اتحاد جمهوریخواهان، یک مصلحت، یا یک ضرورت - دنیز ایشچی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱٣ آبان ۱٣۹۱ -
٣ نوامبر ۲۰۱۲
آیا اتحاد جمهوریخواهان ایران با نقد تاریخی اشکالات موجود در جنبش چپ ایران از یک طرف و نقد لیبرال دموکراسی ایران از طرف دیگر به تشکیل خط سومی معتقد میباشند؟ آیا میشود آنها را به تلاشهای خط خلیل ملکیها در مقطع تاریخی خودشان تشبیه کرد؟ آیا اتحاد جمهوریخواهان ایران یک سازمان سیاسیست، یا یک کلوپ برای جمهورخواهان دموکرات، و یا اینکه یک جبهه سیاسی برای بخش جمهوریخواه اپوزیسیون نظام ولایت فقیه می باشد. آیا اتحاد جمهوریخواهان ایران خود را بعنوان یک ضرورت تاریخی آلترناتیو گذر مطرح میکند، یا اینکه طرح کننده ایده آلهای متنوع در راستای یک منشور دموکراتیک میباشد. آیا در مقایسه سه الترناتیو های سیاسی در جامعه ایران، یعنی نظام ولایت فقیه، نظام پارلمانی مبتنی بر مشروطه سلطنتی و نظام جمهوریخواهی دموکراتیک (فدرالی، ایالتی یا غیره)اجا چه توازنی را ترویج میکند؟
این سوالها و سوالهای فراوان مشابه دیگر با نگاه بر همایش پنجم اتحاد جمهوریخواهان ایران در اذهان مطرح میگردند. موقعیت و راستای حرکتی اتحاد جمهوریخواهان را باید در سایه روشنهای اسناد و راهبردهای عملی آن جستجو کرد.آنچه که خود این ساختار در عمل نشان میدهد، اجا هم یک حزب سیاسی میباشد، هم یا سازمان سیاسی نیست. این تشکیلات هم یک اپوزیسیون آلترناتیوسیاسی حکومتی هست، و هم نمیباشد. اجا یک جبهه سیاسی از سازمانهای جمهوریخواه نمی باشد، در عین حال با وجود عدم قبول حضور سازمانهای منسجم سیاسی در درون خویش، تشکیل فراکسیون های مختلف فکری را تشویق می کند. این سازمان هم با حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، حتی گاها نظام ولایت فقیه و هم با اپوزیسیون سکولار دموکرات آلترناتیو، دیالوق و گفتگوی مدنی برای همگرائی را تشویق می کند. تنها نیروهایی که اجا در مقابل آنها صف بندی قاطعی نشان داده است، لیبرال دموکراسی سکولار سنتی محافظه کار از نوع ایرانی آن، یعنی سلطنت طلبان و مشروطه خواهان میباشند.
شاید برای راحت تر شدن قضیه بهتر باشد مساله را به این صورت مطرح کنیم که از نظر محورهای سیاسی نظری اجا از یک طرف خواهان اصلاحات در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بوده است و از طریق تعمیق این اصلاحات، خواهان برگزاری انتخابات آزاد در چهارچوبه نظام می باشد. اجا خواهان عدم تند روی از طرف سازمانهای سیاسی خارج حکومتی علیه حکومتیان بوده و بر این باور است که حرکتهای رادیکال و تحول گرانه موجب ترس و وحشت حکومتیان شده و موجب عکس العمل آنها گردیده و خفقان و سرکوب را گسترش می بخشد. اجا در انتخاب نزدیکی با سازمانهای سیاسی غیر جمهوریخواه سکولار ، در مقایسه بریده گان از نظام ولایت فقیه که بعنوان اپوزیسیون سیاسی درون حکومتی اصلاح طلب نامیده شده اند با لیبرال دموکراسی، اپوزیسیون درون حکومتی را بعنوان اولویت اول همراه پروسه تغییر ترجیح می دهند. آنها اساس اندیشه ها و راستای محوری حرکت خود را نه تغییر، بلکه تحول می نامند.
اساسنامه آنها در عین حال که خیلی شبیه به اساسنامه یک حزب سیاسی می باشد، به اعضا اجازه می دهد تا عضو حزب سیاسی دیگر هم محور باشند. شاید این امر عضویت آندسته از اعضای ارشد سازمانهای سیاسی دیگر مانند کادرهایی از فدائیان خلق را که طبق اساسنامه سازمانی خویش اجازه عضویت در حزب سیاسی دیگر را ندارند، برایشان قابل توجیح بکند. اساسنامه های اکثر سازمانهای سیاسی اجازه نمی دهد تا اعضای آنها بتوانند در حزب سیاسی دیگری عضو باشند. از این نظر عمده کسانی که میتوانند عضو این تشکیلات گردند، جدا شده گان و بازنشسته گان از سازمانهای دیگر سکولار دموکراتیک می باشند.
در عرصه سیاست ژئوپولیتیک منطقه ای، عمدتا حرکتهای غرب را مداخله گرانه، تهاجمی دانسته و در محور سیاستهای استعماری گذشته سلطه گرانه آنها ارزیابی کرده، جمهوری اسلامی را بخاطر اصرار در ادامه برنامه های هسته ای آنها مورد انتقاد قرار می دهند و دنیای غرب را به خاطر محاصره و تحریمهای اقتصادی مورد حمله قرار داده و محکوم می کنند. در قطعنامه ها و گفتارهای آنها کمتر به آزادی زندانیان سیاسی سکولار، ملیتها و چپ پرداخته می شود. تاکید بیشتر روی زندانیان مرتبط با جناح های حکومتی با برجستگی ویژه به اقایان موسوی و کروبی دادن تصویر محوری آنها از هویت زندانی سیاسی می باشد.
آنها جنبش مردمی را با اصرار تمام قبای سبزی بر تنش کرده و به نام جنبش سبز اسم گزاری کرده و بدینوسیله رهبری آقایان موسوی، کروبی بر آن را به شیوه پیروان مذهب شیعه بلامناضع و موروثی کرده اند. سیاستهای همگرایانه آنها ایجاب میکند که نسبت به بخشهای دیگر اپوزیسیون سیاسی از قبیل جنبش کارگری؛ جنبش ملیتها، جنبش فمینیستی و دیگر بخشهای جنبش سکولار، مدرن و دموکراتیک مردمی بصورتی همراه گونه و به زبان ساده سیاهی لشکر این آقایان برخورد بکنند.
این نهاد با اینهمه سایه روشن های سیاسی چه می گوید و چه میخواهد؟ اگر آنها بخشی از آکادمیسین های دانشگاههای ایران بودند که باید حرفهای سیاسی خود را در چهارچوبه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران فورموله کرده و ارائه بدهند، یا نمایندگان کانون وکلای تهران باشند که راجع به مسائل حقوقی سیاسی کشوری در چهارچوبه مصوبات قانونی کشوری صحبت بکنند، اصلا غیر مترقبه نبوده و قابل تامل و درک می باشد. مساله در این است که اجا عمدتا تلاش دارد تا به زبان سکولاریسم و دموکراسی جمهوریخواه خارج از کشور و خارج حکومتی ایران تبدیل بشود.
اگر اجا را یک ارگانیسم سیاسی پویا و سیال جمهوریخواه فرض کنیم، ناچارا یا باید در راستای گذر به یک حزب سیاسی "جمهوری دموکراتیک"سیر بکند و باید بالانس و توازن ویژه ای ما بین سوسیال دموکراسی و لیبرال دموکراسی بر قرار بکند. یا اینکه اجا باید به یک نهاد فراگیرتری که سازمانهای سیاسی سکولار و دموکرات در آن بصورت منسجم تری حضور داشته باشند فرا روید، که عملا حالتی مشابه جبهه ای خواهد داشت. پویایی و سیالیت آن این امکان را فراهم میکند تا به نحو وسیعتر و موثرتری در آن داخل شد و تلاش در تعمیق بیشتر و گسترده کردن ارزشهای حقوق بشری و دموکراتیک در آن بنمایند.
اگر بر عکس، اجا را بر مبنای تعریفهای منشور و اساسنامه و اسناد مصوبه آن و ساختار رهبری آن تعریف و تشریح بکنیم، به یک سری نتایج دیگری خواهیم رسید. بر اساس این تعریف، اجا یک سازمان سیاسی میباشد که تلاش دارد بخش عمده ای از اپوزیسیون سکولار دموکراتیک خارج کشور را به تلاش در چهارچوبه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران محدود کرده و رسالت ورهبری تغییرات ( نه تحول) سیاسی در داخل حکومت جمهوری اسلامی ایران را بلامنازع به دست اپوزیسیون درون حکومتی آقای موسوی و کروبی می سپارد. این جریان از اوجگیری جنبش مردمی در هراس بوده و آن را علت اصلی سرکوبهای حکومتی معرفی میکند و در اینده جنبش های مردمی در تقابل با آن قرار گرفته، به مهار کردن و تمکین آن به چهار چوبه قانون اساسی خواهد پرداخت. این جریان بیشتر نابسامانیهای اقتصادی داخلی را متاثر از تحریمهای غرب می داند و با چنین ارزیابی که هر سیاستی که غرب در منطقه پیش می برد فقط و فقط ناشی از سیاستهای استعمارگرانه آنهاست، با آنها یک زاویه خیلی تندی ایجاد کرده است.
از آنجائیکه بنیانگزاران این جریان هیچگاه در نظر ندارند تا اجا به آلترناتیو جایگزین ولایت فقیه تبدیل بشود، لذا نخواهند گذاشت این جریان ساختار جبهه ای پیدا بکند. اگر به این نتیجه برسیم که دورنمای تکاملی این جریان فراروئی آن به یکی از بزرگترین احزاب سیاسی دموکراتیک سرتاسری کشور باشد، باید سیاست جلب نیرو کردن اجا از سازمانهای سیاسی دیگر در این پروسه تکاملی آن را درک کرد. سیاستهای محوری اجا در مهار کردن جنبش های دموکراتیک مردمی به چهارچوبه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تمکین کردن آن به اصلاحات در قانون اساسی از یک طرف، مقابله آن با جنبش های تحولگرانه جنبش های خیابانی که خواهان بر افشاندن بنیانی کاملا نوین می باشند به این اتهام که چنین جنبش هایی هستند که در جامعه خشونت را دامن می زنند، ماهیت به اصطلاح تحولگرانه سیاسی آنها را نشان می دهد. این واقعیت به نحو کاملا آشکاری نشان می دهد که نه فقط اجا با چنین دیدگاهها و راهبردهایش یک جریان همراه جنبش مردمی نبوده و نیست، بلکه منافع گروهبندی های ویژه سیاسی اجتماعی را نمایندگی می کند.
لازم است به این نکته هم اشاره کرد که نمایندگاه بخش بندیهای سیاسی مختلف، بویژه بلوک های سیاسی حکومتی جمهوری اسلامی ایران نه فقط احتیاج به چنین تریبونی جهت تاثیر گزاری در راستا و روانکاری حرکتی اپوزیسیون سکولار دموکراتیک ایران در خارج دارند، بلکه با تلاشهای "همراه گرانه"شان در این عرصه هم طبیعتا فعالند. باید در این زمینه این سوال را مطرح کرد که آیا واقعا این اجا هست که به قیمت خفه کردن جنبش مردمی روی بلوک بندیهای حکومتی تاثیر می گذارد، یا که این جمهوری اسلامی ایران میباشد از طریق تاثیر گذاری خود بخش عظیمی از اپوزیسیون سکولار و دموکرات کشور را به معتادان بی خاصیت سیاسی تبدیل می کند که در اوج نعشه گی خود فریاد "تحول سیاسی در چهارچوبه قانون اساسی که به انتخابات آزاد منجر خواهد شد" را سر می دهند.
آیا سایه روشن های دریچه های اخیری که در زمینه رفع تبعیضات ملی برای ملیتهای غیر فارس در سیاستهای اجا مشاهده میشود، واقعا از باورمندیهای ریشه ای فکری و قلبی این دوستان ناشی و جاری می باشد، یا مشابه امضا های امثال قوام قبل از به دار کشیدن قاضی محمد و کشتار وسیع در اذربایجان می باشد. آیا فعالین دموکرات و آزاده ملیتها حق دارند نسبت به این سایه روشن ها با دیده تردید نگاه بکنند؟ طبیعی است در شرایطی که استراتژی میان مدت اجا جمع کردن وسیع ترین اقشار سکولار دموکرات جامعه زیر چطر سبز آقای موسوی می باشد، اجا با آگاهی از تندرهای شعله های آتش زیر خاکستر جنبش های ملی دموکراتیک در ایران، دریچه باریکی در این زمینه باز بکند تا بلکه در عرصه جنبشهای ملی دموکراتیک هم به جذب نیرو پرداخته و یا بخشی از آن را هم معتادان نعشه سیاسی تبدیل بکند. وقتی باورمندی به این سایه روشنها به یقین تبدیل میگردد که نمایندگان رهبری احزاب ملی ملیتهای کرد، و یا رهبران جنبش ملی دموکراتیک آذربایجان در رهبری این سازمان و یا جبهه هایی مثل اجا نقش های کلیدی داشته باشند.
اگر اجا را یک کلوپ سیاسی دموکراتیک در نظر بگیریم، میشود گفت که بهترین محمل ایجاد ارتباطات و دیالوق های حقوق بشری و دموکراتیک میباشد. از این زاویه به موثر ترین شیوه میتواند افراد و سازمانهای سیاسی سکولار و دموکراتیک را زیر یک چطر جمع کرده و روابط دموکراتیک و مدنی دیالوق سیاسی را بصورت فرهنگ هر گونه همکاریهای آینده در می آورد. باید اذعان کرد از این نظر به میزان خیلی زیادی موفق بوده است.
مناسب ترین راهکار برای اجا این میباشد که یا به همان نقش کلوپ سیاسی دموکراتیک جنبش سکولار دموکراتیک مردمی ادامه بدهد، یا اینکه بیشتر به جایگاه جبهه آلترناتیو سیاسی نیروها و سازمانهای سکولار دموکراتیک جامعه ایران فرا روید. اگر آلترناتیو دوم را بعنوان گزینه برتر انتخاب میکند، در آن صورت باید احزاب سیاسی و دموکرات سکولار با فراکسیونهای خود همراه و همگام با افراد منفرد در کنار هم در راستای تشکیل ساختار سیاسی آلترناتیو جایگزین ولایت فقیه را که بتواند قانون اساسی نوین را تدوین کرده و زمینه لازم را برای انتخابات واقعا آزاد فراهم نمایند.
|