تاملی در دومین روز از تظاهرات ۶ ساعته ضد جنگ در لندن


زحمتکش



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۷ مرداد ۱٣٨۵ -  ٨ اوت ۲۰۰۶


امشب قبل از آنکه به بستر روی و در ب منز ل را
از پشت ققل کنی به کسانی بیندیش که
که بمب های محصول مشترک امپریالیست ها
توسط ارتش اشغاگر اسراییل
خانه ها و پل های شهر شان
راه ها و جاده های شان   را برسرشان
ویران کرده است و بی برق و آب و   آذوقه
در تاریکی اگر که جان سالم بدر برده باشند
شب را بر ویرانهای خانه هایشان
در انتظار کمک ما به صبح سیاه تر از شب
سر میکنند.
امشب قبل از اینکه به بستر میروی و برگونه کودکانت
بوسه ای گرم میزنی و به آنان   شب به خیرمیگویی
برایشان حکایت کودکانی را بگو  
که بمب های امضا شده توسط کودکان اسراییلی نژادپرست
بر سرشان ریخت و آنان را تکه تکه کرد!
همان بمب هایی که گونه های کودکان لبنانی را
  برای همیشه از بوسه مادران و پدرانشان
دریغ کرد
امشب قبل از اینکه به بستر میروی و ساعت
را برای بیداری کار فردای خود کوک می کنی
به کارگرانی بیندیش
که در حین کار در زمین کشاورزی
بمب های اسراییلی بدنهای استثمارشده شان را
در مسیر "صدور تمدن و دمکراسی" سرمایه داری
تکه تکه کرد و کشت
آری امشب و هر شب قبل از اینکه به بستر رویم
و با وجدانی آسوده سر به بالین نهیم
با خود بیندیشم که کاری از دستمان
بر میامد و دریغ کرده ایم؟
  تا این جنگ کودک و کارگر کش را
متوقف کنیم؟
**************
تلفن زنگ میزنه، گوشی رو برمیدارم،   صداش خسته اما بشدت پر از خشمه، نوشته بالا رو برام میخونه و بعدهم   میگه خبر دار شدم که امروز تظاهرات ضد جنگ از هاید پارک بطرف دفتر تونی بلر راه میافته، من دارم میرم اگه تو خواستی بیا و لی بذار گزارشتو این بار من برات بنویسم . قبول میکنم و قطار رو میگیرم و راه میافتم! و گزارش رو اینطوری شروع میکنه:
 
  خشمگین و با گلویی پر از فریاد از کشته شدن کودکان و کارگرا ن لبنانی   راهی تظاهرات دیگری بر علیه جنگ میشم، دیروز بود که خبر کشته شدن ٣٣ کارگر لبنانی و سوریه ای رو در حالیکه مشغول بار زدن سبریجات در زمین کشاورزی بودند رو شنیدم، و پریروز بود که خبر کشته شدن ۲۲ کودک لبنانی خواب رو ازم گرفته بود. روی صندلی   اتوبوس در کنار دو زنی نشستم که با زنبورک ناقابلی که اونا رو از نیش خودش هراسون کرده   مشغول نبرد هستند، که مبادا بازوی آفتاب گرفته شده شون رو نیش بزنه، رو به زنها میکنم و با چاشنی لبخندی که به تریج قبای انگلیسی شون بر نخوره   میگم : نترسین ، نگران نشین ، نبش این زنبورک ناقابل به مهلکی بمب هایی که دولت انگلیس به   اسراییلیها فروخت که کودک و کارگر لبنانی رو این روزا با اونا بکشون نیست! زنی که گویا منتظر یه جرقه بود و روی صندلی روبروی من نشسته بود دنبال حرف منو میگیره و میگه و بعدهم این بمب ها به مرز های دیگه مثل سوریه ایران هم میره!
  اگه دیروز یه سگ یا یه گربه اتفاقی زیر ماشین یه کله سیاه رفته بود و کشته شده بود امروز تو انگلیس دسته های حمایت از "حقوق حیوانات" به خیابونا ریخته بودن تا مصونیت جون "حیوونا" رو تضمین کنن! اما اینهمه کودک و کارگر، زن و مرد ، در عراق ،افغانستان ، فلسطین و لبنان روزانه توسط بمب های محصول مشترک انگلیس و آمریکا کشته میشن و کک این گروه های"حیوان دوست" هم گزیده نمیشه، آخه چی بسر وجدان بشری آومده؟ چطوری می تونیم به خودمون بگیم انسان و از زندگی هم لذت ببریم وقتی که آدمها رو دارن با اسحله های انگلیسی فروخته شده به اسراییل سلاخی میکنن؟ بعدشم میگن داریم "حزب الله" و تروریسم و بنیاد گرائی رو نابود میکنیم! شما تو همین تلویزیونهای خودشون دیدین که کودکان رو دارن میکشن و حتی مسیحی های لنبانی فریاد میزنن که بابا دارن مارو میکشن! ما که حزب الله نیستم!
نشیدین صدای اون پیرمردی که فریاد میزد بابا وجدان بشری کجا رفته؟ چرا کسی به داد ما نمیرسه؟ حالا شماها فکر نمیکنین که باید یه کاری کرد که نذاریم این جنگ ادامه پیدا کنه؟ فکر نمی کنین که این دلسوزهای حامی حقوق حیوونا باید   یه جوری دولت جنایتکار شونو افشا کنند چرا که مستفیم در این جنگ دست دارن؟ واسی همین کار باید همه از خونه هامون بریزیم بیرون، هر روز و افشاشون کنیم و نذاریم این جنگ ادامه پیدا بکنه!
  از اتوبوس پیاده میشم ، قطار رو برای رسیدن به مقصد تظاهرات ضد جنگ میگرم، سه خانمی   که در اتوبوس بودن با من سوار قطار میشن و با هم به مقصد میرسیم! وقتی از پله های ایستگاه قطار میام بالا مردی رو میبنیم که پلاکادری دستشه، با دیدن   عکس رهبر حزب الله لبنان که در کنارش   گنبد"طلایی" یه مسجد هم قرار داره   خشم و نفرت   در درونم تشدید میشه! این همون   حزب الله ی هست که تو ایران اونهمه جنایت کرده و میکنه! پیش خودم میگم که ولی وجود   عکس این رهبر جانی نباید از اومدن من و امثال من به این تظاهرات جلوگیری کنه! اگه ما ها نیایم تو این تظاهرات ها تا چشم بهم بزنیم می بیینم که گله های "حزب الله" ی که خودشون دست شون به خون مردم بی گناه آلوده ست صفهای تظاهرات ها رو با "شعارهای انحرافی شون" پر کردن! مثل همون شعاری که خمینی جلاد و الان هم بقیه جلاد های حزب الهی تو ایران از مردم دزدیدند و سر میدن، همون شعار "مرگ بر امپریالیسم" رو میگم! پیش خودم میگم تو این ٤ تا ٥ ساعت راه پیمایی برنامه ریزی میکنم که تمام نیرومو بذارم روی افشای "حزب الله مزدور امپریالیسم" و افشای ارباباشون یعنی همین انگلیس و آمریکای جنایت کار!
واسی همین اول یه راست میرم جلوی یکی از میزهای کمیته برگزاری تظاهرات و از مسئول میز می پرسم سازماندهندگان تظاهرات ضد جنگ چه کسانی هستند؟
خانمی که پشت میز ایستاده   میگه " آنتی وار کئولی شن" ، که به فارسی میشه " ائتلاف ضد جنگ" ! میگم ولی پس این حزب الله اینجا چکار میکنه؟ مگه شما خبر ندارین که حزب الله کی و چیه؟ چطور اجازه میدین که بیاد تو این تظاهرات؟ میدونین که خیلی ها تو این تظاهرات شرکت نمی کنن واسی اینکه میگن حزب الله ی که خودش دست پرورده امپریالیست هاست و روز و شب داره آدم میکشه نباید تو این تظاهرات ها باشه. خانم مزبور   که معلومه   از حرفم خوشش نیومده میگه: ولی به هر حال ما نمی تونیم به اونا بگیم که نیان ولی اونها این تظاهرات رو سازماندهی نکرده اند.   کوتاه نمیام و به وی میگم خب یه اطلاعیه بدین که افکار عمومی بدونن که حزب الله برگزارکننده این تظاهرات نیست.
او   میگه :آخه خرجش زیاد میشه!   جواب می دم که خرج چی زیاد میشه؟ خرج یه اطلاعیه که تو همین تظاهراتها هم می تونین بخشش کنین زیاد میشه؟ اینهمه دارین خرج میکنین دو خط نوشتن روی بک کاغذ با مرکب سیاه که خرجش از پلاکاردهائی که چاپ کردید که ارزون تر در میاد و هدف این تظاهرات رو هم مشخص میکنه! اون که از حرفهای من مثل همون همپالگی های   کثیف ایرانی اش   خوشش نیومده بهانه میاره و "عذرخواهی" میکنه که باید جواب مراجعه کننده دیگری رو هم بده!
کوتاه نمیام، و همینطور که میرم تو صف با نیروهای مختلف که در حال پخش اعلامیه هستن می ایستم و قضیه شرکت "حزب الله" رو در تظاهرات مطرح میکنم! جواب اکثرآ شبیه جوابهای همون خانم   مسئول میز کتاب هست. از تو مسیر خاکی هاید پارک با صف ضد جنگ ها "جنگی" جلو میرم! به یه زن جوونی که عکس رهبر "حزب الله " لبنان رو حمل میکنه میرسم. میرم جلو و از این زن می پرسم شما میدونین که رهبر این کسی که شما عکس اش را بالا بردی "خمینی" است و   حزب الله خمینی در ایران و در افغانستان چه جنایاتهائی که نکردن؟ چندین هزار زندان سیاسی رو نکشتن؟ و چه به روز زنها نیوردن؟ و با این کاراشون چه خدمت "بزرگی" به امپریالیسم نکردن؟ زن که منو با حرکاتش یاد همون "زهرا خانم" جلوی دانشگاه تهران میندازه شروع میکنه به جیغ کشیدن و فحاشی کردن و جلوی همه کسانی که داشتن حرفهای من و اون رو گوش میکردن میگه: تو دورغ میگی! حزب الله از مردم داره دفاع میکنه! میگم   آره تو ایران هم می گفتند داریم از مردم دفاع میکنیم .و دیدیم که چه به سر مردم آوردند. حزب الله" لبنان فرزند همون حزب الله خمینی جلاده که تو ایران شکنجه گرای تعلیم دیده اسراییلی اش مبارزین راه آزادی رو شکنجه می کردند و میکنن و زندانیان سیاسی را   میکشن؟ زن دوباره با جیغ های "زهرا خانمی" واسی اینکه پته رهبر "حزب الله" شون داره رو آب ریخته میشه میگه: انگشتو برای من نشونه نگیر مودب باش! به زهرا خانم لبنانی ما که بخاطر زندگی در انگلیس "آداب معاشرت" انگلیسی رو خوب یاد گرفته میگم همین "بمب های"   انگلیسی های با ادبه که داره کودکان و کارگران لبنانی رو میکشه، بهتر نیست که عکس رو بذارین کنار تا جدی تر به دولت جنایتکار انگلیس بگی "انگشت شو" به طرف مردم لبنان نگیره و "مودب" باشه!
در حالیکه اطراف زهرا خانم   لبنانی خالی شده و جمعیت سعی میکنه از اون فاصله بگیره به اون فضای خالی اطرافشو نشون میدم و میگم نگاه کنن، ببین چطوری ایزوله شدی! اگه واقعا دلت برای مردم لبنان میسوزه دیگه این عکس رو که سمبل وابستگی به جنایتکاران امپریالیست است رو بلند نکن! چند نفر از تو صف میان و با هم مشغول حرف زدن در باره "حزب الله" خمینی جلاد در ایران میشیم! اونا که اتفاقا انگلیسی هم هستن از فروش اسلحه دولتشون به اسرائیل خجالت زده هستند! بعد از این به دسته ای از تظاهر کننده ها میرسم که پلاکادرهای "همه ما حزب الله هستیم" را حمل می کنند! توازن قوا رو برآورد میکنم و پیش خودم میگم اگر چه که سی چهل نفر هستند اما من از واقعیت های خون آلود حزب الله میگم که شاید همین جوون هایی که فریب شعار های "حزب الله " رو هم خورد باشن در همین مدت کوتاه تظاهرات به فکر کردن وادار بکنه! اونا که گویا از وسطای صف افشاگریهای من به گوششون رسیده با همدیگه شعار میدن "ما همه حزب الله هستیم"! با صدای بلند به بغل دستیم میگم شما حزب الله هستی؟ میگه نه! میگم منم نیستم! و رو به اون سی چهل نفر با صدای بلند میگم ما حزب الله نیستم! چون حزب الله همونی هست که تو ایران داره روز و شب کسانی که برای رسیدن به "آزادی" مبارزه میکنن رو شکنجه میکنه و میکشه! حالا شما هم میخواین حزب الله باشین؟ حزب الله ایران هم تا وقتی که با کمک امپریالیست ها به قدرت نرسیده بود مثل شماها میگفت مردم رو نکشین ولی وقتی خودش قدرت رو بدست گرفت از همون روز اول شروع به کشتار زن و کودک و مردم بی گناه کرد! چرا؟ چون حزب الله هم مثل هر جریان مرتجع دیگه ای حافظ منافع سرمایه داری و امپریالیست هاست و هر کس که مخالف سرمایه داری باشه رو میکشه! حالا رهبر شما هم که داره از حزب الله ایران تغدیه میشه وقتی به قدرت برسه اون وقت میبیند که شما هم تا از "آزادی" حرف بزنین سرتون بالای داره!
چون آزادی در حکومت حزب الله برای منافع سرمایه داری ضرر داره! چون حزب الله که دست پروده خود امپریالیسم هست حامی منافع سرمایه داریه همونطور که مسیحیت با پاپ های واتیکانیش و یهودیت با خاخام های کنیسه هاش حامی منافع سرمایه دارین!
چند تا از پسرای جوون این دسته یکی یکی میاین و با هم مشغول بحث میشیم."ظاهرا" اظهار بی اطلاعی از جنایت رژیم حزب الله در ایران میکردن! ولی تا همین اندازه و در همین زمان کوتاه که با فشار نگاههای جمعیت اطرافشون دیگه شعار "ما همه حزب الله هستیم" رو داد نمیزنن نکته مثبت این افشاگری می تونه باشه. حدود دو ساعت از برنامه افشاگری حزب الله در تظاهرات امروز میگذره که به جلوی سفارت آمریکا میرسیم. پاسبان ها که با در دست داشتن قلاده   سگ های هارتر از خودشون جلوی میله های حفاظت کننده سفارت بالا و پایین میرن منتظرن که سگ ها رو به جون تظاهر کننده های خشمگین از کشته شدن کودکان لبنانی بندازن. به یاد پیام کندولینو رایس که دیشب به خاطر بستری شدن فیدل کاسترو در بیمارستان به مردم کوبا داده می افتم . اون خطاب به مردم کوبا گفت: ما آماده هستیم که به شما کمک کنیم و به کشورتون "دموکراسی" برگردونیم! حتما شما هم میدونین که امپریالیسم آمریکا که تا دو دهه پیش فروش ابزار جنگی خودشو به کشورهای "عقب افتاده" و "نیمه توسعه" یافته برای برپایی جنگهای خانمان برانداز با همسایه گانشون   رو علنا با کمال افتخار مبارزه با کمونیسم اعلام میکرد ا امروز فروش بمب های شیمیایی و دیگر وسایل جنگی اسمش شده   "صدور دموکراسی" و از اونجایی که در حال حاضر هم خودش را "سوپر قدرتمند" دنیا می داند   حالا میخواد به "کوبا" هم دموکراسی صادر کنه و برای کوبایی هایی که چندین دهه مورد تحریم آمریکا و خیلی از کشورهای دیگه قرار گرفتن اما با چنگ و دندون از کشور   خودشون حمایت و دفاع کردن " دموکراسی " از همون نوعش هم که به افغانستان صادر کرد ، صادر کنه! بله ، جلوی سفارت که میرسم رو به اون سگهای بی قلاده و با قلاده فریاد میزنم: مردم کوبا به بمب های شیمیایی که براشون دموکراسی آمریکایی صادر میکنه نیاز ندارن! مرگ بر قاتلان چه گوارار . سی آی ای چه گوارا را کشت، اما راه فرمانده چه گوارا همیشه ادامه خواهد داشت، تا وقتی که سرمایه داری نابود شود! چون تنها راه رسیدن به دموکراسی راه سرخ فرمانده چه گوارا میباشد! پاسبانی که از شنیدن صحبت هایم بشدت عصبانی شده و مشغول گرفتن عکس با دوربین پاسبانی   اش بود لنز دوربین شو روی من و عده ای که به شعارم "همیشه فرمانده چه گوارا " پاسخ میدن زوم میکنه. دقایقی جلو سفارت آمریکای جتایتکار می ایستم و به همراه بقیه فریاد میزنم " همیشه فرمانده چه گوارا"!
جمعیت خشمگین بالاخره از جلوی سفارت به راه خودش ادامه داده و   به جلوی دفتر نخست وزیر انگلیس این دلال اسلحه می رسه! تعداد جمعیت شرکت کننده در تظاهرات به چند صد هزار نفر میرسه که حتما در رسانه های گروهی از طرف پلیس انگلیس به ده بیست هزار نفر تقلیل داده   میشه! ۵ ساعت طول کشیدن تا به جلوی دفتر تونی بلر دلال اسلحه برسیم خود این امر گواه این واقعیته که جمعیت زیادی در تظاهرات شرکت کردند! در طول میسر توریست ها که اکثرا دوربین به دست هم هستند می ایستند و با دقت به صف طویل شرکت کننده گان در تظاهرات ضد جنگ نگاه میکنند!شرکت زنان و مردان ویتنامی به همراه کودکانشون در این تظاهرات بسیار قابل توجه ست. ویتنامی هایی که اگر چه در حال حاضر دولت شان با آمریکای جنایتکار دست دوستی داده است اما صدای مردمش را همواره می توان شنید که از دولت آمریکای جنایتکار متنفر هستن و آن را دشمن خود میدانند! و به واقع چه کسانی با صلاحیت تر از ویتنامی های این   زخم خوردگان   ارتش تجاوز گر آمریکا میتوانند ماهیت کثیف این دشمن خلق های دنیا "آمریکا" را گواهی دهند!
 
پس از گذشتن از مقابل سفارت آمریکا در بین راه به تیم "گزارشگران رژیم " برخورد کردم که در حال مصاحبه با مردی در میان جمعیت بودند! با آرم خونین صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران همانطور که پشت سر آنها قرار داشتم شروع به دادن شعار "مرگ بر رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی" کرده و با صدای بلند کشتار زندانیان سیاسی سال ۶۰ و ۶۷ را برای جمعیت حاضر افشا میکردم!
شرکت کننده خوش خیالی از مابین جمعیت جلو آمده و گفت چرا مصاحبه شان را به هم میزنی برو جلو تا با شما هم مصاحبه کنند! وقتی برایش از جنابات حزب الله ایران
در حق مبارزین راه آزادی و سوسیالیسم گفتم عذر خواهی کرده و با ابراز تاسف در کنار هم به راه پیمایی اعتراضی ادامه دادیم!
 
بالاخره پس از ۵ ساعت راه پیمایی به مقر نخست وزیر انگلیس این دلال فروش اسلحه به اسراییل میرسیم! در حالیکه در مقابلمان که میدان "پارلمان انگلیس" قرار دارد جمیعت تظاهر کننده موج میزند! به بالای پله های سیمانی مقابل دفتر تونی بلر میروم که بتوانم جمعیت را بخوبی بیبینم! پاسبانهای "مودب" انگلیسی به فاصله دویست متر دور تا دور دفتر دلال اسحله انگلیس را با میله های آهنی دیوار کشیده و خود هم دیواری گوشتی دوم را بر آن اضافه کرده اند! جمعیت خشمگین در حالیکه شعار "تونی بلر، تروریست " سر می دهند و خواهان عزل او از نخست وزیری هستند لنگ کفشهای بچه گانه ای را   که به اعتراض به کشتار کودکان لنبانی با خود حمل می کردند را   به سوی دفتر تونی بلر پرتاپ میکنند. برخی از   این لنگه کفشها به کلاه آهنی پاسبان ها اصابت میکنه و کلاه اونا یا بهتره بگم "شرافت " اونا رو به زمین پرت میکنه! دسته های تظاهر کننده که مایل هم نیستن از مقابل دفتر تونی بلر تکون بخورن و تونی بلر رو که مسافرت "تابستونی شو" به دلیل آبروریزی ش و ظاهرا به دلیل اعتراض برخی از نماینده گان پارلمان به هم زده   را   به بیرون از دفترش برای "پاسخ گویی" به کشتار کودکان توسط ارتش اسراییل دعوت میکنن! منتظر فرصتی میشم که این محل خلوت تر بشه و بتونم چند کلمه ای با تونی بلر دلال اسلحه که بدون شک   از داخل دفترش با دوربین های "مودب" کنترل کننده   همه را می بینه و تموم حرفهای " غیر مودبانه" رو هم میشنونه حرف بزنم!
جالب است که در اینجا "مسئولین" انتظامات تظاهرات که اوینفورم نارنجی به تن دارن در نقش   "کمک پاسبان" های انگلیس ظاهر می شوند و    از ایستادن جمعیت خشمگین در مقابل دفتر نخست وزیر جلوگیری میکن و مدام اونا رو به میدان پارلمان هدایت میکن! البته با توجه به ماهیت "حزب کارگر سوسیالیست"   انگلیس که یک نیروی تروتسکیست است و بیشتر مسئولین انتظامات از آنها هستند این حرکت اونا زیاد هم جای تعجب نداره! اونا در وافع نمی خوان ماهیت امپریالیستی دولت شون و دست داشتن اون در تمام جتگهای و جنایات دنیا برای دیگران رو بشه!
 
"شغل کمک پاسبانی " این جماعت   به خشم موجود در وجودم دامن زده
از پله های سیمانی پایین میرم و به جلوی میله های آهنی می رسم. اونجا می ایستم و فریاد میزنم: این جنگ، جنگ امپریالیستی بین بنیادگراهای یهودی و اسلامی ست! جنگی که از برپایی آن سودهای کلان به جیب امپریالیست ها سرازیر میکنه!
بنیاد گرایی ، بنیاد گرایی ست! فرقی نمیکند که جهود باشد و یا مسلمان! بنیاد گران جهود با حزب الله هیچ فرقی ندارند! و هردو باعث کشته شدن مردم بی گناه میشوند!
و امروز دولت هایی که ادعا میکنند برای نابودی بنیادگرایان اسلامی یعنی "حزب الله" جنگ را در خاور میانه براه انداخته اند هدفشان چیز دیگری ست! مگر نمیبییند که اسراییل کودکان و کارگران لنبانی را با بمب های   فروخته شده انگلیس می کشد!
  با همان   ۲٣ میلیون پوند! ۲٣ میلیون پوند اسحله و بمبی که تونی بلر دلال اسلحه به اسراییل فروخته است! بله این اسلحه های فروخته شده انگلیسی و امریکائی   به اسراییل است که کودکان لنبانی و فلسطینی را قتل عام میکند! تونی بلر! دلال اسلحه! بیا و با لنگ کفشهای بجا مانده از کودکان کشته شده لنبانی که به سویی تو پرتاپ شده سودهای دولتت را از فروش اسلحه را امشب چشن بگیر! در این لحظه یکی از کمک پاسبانهای انگلیسی به طرفم میاد و میخواد منو به میدان پارلمان هدایت کنه! قبل از اینکه من واکنشی به شغل کثیف او نشون بدم چند زن و مرد به او متذکر میشن که ما با حرفهای ایشون موافق هستیم و باید این حرفها که افشاگر دولت انگلیس هست گفته بشه همونظور که شما ها شعار های خودتونو گفتین ما هم باید حرفای خودمون رو بزنیم!
با خشم بیشتر از جنایات امپریالیست ها ادامه میدم: بله این جنگ، که اسمش را صدور دموکراسی به خاورمیانه می گذارند مثل همان حمله های ننگین امپریالیسم آمریکا با کمک متحد همیشگی اش   انگلیس   بر علیه مردم ستمدیده است. هدف اینها نه برای صدور دموکراسی به خاورمیانه بلکه سازمان دادن یک   خاورمیانه جدید است ، هدف گسترس سلطه   امپریالیسم امریکا   در خاورمیانه است! و اتفاقا " حزب الله " مجری سیاستهای همین هاست!   شما در این رسانه های گروهی جنگیدن "ارتش اسراییل " را با "ارتش حزب الله" دیده اید؟ آنچه که می بینیم کشتار کودکان و کارگران است! دیروز ٣٣ کارگر کشاورزی که در حال کار در زمین کشاروزی بودند هدف بمب های اسراییلی قرار گرفتند! آیا کارگران لبنانی "ارتش حزب الله " هستند؟   آیا کودکان لنبانی ارتش جزب الله هستند؟ اسراییل و حزب الله هر دو دست پروده امپریالیسم هستند همانطور که الفاعده و طالبان و جمهوری اسلامی و حزب الله   ایران دست پروده امپریالیسم است. و امروز بوش و بلر دلالان سلاحهای مخرب   با توجیه صدور دموکراسی و نابود کردن " تروریسم و بینادگرایی" که خود پدیده آورنده   آنها بوده اند "بنیادگریان جهود" را ظاهرا به جنگ بنیاد گران "مسلمان" میاندازد تا دموکراسی به خاورمیانه جدید صادر کنند! مردم دنیا به دموکراسی امپریالیستی نیاز ندارند! این مردم هستند که با مبارزه خود با رژیم های حاکم در سرزمین شان دموکراسی برقرا ر میکنند! و نه تونی بلر و بوش و امثال آنها! آیا این انگلیس و آمریکا به افعانستان و عراق "دموکراسی" صادر کردن یا خرابی و کشتار بیشتر کودکان و مردم محروم   و تجاور بیشتر به زنان؟
این است دموکراسی تونی بلر و متحدش جرج بوش جنایتکار! مردم دموکراسی امپریالیستی نمی خواهند ! مرگ بر دموکراسی امپریالیستی! در این لحظه زنان و مردانی که افشاگریهای   را تایید کرده و با من هم عقیده بودن به طرفم میان و با من دست میدن. رفیقی که در کنارم ایستاده بود به مامور انتظامات   که دوباره به سویم میامد رفت و مجددا به او یادآوری کرد که شغل پاسبان ها را به خودشان واگذار کند!
 
دختر جوانی که پلاکادر "ما همه حزب الله هستیم" را در دست داشت وقتی که افشاگریها را شنیده بود و گه گاهی هم حرفهای مرا در مورد ماهیت امپریالیسم تایید میکرد دیگر با صدای بلند فریاد نمیزد "ما همه حزب الله هستیم" !
 
گروه موزیکی که معمولا در تظاهرانهای ضد امپریالیستی شرکت میکنند حالا به ما پیوسته و عده ای از تظاهر کنند گان به عنوان اعتراض و برای به تصویر در آوردن آنچه اینروزها ارتش جنایتکار اسراییل با فلسطینی ها و لنبانی ها میکند به روی زمین دراز کشیده و در حالیکه لباسهای خود را با مواد رنگی به رنگ "خون" در آورده بودند نفرت و اعتراض خود را به این جنگ نشون میدادن! اما با کمال تعجب بازهم دیواری از
"کمک پاسبان های" حزب کارگران سوسیالیست انگلستان   مانع از آن میشد که شرکت کنند گان دیگر که از راه میرسند به آنها بپیوندند! خانمی محجبه به همراه همسرش   و همراه باکودک خردسالش از لابلای جمعیت به گروه موزیک پیوسته   و آنها نیز بعنوان اعتراض روی زمین نشستند!
در همین حال یکی از پاسبان ها به سوی زن که حجابی از نوع "حزب الله" داشت آمد و از اوخواست که صحنه اعتراض را ترک کند و گرنه بعد از آنکه جمعیت کمتر شد پاسبان شروع به دستگیری جمعیت دراز کشیده بر روی زمین میکنند و ممکن است که "کودک" آنها آسیب ببیند! زن و مرد حزب الله در حال بلند شدن بودن و من که در کنار آنها ایستاده بودم در کنار آنها روی رمین نشسته بودم   ،به زن و مرد گفتم اگر شما ها بروید به این معناست که با دستگیری تظاهرکننده ها موافق هستید و از آن مهمتر اگر شما باشید و آنها مبادرت به خشونت بکنند این خود سند ی از این جنایتکار ها خواهد بود ! مرد که تصمیم میگرفت که بروند یا بمانند گفت : نه میریم بچه رو میذاریم و برمیگردیم! گفتم نگران نباشید ما قول میدیم که نذاریم به دختر خردسال شما آسیبی برسد اگر شما بمانید نشان می دهید که   امثال شما نیز   از جان مردم دفاع میکنند! لااقل همسر خود با بچه تان را بفرستید و خودتان در کنار جمعیت بمانید! اما مرد که پاسبان به او "مودبانه" رهنمود داده بود که برود به هیچ وجه حاضر نشد که بماند و از حقوق مردم لبنان برای چند دقیقه بیشتر یعنی تا وقتیکه پاسبان های ضد شورش به ما حمله می کردند   دفاع کند! وقتی او داشت با همسرش   میرفت با صدای بلند   فریاد زدم این "آقا" نمونه ای است از   " حزب الله" ی که از جان مردم دفاع میکند !که پلیس انگلیس به او میگوید که وظیفه اش از این به بعد چیست! و این نمونه همان چیزی ست که در لبنان شاهد آن هستیم!
پاسبان ها که حالا تعدادشان از ما زیاد تر شده بود برای متفرق کردن ما حلقه   محاصر ه را تنگ تر می کردند   و متاسفانه به اصطلاح سوسیالیستهای   انگلیسی نیز به کمک آنها آمده بودن!
امروز در دومین روز از تظاهرات ضد جنگ به نسبت دفعه قبل تعداد بیشتر ی از کسانی که پلاکادرهای رهبر حزب الله لبنا ن را حمل میکردند شرکت کرده بودن! و این اتفاقی نیست!
وقتی که نیروهای چپ مترقی میدان را به بهانه وجود "حزب الله" خالی میکنند و عملا   پا سیفیسم را ترویج میدهند باید هم شاهد بود که   صدای حزب الله در دفاع از حقوق مردم مبارز فلسطین و لنبان بیشتر شنیده شود !
اگر هر کدام از ما در این تظاهرات ضد جنگ   که تنها ۶ ساعت و خرده ای   طول کشید شرکت می کردیم   و بجای "گپ زدن های خصوصی" درعمل به   افشای ماهیت حزب الله دست پرورده امپریالیسم می پرداختیم   دیگر   نه حضور "حزب الله"   برجسته می شد و نه به اصطلاح سوسیالیستها ی انگلیسی امکان می یافتند با کمک پاسبانها "نظم" تظاهرات ها را آنطور که منافع سرمایه داری ایجاب میکند حفظ کنند!
 
 
زحمتکش
۵ اگوست ۲۰۰۶