گوسان


شکوفه تقی


• هنوز از لبِ‌ شیشه‌ای تاریخ،
اشتهای حماسه خاک، می‌خورد.
هنوز میان دره‌ی دو زمان،
عنکبوت تردید، تاب، می‌خورد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۴ آبان ۱٣۹۱ -  ۲۵ اکتبر ۲۰۱۲


 بغض بیستون در گلوست،
تیشه‌ی فرهاد بر سر،
خون مردم در چشم.

هنوز از لبِ‌ شیشه‌ای تاریخ،
اشتهای حماسه خاک، می‌خورد.
هنوز میان دره‌ی دو زمان،
عنکبوت تردید، تاب، می‌خورد.

هنوز دختر روشن آب‌ها،
به کبوترِ گچی آفتاب باردارِ می‌شود.
هنوز پیامبر عشق،
بر مرکب بی مرادی سوار می‌شود.

هنوز افسوس از تاج خسرو،
تلخ، فرو می‌لغزد،
هنوز سقوط، بر سر شیرین،
سنگین می‌شکند.

هنوز دخمه‌ی قصر، زخم کهنه را
بر رگ چنگ ناله می‌کند
هنوز گوسانِ مرثیه‌خوان،
از شکاف ایوانِ مدائن، می¬گذرد،

تا پاره‌های بهارستان کسرا را
به آیات شکسته‌ی معبد اناهیتا
گره بزند.
هنوز...
دریغا! غبار بر آینه‌ی عبرت پرده می‌اندازد.
ما محو ابر؛
کوری تکرار در روایتی مکرر می‌شویم.


شکوفه‌تقی