از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زن
در سیاه چالهای جمهوری اسلامی پشتیبانی کنیم


یحیی دونداری


• جا دارد تمامی انسانها و احزاب و تشکل های مدافع حقوق زن و برابری زن و مرد از خواست بر حق و عادلانه زندانیان سیاسی زن و کسانیکه در اعتصاب غذا به سر می برند، پشتیبانی کنند و آنها را تنها نگذارند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۷ آبان ۱٣۹۱ -  ۷ نوامبر ۲۰۱۲


چند هفته از اعتصاب غذای نسرین ستوده زندانی سیاسی که به جرم اینکه از حقوق و کرامت انسانها دفاع می‌کند و وکالتش در خدمت کسانی بوده است که به ناحق مورد ظلم و ستم قرار گرفته‌اند، دستگیر و به زندان افتاده است، می‌گذرد. خانم ستوده از روزی که در زندان به سر می برد به اشکال مختلف علیه حکمهای ناروا که برایش صادر کرده اند و کردارهای ناشایست و ضدانسانی زندانبانان که در حق زندانیان روا می دارند، بمبارزه برخاسته است. اقدامات و تلاشهای بی وقفه اش همیشه با بی اعتنایی زندانبانان و دم و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی روبرو گردیده است. اینبار به اعتصاب غذا روی آورد و چند هفته است ادامه دارد. این حرکت او نه تنها در ایران، در خارج از کشور هم انعکاس زیادی بدنبال داشته است. وکلا و مدافعین حقوق بشر در سطح بین المللی نیز به دفاع از او برخاسته اند و از دستگاه قضایی ایران در خواست آزادی او را داشته اند که طبق عادات همیشگی حکام اسلامی ایران با بی اعتنایی روبرو بوده است. اعطای جایزه ساخاروف از جانب اتحادیه اروپا به خانم ستوده دلالت بر مقاومت او در زندان و انعکاس آن که مرزها را در نوردیده است، دارد. اخیرﴽ جمع دیگری از زنان سیاسی و مبارز که در زندان به سر می برند و عبارتنداز: شیوا نظرآهاری، ژیلا بنی یعقوب، مهسا امرآبادی، ژیلا کرم زاده مکوندی، بهاره هدایت، نازنین دیهیمی، حکیمه شکری، نسیم سلطان بیگی، راحله زکایی، هم دست به اعتصاب غذا زده اند. حاکمان اسلامی، مملکت ایران را به جهنمی تبدیل کرده اند که روزمره برای اعمال قوانین خود مردم را از آن می ترسانند و مردم این جهنم موهوم را بیش از ٣٠ سال تجربه می کنند. فقر و فلاکت، گرانی و بیکاری، اعتیاد و فحشا و دهها نمونه دیگر ازاین قبیل مردم را به روز سیاه نشانده اند و زندگیشان را به فلاکت کشانده اند. در این میان زنان غیر از اینکه سهم عمده ای از این اجحافات نصیب شان می شود، از منظر جمهوری اسلامی زن بودنشان هم باعث شده است که در شکل و شمایل مجرم و متهم قرار بگیرند. تمام حقوق اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و انسانیشان نقض می شود و هر روزه به پیروی از فرهنگ مرد سالار اسلامی مورد اهانت و ظلم و ستم بی حد و مرز قرار می گیرند. به بهانه های واهی فعالان و نخبگانشان را راهی سیاه چالها می کنند و در آنجا مورد هتک حرمت و آزار و شکنجه و تجاوز قرار می گیرند. جرم خانم ستوده اینست که بعنوان وکیل از حقوق و کرامت انسانها دفاع نموده و وکالتشان را کرده است. مدافع حقوق کودکان بودن، شغل معلمی و هر کاری که میدانی را برای فعالین سیاسی زن ایجاد کند، از طرف کاربدستان اسلامی محدود و زیرنظر و کنترل و مراقبتهای شدید امنیتی واقع می شود. ابراز حضور زنان در عرصه نه تنها سیاسی بلکه در دیگر عرصه‌های اجتماعی و مدنی هم به بهانه های واهی و شرم آور برای این مزدوران، قابل تحمل نیست و آنرا با بنیادهای فکری و پایه های حکو متشان در تناقض می بینند. از این منظر زن بودن خود جرم محسوب می شود و فعال سیاسی و مدنی زن بیش از فعال سیاسی مرد مورد ستم قرار می گیرند. زنان مبارز ایران از روزیکه جمهوری اسلامی بر سر کار آمده است و قوانین ضدانسانی و زن ستیز را اعمال نموده است به مبارزه بر خاسته اند و با تحمل سختیها و تمام مشقاتی که در سر راه داشته‌اند به مبارزه و مقاومت ادامه داده‌اند و زندان یکی از این عرصه ها بوده است. جا دارد تمامی انسانها و احزاب و تشکل های مدافع حقوق زن و برابری زن و مرد از خواست بر حق و عادلانه زندانیان سیاسی زن و کسانیکه در اعتصاب غذا به سر می برند، پشتیبانی کنند و آنها را تنها نگذارند.
پیروز باد جنبش رهایبخش زنان
مرگ بر جمهوری اسلامی و قوانین ضد زن او.