از : امید یاری
عنوان : گفتار دکتر محیط
دوستان چنانچه به سلسله گفتارهای علمی و مارکسیستی دکتر محیط و نیز مقالاتی که در نشریه راه توده در باره تاریخ تحولات اجتماعی ایران و نقش هر یک از طبقات جامعه و احزاب و تشکلها در سیر حوادث و تحولات مراجعه نموده و به چالش وا دارند احتمال قریب به یقین بسیار مناسب خواهد شد البته چه بهتر دبیران محترم اخبار روز. به این مهم توجه کافی نمایند که نشانگر وسعت نظر یا سعه صدر انان در بحث های اینچنینی با دوستان سابق خود خواهد بود !!!
۵۱۲٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣۹۱
|
از : نامی شاکری
عنوان : ... در ادامه
امیرحسین آمویی عزیز!
حرف ها و پرسش هایتان نه تنها برای من ، بلکه برای همه ی جستجوگران حقیقت گرانقدرند؛ چرا که تا تکلیف بسیاری از "چیز"ها بطور نظری و روی کاغذ روشن نشود، در میدان عمل ،همین" گیجی- ویجی" مان تداوم خواهد یافت، با هزینه هایی که می دانیم ...
به نظرم می رسد که : هسته ی اصلی آموزه ی اقتصادی مارکس " ارزش اضافه" ی تولید شده توسط طبقه ی کارگر است که توسط طبقه ی سرمایه دار، تملک (وسرقت) می شود. همین " ارزش اضافه"، افزون بر فراهم آوردن زندگی افسانه ای برای آحاد طبقه و تعمیق فاصله ی طبقاتی ، رکن اصلی انباشت و انکشاف سرمایه و توسعه ی نظام سرمایه داری است : تکامل ابزارهای تولید ،تولید انبوه و توده ای شدن مصرف کالا، کاهش قیمت واحد کالا در رقابت بازار و ...
آنچه که من دوستان را توجه می دهم این است که در نظام اقتصادی ما (پیش و پس از انقلاب) ،مالک "سرمایه" ی اصلی حاضردر فرایند تولید(وتجارت) ، "سرمایه دار" نیست . مالکیت ابزارهای تولید (از جمله در اکثر واحدهایی که شما نام برده اید) با "سرمایه دار" نیست . "ارزش اضافه" ی حاصل در فرایند تولید(از جمله در اکثر واحدهایی که شما نام برده اید) به جیب "سرمایه دار" نمی رود(و طرفه اینکه سرمایه داری بخش خصوصی ایران هم طفیلی همان سرمایه ی اصلی بوده است . از دلارهای نفت مردم به لطائف الحیل بهره مند شده تا با "نبوغ "شان تولید وتجارت کنند!) می پرسید پس جای "سرمایه دار" را در این فرایند چه کسی گرفته است ؟ پاسخ من این است : مردم ! و برای همین هم هست که اعتبارات نهادهای اصلی "سرویس دهنده" به مردم مثل آموزش، بهداشت و درمان،آب ، برق ، گاز، تلفن ،رادیو، تلویزیون و سینما و غیره تماما از محل همان " ارزش اضافه" تامین شده است . در تمام واحدهایی که نام برده اید، کارگران در واقع شریک /مالک "سرمایه" و ابزارهای تولیداند و از ماحصل تولیدشان بطور غیر مستقیم در تمام نهادهای اجتماعی بطور رایگان یا بسیار ارزان بهره مند می شوند(می شدند!). از این رویکرد، مبارزه ی کارگران در ایران فقط ناظر به دفاع از نیروی" کار" شان نخواهد بود ، بلکه شامل هدفی بزرگتر، یعنی دفاع از "سرمایه" شان هم هست .
بنابراین اختلاف نظر من با برخی از دوستان در مورد مفهوم " کارگر" در نظام اقتصادی ایران (و نظام های مشابه) با مفهوم"کارگر"در نظام های کلاسیک سرمایه داری، از جمله ریشه در تصاحب و بهره مندی از "ارزش اضافه"دارد !
بطور خلاصه : مالک سرمایه " اصلی" در نظام اقتصادی ایران "مردم" اند . تامین کننده ی اصلی "نیروی کار" برای تولید کالا – خدمات هم "مردم" اند و... اگر این گزاره ها پذیرفته شوند، آنوقت تلاش نظریه پردازان لیبرال و بوروکرات های همکارشان در دستگاه دولتی ایران برای "اختراع بخش خصوصی" با غارت سرمایه های مردم، معنادار خواهد بود و نیز تلاش دولت ا.ن برای حذف رایانه ها و...
در خاتمه می پرسید "...در آن صورت به نظر شما نظام اقتصادی ایران چیست؟ تولید انبوه صنعتی چه جایی دارد؟ این فاصله ی عظیم طبقاتی ناشی از چیست؟..."
پرسش به شما ، بدون یک بررسی عینی از نهادهای اقتصادی این نظام هم نا ممکن نیست . نهادهای کلان و زیرساختی اقتصاد "غالبا" دولتی و برخوردار از منابع عمومی(عمدتا نفت) است . حدود سی درصد بنگاه های اقتصادی این " نظام" تحت مالکیت نهادهایی مثل بنیاد مستضفان، شهید و جانبازان وآستان قدس و مشابه است که تماما نهادهایی غیرخصوصی اند ... ماهیت این نظام اقتصادی ، هرچه باشد "سرمایه داری" به مفهوم کلاسیک آن نیست ...واما این فاصله ی عظیم طبقاتی ...رانندگان این اتومبیل های نفیس و گران قیمت در خیابان های تهران، ساکنان کاخ های باشکوهی که هرروز در تهران سر به فلک می کشند، مشتریان رستوران های لوکس و گران قیمت، تورهای دوردنیا، برندهای معروف جواهرات و...هیچیک ، "سرمایه دار و بچه سرمایه دار" به معنایی که می شناسیم نیستند. تماما حشو و زوائد همین نظام اقتصادی اند که "هنر"ش کسب و کار با سرمایه "مردم" است !
اگر این گزاره ها پذیرفته شوند، اهمیت تصاحب هرچه زودتر دستگاه دولت توسط نیروهای دمکراتیک قبل از انهدام و غارت کامل سرمایه های "مردم" معنی دار خواهد بود . این موضوع برای "کارگران" باید بیش از دیگر اقشار و طبقات مردم مهم باشد،اگر که فکر می کنند نه از حاصل دسترنج شان و نه از سرمایه هایی که در آن شریکند، به درستی مراقبت نمی شود.
۴۹۲۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۱
|
از : امیر حسین آمویی
عنوان : در ایران چه نوع نظام تولید انبوه اقتصادی وجود دارد؛ نام آن چیست و مکانیزم چگونه است؟
آقای شاکری با سلام
۱- منظورتان این است که اگر بگوییم: "کارگران صنعت نفت"، "کارگران صنعت گاز"، "کارگران صنعت پتروشیمی"، "کارگران مس سرچشمه"، "کارگران ذوب آهن"، "کارگران راه آهن و مترو"، "کارگران مخابرات"، "کارگران شرکت واحد"، "کارگران شهرداری"، "کارگران صنعت برق"، "کارگران تراکتورسازی"، "کارگران خودرو سازی"، "کارگران بخش راهسازی"، "کارگران بخش مسکن و شهرسازی" ، "کارگران شیلات" ، "کارگران بافندگی" و غیره و غیره اینها همه حرف مفت و مهملات است؟
۲- و یا اگر نیست و اینها همه بخشهای دارای کارگر هستند، آیا این کارگران خودشان صاحب ارزش افزودهی کارشان هستند؟ یا دیگران و این دیگران چه کسانی هستند؟
۳- و یا اگر کارگر هستند، شاید اصلاً ارزش افزوده تولید نمیکنند که "نظام سرمایهداری" تحقق یابد و شبانه روز خودش را بازتولید کند؟
۴- شاید هم منظورتان این است که در ایران یک بخش عظیم "سرمایه داری دولتی-حکومتی-نظامی" و یک بخش بزرگ "سرمایه داری غیر دولتی" وجود دارد که در هر دو حال هردو ارزش اضافه تولید نمیکنند؟ و یا میکنند ولی این ارزش افزوده همان نیست که در ادبیات اقتصادی مارکسیستی از آن حرف زده میشود.
۵- و اگر معتقدید که این پرسشها همه حرفهای مفت هستند و در هرحال در ایران سرمایهداری حرف چرندی بیش نیست، در آن صورت به نظر شما نظام اقتصادی ایران چیست؟ تولید انبوه صنعتی چه جایی دارد؟ این فاصلهی عظیم طبقاتی ناشی از چیست؟
ممنون از پاسختان.
آمویی
۴۹۲۴۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹۱
|
از : نامی شاکری
عنوان : ...قال کامبخش!
احمد عزیز!
من بعد از پنجاه سال دنده عقب زده ام ، شما بعد از هزارو چهارصدسال ، تازه به یاد متدولوژی " قال صادق ..." در جنبش چپ افتاده اید. عبدالصمدکامبخش که سهل است، حتی اگر شخص لنین هم ، چنین حرفی زده باشد، می توان در آن حرف مناقشه کرد ! می توانم رندی کنم و بگویم عبدالصمد کامبخش و رفقای ارجمندش " از جمله" با همین تحلیل های نه چندان دقیق، چنان فرجامی برای خود و چپ ایران رقم زدند. شاید به نظرتان عجیب بیاید که من تمام کارگران شاغل در صنعت نفت (ملی) ایران را " کارگر" نمی دانم . از جمله به این دلیل که "ارزش اضافه" ی حاصل در آن فرایند تولید را طبقه ی سرمایه دار، تملک نمی کند...یا این موضوع که فرایند انباشت سرمایه در ایران نه با توسعه و تکامل تاریخی در فرایند شیوه ی تولید سرمایه داری ومکانیزم بازار، که با حضور دولت و توسط سرمایه ی کلان نفت ، ناکار شده است . آن دیباچه ی من دعوت به رویکردی "دیگر" به موضوع است. ادعایی هم ندارم . برای من دامن زدن به " گفت و گو" مهم است . در اخبار روز هم همین می کنم .
۴۹۲۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣۹۱
|
از : احمد
عنوان : بد فهمیده اید
جناب نامی لطف کنید سرمایه داری را تعریف بفرمائید ؟ تضاد کار و سرمایه را هم تعریف کنید. عبدالصمد کامبخش در سال ۴۰ ایران را سرمایه داری می دانست تعجب که ۵۰ سال بعد شما چه دنده عقبی زده اید
۴۹۲۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣۹۱
|
از : الف رستمی
عنوان : دامنه بسیار وسیع بحث
با تشکر از سرفصل انتخاب شده برای بحث، به نظرم دامنه طرح شده خیلی وسیع تر از آن است که بتوان بر اساس آن تصویری جمعبندی شده داشت. پیشنهاد می کنم در قدم اول سراغ سازمان ها و تشکل های موجود رفت که بالاخره از همکاری چپهایی با کارکرد متشکل برخوردارند و دید از نظر آن ها اشکال در عدم وحدت چپ چیست و برنامهٔ عملی آن ها برای فائق آمدن بر مشکل چیست و چه نیروهایی را شامل اتحاد مورد نظر خود می دانند و چرا.
۴۹۲۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣۹۱
|
از : نامی شاکری
عنوان : ... به عنوان دیباچه :
چپ در ایران یک موجودیت پارادوکسیکال است . رکن "سوبژکتیو " دارد و فاقد رکن " ابژکتیو" است از جمله به این دلیل بسیار مهم که آن دو طبقه ی اجتماعی تعیین کننده نقش "چپ" ، در ایران اصلا شکل نگرفته . مناسبات تولید در ایران اصولا دارای ماهیت تقابلی کار - سرمایه (مثل نمونه های کلاسیک آن در غرب) نیست و وجه غالب در نظام اقتصادی ایران ، به محوریت نفت و مالکیت غیر خصوصی آن، عملا فاقد تضاد تعیین کننده ی کار - سرمایه است ! از این رو"چپ" در ایران ظاهرا با یک "دشمن فرضی" در تقابل بوده و اتحاد در برابر "دشمن فرضی" هم موضوعیت ندارد ! به تاریخ چپ ایران هم که بنگریم ، حزب توده ی ایران به عنوان معتبرترین جریان چپ، یک جریان ترقیخواه دمکراتیک روشنفکربنیان است و تاثیر عمده ی آن هم بیشتر در شکل دادن " گرایش های عمومی" تحولات دمکراتیک جامعه ایران است ؛ تا ایفای نقش کلاسیک چپ . در این رویکرد ، آنچه جریان چپ ایران خوانده می شود، نماینده ی سیاسی طیف های وسیعی از اقشار اجتماعی ترقیخواه و عمدتا "میانی" جامعه ی ایران است . تنوع و گستردگی نظری مواضع چپ ایران، معلول همین طیف های وسیع است و از این رو ، از موضع "چپ " ، احتمالا هرگز اتحادی درکار نخواهد بود ، از موضع دمکراتیک چرا !
۴۹۱٨۵ - تاریخ انتشار : ۹ آبان ۱٣۹۱
|