کنفرانس سالانه صندوق بین المللی پول در توکیو
و تاثیرات سیاسی آن در آمریکا، اروپا، چین، ایران و ...


ارژنگ سپاسی


• تصمیمات و توصیه های صندوق بین المللی پول، بعنوان تنظیم کننده دنیای سرمایه داری، تاثیرات مهمی در تغییرات سیاسی جهان بازی می کند، بطور خلاصه به مهمترین توصیه ها و تغییراتی که این صندوق در گزارشات خود مطرح نمود، اشاره می کنم. این توصیه ها منجر به بعضی تغییرات احتمالی سیاسی در سیستم های سرمایه داری در مناطق مختلف خواهد شد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣ آبان ۱٣۹۱ -  ۲۴ اکتبر ۲۰۱۲


کنفرانس سالیانه صندوق بین المللی پول از 9 تا 14 اکتبر 2012، در توکیو برگزار شد. از آنجا که تصمیمات و توصیه های صندوق بین المللی پول، بعنوان تنظیم کننده دنیای سرمایه داری، تاثیرات مهمی در تغییرات سیاسی جهان بازی می کند، بطور خلاصه به مهمترین توصیه ها و تغییراتی که این صندوق در گزارشات خود مطرح نمود، اشاره می کنم. این توصیه های اقتصادی منجر به بعضی تغییرات احتمالی سیاسی در سیستم های سرمایه داری در مناطق مختلف خواهد شد که به بعضی از این احتمالات اشاره خواهم کرد.

مهمترین تغییرات مطرح شده در کنفرانس توکیو

1. میزان دارایی صندوق نزدیک به نیم تریلیون دلار افزایش پیدا نمود. به این ترتیب میزان دارایی صندوق بین المللی پول به یک تریلیون دلار رسید. این افزایش صد در صدی دارایی صندوق در سال جاری، نقش مهم این صندوق در تنظیم مالی دنیای سرمایه داری و مقابله با بحران اقتصادی آنرا نشان میدهد.

2. سهم کشورهای دنیا در تصمیمات صندوق، تقریبا متناسب با میزان پولی است که آنها به این صندوق داده اند. سهم بعضی از کشورها برحسب درصدی از کل رایها بصورت تقریبی به اینقرارند: آمریکا 16.8 درصد، چین 3.8 درصد، روسیه 2.3 درصد، کشورهای اروپایی هر کدام بین 2 تا 6 درصد (آلمان نزدیک به 6 درصد)، عربستان سعودی 2.6 درصد و ایران 0.6 درصد. همانطور که اشاره کردم، درصدهای بالا بصورت تقریبی آورده شده و برای اطلاع میتوانید به جدول منتشره مراجعه کنید.(1)

مهمترین توصیه های مطرح شده در کنفرانس توکیو

1. رشد اقتصادی دنیا باز هم کاهش خواهد داشت.مهمترین اقتصادهای نوین متکی به بازار، که موتور رشد اقتصادی دنیا از آغاز بحران سال 2008 بوده اند، با کاهش رشد مواجه میشوند. مهمترین دلیل این کاهش رشد اقتصادی، بحران اقتصادی در اروپاست. اقتصادهای نوین متکی به بازار شامل کشورهای بزرگی مثل برزیل، روسیه، چین، هند و آفریقای جنوبی میشوند. کشورهای دیگردر جنوب شرقی آسیا از کشورهای مهم دیگر این گروه اقتصادی می باشند. این گروه اقتصادی با جمعیتی نزدیک به 80 درصد جمعیت دنیا، سهمی بیشتر از 20 درصد از کل اقتصاد دنیا را دارند.

2. اروپا علیرغم مواجهه با بحران بزرگ اقتصادی، با تهدید خاصی از طرف جنبش های اجتماعی روبرو نیست. صندوق بین المللی پول توصیه می کند که سیاستهای ریاضت کشی فعلی و کمک به بانکها از طریق قرضه های دولتی باز هم ادامه یابد. فعالیت صندوقهای مالی دولتی برای خرید اوراق قرضه بی اعتبار، ازمحل قرضه های دولتی، بازهم تشویق میشود.

3. در مورد آمریکا، صندوق توصیه می کند که مساله حل کسری بودجه عظیم خود را در دستور کار خود قرار دهد و با افزایش سقف بدهکاریهای دولت توسط مجلس، به دولت اجازه داده شود تا قرض بیشتری بگیرد. از طرف دیگر صندوق توصیه می کند که با آغاز طرحهای ریاضت کشی و قطع کمکهای دولتی، بودجه دولت را تحت کنترل در آورد و تلاش خود را برای کاهش قرضه های دولت بصورت جدی آغاز کند. صندوق سیاست بالا بردن سقف قرضه دولتی را از این لحاظ توصیه می کند تا با قطع یکباره بودجه های دولتی، جامعه دچار شوکهای اجتماعی نشود و هم چنین تقاضا برای کالاهای کشورهای دیگر در آمریکا، به یکباره پایین نیاید.

4. در مورد کشورهایی مثل چین، هند، روسیه، برزیل، آفریقای جنوبی ، اندونزی و ... که در سالهای اخیر مازاد بودجه داشته اند، توصیه میکند تا با گسترش بازار داخلی، ادامه این رشد را تضمین کنند. در همین رابطه می گوید: دنیا نمی تواند با کاهش ارزش پول ، خود را از این بحران نجات دهد. بلکه بایستی با رشد اقتصاد داخلی در کشورهای در حال رشد، به مقابله با این بحران بپردازد.

مهمترین نکته در گزارش صندوق بین المللی پول

صندوق بین المللی پول در11 ماه اکتبر، همزمان با کنفرانس سالیانه خود، گزارشی را منتشر ساخت تحت عنوان "توصیه های هیات رییسه برای سیاستهای جهانی". این گزارش (2)، در صفحه 9 خود توصیه ای برای حل بحران فعلی اقتصادی جهان می کند که به نظر من اساسی ترین توصیه این گزارش می باشد. در این توصیه با توجه به وضعیتی که سرمایه جهانی با آن روبروست. یعنی از یک سو پول زیاد بی پشتوانه تولیدی و از طرف دیگر گرایش نزولی نرخ سود سرمایه که بر اثر پایین آمدن دستمزدها از یکطرف و پایین آمدن تقاضا از طرف دیگر بعنوان یک بیماری مزمن سیستم سرمایه داری عمل می کند، پایین آوردن ارزش پول را راه حل درستی نمی داند. بلکه توصیه می کند تا با ایجاد رشد بازار داخلی در کشورهای رو بتوسعه و در نتیجه افزایش تولید جهانی با اتکا به دستمزدهای کمتر، باید بر بحران فعلی غلبه کرد. بعبارت دیگر، صندوق بین المللی پول توصیه می کند که همزمان با پایین آوردن دستمزدها در آمریکا و اروپا و برای اینکه تقاضا برای کالا درجهان پایین نیاید، بایستی تولید همین کالاها را در اقتصادهای نوین متکی به بازار با قیمتی ارزان تر سازمان داد و از طریق ایجاد بازار داخلی در این کشورها، تقاضاهایی را که در کشورهای آمریکا و اروپا کاهش پیدا کرده است، جایگزین ساخت. این توصیه البته اجرا شدنی نیست، مگر اینکه مثل آمریکا و اروپا در این کشورها نیز، با اعتبارات و وام، توان خرید طبقه کارگر این کشورها را بدون افزایش مزد بالا برد. بعبارت دیگر، صندوق بین المللی برای بحران فعلی سرمایه داری توصیه می کند که با افزایش تولید با مزدهای کمتر در کل دنیا میتوان هم بر گرایش نزولی نرخ سود غلبه کرد و هم تقاضاهای بیشتری را بوجود آورد. یعنی بحران اقتصادی فعلی را با پایین آوردن سطح دستمزدها در آمریکا و اروپا و بجای آن جایگزین کردن نیروی کار ارزان در کشورهای دیگر، بدون اینکه سرمایه ها ارزش خود را از دست بدهند، میتوان حل کرد. بدون اینکه به امکانپذیر بودن این راه حل بپردازم، که تماما بستگی به میزان مقاومت جنبش های اجتماعی در کشورهای اروپایی و آمریکا و همچنین میزان قدرت دولتها در تحمیل شرایط فعلی به کارگران در کشورهای با اقتصاد متکی به بازار دارد، به بعضی از احتمالات سیاسی، اجرایی شدن این توصیه ها می پردازم.

نتایج سیاسی توصیه های صندوق بین المللی پول

آمریکا: مطابق این توصیه ها، در آمریکا، کارگران و مردم این کشور در چند سال آینده با سیاستهای ریاضت کشانه شدیدی روبرو خواهند بود. اگر چه صندوق توصیه می کند که سقف قرض گرفتن دولت افزایش پیدا کند تا این ریاضت کشیها بصورت تند و تیز اجرا نشود، اما آنچه مسلم است، مقابله با کسری بودجه چند تریلیونی آمریکا بدون تحمیل سیاست ریاضت کشی شدید اقتصادی بر مردم آن کشور امکان پذیر نیست. به این ترتیب میتوان بخوبی پیش بینی نمود که در انتخابات ماه نوامبر در آمریکا، شخصی بایستی انتخاب شود تا بتواند این سیاستهای ریاضت کشی را بر مردم متوهم تحمیل کند و در عین حل بتواند با شورشهای عظیم آنها مقابله نماید. این سیاست را حزب جمهوریخواه قادر نیست، بدون مقابله خشونت آمیز و همراه با ریسک به پیش ببرد. در حالیکه اوباما با سوار شدن بر توهم مردم فقیر و طبقه کارگر، کارایی بیشتری برای به اجرا درآوردن این سیاستها دارد. به همین دلیل، آلترناتیو اوباما، بهترین انتخاب برای بخش وسیع سیستم سرمایه داری آمریکا می باشد.

چین : در چین، سرمایه داران این کشور در روز 8 نوامبر بایستی برای ایجاد یک بازار داخلی دست به اصلاحات سیاسی بزنند. ایجاد بازار داخلی بدون گشایشهای سیاسی ممکن نیست. به این ترتیب، حزب کمونیست که نماینده سرمایه دولتی چین می باشد، بایستی در کنگره 8 نوامبر خود نه تنها رهبری جدید، بلکه اصلاحات سیاسی مهمی را به اجرا بگذارد، تا بتواند این بازار داخلی را شکل بدهد. اصلاحات سیاسی، در شرایط بحران رکود جهانی، ریسک بزرگی برای حکومت این کشوردر دامن زدن به جنبش های اجتماعی دارد. بایستی منتظربود ودید تا چه اندازه سرمایه دولتی می تواند دست به باز کردن سیستم سیاسی کشور بزند بدون اینکه شورشهای اجتماعی را دامن زند. درگیریهای درونی در حزب حاکم، نشانه این است که اختلافات مهمی برای اجرایی کردن این طرح بین جناحهای مختلف سرمایه دولتی در چین وجود دارد.

کشورهای آسیای جنوب شرقی : در کشورهای آسیای جنوب شرقی خصوصا فیلیپین ومیانمار( برمه)، اصلاحات سیاسی مهمی از جمله آرام کردن اوضاع سیاسی برای سرازیر شدن سرمایه های بین المللی در حال فراهم شدن است. تبدیل کردن کشورهایی مثل فیلیپین و میانمار به مراکز بزرگ تولیدی با کار ارزان و توسعه بازار داخلی بخشی از این برنامه ها خواهد بود. به همین دلیل، آزادی فعال سیاسی، آنگ سان سوچی، در میانمار(برمه) و امضای صلح دولت فیلیپین با گروههای مسلح جنبش مسلمانان مورو و اعتای خودمختاری به آنها را در این رابطه تفسیر کرد. تایید اوباما برای تمرکز نیروی نظامی آمریکا در اقیانوس آرام، نشاندهنده اهمیت کشورهای جنوب شرقی آسیا در رشد اقتصادی آینده دنیا خواهد بود. مقدمات این مساله در حال اجرا شدن است.

خاورمیانه و شمال آفریقا: صندوق در رابطه با این کشورها، بیشتر توصیه هایی برای کمک به دولت هایی می کند که بدلیل انقلابات اخیر مردم سرنگون شده اند و وضعیت اقتصادی بسیار بدی دارند. به نظر نمی رسد که صندوق نقش مهمی در اقتصاد جهانی در این مرحله برای این کشورها در نظر گرفته باشد. ایجاد آرامش درکشورهای این منطقه برای تولید مواد خام، مهمترین نقشی است که فعلا به این کشورها در تقسیم جهانی سرمایه داده شده است. توافقات غرب و چین در آفریقا بر سر سودان و سومالی ، به نظر می رسد در این رابطه باشد و تا این کشورها نتوانند ازمحل در آمدهای حاصله از فروش مواد خام، زیر ساختهای خود را بهبود بخشند، فعلا روی رادار صندوق بین المللی قرار ندارند. این مساله خصوصا در مورد قدرت های بزرگ خاورمیانه مثل ترکیه و عربستان به معنی این است که برای سهمخواهی بیشتر، سرمایه داران این کشورها بیشتر به تقویت اسلام سیاسی و نیروهای سلفی و غیره دست خواهند زد تا بتوانند سهم بیشتری در اقتصاد جهانی پیدا کنند. به نظر می رسد که هر چه بیشتر در این جهت پیش روند، نقش کمتری در کل اقتصاد جهانی خواهند داشت. تایید اوباما و رامنی روی دوستی با اسراییل بعنوان مهمترین متحد در خاورمیانه، نشاندهنده این است که سرمایه جهانی هنوز تصمیم ندارد نقش بیشتری به ترکیه و عربستان و قطر و مصر در کل دنیای سرمایه داری بدهد. در مورد ایران نیز با توجه به مواضع اوباما و رامنی ، مشخص است که تا فروپاشی این کشور در صورت جام زهر نخوردن جمهوری اسلامی از طریق تحریم ها پیش خواهند رفت. در این رابطه بجز ترکیه که مخالف فروپاشی ایران است، کشورهای اسراییل ، عربستان و قطر با این فروپاشی بدلایل مختلف موافقند.

قاره آمریکا: بجز مکزیک و برزیل، به نظر نمی رسد که سرمایه جهانی نقشی برای دیگر کشورهای این منطقه در تقسیم جهانی سرمایه قایل شده باشد. تلاش کشورهایی مثل کلمبیا برای مصالحه با سازمان فارک، اگر چه زمینه سرمایه گذاری را در این کشور فراهم خواهد آورد، ولی به نظر نمی رسد سرمایه جهانی فعلا نقشی به این اقتصادهای کوچک در کل سرمایه بدهد. به همین دلیل، ما باز هم بیشتر با رشد جنبشهای ناسیونالیستی چپ در این کشورها برای فشار آوردن و نقش بیشتر خواستن در تقسیم جهانی سرمایه مواجه خواهیم بود. شاید بیدلیل نباشد که ناسیونالیسم چپ در این کشورها با بخشی از سرمایه داران خاورمیانه احساس همدردی می کند. هر دو بخش سرمایه نسبت به نقش خود در کل سرمایه جهانی شاکی بوده و خواهان سهم بیشتری هستند.

نتیجه گیری

آنچه در بالا آمد، خلاصه ای بود از مهمترین موضوعات مطرح شده در کنفرانس صندوق بین المللی پول و بعضی از احتمالات سیاسی، که بر اساس این نقشه صندوق برای کل دنیای سرمایه داری، در حال اجرا شدن می باشد. تمام اقدامات فوق نقشه هایست که ممکن است سرمایه بین المللی کاملا یا بخشا آنرا اجرا کند. اما یک فاکتور در محاسبات و توصیه های صندوق بحساب نیامده است و قادر خواهد بود، در اجرایی شدن توصیه های صندوق بین المللی مانعی بوجود آورد. این مانع چیزی نیست بجز جنبش های اجتماعی متشکل و شکل گیری آلترناتیوهای جدید و خصوصا قدرت گیری کمونیسم اجتماعی با آلترناتیویی جدید در مقابل دنیای سرمایه. اگر چه در حال حاضر چنین آلترناتیوی دیده نمی شود، اما هیچ زمان در چند دهه گذشته، زمینه برای شکل گیری چنین آلترناتیویی به اندازه امروز آماده نبوده است. حل بحران بزرگ سرمایه داری با تحمیل سطح زندگی پایین تر به کارگران، با تخریب باز هم بیشتر محیط زیست همراه خواهد بود. این دو روند برای مقابله با بحران فعلی دنیای سرمایه غیر قابل اجتناب است. آیا بشریت مترقی قادر خواهد بود آلترناتیو خود را در مقابل این دو روند شکل بدهد؟ پاسخ این سوال تماما بستگی دارد به فعالین اجتماعی درجنبشهای موجود ضد سرمایه داری. آنچه مسلم است، سیستم سرمایه داری با بحران عمیق خود پس از سالها، با صراحت تمام شعار یا بربریت یا سوسیالیسم را در خیابانها دامن زده است. آیا بشریت مترقی قادر خواهد بود جامعه را از نزدیک شدن به این بربریت نجات بدهد؟

ارژنگ سپاسی
23 اکتبر 2012

http://www.bozbozgandi.worpress.com

زیرنویسها:
1. www.imf.org
2. www.imf.org