همه جانبه در یک سمت مطلق می کنیم.
بی هیچ تردیدی تحریم ها در گرانی ارز های خارجی تأثیر داشته، که عمده ی فشار خرد کننده اش نیز روی شانه ی کارگران، زحمتکشان و طبقه ی متوسط بوده.
اما این جهش بی سابقه در عین حال هم بر می گردد به مدیریت ناسالم و آلوده به فساد در داخل سیستم کشور. این دو در واقع یکدیگر را تکمیل می کنند. ولی بخش بزرگی از جهش غیر عادی اخیر به نظر من در درجه ی اول بر می گردد به نوع مدیریت و فساد درون سیستم در خود ایران. حتماً به یاد دارید که همین چندی پیش بازی بحث یک نرخه و دو نرخه و سه نرخه داغ در جریان بود. خیلی از کارشناسان اقتصادی عقیده داشتند که این بازی نتیجه ای خطرناک خواهد داشت. در واقع لاشخور های منتظر داخلی شرایط لحظه را برای تصاعدی بالا بردن میلیارد های باد آورده ی خود، مناسب ترین تشخیص دادند و زدند به خال و "موفق" شدند. موفقیتی سیاه که در تاریخ ایران مهر اش بر پیشانی شان خواهد نشست ماندگار.
علت دیگر، تضاد در تصمیم گیری ها است در داخل بخاطر حضور آشکار و نهان مدیران نالایق و یا فاسد و ضد مردمی.
برای اینکه کامنت طولانی نگردد به یک مثال بسنده می کنم. از این دست می توان ده ها فاکت آورد.
سعید مرتضوی در زندان غیر قانونی کهریزک آدم کشته و به عنوان قاتل پرونده دارد. بجای او دو نفر آدم مأمور و معذور - عامل - را به اعدام محکوم کرده اند. خانواده ی شهدا که هوشیار اند و بیدار، آنان را بخشیده اند، و می گویند: باید آمران هم محاکمه گردند. ولی هیچ قدرتی تا این لحظه حتی نتوانسته سعید مرتضوی را از ریاست بر کنار کند تا چه برسد به محاکمه. تازه اخیراً خودش شاکی شده است برای دیگران. و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. یعنی از این دست، در درون سیستم بسیار است. اگر ما این ها را نبینیم، بی هیچ تردیدی خود را و مردم را گول زده ایم.
نتیجه: تحلیل آمریکایی در مورد تأثیر گذاری تحریم ها بیشک درست است، ولی همه ی موضوع آن نیست. به عبارتی دیگر درون و بیرون دست در دست کمر مردم رنجدیده و جنگ دیده ی ایران را شکسته است، یا خم کرده برای شکستن نهایی.
تحریم ها قبل از اینکه بر رژیم فشار وارد آورد کمر توده ی بی چیز را دارد می شکند.
سخن گزارش گونه و تکان دهنده ای که در همین پایگاه از آرش آ، از تهران منتشر شده را بخوانید تا وقتی تحلیل می کنید، با چشم دوختن بر واقعیات تلخ باشد، نه چشم بستن و دلبخواهی حرف زدن.
در ضمن دوستی که به نام نازلی امضا کرده نوشته که بگذارید فرهیختگان نظر بدهند. باید خدمت ایشان عرض کنم که بهتر است در بکار گیری واژه ها دقت بیشتری بنمایند. کلمات معنی مشخص دارند. واژه ی پهلوی فرهیخته یعنی آدم با ادب، یعنی تربیت شده و بسیار محترم. و آن از بُندار - مصدر - فرهختن یا فرهیختن مشتق شده است. یعنی تربیت کردن. فرهیخته یعنی تربیت شده. و این واژه یعنی فرهیخته را برای انسان های بسیار با فرهنگ، با ادب و دارای نزاکت بالا بکار می برند.
ای کاش ایشان می نوشت بگذار متخصصین و کار دانان نظر بدهند.
البته من خود را متخصص نمی دانم و فقط به عنوان یک انسان دلسوز میهن غارت شده نظر می دهم. توده ی دلسوز هم می تواند در پیچ های تاریخ وارد گود شده و صادقانه نظر دهد، و این باید باشد و درست است.
با پوزش از آن دوست بخاطر این توضیح.
چون بار ها دیده ام که این واژه ی زیبا و کهن ایرانی را بیجا بکار می برند، این بود که بناچار توضیح دادم. وگرنه من شاگردی خرد بیش نیستم در خطه دانش و آگاهی.
۴٨۵۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣۹۱
|
از : نازلی
عنوان : اندیشمندان ایرانی
درود دوست عزیز، وقتی بعد از فاجعه ی مردم عراق (حداقلش هزارها کودک عراقی در نبود دارو . . )، پاره ای از به اصطلاح اندیشمندان ایرانی تور(حداقل در امریکا) می گذاشتند و به عنوان کار دان سیاسی و "دلسوز مردم" برای مردم ایران نسخه می نوشتند که تحریم هوشمندانه راه رهایی مردم ایران است، آدم شک می کرد که این اندیشه از کجا آب می خورد، و صد البته به بهانهی مبارزه با رژیم (اگر مخالت کنی، از رژیم دفاع میکنی)، گروهی هم نادانسته.
ایکاش به این میاندیشیدند که بجای پیغمبر درست کردن از کوروش و شاه شاهان و . . کمی غرور ملی داشته باشند و در گدایی از دشمنان مردم ایران (آنها که مشقت مردم ایران را با شادی جواب دادن روشهای زیرکانهی خود ارزیابی میکنند) اینچنین بر علیه مردم کشوشان نسخه نمینوشتند. ایکاش قبل از اینکه اتفاق بیفتد، درس بگیرنند که سرنگونی این رژیم با حمله ی نظامی اسراییل و امریکا ، حداکثر مثل عراق میشود با بیشتر از صدهزار کشته و یک کشور ویران، یا بهتر است کسی که جهان و هویت دشمنان ملت خود را نشناخته، نظریه ندهد و بگذارد دیگران، دلسوزان واقعی و اندیشمندان فرهیخته ، به میدان بیایند. رژیم باید به دست خود مردم ایران بدون دخالت دشمنان ایران سرنگون شود. دشواری یا بهبود نهایی زندگی ملت ایران تنها معیار صادقانهی هر مبارزه ای است و بس. درود بر شما که با قلم تباهی درد را . .
۴٨۵٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣۹۱
|
از : زانیار
عنوان : هوشمندی روشنفکر چپی افسانه بود
از هر کس تو ایران بپرسید فقط و فقط رژیم رو مقصر می داند. این "روشنفکر"های عمدتا چپی خارج نشین هستند که هم صدا با لابی رژیم توی غرب سعی می کنند تقصیر رو به مساوات بین رژیم و امریکا قسمت کنند.
۴٨۵٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣۹۱
|