مقالاتی در باره چپ ایران


نادر عصاره


• از تعدادی از فعالین چپ در خواست شده و در اینجا نیز از خوانندگان علاقمندی که تمایل دارند تقاضا می شود با تهیه متنی فشرده (ترجیحا در ۱.۵ یا ۲ صفحه – ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ کلمه)، در زمینه مورد اشاره در بالا، در این گفتگو و دیالوگ مشارکت کنند. مطالب تهیه شده، بمرور و به ترتیب دریافت، منتشر خواهند شد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٨ آبان ۱٣۹۱ -  ۲۹ اکتبر ۲۰۱۲


هر نیروی سیاسی را مفاهیم، ارزش ها، ارزیابی ها و چشم انداز، اهداف، روش ها، تشکل و اقدامات اصلی آن تعریف می کند. گفتمان آن نیرو همگرائی میان افراد و احاد خود را ایجاد و اتحاد آن، آن را به نیروی تحول سیاسی تبدیل می کند. چپ ایران، و مشخصا گرایشی از چپ که تحول دموکراتیک در ایران را امر مقدم می داند، بعنوان یک جمع، در مقولات نامبرده ناروشنی و اختلاف دارد. همین چپ، به اشکال مختلف سازمان، گروه، محفل و افراد فعالیت می کند ولی در کل و جز به درجات مختلف پراکنده است. گفتمان مشترک و مورد قبول جمعی چپ دموکرات ایران شناخته شده نیست. بعلاوه علیرغم انرژی و تلاش، پروژه سیاسی و اراده آن، به حد لازم پیدا نیست و برآمد نمی کند.

چرا این گرایش چپ، گفتمان مشترک ندارد؟
علت پراکندگی چیست؟ پیامدهای این پراکندگی کدامند؟
زمینه های رفع یا بقای این پراکندگی، فرصت ها یا موانع کدامند؟
چپی که مورد نظر است، برای فائق آمدن بر پراکندگی، برخورداری از گفتمان مشترک، و مجهز شدن به پروژه سیاسی و برآمد اراده مشترک آن، از کجا باید آغاز کند؟

این ها پرسش های کلی هستند که در ذهن ها تکرار می شوند. از نظر بسیاری از جمله سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، مفید می باشد حول این پرسش ها علنا بحث شود و گفتگو و دیالوگ چپ در انظار عمومی انجام گیرد. پرسش های کلی فوق را می توان مشخص تر هم کرد. دو دسته پرسش در اینجا مطرح می شود. دسته اول عمدتا بر بحران در گفتمان مشترک چپ و دسته دوم بیشتر بر بحران در سازمانیابی چپ تاکید دارند. بدیهی است هر کس در مضمون و تعیین شکل و ساختار اظهارنظر خود مختار است و ارائه مقاله، پاسخ به این یا آن دسته از پرسش ها، انتخابی از میان ان ها و یا پرسش های دیگر در زمینه مورد بحث، یعنی تحلیل وضعیت و موقعیت چپ و راه برون رفت از بحران آن، هدف را تامین می نماید.

دسته اول: پرسش هایی در باره بحران در گفتمان چپ

۱. بیش از یکصد سال از تاریخ جنبش چپ ایران می گذرد. چپ با سیمای عمومی معینی در جامعه ما وجود داشت و به شکل گرایشات مختلفی بیان می شد. سی چهل سال اخیر تغییرات بسیار مهمی روی داده است در جهان از جمله با فروپاشی سوسیالیسم واقعا موجود و در ایران با انقلاب بهمن ۵۷ و تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی پیامد آن. این تغییرات به بحران فکری چپ، طی بیش از دو دهه اخیر منجر شده است. به نظر شما، امروز، با کدام ارزیابی ها، ارزش ها، با چه چشم انداز اجتماعی، چشم انداز سیاسی، و با چه روش هایی از تغییر و تحول، می توان چپ را تعریف کرد؟
۲. درک از کارکرد سیاسی و مناسبات درونی حزب و یا سازمان چپ، چه تغییراتی کرده است و امروز به این کارکرد حزب و مناسبات درونی آن چگونه نگاه می کنید؟
٣. گفتمان و پروژه های چپ در دوره قبل از انقلاب ۱٣۵۷ در ایران، گفتمانی تاثیرگذار بر جریانات سیاسی دیگر در جامعه بودند. اکنون موقعیت این گفتمان در ایران چگونه است؟ در شرایط حساس و خطیری که کشورمان در آن بسر می برد، موقعیت چپ چیست؟
۴. علت عدم وجود یک گفتمان روشن و مشترک در چپ ایران چیست؟
۵. به جز نبود گفتمان مشترک، چه عوامل دیگری به پراکندگی سازمانی در چپ ایران دامن می زنند؟
۶. چگونه می توان در راه دستیابی به گفتمان مشترک چپ ایران و تجهیز آن به پروژه سیاسی مشترک تلاش کرد؟ همگرایی در گفتمان و اتحاد در عمل میان نیروهای چپ که در ایران و در خارج ایران از همدیگر دور افتاده اند، چگونه باید مورد راهجویی قرار گیرد؟

دسته دوم: پرسش هایی در باره بحران پراکندگی چپ

۱. آیا هیچ تجربه مثبتی از اتحاد یا وحدت میان سازمانهای ایرانی، اعم از سازمان های دموکراتیک یا سیاسی، دارید. اگر آری، لطفاً این تجربه را تعریف و تشریح کنید. مشخصاً بر این نکته که موفقیت این اتحاد/ وحدت مدیون چه بوده است، مکث کنید.
۲. قطعاً نمونه هائی از اتحاد/ وحدت های ناموفق را از دور یا نزدیک می شناسید. تماس شما با این نمونه ها چه بوده است و اگر از نزدیک در جریان این نمونه ها بوده اید، نظر امروزی تان از علت های عدم موفقیت آنها چیست؟
٣. تجربه های مثبت و تجربه های منفی در امر اتحاد/ وحدت در هر حال حاوی برخوردی فعال به موضوع همکاری اند. (یکی با توفیق و دیگری بدون توفیق). آیا برخورد فعال به امر همکاری، شاخص رفتار سازمانهای ایرانی (اعم از دموکراتیک یا سیاسی) است و یا برخورد انفعالی، یعنی تن دادن به وضع موجود؟ در هر حال توضیح دهید.
۴. در وجه "برخورد فعال" ما مکرراً می بینیم که سازمانهای مختلف بر دشواریهای وضعی که حیطه ی عمل آنهاست انگشت می گذارند، از این دشواری لزوم همکاری را نتیجه می گیرند و دیگران را به همکاری دعوت می کنند. پس چه چیز در این میان می لنگد؟
۵. به نحوی سوال بالا را تکرار می کنم: کم نیستند سازمانهائی که دارای سیاستها و مواضع عام مشترک بسیاری اند، اما نشانه های محسوس تمایل به اتحاد/ وحدت بین آنها دیده نمی شود. آیا توضیحی در این باره دارید؟
۶. آیا این وضع بهبودپذیر است؟ اگر آری، چاره شما برای بهبود چیست؟

از تعدادی از فعالین چپ در خواست شده و در اینجا نیز از خوانندگان علاقمندی که تمایل دارند تقاضا می شود با تهیه متنی فشرده (ترجیحا در ۱.۵ یا ۲ صفحه – ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ کلمه)، در زمینه مورد اشاره در بالا، در این گفتگو و دیالوگ مشارکت کنند. مطالب تهیه شده، بمرور و به ترتیب دریافت، برای انتشار در اختیار سایت های «اتحاد کار»، «اخبار روز»، «طرحی نو»، «عصر نو» و «کار» قرار خواهند گرفت.

نادر عصاره
dialogchap@gmail.com
‏۲۰۱۲‏/۱۰‏/۱۹