فدائیان خلق (اکثریت): در سوگ رفیق اسدالله سپهری
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۲ مهر ۱٣۹۱ -
٣ اکتبر ۲۰۱۲
در سوگ رفیق اسدالله سپهری
"جیران" مغان، با گریزی نابهنگام، بسیاری را داغدار کرد
خبر رسید که کوشنده پر تلاش راه آزادی و عدالت اجتماعی، فدایی پاکباخته- رفیق اسدالله سپهری، روز چهارم مهر ماه در یکی از بیمارستان های تهران در گذشت. همگان او را به نام اسد می شناختند، اگرچه در بین رفقایش – همه ما- با نام زیبا و بس پر معنی "جیران" شهره بود. اسد به سال ١٣٣٠ در پارس آباد آذربایجان چشم به دنیا گشود و سال های نو جوانی و جوانی خود را در دشت های فراگستر مغان گذراند. در اوج شور جوانی، علیه ستم اجتماعی شورید و با گرویدن به اندیشه و اقدام سوسیالیستی، به عنوان هوادار سازمان چریک های فدایی خلق به مبارزه علیه رژیم دیکتاتوری شاه برخاست.
"جیران" پس از پیروزی انقلاب به عضویت سازمان محبوب خود درآمد و بخاطر حضور کارشناسانه اش در شرکت کشت و صنعت و دامپروری مغان، جزو مسئولین سازمان در این واحد تعیین شد. او در سال های اول پس از انقلاب نقش برجسته ایی در سازماندهی تشکل های کارگران و کارکنان این واحد بزرگ تولیدی ایفاء کرد و هم از اینرو در زمانی کوتاه به یکی از چهره های مورد اعتماد زحمتکشان این واحد و کل منطقه مغان بدل شد.
"جیران" از سال ٦٣تا ٦٥ در چارچوب تشکیلات مخفی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به فعالیت سازمانی خود ادامه داد و در همین دوره نیاز به فداکاری های بزرگ، ناجی جان نه چندان اندکی از رفقای هم سازمانی خود شد. او که دشت مغان و کل خط فاصل این خطه با آنسوی مرز، یعنی مغان آذربایجان شوروی را همچون کف دست خود می شناخت، همه کسانی را که می خواستند در گریز از دست گزمگان استبداد دینی، از طریق این امکان خود را به آنسوی مرز برسانند، از مرز گذر داد و ناجی آنان شد. او این مسئولیت پر خطر را بمدت سه سال و اندی با شجاعت، درایت و مهارت مثال زدنی پیش برد. این مسئولیت خطیر، "جیران" را در ارتباط مستقیم با کادرهای رهبری مقیم کشور قرار داد که آخرین آنها زنده یاد رفیق مجتبی مطلع سرابی – مسئول گروه های مرکزی آذربایجان و از مقتولین فاجعه ملی قتل عام زندانیان سیاسی در سال ١٣٦٧ بود.
با کشف تشکیلات مخفی سازمان در اکثر نقاط کشور و از جمله آذربایجان، یکی از افراد دستگیر شده سازمان که در پی مواجهه با پلیس سیاسی بلافاصله به خود فروشی رو آورد، اسد سپهری را هم مانند بسیاری دیگر از فعالین سازمان در آذربایجان فروخت و عمل کردهای وی در انتقال افراد به آنسوی مرز را لو داد. او که پیش از دستگیری اش از این ماجرا با خبر شده بود، موضوع را با مسئول خود - زنده یاد رفیق مجتبی در میان می گذارد و از او رهنمودهای لازم برای نحوه رودرروئی با پلیس می شود. مجتبی به او می گوید که اگر دستگیر شدی در بازجویی بر ترک فعالیت ها ی سیاسی و کناره گیری از تشکیلات از چند سال قبل تکیه کن و بگو که در ازاء دریافت پول بود که به افراد آشنا و غیر آشنا کمک می کردی تا از مرز مغان بگذرند. اسد دستگیر شد و در بازجویی طولانی اش که نه ماه آن در سلول انفرادی گذشت، مصممانه بر همان رهنمودی که گرفته بود ایستاد و با برخورداری از تایید همین ادعاها توسط مجتبی در باز جویی های او، از زندان طولانی مدت نجات یافت. "جیران" تا آخرین روزهای زندگی، در حلقه نزدیکانش مدام از این رهنمود نجات بخش مجتبی می گفت و از بزرگی های او.
"جیران"، پس از آزادی از زندان، به خاطر اخراج از شغل خود، کار سخت کشاورزی را پیشه کرد. او تا آخر عمر دست اندر کار زحمت و رنج، یار وفادار زحمتکشان ماند و بر عهد خود با سوسیالیسم و سازمانش استوار ایستاد. دریغا که اسد سپهری روز چهارم مهر ماه در مسافرتی که به تهران داشت، با زندگی وداع گفت و قلب پر از امید و عشق اش به زحمتکشان از حرکت باز ایستاد. روز بعد، خانواده و آشنایان بسیارش او را در زادگاهش پارسآباد مغان، به خاک سپردند.
"جیران" مغان، با آن پاهای گریز دهنده نجات بخشش، بسی زودهنگام همه ما را ترک گفت، اما او با کاشتن بذر مهر و دوستی در دل هر آنکسی که از جام پر پیمانه محبت او جرعه ایی نوشیده بود خود را جاودانه کرد دشت مغان نام او را فراموش نخواهد کرد. یاد و خاطره اش گرامی باد و تسلیت یاران به همه بازماندگان او.
دبیر خانه شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
١٢ مهرماه ١٣٩١ (٣ اکتبر ٢٠١٢)
|