تفاوت ساختاری دو قانون کار جدید - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
  
    از : نادر

عنوان : عادت همه گیر شده ایرانی ها
کامنتهای پایین مقاله را سعی کردم بخوانم. واقعیت آزاردهنده ای که از فرهنگ عقب مانده سیاسی در ایران و مخصوصا از سوی رژیم به همگان سرایت کرده زبان دو پهلو و ایما و اشاره به جای بیان صریح و مستقیم است. آن چه ناهید کشاورز نوشته و یکی دو جواب داده شده به آن است. به جای ذکر فلانی و بهمانی و تلویحی و در پرده گفتن چرا جرئت نمی کنید و اسم و مشخصات نمی آورید. اگر برای حرف خود ارزشی قائل هستید دست از این در پرده گویی ها بردارید چون خواننده مجبور خواهد بود وقت صرف کرده از صحبت های شما رمزگشایی کند و البته کسی چون من نه آن قدر وقت دارد و نه آن قدر اهمیت می دهد که از صحبتهای شما رمزگشایی کنند. بنابراین یکبار برای همیشه یاد بگیرید مشخص و واضح حرف بزنید.
٨٨۱۹۰ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣۹۷       

    از : بابک ساده

عنوان : آرزو دارم که چپ های ایران توضیحی در مورد انفعال خود ارائه نمایند
با عرض معذرت که این کامنت را اشتباها در زیر مقاله ی قبلی استاد«لحظه ی حال دولت» قرار دادم امیدوارم امکان داشته باشید که در این جا درج شود.

با درود به جناب دکتر قراگوزلو که مسائل روز را برایمان تحلیل می نماید و تبریک به دوستان اخبار روز که با درج مطالب سنگین و تحمل کامنت گزاری نقش مهمی در پیشرفت هنر بحث و گفتگو داشته ست.
نگارنده ی این کامنت، بعداز خواندن این مقاله ، بیش از گذشته، بر ضرورت شناخت جنبش های کارگری و عدالت خواهانه در دیگر کشورها باور کردم.
در نوشته ی قبلی آقای قراگوزلو «لحظه ی حال دولت» در کامنت دوم خود نوشتم: «....برزیل نمونه ی موفقی از گذار دیکتاتوری به دمکراسی بوده که جنبش کارگری و سوسیالیستی توانسته طی چند دوره مبارزات انتخابی به موفقیت های چشم گیری در تمام زمینه ها باشد. و خانم رئیس جمهور برزیل با سانسور رسانه ای جهان نئولیبرالیستی روبروست . ما هم نیاز به یافتن راه های عملی مبارزاتی برای ایران خود داریم . »

مطالعه ی جنبش های کارگری و عدالت خواهانه در ونزوئلا، شیلی ، نیکاراگوئه و برزیل که در این نوشته آقای قراگوزلو بیشتر به ونزوئلا پرداخته شده، نشان میدهد که چپ ها در این کشورها بیش از ۸۰ سال سابقه ی مبارزاتی دارند و مانند ما در ایران، در سخترین شرائط بارها توسط صاحبان انواع سرمایه و یا نمایندگان آنها تحت تعقیب ، شکنجه ، ترور ، اعدام قرار گرفتند و کشورهایشان جولانگاه نظامیان بوده ست و نیروهای خارجی بخصوص ایالات متحده نیز از حکمت های دست نشانده حمایت میکرده ولی از آنها از پا نشستند. با عقب نشینی تاکتیکی ، تبعید و تعدیل در برنامه دوباره به صحنه ی سیاسی آمدند. با انشعابات روبرو شدند و با ائتلافهای مختلف تلاش کردند برای منافع زحمتکشان تا آنجا که میتوانند ارتجاع را وادار به عقب نشینی کنند. اگر کامنت طولانی شد پوزش میخواهم ولی فکر کردم لازم ست. به گوشه ای از جنبش های عدالت خواهانه ی این کشورهای اشاره میکنم :

* ونزوئلا : حزب کمونیست در سال ۱۹۲۱ در تبعید - مکزیک - تاسیس شد - در سال ۱۹۲۹ مبارزات زیرزمینی در داخل کشور راشروع کرد تا ۱۹۴۱ ادامه داد - در این سال در دولت ائتلافی با نیروهای میانه رو شرکت کرده و فعالیت علنی را پیش برد . درسال ۱۹۴۸ نظامیان بقدرت بازگشتند و حزب کمونیست دوباره زیرزمینی شد. در سال ۱۹۵۸ سه حزب غیر چپ برای عقب نشاندن نظامیان ائتلاف کردند و «آگاهانه» از حزب چپ خواستند که در ائتلاف شرکت نکند تا بتوانند برنامه های انتخاباتی خود را بنفع کشور پیش ببرند. آنها ۳۴،۸۸ درصد از آراء را کسب کردند و شرائط عوض شد ( حزب کمونیست فقط ۳،۲ در صدر از آراء را گرفت) - حزب کمونیست در سال ۱۹۶۰ با الهام از انقلاب کوبا به مبارزات مسلحانه علیه دولت انتخابی رومولو بتانکورت روی آورد که غیر قانونی اعلام شد. بعدا نیز هیچوقت آراء حزب کمونیست از ۱ در صد تجاوز نکرد. بهمین دلیل معلوم نیست وظایف جنش کارگری از یک طرف و نیروهای چپ عدالت خواه چگونه تعمیق پیدا خواهد کرد. حتی تمام این سالها که چاوز در قدرت بوده این جنبش اعتلائی نداشته ست.

* شیلی : حزب کمونیست از سال ۱۹۷۰ تا کودتای پینوشه در کابینه ی سالوادور آلنده حضور داشت و شخصیت های معروف پابلو نرودا برنده ی جایزهء ادبی نوبل ، ویکتور خارا و ویولتا پاررا از اعضای آن بوده اند. این حزب امروز بیش از ۵ در صدر از آراء را بخود اختصاص میدهد. ولی مطابق قانون انتخابات نمی تواند در مجلس حضور یابد. با حزب چپ میانه در مجلس فعالیت می کند. سوسیال دمکراتها بعداز کودتای ۱۹۷۳ توسط پینوشه توانستند در سال ۱۹۹۰ دوباره با انتخابات به قدرت برسند. و پس از ۲۰ سال در انتخابات به لیبرالها باختند. جنبش کارگری و چپ در شیلی نیز اعتلای چندانی نداشته و در چارچوب سوسیال دموکراسی محصور ست . معلوم نیست چگونه پیشرفت خواهد کرد.

* نیکاراگوئه :حزب کمونیست نیکاراگوئه در سال ۱۹۴۴ تشکیل شد و پس چند دوره تغییر و تحول و تعویض نام ، در انقلاب ۱۹۷۹ به جبهه ی آزادیبخش ساندینیست ها پیوست.تغییرات اساسی بخصوص اصلاحات ارضی به واکنش های ضد انقلابی داخلی و خارجی را بدنبال داشت که به جنگ داخلی منجر شد. تا در ۱۹۹۰ ساندنیستها در انتخابات شکست خوردند. در سال ۲۰۰۶ دانیل اورتگا از FLSN با تعدیل مواضع مارکسیستی خود در انتخابات برنده شد. حزب کمونیست در انتخابات ۱۹۸۴ و حکومت ساندنیستها فقط دارای ۲ کرسی در مجلس بود و در سال ۱۹۹۰ نیز بعداز شکست ساندنیستها دارای ۲ کرسی در مجلس بود . در سال ۲۰۰۶ به جنبش جدید ساندنیست ها پیوست. آیا جنبش کارگری و چپ تعطیل یا بنا بر مقتضیات
در جهات پیشرفت اجتماعی با نیروهای سوسیال دموکرات متحد شده اند. تکلیف حزب کمونیست چه میشود؟

* برزیل: پنجمین کشور بزرگ جهان می باشد . پس از ۳۰۰ سال استعمار پرتقال در سال ۱۸۲۱ اعلام استقلال نمود. ولی در حکومت قیصر ها برده داری «ترقی » کرد که در سال ۱۸۸۸ با الغای برده داری - حکومت جمهوری اعلام و قانون اساسی جدید از ۱۸۹۱ اجرا شد. قدرت بین نیروهای سوسیال دموکرات ، چپ و راست و نیروهای نطامی حدود یک قرن رد و بدل میشد.در دهه ۶۰ و ۷۰میلادی احزاب چپ غیر قانونی و مبارزات مسلحانه مطرح شد رئیس جمهور فعلی برزیل خانم Dilma Rousseff در ۱۹۷۰ بهمین دلیل بازداشت بود .
احزاب سوسیال دموکرات و بخصوص حزب کارگر در تمام سالهای بعداز جنگ دوم با محافظه کار ها درگیر بودند. تمام سالهای بعداز جنگ دوم تورم بطور تصاعدی با لا میرفت . لولا از حزب کارگر در ۱۹۹۴ در انتخابات به لیبرال ها باخت. در آنجا اعلام کرد که برنامه ی لیبرالها وضع را بد تر خواهد کرد. لو لا به مبارزات خود ادامه داد و کم کم از مواصع رادیکال خود فاصله گرفت . تا در سال ۲۰۰۳ مردم به اولا دو سیلوا رهبر سندیکاهای کارگری اعتماد نشان دادند .او در انتخابات ریاست جمهوری برنده شد. لولا در سال ۲۰۰۶ بازهم مواصع خود را تعدیل داد. مجدا انتخاب شد . اختلاف طبقاتی در برزیل وحشتناک ست و یک در صدر از ثروتمندان برزیل صاحب ۴۶ در صدر از زمینهای کشاروزی هستند. در حالیکه ۴ میلیون کشاروز فاقد زمین می باشند که تازگی اتحادیه خود را تشکیل داده اند. در سال ۲۰۱۱ خانم Dilma Rousseff که سابقا مارکسیست - لنینیست بوده و در مبارزات چریکی دهه ۷۰ شرکت داشته در انتخابات ریاست جمهوری از حزب کارگر انتخاب مبشود. این حزب دیگر از مواضع سوسیالیستی فاصله گرفته ست و مانند یک حزب سوسیال دمکرات عمل می کند.
حزب کمونیست برزیل- طرفدار شوروی بود که در سال ۱۹۶۲ بخشی از آن با گرایش چینی انشعاب نمود. حزب کمونیست خود را مارکسیست - لنینیست
می نامیدند تا با سیاست های خروشچف مرزبندی نماید. اغلب تحت تعقیب و غیر قانونی بود . بعداز انقلاب کوبا به مبارزات مسلحانه روی آوردند و غیر قانونی شدند. بعد از ۲۰۰۳ و تشکیل دولت لولا وضعیت حزب کمونیست بهتر شد. امروز ۲۴۰۰۰۰ عضو دارد ( برزیل ۲۰۰ میلیون جمعیت دارد). در سال ۲۰۰۸ انترناسیونال کمونیستی برای اولین بار در خارج از اروپا در برزیل برگزار شد که نمایندگان ۷۴ حزب کمونیست جهان در آن شرکت کردند
نتیجه:
این ها را نوشتم که بگویم ما برای ایران و با حکومت بغایت ارتجاعی مذهبی خیلی بیش از تمام کشورهای فوق الذکر باید بکوشیم تا بتوانیم در صحنه ی سیاست تاثیر بگذاریم. حکومتی که به هیچ کس رحم نکرده و نمی کند. هیچ قاعده ای را نمی پذیرد هزارن بار از نظامیان آمریکای لاتین جانی تر ست و حتی پینوشه را روسفید می کند. آرزو دارم که چپ های ایران توضیحی در مورد انفعال خود ارائه نمایند.
۴٨۹۶٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣۹۱       

    از : یوسف افراسیابی

عنوان : استدلال رو داشته باش
در کامنت الف باران چند تناقش اساسی دیده میشه. این دوستمون که مخالف سرسخته تروتکسی هستش یه دفه مخالفت خود با حزب توده و استالین رو هم اعلام کرد. اینها همش میشه موضع گیری منفی و غیر اثباتی. حالا از اینا که بگذریم این برادر یا خواهد مدعی هستن که مخالفان قذافی و بشار اسد همه بدون استثنا از حمله نظامی به ایران هم دفاع می کنن. لابد این هم یک منطق در سیاست است. چون با بشار اسد و قذافی مخالف هستی پس لابد در جبهه امپریالیسم آمریکا هستی و در نتیجه برای حمله نظامی به ایران داری نقشه می کشی. نمیشه هم مخالف بشار اسد و قذافی بود و هم مخالف حمله امپریالیستی به ایران و هم ضد امپریالیست (مثلن عین مقالاتی که آقای قراگوزلو مینویسه) با این منطق همه مخالفان بشار در صف امپریالیزم هستن. عجب استدلالی. بازهم خدا پدر آن بابا را بیامرزه که مار می کشید این باران از اینهمه لطیفه سرائی ما را حسابی شرمنده فرمود.
۴٨۹٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱٣۹۱       

    از : الف باران

عنوان : کسانیکه از سرنگونی حکومت‌های صدام و قذافی و بشار اسد خوشحال شده و میشوند نمیتوانند مخالف حمله نظامی به ایران باشند .
وقتی‌ میگویند رویزیونیستها جاده صاف کن امپریالیستها هستند بی‌جهت نمی گویند. در این مورد توده‌ ای‌ها و تروتسکیست ها با یکدیگر رقابت هم دارند و آن انکار جنبش‌ های رهایی بخش و مقاومت حکومت‌های ملی‌ و مستقل در مقابل امپریالیسم جهانی است . هیچکدام از این گروه ها حق تعیین سرنوشت را وظیفه مردم آن کشور‌ها نمی دانند.بهترین مثال همان مقاومت کشور سوریه است.
سئوال بسیار ساده و روشن است،آیا بشار اسد باید مقاومت کند یا تسلیم شود ؟ چه گروه و چه کشورهایی موافق سقوط دولت بشار اسد هستند و در این راه سرمایه گذاری میکنند ؟ آیا افتخار همسویی با سیاستهای عربستان سعودی و قطر در ارسال تجهیزات و گروههای القاعده و محجر الفکور دیگر در خدمت به امپریالیست ها ،محرک تصمیم گیری آنها شده است ؟ سئوالی ساده تر از ، آن اگر همین حکومت ملی‌ آقای چاوز که هم مورد تایید شما هست و هم نیست، مورد تهاجم نظامی قرار گیرد و ستون پنجم داخلی‌ آن بوسیلهٔ کشورهای همسایه طوری مسلح شوند که هدف سر نگونی داشته باشند، به نظر شما آقای چاوز چه سیاستی را باید دنبال کند ؟ مقاومت یا تسلیم ؟ همین سیاستهای چپ اندر قیچی در مورد ایران هم نتیجه گیری شده و میشود.کسانیکه از سرنگونی حکومت‌های صدام و قذافی و بشار اسد خوشحال شده و میشوند نمیتوانند مخالف حمله نظامی به ایران باشند . نمیتوانند در جهت احداث "خاورمیانه نوین" سهمی نداشته باشند...
پس وقتی‌ میگویند، رویزیونیستها ( تجدید نظر طلب‌ها ) جاده صاف کن امپریالیست‌ها هستند،حق دارند..
۴٨۹٣۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣۹۱       

    از : عبدالله توانکاه

عنوان : کاسترو فرصتی برای سوسیالیسم
بی شک همانطور که جناب قراگزلو نیز نوشته کوبا و ونزوئلا و سایر کشورهای انقلابی آمریکای لاتین تا رسیدن به سوسیالیسم راهی طولانی در پیش دارند. اما بیاد داشته باشیم که مسیر سوسیالیسم از انقلاب مداوم میگذرد. این سوسیالیسم به قول مارکس انقلاب مداوم است. همانکه تروتسکی نیز آنرا فرموله کرد و مورد توجه لنین نیز واقع شد. هوگو چاوز نیز بارها گرایش خود به "انقلاب مداوم" را بیان کرده . شعر انتخاباتی چاوز همین بود. هر چه باشد در ونزوئلا یک دولت دموکراتیک حاکم است که به رای مردم احترام میگذارد. و شفافترین انتخابات را برگزار کرد. آنگونه که همه حتی طرف آمریکائی هم به سلامت این انتخابات اعتراف کرد. در پایان هرچی با خود کلنجار رفتم معنی کامنت تروتسکی یائسه و ارتباط آن با این مقاله را نفهمیدم. آقا یا خانم الف باران یه جوری بنویسید که ما هم بفهمیم.
۴٨۹۲۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣۹۱       

    از : روزبه ک

عنوان : بشار اسد و اپوزیسیون پروغرب
سرکار خانم بنفشه
با درود به شما
من کاری ندارم که شما با انتخاب نام کتاب سهراب سپهری(حجم سبز) چه پیامی را می دهید و اصولن می خواهید با این کلمه(سبز؟) این نکته را ثابت کنید که طرفدار جنبش سبز هستید. بسیار خوب این هنوز مشکل من نیست. چپ کارگری آنقدر دموکرات بوده و هست که با لیبرالیزم ایرانی نیز بتواند گفتگو کند. در نتیجه مشکل من و رفقایم که از مقالات و مواضع رفیق نویسنده دفاع می کنیم سبز یا سرخ بودن ماهیت نگاه و تحلیل سیاسی و اجتماعی سرکار نیست. شما پرسیده اید که رفیق بشار اسد را می شناسد؟ گویا در این سئوال کنایه ای وجود دارد! کنایه ای آشکار که خواننده ساده و غیر سیاسی هم متوجه آن میشود. اینکه شما با رفیق قراگوزلو چه مشکلی دارید به خودتان (منظورم هر دو نفر) مربوط میشود اما حتی وجود اختلاف نظر سیاسی هم نباید ما را به متلک انداختن وادار کند. شما می دانید و ما هم می دانیم که شناخت رفیق از اوضاع و احوال بهار عربی بیش از من و شماست. کافیست در همین سایت یک مرورکلی بفرمائید. زحمت زیادی ندارد. به آرشیو بروید. جوینده یابنده است. اینترنت نیز می تواند به کمک جستجوگر گوگول به شما کمک کند. اما از آنجا که شما در جستجوی حقیقت نیستید دست به فرافکنی می زنید. من از شما می پرسم. آیا اجازه دارم بپرسم؟
مانند شما کنایه نمی زنم و صریح می پرسم. ابتدا بگویم که ما رژیم بشار اسد را مانند رژیم صدام حسین و قذافی و حسنی مبارک و عبدالله صالح و امثال اینها جنایتکار و دیکتاتور میدانیم . اما جانشینان این آدم های خبیث را هم چیزی شبیه خودشان یا بدتر میدانیم. نوری مالکی در عراق و محمد مرسی در مصر و مصطفی عبدالجلیل در لیبی به مراتب عقب مانده تر و دستشان بیشتر از اسلاف خود به خون آلوده است. حالا شما جواب بدهید که نظرتان در مورد:
* اخوان المسلمین چیست؟
* درمورد القاعده چه فکر میکنید؟
* نطرتان را درمورد لیبرالیسم و نولیبرالیسم نمی پرسم و نمیخواهم بدانم که نظرتان درباره سرمایه داری چیست چون می دانم.
* درمورد اپوزیسیون بشار اسد چگونه می اندیشید؟
آقاین غلیون و سیدا را لیبرال دموکرات می دانید؟
راستی نظر شما درباره تضییع حقوق زنان در مصر و لیبی چیست؟ نگوئید خبر ندارید. شما میدانید که مرسی میخواست چه بکند. شما در مورد پوشش همسر رجب طیب اردوغان چه می گوئید؟ دوست دارید مانند او روسریتان را تا نوک بینی تان جلو بکشید؟
بشار اسد خواهد رفت و جایش را به اسلام القاعده ای یا نولیبرال خواهد داد. نمیدانم شما دوست دارید در کابل طالبان و قاهره مرسی و دمشق غلیون زندگی کنید یا در هاوانای کاسترو؟
من اگر زن بودم (حتی یک زن لیبرال) هاوانا و کاراکاس را ترجیح می دادم. کمی منصف که باشید میدانم شما هم مانند من دوست دارید که در کنار دریا راحت و بدون مقنعه قدم بزنید و بدون مانتو شنا کنید. حالا از رفاه و عدالت اجتماعی نگفتم با این احتمال که فرض می کنم شما برخلاف ما مشکلات اقتصادی ندارید.
موفق باشید
۴٨۹۲۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣۹۱       

    از : الف باران

عنوان : تروتسکیسم یائسه...
آیا تروتسکیسم یائسه تا کنون توانسته در هیچ کجای جهان اثر مثبتی از خود باقی‌ گذارد و در راس جنبش انقلابی قرار گرفته و قدرت سیاسی را به کف آورد ؟ بر عکس تاریخ تروتسکیسم تاریخ یأس ، سر خوردگی ،خود نمایی،ایجاد آشفته فکری و ....بوده است.
۴٨۹۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣۹۱       

    از : بنفشه حجم سبز

عنوان : چاوز و بشار اسد. جنایت زیر پرچم کدام منافع؟
آقای قراگوزلوی گرامی
با سلام و آرزوس تندرستی برای شما
سال هاست که مقالات تو را با بی حوصلگی و اشتیاق کم و بی اشتهائی تمام می خوانم. یعنی نمی خوانم فقط مرور می کنم. به امید این که شاید تغییری اتفاق افتاده باشد. کورسوی امیدی؟
به قول خودت "نه مگر" دیالکتیک مارکس و نقد تزهای فوئرباخ همه از تغییر سخن می گویند؟
به قول خودت / در آخرین دیدار مان/ "نه مگر همه از منافع طبقاتی خود دفاع می کنند؟" راستی این فاکت را از لنین تان آوردی. مثل همیشه. یادم آمد.باری آرمان گرائی ات را تحسین می کنم. هنوز هم؟ بد نیست لابد!(می بینی که مثل خودت هم می توانم بنویسم) نمی خواهم به مقاله ات جواب بدهم. که تو خود جواب داده ای. و انتظاری نیست. فقط یک سئوال دارم و از مدیران سایت خوب اخبار روز هم می خواهم بر خلاف گذشته محبت نموده و این کامنت را ممیزی نکنند. با تشکر قبلی و قلبی.
بشار اسد را که می شناسی؟
عجب سئوالی است! نه؟ کیست که نشناسد این خونریز را که برای حفظ دولت دیکتاتوری خود تا کنون بیش از ۳۵ هزار انسان بی گناه را کشته است. با بمباران هوائی و توپ باران و بمب خوشه ای. ساخت روسیه و چین و ایران. دو دولت اول را که می دانی همیشه به تحریم علیه اسد رای منفی می دهند. بله . بازهم به قول خودت نه مگر منافع طبقاتی دولت هاست. اینجا نوشته ای منافع ملی. در مجموع نتیجه اش یک سان است. نه؟ برای مردم سوریه چه فرقی می کند.
می دانی برادر عزیز!
می دانی دوست من که در این جهان فقط دولت کوبا و ونزوئلا از بشار اسد حمایت می کنند؟ می دانی که آقایان کاسترو (یعنی همین محبوب تو در این مقاله و همان آرمان فدائیانی همچون حمید مومنی) و چاوز در کنار رهبر و رئیس جمهور ایران تنها دولت ها و افرادی هستند که از جنایت های بشار اسد حمایت می کنند؟
حالا احمدی نژاد را کنار می گذاریم. لطف کن برای ما بنویس که این حمایت از جنایت آشکار چه نام دارد؟
منافع جانیان؟
منافع طبقه جانی؟
منافع دولت جانی؟
کدام را می پسندی عزیز؟
می خواستم این یادداشت کوتاه را خصوصی برایت بفرستم. اما ترجیح دادم که به قضاوت افکار عمومی بگذارم. بارهم "نه مگر" شما به افکار عمومی اعتقاد داری؟ "نه مگر" شما به شفافیت معتقدی؟ "نه مگر" عادت داری به رسم تعهد روشنفکرانه جواب خوانندگانت را در مقالات بعدی بنویسی؟ بنویس عزیز!
می بینی که من بر خلاف تو روشنفکران را داخل گیومه نگذاشتم. تو اما برای همیشه روشنفکران لیبرال و آزادی خواه را داخل گیومه گذاشتی....
بازهم بگذار عزیز!
بازهم!
می دانم که نمی رنجی!
می دانم که نرنجیدی!
۴٨۹۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣۹۱       

    از : مرتضی الف

عنوان : زنده باد سوسیالیسم و کوبا و ونزوئلا .................
با سپاس از اخبار روز که نسبت به آرمان های چپ و عدات خواهانه وفادار است. به نظر من دفاع از انقلاب کوبا دفاع از سوسیالیسم است. همان طور که دفاع از چاوز و مورالس و اورتگا دفاع از حرکت به سمت سوسیالیسم است. آنان که فکر می کنند سوسیالیسم مانند هدیه ای از آسمان نازل می شود و در یک شب رویائی جهان را ندای برابری سوسیالیستی پر می کند درکی متافیزیکی و مذهبی از سوسیالیسم دارند.
و اما اشاره به این نکته هم لازم است. در جمع دوستان و رفقای دانشجو پیرامون این مقاله و موضع گیری آقای قراگوزلو بحث کردیم. برخی از رفقا این موضع دفاع از چاوز را از رفیق عجیب می دانستند. آنان به مصداق این که دشمن دشمن من دوست من است و یا دوست دشمن من دشمن است و بی توجه به اقدامات سوسیالیستی چاوز و تنها از این بابت که چاوز در کنار احمدی نژاد نولیبرال وایساده از رفیق انتقاد می کردند. دو سه نفر هم تیتر مقاله را فقط خونده بودن. ما البته جزئیات بیشتری از مقاله را بحث کردیم و رفقا هم تا حدودی قانع شدند. در یک برهه رفقای مارکسیست انقلابی نامه ای به مایکل لووی نوشته و از او خواستند که چاوز را در مورد ماهیت ضد کارگری و سرمایه سالار حکومت ایران توجیه کند. نمی دانم چه شد. اما می دانم که بزرگترین ضعف چاوز همین به قول نویسنده عزیز ما ( رفاقت) با احمدی نژاد است. این بابا به قدری منفور است که اگر لنین نیز به هر دلیلی کنار او می ایستاد همه کمونیستها را فراری میدد. اما باید واقع بین بود.
زنده باد انقلاب کوبا
زنده باد چه گوارا
زنده باد کاسترو
و پیروز باد سوسیالیسم
۴٨٨۹٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣۹۱       

    از : حبیب -

عنوان : رفیق محمد گرامی
ملاحظاتی بر جملات واپسین "بعد از تحریر" مقاله:
... و اما سازماندهی هسته ها و کروژک های کمونیستی در کارگاه ها ، کارخانه ها و محل های زندگی کارگران و زحمتکشان (خرده بورژوازی پرولتریزه شده) امر خطیر و فوری جنبش کارگری امروز است. بدون وجود هسته های سرخ هر آینده ای را میتوان برای جنبش توده ای فردا متصور بود جز دست بردن به قدرت و تشکیل حکومت شوراها (تازه از حزب یا احزاب طبقه کارگر صحبت نمیکنم). و مدعای آخر اینکه استراتژی تا کنونی فعالین جنبش کارگری ایران مبتنی بر ایجاد تشکل های توده ای کارگری غلط بوده و با شکست مواجه گردیده است. امیدوارم این بحث ها را هر چه زودتر به صورت مدون و دقیق به نظر شما و سایر رفقا برسانم.
با گرم ترین درودها
۴٨٨۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣۹۱       

    از : نگین ش

عنوان : حمله به دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب به فرمان ؟
کانون نویسندگان ایران طی بیانیه ای او را "مفتش فرهنگی" لقب داد. او به اخبار روز بارها در مجله اش توهین کرد و از زوال روشنفکری چپ و دفاع از عباس میلانی و ... مقاله ها منتشر کرد. اینها شاید خیلی ایرادی نداشته باشد. بالاخره هر کسی آزاد است نظر خود را منتشر کند. حتی با پول های کلان پدرخوانده ای بنام رفسنجانی اما...
علاوه بر نکته های بسیار مفید و مثبتی که در این مقاله نوشته شده و باید هم از آنها دفاع کرد (برای مثال دفاع از انقلاب کوبا) من به عنوان یک دانشجوی آزادی خواه و برابری طلب روزهائی را به خاطر میآورم که هفته نامه فخیمه" شهروند امروز" مشغول تاخت و تاز علیه چپ در دانشگاه بود. روزهائی که چپ در دانشگاه داشت رشد میکرد و دو جبهه به آن حمله کردند. اول از همه اعلام خطر همین آقای که رفیق نویسنده از وی نام نبرده اما همه او را می شناسیم. دوم اشتباه دانشجویان و دخالت بیمورد بعضی از چپهای خارج. حالا متاسفانه در دانشگاه خاموشی و سکوت مرگبار برقرار است و آن رفقای پرشور همه به تبعید ناخواسته رفته اند و تعدادی نیز پاسیو خانه نشین شده اند و تعدادی نیز افسرده شده اند.
۴٨٨۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱٣۹۱       

    از : ---

عنوان : آن «تیپ های سابقن فدائی»
خانم ناهید کشاورز،
آن«تیپ های سابقن فدائی» به برکت تایید و تشدید همین سیاست های «شورای مقاومت» زندگی مرفهی برای خود فراهم آورده اند.
شما انتظار دارید محروم شدن خودشان از مواهب زندگی بی درد سر و پر تجمل را که مجاهدین به آن ها عطا کرده اند به محروم شدن مردم از دارو و درمان ترجیح بدهند؟

ندیده اید که آن خانم محترم برای برخورداری هرچه بیشتر از ماهانه جداگانه (فمینیسم اقتصادی!!!) در بریگاد حمله وران و فحاشان و هرزه زبانان مجاهدین مشغول خدمت است؟
۴٨٨۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱٣۹۱       

    از : ناهید کشاورز

عنوان : تحریم ها و شورای ملی مقاومت!
واکنش سریع رفیق قراگوزلو نسبت به تحریم های کثیف اتحادیه اروپا بسیار قابل توجه است و البته قابل توجه تر این است که ابتدا سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت و سپس نتانیاهو از این تحریم ها استقبال کردند. گویا هرچقدر مبارزه سیاسی جدی تر میشود دست افراد و سازمانها بیشتر رو میشود. قرارگرفتن شورای ملی موقت در کنار اسرائیل و آمریکا باید آن دسته از تیپ های سابقن فدائی را که هنوز در کنار این سازمان هستند به خود بیاورد. خودشان میدانند که من و رفقایم به چه کسانی هشدار می دهیم.
۴٨٨۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱٣۹۱       

    از : حمید تقی زاد

عنوان : قانون کار
این مقاله به نحو زیرکانه و هوشمندانه ای اصلاحیه ضد کارگری قانون کار ایران را نقد کرده است. به نظر من و دوستانم که در یک کارخانه ورشکسته کار می کردیم و هنوز این اصلاحیه تصویب نشده اخراج شدیم اولویت جنبش کارگری این است که با تمام قوا به این اصلاحیه حمله کند. و نکته مهم دیگر بیکاران است. و البته حقوق های معوقه و قراردادهای موقت. که در طومار اعتراضی مندرج در سایت اتحادیه آزاد کارگران هم آمده است. در حال حاضر که جنبش کارگری بدون تشکل توده ای و فراگیر است اتحادیه آزاد کارگران برای سازماندهی کارگران خیلی خوب و جدی کار می کند.
متاسفانه افراد مهجوری به نام کارگر و فعال کارگری؟؟؟ این طومار را زیر سئوال برده اند و برای خود افسانه بافی ها کرده اند. این جماعت از دور نشسته و به طبقه کارگر ایران میگویند لنگش کن. طومار نویسی بیست هزار کارگر که در این مقاله به آن اشاره شده می تواند ادامه پیدا کند. کارگران نباید به غرولند افرادی که خود هیچ کاری نمی کنند و همیشه به جنبش کارگری ضربه زده اند توجه کنند.
۴٨٨۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱٣۹۱       

    از : کاوه دهقان

عنوان : ما نیز مردمی هستیم
واقعیت این است که اصلاحات هوگوچاوز زندگی مردم ونزوئلا را بشدت تغییر داده و برای آنان رفاه به ارمغان آوذده است. همچنین چاوز با برگزاری یک همه پرسی درباره تمدید دوران ریاست جمهوری نشان دادکه به دموکراسی هم پایبند است. قابل توجه دولت ایران که ته برای مردم رفاه آورده و نه انتخاباتش کمترین ارزش و اعتبار دموکراتیک دارد و حتی خودیهایش (امثال خاتمی و موسوی و رفسنجانی) هم از آن شاکی هستند.
در جهان نولیبرالی باید قدر چاوز را دانست و به تلاش کاسترو برای برپائی سوسیالیسم در کوبا ارج و احترام گذاشت.
دست شما درد نکند به خاطر روشن کردن سیمای واقعی چاوز. مضاف به این که همان طور که در اخر مقاله گفته شده نباید سوسیالیسم را به صورت یک مدینه فاضله نگاه کرد. همین قدر هم که کاسترو و چاوز توانسته اند در کنار گوش آمریکا به این پیشرفت ها برسند ستودنی است.
۴٨٨۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱٣۹۱