بازاری ها به چه کسی می گویند ما همه با هم هستیم؟!
محمد غزنویان
•
کسانی که دهها هزار امضای کارگر ایرانی را دو دستی تقدیم به اصطلاح مسئولان بی مسئولیت کرده اند، باید حواسشان باشد که این امضاها مانند سفته در اختیار تحکیم موقعیت بازار قرار نگیرد. بازار باید دست کم در این مقطع به این آگاهی برسد، که حیات بعضا انگل وارش، در گرو کار کارگری است، که در بازار مکاره آنان به هیچ معامله می شود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۲ مهر ۱٣۹۱ -
٣ اکتبر ۲۰۱۲
در خبرها آمده که بازار تهران به حالت تعطیل درآمده و بازاریها ضمن تجمع در برخی خیابانهای مجاور، شعار می دهند:
" نترسید نترسید، ما همه با هم هستیم".
بازاری ها، چه کسانی را مورد خطاب قرار می دهند. آیا آنها، هم صنفان و هم طبقه ای های خود را مورد خطاب قرار می دهند؟ یا نه! آنها در موقعیتی قرار گرفته اند که مردم را نیز به همراهی خود فرا می خوانند؟
به یاد بیاوریم که همین بازار در سال ٨۷ نیز تحرک مشابهی را از خود بروز داد. اگر چه دامنه آن حرکت تا این پایه گسترده نبود اما باید توجه داشت که اساسا، علت نیز در ابعاد کوچکتری خودنمایی می کرد. در آن سال مسئله بر سر افزایش نرخ مالیات بر ارزش افزوده بود. ابتدا صنف طلا فروشها و بعد اصناف دیگری نیز به جمع معترضین به این تصمیم دولت پیوستند. در همان زمان هم شخصا شاهد حضور گسترده نیروهای ضد شورش، ماشین های آتش نشانی و لباس شخصی ها بودم.
در نهایت و با تشکیل اتاق فکر مشترکی از نمایندگان بازار و دولت مسئله با سلام و صلوات سرانجام گرفت و نه در آتش خشم بازاریان که در هاله ای از دود اسفند درب حجره ها به روی مشتریان گشوده شد.
بازار دارای مجموعه ای گسترده از منابع و امکانات سیاسی و لابی های قدرت درون حاکمیت است که می تواند آن را به وزنه ای تاثیر گذار در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران تبدیل کند. اما بازار بنا بر خصلت عافیت اندیش خود در همان عملیات چرتکه انداختن حاجی بازاری های فیلمهای فارسی نمادین شده است. بازار حائز مولفه هایی است که آن را بمثابه طبقه ای برای خود متشکل کرده و قدرت چانه زنی اعضای آن را بالا برده است.
وقتی کارخانه ها به آستانه رکود رسیده اند و بخش بزرگی از آنها نیز در کام تعطیلی دائمی فرو رفته اند و در همان حال بازار نیز اعتراضات خود را به گوش می رساند یعنی کمترین تردیدی نباید به خود راه داد که مجموعه اقتصاد ایران در حال فروپاشی است. پر اهمیت ترین بخش این مجموعه دهها هزار کارگری هستند که حتی حاضر شده اند تا اعتراض خود را با امضا و نام و نشان به گوش همه برسانند.
آیا بازاری ها خطاب به این بخش از جامعه هم می گویند که با هم هستیم؟ آیا اصلا می توانیم به چنین اتحادی اگر چه به طور تاکتیکی قائل باشیم؟ آیا کارگرانی که مقدم بر بازار علنا اعلام کرده بودند قدرت خرید اقلام اولیه معیشت را نیز از بازار ندارند، باید از عمل بازار حمایت کنند؟ من که فکر نمی کنم اینطور باشد!
بازار ناگزیر است تا به شعور طبقه کارگر ایران احترام بگذارد. ما نباید کمترین تردیدی به خود راه بدهیم که بازار و کارگر ماهیتا با هم نبوده و نمی توانند باشد.
چرا کسی از بازاریان سوال نمی کند تا کجا با هم هستیم؟ تا جایی که شما به مطالباتان برسید؟ این ما به شدت شکننده است و از اساس باید در طرح هستی احتماعی آن تردید کرد. بازار با کسی نیست. بازار به واسطه قدرت تشکیلاتی ای که دارد می خواهد همه با او باشند.
اذعان به چنین با هم بودنی تنها زمانی حائز معناست که طبقه کارگری مشتکل وجود داشته باشد که در نهایت به سیاهی لشگر خیابانی حاجی ها و کربلایی ها تبدیل نشود. اگر بازار بعد از روزها چرتکه انداختن و حساب ضرر و زیان کردن، پای به خیابان می گذارد اما کارگر روی جان و هستی اش معامله می کند. هستی او چیزی نیست که با دامن زدن به شعارهای نخ نما شده ما همه با هم هستیم، قمار شود.
کسانی که دهها هزار امضای کارگر ایرانی را دو دستی تقدیم به اصطلاح مسئولان بی مسئولیت کرده اند، باید حواسشان باشد که این امضاها مانند سفته در اختیار تحکیم موقعیت بازار قرار نگیرد. بازار باید دست کم در این مقطع به این آگاهی برسد، که حیات بعضا انگل وارش، در گرو کار کارگری است، که در بازار مکاره آنان به هیچ معامله می شود.
|