چاوز هنوز یک توده گرای محبوب است


اردشیر زارعی قنواتی


• هر چند چاوز به یقین ایرادهای زیادی دارد به خصوص در برخورد با موضوع تغییرات دمکراتیک و مطالبات آزادیخواهانه مردم در بعضی کشورهای هم پیمان ونزوئلا، اما چاوز در مقایسه با رهبران مکزیک و کلمبیا که نماد تغییرات لیبرال دمکراسی در منطقه آمریکای لاتین به شمار می آیند، همواره به لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی چند سر و گردن بالاتر قرار خواهد گرفت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۹ مهر ۱٣۹۱ -  ۱۰ اکتبر ۲۰۱۲


بررسی و تحلیل "وقایع بین المللی" زمانی که از دریچه عینک ملی و اعتقادات انتزاعی، هر چند که بشردوستانه و آرمانخواهانه نیز باشد انجام می گیرد، معمولا دچار یک تناقض و پارادوکس خواهد شد که اساس تحلیل و برداشت از موضوع را تحت الشعاع قرار می دهد. به همین دلیل برای درک درست و تحلیل منطقی از رخدادهای جهانی می بایست فازغ از چنین حاشیه هایی با رجوع به واقعیت موجود و مستندات خبری بهره برد و ذات موضوع را از یک دریچه و نگاه بین المللی مدنظر قرار داد. در جهان معاصر و تاریخ تحولات اجتماعی به عکس انگاره های ایدئولوژیک و جزمی تمامی رویدادها و حوادث به طور نسبی و با صورت های زشت و زیبای خود در حال وقوع است. به همین دلیل یک تفاوت عمده بین تحلیل تحولات در حوزه ملی با بحث تحولات در حوزه بین المللی وجود دارد که در اولی مطالبات سیاسی – اجتماعی درونی و اعتقادات تحلیلگر به عنوان بازیگر حاضر در این صحنه نقش بارز و تاثیرگذاری را بازی می کند. در مقابل در حوزه بین المللی برای ارائه یک تحلیل منطقی و منصفانه بیش از رجوع به اعتقاد و احساس شخصی می بایست با استناد به وضعیت جهانی، جایگاه رخداد یا بحران بر این وضعیت و مهم تر از همه با توسل به "واقعیت موضوع" در شرایط خاص زمانی و مکانی "مورد مشخص" به اظهارنظر پرداخت. هم چنین برای یک برداشت درست از یک رخداد بین المللی باید تفاوت های ماهوی و شکلی موضوع را در مقایسه با مورد مشابه در محدوده ملی به درستی درک کرد و تنها به مقایسه ی شکلی از دو مورد کاملا متفاوت بسنده نکرد.
انتخابات ریاست جمهوری ونزوئلا در روز یکشنبه ۷ اکتبر ۲۰۱۲ در حالی برگزار شد که تحت تاثیر بعضی برداشت های ملی گمراه کننده و اهداف خاص قدرت های هژمونیک از رئیس جمهوری این کشور تصویر یک پوپولیست فریبکار در افکارعمومی جهانی ساخته و پرداخته شده بود. آنان از چاوز شخصیتی مجازی و گمراه کننده ساخته بودند که گویا در کشور خود به عنوان یک دیکتاتور مورد نفرت مردم قرار داشته و تنها با حربه تقلب و فریب بر مسند قدرت تکیه زده است. این درک و شناخت بیرونی از اوضاع ونزوئلا و شخصیت هوگو چاوز با توجه به نتایج انتخابات اخیر که به اذعان منابع مستقل و اصل خبر رسانه های بین المللی با قاطعیت بر رقیب "آلترناتیو" خود در ائتلاف اپوزیسیون پیروز شد، نشان می دهد که این سیستم معرفی چاوز از اساس اشتباه و گمراه کننده بوده است. بنا بر اعلان کمیسیون انتخابات ونزوئلا بعد از شمارش بیش از ۹۰ درصد آرای مردم این کشور هوگو چاوز با ۵۴,۴۲ درصد بر رقیب راستگرای خود "انریکه کاپریلس" که این بار حتی حمایت چپ میانه را نیز به همراه داشت با کسب ۴۴,۹۷ درصد پیروز شده است و مشارکت نیز ٨۱ درصد بوده است. اختلاف حدود ۱۰ درصدی آرای برنده با بازنده به آن میزان از اعتبار برخوردار بوده است که بلافاصله آقای کاپریلس پیام تبریک خود را به چاوز ابلاغ کرد. اینکه چاوز با اصلاح قانون اساسی در طی برگزاری یک همه پرسی دوران ریاست جمهوری را برای اشخاص حقیقی از محدودیت دو بار به مدت نامحدود تغییر داد هر چند که به نوعی با دمکراسی لیبرال نوع غربی در تناقض است اما وی هرگز دمکراسی به مفهوم عام آن را در خصوص انتخابات آزاد و حق اپوزیسیون جهت معرفی، تبلیغ و نظارت کاندیدای آنان در طول پروسه انتخابات را نقض نکرد. هم چنین بنا بر گزارش منابع مستقل قبل و بعد از انتخابات جدا از انتقاد نسبت به استفاده بیشتر از امکانات تلویزیونی و رسانه ملی در مقایسه با رقیب هیچ مورد خاص و تعیین کننده یی در تغییر نتایج رای گیری که شائبه دستکاری و تقلب را داشته باشد، در این انتخابات انجام نگرفته است. سیستم انتخاباتی ونزوئلا با توجه به الکترونیکی بودن مراحل اجرایی آن و نظارت کامل نمایندگان کاندیدای رقیب در تمامی مراحل و هم چنین حضور ناظران "یوناسور" گروهی متشکل از کشورهای آمریکای جنوبی به سرپرستی یک سیاستمدار آرژانتینی هرگونه امکان تقلب را از بین برده است.
این ایراد نیز که چاوز از ثروت ملی برای کمک به طبقات فقیر کشور به صورت مداوم استفاده کرده است با توجه به اینکه به کلی با نوع "صدقات دوران انتخاباتی" توسط پوپولیست های ریاکار شرقی متفاوت بوده و یک روند ساختاری برای کاهش شکاف طبقاتی و برقراری نسبی عدالت اجتماعی در این کشور بوده نه تنها قابل ایراد نیست که یک فضیلت نیز می باشد. در حالی که پوپولیست های ریاکار با سیاست های اقتصادی "اولتراراست" خود در طی یک پروسه چند ساله شکاف طبقاتی را افزایش داده و حتی بخش عمده یی از طبقه متوسط را هم به زیر خط فقر کشانده اند، در ونزوئلا بر اساس گزارش "کمیسیون اقتصادی آمریکای لاتین" در طی ۱۰ سال گذشته فقر ۵۰ درصد کاهش یافته است. بر طبق داده های این گزارش در سال ۱۹۹٨ که چاوز قدرت را به دست گرفت فقر ۶۰ درصد بود، در سال ۲۰۰۲ این میزان به ۴۶,۶ درصد رسید و در سال ۲۰۰٨ به مرز ۲۷,۶ درصد کاهش یافت که در تمامی منطقه منحصر به فرد است. هم اکنون در ونزوئلا بر اساس اجرای طرح "برنامه های اجتماعی" در حوزه بهداشت، آموزش و یارانه مواد غذایی دستاوردهای بزرگی کسب شده است که از جمله خدمات بهداشتی و درمان در تمامی سطوح برای مردم رایگان است، آموزش از مقطع ابتدایی تا آخرین سطوح دانشگاهی به اضافه مطالعات پس از فارغ التحصیلی نیز رایگان و در دسترس همگان است و فروشگاه های عرضه کالا در مناطق فقیرنشین با قیمت پائین در پهنه کشور گسترده می باشد. این ایراد که چاوز پول مردم ونزوئلا را برای کمک به کشورهای فقیر آمریکای لاتین هزینه می کند در حالی است که دولت واشینگتن همواره پول مالیات دهندگان آمریکایی را به متحدین خارجی خود پرداخته البته با این تفاوت که کمک های خارجی ونزوئلا انساندوستانه و در حوزه بهداشت، درمان و آموزش است و عمده کمک های آمریکا به ارتش های کشورهای هم پیمان چون اسرائیل، مصر و پاکستان داده می شود که تمامی در حوزه نظامی هزینه خواهد شد. با توجه به تمامی تجارب سیاسی موجود پوپولیست های ریاکار در یک بازه زمانی بسیار محدود می توانند بخش عمده یک ملت را به دنبال خود بکشند و با نقض اصل انتخابات آزاد تنها از پایگاه اجتماعی در بین یک اقلیت برخوردارند، در صورتی که رای اکثریتی مردم ونزوئلا به چاوز در طی یک انتخابات آزاد و بدون تقلب نشان می دهد که حاکمیت بر کشور هنوز وی یک توده گرای صادق و مردمی است که تغییرات ساختاری مهمی را در ونزوئلا رقم زده است. هر چند چاوز به یقین ایرادهای زیادی دارد به خصوص در برخورد با موضوع تغییرات دمکراتیک و مطالبات آزادیخواهانه مردم در بعضی کشورهای هم پیمان ونزوئلا، اما چاوز در مقایسه با رهبران مکزیک و کلمبیا که نماد تغییرات لیبرال دمکراسی در منطقه آمریکای لاتین به شمار می آیند، همواره به لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی چند سر و گردن بالاتر قرار خواهد گرفت.