روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۵ آبان ۱٣۹۱ -
۱۵ نوامبر ۲۰۱۲
«خط سه سویه دشمن»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسام الدین برومند است که در آن میخوانید؛رصد اطلاعات آشکار در فضای رسانه ای به وضوح نشان می دهد که مهم ترین دستور کار دشمن در شرایط فعلی مواجهه با انتخابات سال ۹۲ در ایران است.
البته جغرافیای بازی دشمن مشتمل بر چند «سناریو» و کلید زدن چند «پروژه» و به صحنه آوردن «تاکتیک» های مکمل خواهد بود و بدون شک ترفندها و دسیسه های چند لایه را برمی گزیند.
این نوشته تلاش می کند محورهایی از بازی دشمن در میدان انتخابات ۹۲ مبتنی بر داده های آشکار و اتفاقات و رویدادهای جاری طی هفته های گذشته را رهگیری نماید.
البته سرنخ تحرکات دشمن برای انتخابات پیش روی را می توان از پایان انتخابات مجلس نهم در اسفند سال گذشته مورد واکاوی قرار داد.
مشارکت بالای مردم در انتخابات ۱۲ اسفند سال ۹۰ و رقم زدن حماسه دیگری ثابت کرد که سناریوی دشمن به نتیجه نرسیده و پروژه ها و تاکتیک های به صحنه آمده علیه ملت ایران ابتر مانده است.
از همین روی؛ سال ۹۱ برای دشمن پس از شکست سنگین در سال ۹۰ و انتخابات مجلس نهم و از سوی دیگر در پیش بودن انتخابات سال ۹۲ حیاتی و راهبردی محسوب می شود.
اکنون و در شرایطی که ۶ ماه تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است باید دید تحرکات و دسیسه های دشمن برای تاثیرگذاری بر انتخابات بر چه محورهایی بنا شده است.
۱- از جمله محورهای اصلی و همیشگی دشمن که این روزها در بستر فضای رسانه ای پررنگ تر و برجسته تر شده است؛ «عملیات روانی بر ذهن مسئولان» است.
رسانه های ضدانقلاب و بیگانه به صورت زنجیره ای و در حجمی انبوه یک «جنگ نرم اقتصادی» را تدارک و ساماندهی کرده اند. ایجاد نارضایتی اقتصادی فراگیر، هدف اصلی این جنگ تمام عیار اقتصادی است.
دشمن برای تحقق اهداف شوم خود در این جنگ اقتصادی «پروژه تحریم» ها را در ابعاد و مختصات بی سابقه ای به صحنه آورده است.
نکته گفتنی این است که ابزار «تحریم» ها علیه جمهوری اسلامی مقوله نامأنوسی برای ملت ایران نبوده و همواره در سه دهه گذشته پروژه تحریم ها به عنوان یک اقدام نرم اقتصادی از سوی دشمن به کارگیری شده است اما آنچه طی ماه های اخیر درباره تحریم ها قابل اعتناست، بزرگ نمایی بیش از حد تحریم ها از یک سو و عملیات روانی بر ذهن مسئولان در این باره از سوی دیگر است.
در همین راستاست که مشاهده می شود دشمن پیش از تصویب و اعمال تحریم ها علیه کشورمان ابتدا به واژه سازی و مانور رسانه ای پرداخت. ماه ها قبل از اینکه تحریم های ژوئن و ژوئیه علیه ایران اعمال شود رسانه های زنجیره ای دشمن به صورت گسترده این محورها را انعکاس و پوشش دادند که؛ الف- تحریم ها به اصطلاح فلج کننده و گزنده است. ب- تحریم نفتی و بانک مرکزی ایران فروپاشی اقتصاد ایران را رقم خواهد زد. پ- تاثیرگذاری تحریم ها برای منزوی کردن ایران قطعی است و...
پمپاژ رسانه ای گسترده و مستمر بر اینکه «تحریم ها اثر کرده است» با هدف عملیات روانی، ذهن مسئولان را نشانه گرفته تا «تدبیر»ها که خنثی کننده «تحریم» ها است به مرحله «تصمیم گیری» و «اجرا» نرسد.
آنچه در این میان مهم است تلاش و تحرک و پویایی و اعتماد به نفس مسئولان است تا راه دور زدن تحریم ها و پروژه سوزی دشمن را بیشتر از گذشته در پیش بگیرند، تجربه نمایند و به عنوان یک نسخه حیات بخش به میدان آورند.
شواهد و قرائن غیرقابل خدشه حاکی از آن است که دشمن در «پروژه تحریم»ها دچار اشتباه در محاسبات بوده و همین نقطه روشن است که می تواند بازی دشمن در عملیات روانی بر ذهن مسئولان را بسوزاند. به عنوان نمونه گزارش دو روز پیش آژانس بین المللی انرژی حاوی واقعیاتی است که ادعای پیش گفته -اشتباه در محاسبات پیرامون پروژه تحریم ها- را اثبات می کند.
براساس گزارش آژانس بین المللی، تولید و صادرات نفت ایران در ماه اکتبر (ماه گذشته) افزایش یافته است.
این رویداد در حالی است که تحریم های آمریکا در ژوئن و اتحادیه اروپا در اول ژوئیه به اجرا درآمده و قرار بوده «گزنده» و «فلج کننده» و... باشد تا بالاترین و بیشترین اثرگذاری تحریم ها در طول تاریخ به منصه ظهور برسد، اما آیا چنین شده است؟ پاسخ منفی است و تحریم های غربی در حوزه نفت که با آب و تاب فراوانی مانور رسانه ای داده می شد با شکست مواجه شده است.
جالب اینجاست که حتی شبکه تلویزیونی بی بی سی در همین خصوص نتوانسته «تردید»ها را از سیمای «تحریم»ها کنار بزند و این پرسش چالش برانگیز را مطرح نموده است؛ «چطور علی رغم افزایش تحریم ها، فروش نفت ایران بیشتر شده؟!» بنابراین ماهیت تحریم ها مخلوطی از اهرم های اقتصادی به اضافه عملیات روانی و رسانه ای است که واقعیت های اقتصادی نشان می دهد سهم جنگ روانی دشمن در این میان بیشتر است.
نکته حائز اهمیت این است که در این شرایط مسئولان اقتصادی و دولت وظیفه خطیر و حساسی را بر دوش دارند و آن اینکه در وهله اول عملیات روانی دشمن را بر ملا نمایند و در وهله بعد با تدابیر ویژه و برنامه ریزی های علمی و در پیش گرفتن «اقتصاد مقاومتی» هر روز از دامنه فشارها بکاهند.
۲- اما محور دیگری که مکمل «عملیات روانی بر ذهن مسئولان» است پروژه مشغول سازی مسئولان به کارهای فرعی و حاشیه ای است. به عبارت روشن تر گاهی اوقات دشمن با برنامه ریزی های تودرتو و چندلایه و هدایت فضا به سمت و سویی خاص تلاش می کند تا مسئولان و تصمیم گیران کشور از فرمول و قاعده اصلی-فرعی کردن امور غفلت نمایند.
البته این موضوع را نیز نباید از قلم انداخت که گاهی هم دشمن طراحی و برنامه ریزی خاصی ندارد یا در طراحی و برنامه ریزی با شکست مواجه شده ولی متأسفانه برخی از مسئولان ناخواسته در زمین دشمن بازی می کنند.
اینجاست که اگر چنین احتمال و فرضی رنگ واقعیت و عینیت می گیرد بلافاصله شاخک های دشمن به کار می افتد و برای ادامه کار طراحی می کند تا سوار بر موضوع شود.
در شرایط فعلی هرگونه اقدامی از سوی مجلس یا دولت و یا دستگاه قضایی و یا هر کانون و مرکز دیگر نظام که در افکار عمومی نشانه ای از تقابل قوا برجای بگذارد می تواند بهره برداری دشمن را در پی داشته باشد.
٣- از دیگر محورهای دشمن در مواجهه با انتخابات سال ۹۲، تلاش برای زیر سوال بردن نهادهای ارزشی نظام است. مقارن با این تحرکات توطئه آمیز باید هجمه دشمن را به ساختار حقوقی نظام آدرس داد.
البته آنچه این روزها، دشمن در جهت تضعیف ساختار نظام، دنبال می کند اعتبارزدایی از قوه قضاییه است که براساس ادعاهای واهی و پمپاژ شایعات و شبهات پیرامون دستگاه قضا در دستور کار قرار گرفته است.
انتشار گزارش های حقوق بشری علیه قوه قضاییه ایران و تحرکات سیاسی و مغرضانه احمد شهید در قالب به اصطلاح گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر جمهوری اسلامی از جمله شواهد آشکاری است که به وضوح نشان می دهد حمله رسانه ای به قوه قضاییه آغاز شده است. از طرف دیگر؛ محکومان و مجرمان امنیتی از سوی نهادهای به اصطلاح حقوق بشری جایزه[!] می گیرند.
اما سوالی که پیش کشیده می شود این است که اگر دشمن با عملیات روانی بر ذهن مسئولان اجرایی و اقتصادی، «دولت» را نشانه گرفته و با دمیدن در طرح مسائل فرعی و پرتنش، «مجلس» را از نظر دور نداشته است با چه هدف و منظوری حمله به «قوه قضاییه» را کلید زده است؟
پاسخ را می توان در وظایف خطیر و حساس و بعضا منحصر بفرد قوه قضاییه در تامین امنیت و پیشگیری از جرایم دانست. اگر دشمن خط فتنه و بی ثبات سازی سیاسی تا بزنگاه انتخابات را دنبال می کند- که قرائن بر آن گواهی می دهد- می داند که این قوه قضاییه است که می تواند با برهم زدگان امنیت ملی و آشوبگران و فتنه گران برخورد کند و توان دستگاه قضایی در این زمینه پروژه نهایی دشمن در تضعیف ساختارها را ناکام می گذارد.
بنابراین عجیب نخواهد بودکه تا زمان ایام انتخابات علاوه بر سوژه سازی علیه دولت و مجلس، هر روز سوژه و موضوع جدیدی علیه قوه قضاییه نیز از سوی دشمن طراحی شده و در مقیاسی گسترده مانور رسانه ای بر روی آن داده شود.
و بالاخره باید گفت در چارچوب ساختار ویژه نظام طراحی ها و تحرکات دشمن در قالب محورهای عملیات روانی و سناریوهای تو در تو علیه قوای سه گانه برای مواجهه در انتخابات ۹۲ به مانند تمامی انتخابات گذشته که دشمن از آن به عنوان بزنگاهی برای به بار نشاندن پروژه های خود بدان چشم طمع دوخته بود به نتیجه نخواهد رسید و این مهم در گرو هوشیاری و همدلی مسئولان قوای سه گانه و پرهیز از اقدامات انفرادی و جزیره ای در شرایط حساس کنونی است.
خراسان:منظرهای چهارگانه و متدولوژی تدوین منظومه فکری اسلام درباره آزادی
«منظرهای چهارگانه و متدولوژی تدوین منظومه فکری اسلام درباره آزادی»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم بهروز بیهقی است که در آن میخوانید؛بیانات رهبر انقلاب در چهارمین نشست اندیشه های راهبردی مطلع مبارکی برای تدوین منظومه فکری اسلام در مقوله آزادی است؛ مقوله ای که متاسفانه هرگاه پیش از این مجال طرح یافته، چنان با مباحث سیاسی و رویکردهای افراطی و تفریطی درآمیخته شده که اساساً پرداختن به مقوله های مبنایی و بنیادین را منتفی کرده است. آزادی های سیاسی و اجتماعی از جمله مهم ترین مصادیق مفهوم آزادی اند که عموم مردم در مواجهه با این مفهوم به خاطر می آورند.
تبادر این دو مصداق (آزادی های سیاسی و اجتماعی) به اذهان عمومی موجب این معضل نظری شده که در بیشتر مباحث از ریشه ها و مبانی آزادی های سیاسی و اجتماعی غفلت می شود و حتی برخی تصور می کنند که تبیین این سنخ آزادی ها در تدوین یک منظومه فکری درباره آزادی، نخستین گام به شمار می آید. این در حالی است که در غرب، ابتناء و اتکای آزادی در عرصه های گوناگون، بر پیش فرض های فلسفی به معنای عام (هستی شناسی و انسان شناسی) و به معنای خاص (شناخت قوای ادراکی و فلسفه ذهن) چنان مقبول و معمول است که کسی را یارای آن نیست که نقش کانت، ولتر، روسو، لاک، استیوارت میل و دیگر فیلسوفان و متفکران غربی را در تبلور و تجسم اجتماعی و سیاسی آزادی انکار و کتمان کند. شاید از همین روست که مغرب زمینیان به درستی قدر علوم انسانی را دریافته و عالمان و پژوهشگران این حوزه را بر صدر می نشانند.
وانگهی، اقتضای عقل سلیم و منطق ما را نیز وا می دارد که برای تدوین منظومه فکری درباره آزادی از مبانی بیاغازیم. با این رویکرد به وضوح می توان دریافت که با توجه به غنای منابع اسلامی در مقولات بنیادین همچون آزادی، قصور یا تقصیر خواص در نظریه پردازی حول محور موضوعاتی مانند منظومه فکری اسلام درباره آزادی تا چه حد نابخشودنی و حتی تعجب آور است. اگر دین اسلام آن گونه که از نصوص ( و نه تنها ظواهر) آن هویداست، حاوی تصورات (مفاهیم) و تصدیقات (گزاره ها) گوناگونی ناظر به شناخت هستی، انسان، قواعد حاکم بر هستی، قواعد حاکم بر حیات فردی و اجتماعی انسان و حتی غایت تاریخ بشری است، آیا نمی توان و نباید از این تصورات و تصدیقات برای نظریه پردازی و در حد کمال آن در تدوین منظومه های فکری برای مقولات بنیادین بهره گرفت؟
نقشه راه برای تدوین منظومه فکری
اگر پاسخ به این پرسش آن گونه که انتظار می رود مثبت باشد، لاجرم باید در پی ساز و کارها و به تعبیر دقیق تر متدولوژی تدوین منظومه فکری اسلام درباره مقوله ای مانند آزادی بود.خوشبختانه رهبر انقلاب در بیانات اخیرشان در چهارمین نشست اندیشه های راهبردی در این زمینه نیز به ارائه طریق پرداخته اند که در نوع خود و دست کم در میان اندیشمندان شیعه بدیع و مبتکرانه است. ایشان برای تدوین منظومه فکری اسلام درباره آزادی، ۴منظر «حق در قرآن»، «حق در فقه و حقوق»، «تکلیف» و «نظام ارزشی» را مطرح کرده اند که از آن ها می توان به ۴فصل مبانی در منظومه فکری اسلام درباره آزادی هم تعبیر کرد.محسوس ترین حسن و فایده این متدولوژی در پیش گیری از پراکنده کاری هایی است که به ویژه گریبان مباحث نظری را می گیرد و در نهایت مانع از جمع بندی نظرات اندیشمندان و صاحب نظران می شود. بنابراین، بایسته است که پس از این بیانات، ۴گروه تخصصی (ناظر به ۴منظر) آموزه های اسلامی درباره آزادی را از کتاب و سنت استخراج کنند و سپس کشف مقصود و مراد شارع از این آموزه ها را در پروسه ای منطبق با موازین علمی وجهه همت قرار دهند.
آزادی های سیاسی و اجتماعی در سیره حکومتی پیامبراعظم(ص) و امیرمومنان(ع)
تنها پس از فراغت از پرداختن به این مبانی و محکمات است که می توان تصویری صحیح، دقیق و مستند از آزادی های اجتماعی و سیاسی در سیره حکومتی پیامبراکرم(ص) و حضرت امام علی(ع) ارائه داد که در عین تکیه بر واقعیات اجتماعی - تاریخی از اصالت و وثاقت برخوردار و از تفسیر به رای به دور و برحذر باشد. طبیعی است که پس از سپری کردن مقدمات و مبانی، می توان به استنتاج منطقی دست یازید و نتایجی ارائه و عرضه کرد که «خلوص» و «کارآمدی» را توامان داشته باشند.
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛هفته جاری را برای کشور باید هفتهای پر حادثه خواند. جاری شدن سیل و آبگرفتگی بر اثر بارندگیها در استان مازندران موجب خسارتهایی در شش شهرستان این استان گردید. رامسر، چالوس، بابل، آمل، سوادکوه، بندپی و نوشهر شهرستانهایی بودند که از جاری شدن سیل دچار آسیب و خسارت شدند و تنها در دو شهر نوشهر و چالوس ٨۷ خانوار خانه و کاشانه خود را از دست دادند. این سیل همچنین در شهرستان آمل موجب تخریب پل قدیمی "بلیران" شد.
حادثه دیگر در هفته جاری، خروج قطار مسافربری زاهدان - تهران از ریل بود که باعث کشته شدن ۴ نفر و مجروح شدن ٣۶ تن از هموطنانمان گردید. با اینکه هنوز بطور رسمی علت این حادثه از سوی مسئولین ذیربط اعلام نشده است، اما گزارشهای اولیه حکایت از بالا بودن سرعت قطار در محل حادثه دارد. در این هفته همچنین یکی دیگر از اتوبوسهای حامل دانشآموزان راهیان نور در حوالی شاهرود و در حالیکه از مناطق عملیاتی بازمیگشت، باز هم دچار حادثه شد و علاوه بر کشته شدن یک نفر تعدادی نیز مجروح بر جای گذاشت. معلوم نیست چرا به رغم تذکرات مکرر و وقوع حوادث پی در پی در این کاروانها، چارهای برای این معضل اندیشیده نمیشود. قرار است مجمع نمایندگان خراسان رضوی در مجلس شورای اسلامی پس از بررسی موضوع از وزیر آموزش و پرورش جهت ادای توضیحات در کمیسیون دعوت نماید.
گذشته از حوادث مذکور، آغاز بزرگترین رزمایش مشترک سراسری پدافند هوایی کشور از بزرگترین رویدادهای هفته جاری بود. این رزمایش که با تاکید بر مولفههای دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران برای ارتقای توان رزمی شبکه یکپارچه پدافند هوایی کشور صورت گرفت، با اجرای تمرینات تاکتیکی و اتخاذ تدابیر عملیاتی پیشبینی شده در طرحهای پدافندی و همچنین به نمایش درآمدن تعدادی از تجهیزات و ادوات نظامی ساخت کشور، توانمندیهای فرزندان این آب و خاک را به نمایش گذاشت و آمادگی هر چه بیشتر واحدهای دفاعی و نظامی کشور در مقابله با هر گونه تهدیدات احتمالی را به رخ کشید.
رخداد دیگر هفته جاری که از اهمیت ویژهای در حوزه سیاسی و امنیتی برخوردار است، انتشار اخبار مربوط به جان باختن "ستار بهشتی" وبلاگنویس اهل رباطکریم در حین بازجویی توسط پلیس است که پرونده این ماجرا با ورود دستگاه قضایی به موضوع و اظهارات دادستان کل کشور و همچنین دادستان تهران وارد مراحل جدی رسیدگی شده است.
از رویدادهای مهم دیگر در هفته جاری، چهارمین نشست اندیشههای راهبردی با موضوع "آزادی" با شرکت شخصیتهای دانشگاهی و حوزوی در حضور رهبر انقلاب اسلامی بود که شب چهارشنبه برگزار شد. در این نشست، رهبر معظم انقلاب با اشاره به فضای عمومی کشور و مسائل و مشکلات اقتصادی که به علت درگیر شدن استکبار جهانی با جمهوری اسلامی بوجود آمده تاکید کرد: طبعاً هیچکس از دغدغههای موجود در زندگی عمومی مردم فارغ نیست و این نشست به دلیل اهمیت موضوع و براساس برنامه ریزی قبلی و به عنوان گامی در پیگیری مقولات بلند مدت برگزار میشود. ایشان همچنین با اشاره به منابع فراوانی که درباره آزادی در تعالیم اسلام وجود دارد، افزودند: با وجود این منابع، امروز خلأهای فراوانی در باب آزادی داریم که باید با تفکر و اندیشهورزی و پاسخ دادن به همه مسایل و سئوالات مطرح در مقوله آزادی، به سمت منظومه سازی حرکت کنیم.
این هفته در موضوعات خارجی، تحولات جدید پیرامون بحران سوریه، ادامه قیام مردم بحرین علیه رژیم دیکتاتوری آل خلیفه و اوجگیری اعتراضات علیه حکومت کویت مهمترین رویدادهای خبری را تشکیل میدادند.
در این هفته، نشست دوحه درباره سوریه به کارگردانی آمریکا و با پادوئی قطر و عربستان برگزار گردید و پس از گذشت پنج روز که در سایه فشارهای شدید آمریکا سپری شد، اعلام شد شرکت کنندگان به توافق نیم بندی درباره ایجاد جبههای مشترک دست یافتهاند. نشست دوحه را در واقع میتوان تلاشی مایوسانه و آخرین تیر ترکش جبهه بینالمللی ضدسوری دانست که پس از شکستهای پی در پی این جبهه در ساقط کردن حکومت سوریه، برگزار میشود.
واقعیت این است که تلاشهای ۵/۱ ساله جبهه ضد سوری متشکل از غرب، کشورهای مرتجع عرب و ترکیه برای ساقط کردن بشار اسد در سوریه حاصلی نداشته است و به همین دلیل بود که برگزاری اجلاس دوحه برای جبهه ضد سوری اهمیت حیاتی داشت.
از سوی دیگر آمریکا نیز از بیحاصلی اقدامات صورت گرفته در سوریه به شدت خشمگین است و گزارشهایی وجود دارد که تهدید کرده بود درصورتی که در نشست دوحه، مخالفان اسد به یک وحدت، ولو ظاهری، دست نیابند حمایتهای خود را از آنها قطع خواهد کرد.
در چنین شرایطی بود که تشکیلات موسوم به "ائتلاف ملی" در نشست دوحه شکل گرفت. طبیعی است که آمریکاییها و متحدین عرب آنها در منطقه، از این به بعد تبلیغات فراوان و کمکهای مالی و دیپلماتیک گستردهای را برای حمایت از این ائتلاف به کار خواهند بست.
نکته قابل تأمل در توافقهای دوحه، انتخاب یک مسیحی به ریاست شورای ملی مخالفان بود که شگفتی ناظران را برانگیخت و بیخاصیت بودن این تشکیلات را از همان ابتدا مشخص ساخت و همچنین انتصاب "معاذالخطیب" امام جمعه سابق یک مسجد دمشق به عنوان ریاست ائتلاف ملی بود که این موضوع نیز موجب تعجب ناظران شد، چرا که شخص انتخاب شده از وزن چندانی، حتی در میان مخالفان برخوردار نمیباشد.
از این رو بسیار بعید به نظر میرسد که این ائتلاف نیز بتواند کاری از پیش ببرد و اهداف غربیها را برآورده سازد. واقعیت این است که آمریکائیها در قضیه سوریه سردرگم ماندهاند. علیرغم هزینههای سنگینی که صرف سقوط بشار اسد شده است کمترین نتیجهای نگرفتهاند و حتی گزارشهایی وجود دارد که این هزینهها را سرکردگان تروریستها برای اهداف شخصی صرف کردهاند.
این تحولات، روز به روز غرب را به این واقعیت نزدیکتر میکند که چارهای جز راهکار سیاسی و گفتگو برای حل بحران سوریه وجود ندارد، نکتهای که این هفته نیز توسط چند شخصیت ذیربط با مسائل سوریه، از جمله اخضر ابراهیمی و کوفی عنان نیز مورد تأکید قرار گرفت.
این هفته، قیام مردم بحرین علیه رژیم مستبد آل خلیفه، علیرغم سرکوب و خفقان رژیم ادامه یافت. شهادت یک جوان ۱۶ ساله به دست نیروهای امنیتی موجب شد تا مردم بار دیگر در صفوفی گسترده علیه رژیم به اعتراض برخیزند. مردم بحرین با گذشت نزدیک به سه سال و مواجهه با اقدامات سرکوبگرانه و ضدانسانی رژیم آل خلیفه به اعتراضات مسالمتآمیز خود ادامه میدهند و در این راه هزینههای سنگینی پرداخت کردهاند.
متأسفانه جامعه بینالمللی و به ویژه مجامع مدعی حقوق بشر و سازمان ملل که برای موارد سفارش شده توسط قدرتهای استعماری، از جمله سوریه، سینه چاک میکنند و فریاد سر میدهند در قبال انقلاب عدالتخواهانه و ضد دیکتاتوری مردم مسلمان بحرین، نه تنها هیچ اقدام حمایتی نکردهاند بلکه به طور غیرمستقیم از رژیم بحرین حمایت نموده و از این طریق رژیم منامه را در سرکوب ملت مظلوم بحرین گستاختر کردهاند.
روز یکشنبه این هفته، در کویت، نزدیک به ۲۵۰ هزار نفر به خیابانها آمدند و علیه سیاستهای حکومت این کشور دست به تظاهرات اعتراض آمیز زدند. اگرچه اعتراض به قانون جدید انتخابات، انگیزه تظاهرات مردمی عنوان شد ولی واقعیت این است که بیداری اسلامی به کویت نیز رسیده و بعید است که قیام مردم به درخواستهای کوچک، از جمله تغییر قانون انتخابات محدود بماند.
تظاهرات روز یکشنبه این هفته، بزرگترین تظاهرات اعتراضی تاریخ این کشور عنوان شد و رهبران معترضین اعلام کردهاند این تظاهرات را هر هفته، گستردهتر از قبل تا رسیدن به اهداف خود ادامه خواهند داد.
رسالت:آزادی
«آزادی»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن میخوانید؛آزادی یکی از سه شعار کلیدی ملت ایران، در انقلابی است که به نام دین بر پا کردند. استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی در مقدمه قانون اساسی به عنوان مطالبات اصلی ملت ایران در انقلاب اسلامی مطرح و ثبت شده است.
آزادی در فرهنگ اسلام، با اولین فریاد پیامبر اکرم (ص) پس از بعثت در گوش ملتها زمزمه شد. قولوالا اله الا الله تفلحوا.
نفی هرگونه اله و فقط پرستش الله شرط رسیدن به آزادی و کرامت انسانی و رستگاری در دنیا و آخرت است.
براساس اندیشههای ناب امام خمینی (ره) آزادی یک عطیه الهی است و اسلام آن را فطری میداند و بر این اساس ایشان تاکید فرمودند؛ "ملت ما طرفدار آزادی است." (صحیفه امام ج ۱۱، ص ۱٣۱)
آزادی یک مقوله مدرن نیست. آزادی یک کشف مدرنیستها پس از انقلاب فرانسه و آغاز عصر به اصطلاح روشنگری نیست. قدمت این مفهوم به بلندای تاریخ بشر و تاریخ نهضتهای رهاییبخش انبیای الهی و تاریخ حریت بشر است.
آزادی در متن دین معنا پیدا میکند و بدون چارچوب آموزههای دینی سرابی بیش نیست. افراط در آزادی به این مفهوم که در گفتمان مدرنیسم مطرح است به استبداد فردی و جمعی منتهی میشود. آزادی با عدالت معنا پیدا میکند و در سایه حقیقت در حوزه معرفت، فضیلت در حوزه اخلاق و عدالت در حوزه رفتار اجتماعی تعریف میشود. اگر در تعریف آزادی این فرایند دیده نشود، به نقیض خود تبدیل میگردد.
به قول علامه جعفری در معنا و مفهوم آزادی بیان؛ "آزادی در گفتن بدون دقت در چه گفتن، قابل ارزش گذاری نیست"
و نیز میفرماید: "افرادی که در گفتمان خود نه سعی در جهت روشن شدن حقیقت و نه سعی در جهت سرکوب باطل دارند، تنها در جلب رضایت عموم مردم به خود هستند، در چنین نگاهی به آزادی جامعه اولین قربانی آن است"
مقام معظم رهبری در چهارمین نشست اندیشههای راهبردی که به مقوله آزادی اختصاص داشت به طرح یک پرسش پرداختند و آن اینکه؛ با توجه به تفاوتهای بنیادین و عمیق موجود میان مفهوم آزادی در اسلام و در غرب آیا میتوانیم در تحقیق و پژوهش در خصوص "آزادی" به نظرات و دیدگاههای غربی مراجعه کنیم. طبیعی است ما در باب مفهوم آزادی در اسلام نباید خود را از نگاه غربیها به این مقوله محروم کنیم. آنچه امروز در جوامع غربی از مفهوم آزادی در ساحتهای سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی دیده میشود چون آیینهای در مقابل ما قرار دارد. تجربیاتی که از آنها طی ۲۰۰ سال اخیر در عصر مدرنیته به جای مانده بسیار سودمند است و به ما این واقعیت را دیکته میکند که راه طی شده را که سرابی بیش نیست نرویم. راهی که به بن بست رسیده و بحرانهای پیچیده سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در این جوامع به وجود آورده است.
نتیجه فاصله گرفتن از آموزههای پیامبران در عصر روشنگری پدیداری سه نحله فکری بود؛ فاشیسم، مارکسیسم و لیبرالیسم. هر سه مدعی تعریفی از فلاح و رستگاری، آزادی و رفاه، خوشبختی و سعادت و بالاخره مدینه فاضله بودند. در عصر حیات فاشیسم و مارکسیسم خون میلیونها انسان بیگناه به زمین ریخته شد تا قرائتی از آزادی بر جهان مسلط شود. امروز از آن دو ایدئولوژی ضد آزادی خبری نیست. لیبرالیسم که مدعی غلبه بر آن دو اندیشه آزادی سوز بود به همان بیماری دچار شده است که آنها گرفتار بودند امروزه هزاران بیگناه در پنج قاره جهان به اسم آزادی و دموکراسی جان خود را از دست میدهند. غرب بویژه آمریکا خود مسئول تحمیل قرائتی از آزادی است که در درون مرزهای آنها و بیرون از آن فقط با اعمال زور و شکنجه و نسلکشی به دست میآید!
آمریکاییها که خود منادی آزادی و حقوق بشر در جهان هستند اولین دولتی بودند که با کاربرد سلاح هستهای در جنگ جهانی دوم صدها هزار انسان را به کام مرگ فرستادند تا بتوانند قرائت خود از آزادی را با تشر اتمی تحمیل کنند.
ما باید دقیقا تاریخچه آزادی در غرب و مفاهیم آن را مورد بازخوانی قرار دهیم تا راهی را که آنها رفتند، هرگز طی نکنیم.
امروز بشریت متوجه فریب غرب، در تحریف مفهوم آزادی شده است. امروز بشر فهمیده است که چنانچه از دایره عبودیت الهی خارج شود در دام عبودیت کسانی میافتد که خود را جای خدا نشاندهاند. غرب از معبر اومانیسم سامانههای دیکتاتوری در جوامع خود و جوامع دیگر را شکل میدهد از همین وادی است که بوی تعفن فساد جنسی، فروپاشی خانواده، همجنسبازی، تروریسم و نقض حقوق بشر استشمام میشود و این تیر خلاص به مفهوم آزادی در جوامع غربی و جوامع تحت سلطه به اصطلاح لیبرالها میباشد.
جمهوری اسلامی اکنون در حال تجربهای از مفهوم آزادی در جامعه نمونه خود است. این تجربه باید هم به لحاظ ساختار وهم به لحاظ محتوا و تئوری متکی به یک منظومه فکری نو باشد.
نشست سه شنبه شب ۱۵۰ تن از اندیشمندان، نخبگان و اساتید حوزه و دانشگاه در محضر مبارک رهبر معظم انقلاب اسلامی یک تلاش جدی و خالصانه برای رسیدن به این منظومه فکری است.
حمایت:بازندگان به ظاهر پیروز
«بازندگان به ظاهر پیروز»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن میخوانید؛نشست اتحادیه اروپا و کشورهای عربی در قاهره برگزار شد که نتیجه نهایی تصمیمات آنها بر اصل حمایت از گروههای معارض در سوریه ختم شد. آنها بر این امر توافق کردند که از گروههای معارض که در نشست قطر تشکیل گردیده حمایت کرده و آنها را در برابر دولت ملت و ارتش سوریه تسلیح نمایند. هر چند که حاضران در نشست قاهره بر این ادعایند که با این رویکرد توانستهاند به موفقیتهایی نظیر بیان اجماع جهانی در مقابله با سوریه و نیز هماهنگ ساختن جریان معارضه در سوریه دست یابند اما بررسی ریشهای نشست قاهره نکاتی دیگر را آشکار میسازد.
اولا کشورهای مذکور در حالی در قاهره ادعای حمایت از گروههای معارض را مطرح کردند که بر اساس طرحهای ارائه شده از سوی اخضر ابراهیمی نماینده سازمان ملل در امور سوریه حمایت از گروههای معارض در سوریه صرفا به تشدید بحران در این کشور منجر میشود و هیچ دستاوردی ندارد چنانکه ابراهیمی خواستار پایان حمایتهای خارجی از این گروهها شده بود.
ثانیا، بر اساس اعترافها و گزارشهای سازمان ملل گروههای معارض نه تنها دارای ماهیت مردمی نمیباشند بلکه مجموعهای از گروههای تروریستی هستند که از یک سو در میان مردم جایگاهی ندارند و از سوی دیگر جنایت و کشتار مردم سرلوحه کار آنها است لذا باید با آنها مقابله گردد. عفو بین الملل در جدیدترین گزارشها خود این گروهها را متهم به جنایات جنگی کرده است.
نشست قاهره نشان داد که اروپاییها و کشورهای مرتجع عربی به دنبال کمک به مردم سوریه نمی باشند و اهداف دیگری را پیگیری را پیگیری میکنند که نمود آن استفاده از گروههای تروریستی برای نابودسازی این کشور است. جالب توجه آنکه آنها از القاعدهای حمایت میکنند که ۱۱ سال است به نام مبارزه با تروریسم با آنها مقابله کرده و افغانستان و عراق را به نام آنان به آتش کشیدهاند.
ثالثا، نکته قابل توجه آنکه نشست کشورهای عربی و غربی در حالی برگزار شد که همزمان رژیم صهیونیستی به کشتار دسته جمعی مردم غزه پرداخت. کشورهای مذکور که با ادعای حمایت از حقوق بشر در قاهره به طراحی علیه سوریه پرداختند هیچ واکنشی نسبت به جنایات صهیونیست ها صورت ندادند و چنان وانمود کردند که گویی فلسطینیها در قاعده حقوق بشر قرار ندارند و صهیونیستها هر جنایتی که بخواهند میتوانند علیه آنها صورت دهند.جالب توجه آنکه این کشورها علیه سوریهای موضع گیری کردند که همواره حامی فلسطین بوده و به مقابله با جنایات صهیونیستها میپرداخته است.
تهران امروز:برای آزادی...
«برای آزادی...»عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم سجاد نوروزی است که در آن میخوانید؛برگزاری نشست تخصصی درباره مفهوم آزادی در واقع اهمیتی دو چندان قائل شدن برای یکی از مفاهیم اصلی گفتمان انقلاب اسلامی است. بیشک یکی از اهداف مهم انقلاب اسلامی به دست آوردن آزادی مطلوب و محو استبداد و خودکامگی بوده است. لیکن تفسیری که انقلاب اسلامی و حضرت امام(ره) از مفهوم آزادی به دست دادند، مفهومی بود متناسب با درک معنوی از هستی نه دریافتی صرفا مادی. در غرب، از آنجا که مفهوم آزادی فقط در چارچوب مادیات معنا مییابد و در سیاست روزمره تقلیل مییابد،آزادی صرفا امری روزمره و تبلیغاتی است که میتوان از آن درپروپاگاندای سیاسی و انتخاباتی بهره برد.
اما تفسیری که انقلاب اسلامی از آزادی به دست میدهد رهایی از هر گونه قید و بند استبدادی است. فی الواقع در این تفسیر استبداد در ذات مفهومی خود محو میشود نه صرفا در فرم. بنابر این آزادی نکتهای بارز در گفتمان سیاسی اجتماعی ماست،گفتمانی که میکوشد خود را از تعلق به اموری که سعادت انسان را خدشهدار میکنند آزاد سازد.
نقطه ثقل تفسیر رهبر حکیم انقلاب در جلسه نظری برهمین امور استوار بود. ایشان بر نکتهای تاکید کردند که فیالواقع وجه تفکیک جمهوری اسلامی از نظامهای لیبرالی غربی است.لیبرالیسم، آزادی را به امری روزمره و صرفا در حوزههای محدود سیاسی اجتماعی اسیر میکند و عامدانه از تسری یافتن آزادی به حوزههای کلان تفکر جلوگیری میکند.اما قرائت اسلامی از آزادی آن را در حوزهای موسع و بیبدیل جلوه گر میسازد. برگزاری چنین جلسهای نشان میدهد که در کنار همه وجوه مهم گفتمان انقلاب اسلامی، آزادی دغدغه رهبر انقلاب است. هستند کسانی که هنوز با آزادی یا کاسبکارانه برخورد میکنند یا به آن اعتقادی ندارند.این جلسه نشان داد که این دو گروه به طورکل با گفتمان انقلاب اسلامی بیگانهاند.
در کنار این امر، روشنفکری عرفی و لیبرال باید پاسخ بدهد که بعد از سالیان سال طرح ادعاهای پرطمطراق و رونویسی از نسخههای لیبرالی تفکر غرب، برای طرح مفهوم آزادی در چارچوب هویت ملی ایران چه کرده است؟! روشنفکری عرفی ایران همواره از پاسخ به این سوال گریخته است، گریزی که نشان میدهد تقلید صرف از غرب تا چه اندازه بر قوه تحلیل اثر میگذارد و آن را ناتوان میکند.
آفرینش:معادله پیچیده بحران سوریه
«معادله پیچیده بحران سوریه»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛بحران سوریه روز به روز پیچیده تر و بازگشایی گره های آن سخت تر می شود. حمایت های روسیه، چین و ایران از یک سو و فشارهای آمریکا،غرب و اتحادیه عرب از سوی دیگر، معادلات پیچیده ای را رقم زده است. تعدد مخالفان و اختلاف بر سر نحوه برخورد با نظام اسد باعث فرسایشی شدن بحران سوریه گردیده است. اما درچند روز گذشته اقداماتی درپی لابی های آمریکایی – عربی صورت گرفت که در ظاهر توانسته است مخالفان را برسریک میز بنشاند و مجموعه ای جدید با عضویت ۵۵ تا ۶۰ نفر و با نام "ائتلاف ملی نیروهای انقلاب و مخالفان سوریه" را تشکیل دهند که نسبت به دیگر شوراها و مجموعه های قبلی، نمایندگان طیف های بیشتری از مخالفان را شامل می شود.
حضور وزیران خارجه قطر ، ترکیه، تونس ، سفرای آمریکا و فرانسه و نمایندگان شماری از کشورها و سازمان های بین المللی، در دوحه قطر باعث شد تا فضای مذاکرات مخالفان به گونه ای به سمت همگرایی پیش رود و نتیجتاً به توافقی برای تشکیل دولت انتقالی بیانجامید. مخالفان دولت سوریه به توافق رسیدند تابا تلاش ها و مذاکرات فشرده، دولت انتقالی سوریه را متشکل از ۱۰ عضو در چند هفته آینده تشکیل دهند. ریاست این تشکل جدید نیز پس از رای گیری برعهده "معاذ الخطیب" امام جماعت سابق مسجد بزرگ امویان دمشق و رئیس ائتلاف ملی مخالفان سوریه واگذار شد.
در مقایسه رویکرد دو گروه دخیل در سوریه یعنی جبهه ایران،روسیه، چین و آمریکا،غرب و اعراب باید اذعان داشت که فعالیت و تاثیرگذاری مخالفان نظام اسد بیش از حامیان آن بوده است. این که ایران از بالاترین نفوذ و روسیه و چین از حق وتو درحمایت از سوریه برخوردارند، امری واضح است اما نمی توان براجماعی جهانی که برعلیه حکومت دمشق ایجاد شده چشم پوشید. این اجماع با هدایت کشورهایی همچون قطر و ترکیه و باحمایت های آمریکا وغرب، قدم به قدم خود را به تشکیل یک دولت موقت در مقابل حکومت دمشق پیش می برد. این اجماع جهانی، درصورت تشکیل دولت موقت کار را برای حکومت اسد و حامیان آن بسیار دشوار خواهد کرد.
دراولین قدم بعد از تشکیل دولت موقت بحث شناسایی دولت موقت مطرح خواهد شد. کشورهای عربی و غربی و سپس تعداد بیشتری از کشورهای جهان وسازمان های بین المللی، ائتلاف مخالفان را به عنوان جایگزین دولت سوریه به رسمیت خواهد شناخت. این اقدام بزرگترین چالش در بی اعتباری حکومت دمشق و منزوی شدن حامیان آن تلقی می گردد.
درگام بعدی دولت انتقالی درصدد تثبیت پایه های سیاسی خود برخواهد آمد. لذا ضروری است تا بتواند حکومت فعلی دمشق را تضعیف و ساقط کند. این امر نیاز به تقویت بنیه نظامی و تسلیحاتی مخالفان خواهد داشت و قطعاً غرب تجهیزاتی همچون تانک، ضدهوایی و دیگر تجهزات سنگین نظامی را به مخالفان خواهد داد. مخالفان اعلام کرده اند که دولت انتقالی در خاک سوریه و درمناطقی که خارج از تسلط نیروهای بشاراسد می باشد، شکل خواهد گرفت. لذا عملاً آمریکا،غرب و اعراب به جبهه درگیری های سوریه در حمایت از مخالفین وارد خواهند شد.
درسومین گام تقویت بنیه اقتصادی مخالفان مطرح می باشد. لذا ثروت بی حدوحصر اعراب پشتوانه ای محکم و انگیزه ای مضاعف برای مخالفان سوری می باشد. تطمیع مالی نظامیانی که درشهرهای مختلف با نظام اسد درگیرهستند، روحیه و جسارت آنها را افزایش خواهد داد. ضمن اینکه در سمت دیگر، حکومت سوریه تحت سخترین تحریم های اقتصادی غرب قرارگرفته و وضعیت دشواری را سپری می کند.
درنتیجه بحث باید اذعان داشت که حامیان حکومت سوریه تاکنون نتوانسته اند از امتیازات خود درجهت تاثیر گذاری و جهت دهی بررفتار و تصمیمات مخالفان موفق عمل کنند و این قصور آنها باعث شده تا جمیع مخالفان به سمت غرب و اعراب متمایل شوند.
مسلماً ادامه این روند چالش هایی عمیق برای حکومت دمشق وبن بستی جدی در معادلات حامیان نظام سوریه ایجاد خواهد کرد.
ابتکار:تهران میدان دار تحولات سوریه خواهد شد؟
«تهران میدان دار تحولات سوریه خواهد شد؟»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم سید علی موسوی خلخالی است که در آن میخوانید؛در حالی که تنها دو روز از نشست دوحه میگذرد، امیر عبداللهیان، معاون وزیر امور خارجه کشورمان اعلام کرد که تهران هفته آینده میزبان نشست مخالفان و موافقان اسد با شعار”خشونت نه، دموکراسی آری”در تهران خواهد بود. نشستی که در موازی با نشست دوحه میتواند نشانگر تحرکات تازه ای از سوی تهران برای پیشبرد سیاستهای منطقه ای خود مطابق با واقعیتهای موجود و تاثیرگذاری بر تحرکات سیاسی سوریه قلمداد شود. به خصوص که کشورهای عربی، در راس آنها قطر و عربستان و جامعه غربی به خصوص ایالات متحده امریکا هر کدام تلاش دارند که دستور العملهای خاص خود را در این کشور اجرا کنند.
در این میان روزنامه القدس العربی، چاپ لندن، جزئیات تازه ای را از نشستی که قرار است ایران میزبان آن باشد، منتشر کرده است. به گفته این روزنامه قرار است نشست تهران نشست گفت و گوهای مستقیم سوری – سوری باشد.
به گفته این روزنامه این نشست را سفارت ایران در دمشق هماهنگ کرده و قرار است در آن چهرههای مختلف سوریه از جریانهای گوناگون از جمله ٣۰ شخصیت پارلمانی از احزاب مختلف سیاسی به خصوص احزاب سیاسی جدیدی که اخیرا و پس از اصلاح قانون احزاب سوریه تشکیل شده اند به همراه ۷۰ چهره سیاسی سوری و غیر سوری از داخل و خارج سوریه و برخی چهرههای مستقل و تعدادی از چهرههای مخالف حکومت اسد در کنار افراد و احزاب طرفدار یا وفادار به حکومت شرکت کنند.
از مهترین جریانهایی که انتظار میرود در این نشست حضور پررنگ داشته باشد، هیات هماهنگی ملی مخالفان است که نگاهی ویژه به این نشست دارد و حتی گفته میشود خود نقشی مهم در هماهنگی برای برگزاری این نشست در تهران ایفا کرده است. پیش بینی میشود که این نشست بیش از آن که یک کنفرانس ساده برای تبادل افکار باشد یک نشست عملی از طریق انجام گفت و گوهای دو جانبه برای رسیدن به یک چارچوب کاری با هدف یافتن راه حلی برای برون رفت از بحران جاری در سوریه باشد.
انتظار میرود که این نشست در ۱٨ ماه جاری میلادی برگزار شود. بنا به این گزارش نقطه اشتراک همه حاضران در این نشست تاکید بر عدم دخالت نظامی خارجی یا انجام دستورالعملهای خارجی برای حل بحران سوریه است.این در حالی است که گفته میشود طرف روسی نیز تصمیم دارد که به صورت پررنگ در این نشست شرکت کند و حتی احتمالا میخائیل بوگدانوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه به همین منظور سفری را نیز به تهران انجام دهد.
پیش از این عبداللهیان، معاون وزیر امور خارجه کشورمان در دیدار با همتای روسی اش خبر داده بود که احتمالا جریانهای مخالف و موافق سوری در تهران یا یکی از پایتختهای کشورهای منطقه گفت و گوهایی را با یکدیگر آغاز کنند. تهران و مسکو رسما اعلام کرده اند که از ملت سوریه و اصلاحاتی که بشار اسد، رئیس جمهوری این کشور در دستور کار خود قرار داده است، حمایت میکنند.
تهران در حالی میزبان این نشست میشود که مخالفان اسد در دوحه با یکدیگر توافق کردند که با انتخاب احمد معاذ الخطیب، روحانی میانه روی سنی و خطیب سالهای دور مسجد جامع بنی امیه، با یکدیگر متحد شده و وحدت سیاسی خود را با تشکیل ائتلاف ملی سوریه اعلام کردند. نشستی که نزدیک به ۱۰ روز به طول انجامید و پس از کش مکشهای بسیار و حتی زد و خورد در حین نشست، روز دوشنبه به کار خود پایان داد.
نشستی که بنا به شواهد امریکاییها در به نتیجه رساندن آن نقش پررنگی داشتند و تلاش شده است که به رغم عدم دعوت از مخالفان داخلی اسد، آنها نیز در چارچوب ائتلاف جدید حضور داشته باشند.
برخی منابع خبری گزارش میدهند که مسکو از برگزاری این نشست بدون توجه به توصیه هایش به هیچ وجه خشنود نیست و ضمن عدم قبول ائتلاف ملی سوریه تا به این لحظه تلاش میکند تا نشست تهران را به نتیجه قابل قبولی برساند. به همین دلیل گفته میشود که تماسهای تازه ای میان مسکو و تهران با برخی از مخالفان سوری حاضر در نشست دوحه برای راضی کردن آنها برای حضور در نشست تهران آغاز شده است. در عین حال ایران و روسیه تلاش میکنند تا مخالفان داخلی نظام حاکم بر سوریه بیش از پیش در نشست تهران حضور پررانگ داشته باشند تا بدین ترتیب ضمن موفقیت آمیز برگزار شدن این نشست، نشست دوحه نیز تحت تاثیر قرار بگیرد.
مردم سالاری:نه جمعیت پیر از کار افتاده و رنجور، نه جمعیت جوان رنجور ناکارآمد!
«نه جمعیت پیر از کار افتاده و رنجور، نه جمعیت جوان رنجور ناکارآمد!»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم ولی درویشی است که در آن میخوانید؛ پس از اعلام نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱٣۹۰، متخصصان جمعیت شناسی نسبت به پیر شدن جمعیت کشور هشدار داده و اعلام کردند که با استمرار وضعیت کنونی، نرخ باروری از نرخ جانشینی کمتر شده و در دهههای آینده شاهد کاهش جمعیت کشور خواهیم بود. در یکی از پایگاههای خبری در این خصوص چنین آمده است: «بر اساس پیشبینیهای آماری منتشر شده از طرف سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۰، در صورتی که کاهش رشد جمعیت کشور ما با نرخ فعلی ادامه یابد، در ٨۰ سال آینده، جمعیت ایران به حدود ٣۱ میلیون نفر خواهد رسید که نزدیک به نصف آن را افراد بسیار پیر تشکیل میدهند. در نتیجه با توجه به عدم وجود نیروی انسانی کافی عملا، کشور دستخوش تهدیدهای امنیتی و اقتصادی خواهد شد.»
در جدی بودن این تهدیدها، همین بس که برژینسکی یکی از سیاستگذاران کهنه کار آمریکا در مصاحبه ای که سال ۲۰۰۹ با روزنامه وال استریت ژورنال انجام داده، عنوان کرده بود که «از فکر کردن به حمله پیش دستانه علیه تأسیسات اتمیایران اجتناب کنید و گفتوگوها را با تهران حفظ کنید، بالاتر از همه بازی طولانی مدتی را انجام دهید. چون زمان و آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست».اگر به این مساله نیز توجه کنیم که ایران جزو ۱۰ کشوری است که جمعیت آن به سرعت به سمت کهن سالی پیش میرود، اهمیت موضوع بیشتر نمایان میشود. رهبر معظم انقلاب نیز در سفر به استان خراسان شمالی صراحتا خواستار متوقف شدن روندهای منتهی به کاهش جمعیت شدند و استمرار سیاست تنظیم خانواده و کنترل جمعیت پس از اوایل دهه هفتاد را خطا دانستند.
از آنجا که جمعیت، اهمیت استراتژیک و جایگاه بسیار مهمی در برنامهریزیهای کلان و بینالمللی دارد، سیاستهای افزایش جمعیت و مهمتر از آن، جلوگیری از کاهش جمعیت چندی است که در دستور کار کشورهای توسعه یافته دنیا قرار دارد. به عنوان نمونه در آمریکا، بوش پدر با برنامههای تنظیم خانواده در آمریکا مخالفت کرد و افزایش جمعیت را تأیید نمود.
در روسیه، یکی از موارد مطرح شده توسط ولادیمیر پوتین در فعالیتهای تبلیغاتی انتخابات اخیر ریاستجمهوری ( که منجر به پیروزی او شد) موضوع کاهش جمعیت روسیه و تلاش برای دگرگون کردن سیر نزولی آن بود. او در دیدار با دانشگاهیان روسیه از مسأله کاهش جمعیت، به عنوان فاجعه نام برد.
رویکرد بسیاری از کشورهای مهم دنیا نیز همینگونه است. در بیشتر کشورهای اروپایی و حتی بعضی کشورهای غیر اروپایی، بستههای متنوعی از مشوقهای اقتصادی، درمانی، فرهنگی و اجتماعی برای بچه دار شدن مردم تدوین شده و با جدیت در حال اجراست.
در ایران، پس از اعمال سیاستهایی برای تنظیم جمعیت که پس از پایان جنگ تحمیلی صورت گرفته بود، بحث افزایش جمعیت ابتدا در اظهارات رییس دولت نهم عنوان شد و همانگونه که ذکر شد، اخیرا نیز به صورت صریحتر و جدیتر در بیانات مقام معظم رهبری مطرح گشت. اما در روزهای اخیر و پس از بیانات رهبری، مسوولان کشور بر آن شدهاند که در حداقل زمان ممکن، به حل این دغدغه پرداخته و راهکارهایی را طراحی نموده و به اجرا درآورند. بسته تشویقی تهیه شده توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی و نیز تلاش نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای تدوین قانون اجرای سیاستهای افزایش جمعیت نمونههایی از این تلاشهاست. اما آنچه در این زمینه قابل توجه است، دو لبه بودن تیغ تیز افزایش جمعیت است. بنابراین توصیه میشود که برنامه ریزان این امر، قبل از طراحی و اجرایی کردن هر سیاستی، به تمام جوانب آن بپردازند، تا مبادا در سالهای نه چندان دور پیش رو نیز، همچون سالهای نه چندان دور گذشته، پس از خلق مشکلات عدیده برای مردم و مملکت و جامعه، بار دیگر چارهای جز تغییر سیاست وجود نداشته باشد. لذا با توجه به اینکه خطرات افزایش بیرویه و نامتناسب جمعیت به هیچ وجه کمتر از مشکلات و تهدیدات ناشی از کاهش آن نیست و نیز افزایش جمعیت، بدون وجود زیرساختهای مورد نیاز، معضلات عدیدهای را در پی خواهد داشت که تدوین صد راهکار برای افزایش جمعیت، به مراتب سادهتر از حل یکی از آنهاست، شایسته است که هر تصمیمی که اخذ میشود، همه جانبه و دوراندیشانه باشد و همواره نسبت به مشکلات فراوان ناشی از افزایش کارشناسی نشده جمعیت بیمناک بود. مشکلاتی از قبیل تشدید فقر، پایین آمدن کیفیت زندگی، داشتن تأثیرات منفی بر تغذیه سالم، مناسب و کافی، افزایش مشکل تأمین مسکن، تشدید معضل بیکاری، تأثیرات مخرب بر محیطزیست، پایین آمدن کیفیت آموزش و بهداشت و ...
قطعا نظر رهبری نیز، افزایش افسار گسیخته جمعیتی که دچار چنین مشکلاتی باشد، نیست. آنچه خواست ایشان است قطعا داشتن جمعیتی جوان، پویا، خلاق، کارا و سازنده کشوری پیشرو و مقتدر است، نه جمعیتی که از همان ابتدای تولد بر اثر کمبود یا عدم توانایی تأمین شیرخشک و ... دچار سوء تغذیه گردد، در دهه اول زندگی از داشتن مهد و دبستان و مدرسه مناسب و ... محروم شود، در دهه دوم زندگی به علت نداشتن تفریحات مناسب در دام انواع مواد روان گردان و مخدر افتد. در اوایل دهه سوم زندگی به دلیل مشکلات مالی و بیکاری و ... دچار بحرانهای روحی و اجتماعی گردد، تا دهههای سوم و چهارم زندگی به هر دلیل، موفق به ازدواج نشده یا تن به این کار ندهد و نهایتا تعداد آن دسته از آنها که اقدام به خودکشی میکنند، بسیار بیشتر از آمار فعلی، که ۲ برابر آمار بالای تلفات سوانح رانندگی در کشور است، شود.قطعا نظر هیچ کس بر داشتن انبوهی از جمعیتی جوان اما ناشاد و ناکارا و نامطمئن نیست. لذا آنچه پس از بررسی چالشهای ناشی از کاهش جمعیت و پیری جامعه میتواند مورد اجماع همگان قرار گرفته و سبب خیر و صلاح کشور گردد، برداشتن گامهایی آرام، حساب شده، محکم و برگرفته از برآیند تمامی نظرات کارشناسان و خبرگان در این حوزه است، نه اقدامات شتابزده و تک منظوره همچون ایجاد محدودیت در اقدامات پزشکی و عرضه لوازم پیشگیری از بارداری.
در فرصتهای آینده سعی خواهد شد، به بررسی بستههای تشویقی در این خصوص و نیز میزان اثرگذاری مثبت و منفی آنها بر جامعه پرداخته شود.
آرمان:یک بر صفر چرک
«یک بر صفر چرک»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم بهمن فروتن است که در آن میخوانید؛گفته بودم تیمهایی که لبه پرتگاه هستند، هل دادنشان به پایین خیلی مشکل است. اشاره کرده بودم که این بازی خیلی سخت میشود. ایران برای رفتن به جام جهانی بازی میکرد. ایران برای بردن بازی میکرد و ازبکستان برای نباختن و این مساله در نتیجه بهدست آمده خیلی تاثیرگذار بود. البته باید بگویم که هر دو تیم خوب بازی کردند البته ازبکها بهنظرم بیشتر دویدند، جنگیدند و شانس و اقبال هم با آنها بیشتر همراه بود.
بههر حال اگر برده بودیم، در جام جهانی بودیم و حالا کار ما خیلی سخت شده است. چون با دو تیم مدعی یعنی قطر و کرهجنوبی بازی خارج از خانه داریم و فقط یک بازی داریم که میتوانیم روی سه امتیازش حساب کنیم و با آن سه امتیاز ۱۰ امتیازه میشویم و مطمئنا تیم اول و دوم بیشتر از ۱۰ امتیار خواهند داشت.
شاید حالا که نبردیم بعضیها این باخت را به پای تصمیمهای کیروش بگذارند اما باید بگویم اینطور نیست که بگوییم روی تصمیم و تعویضهای کیروش باختیم. ما سعی میکنیم که فوتبالمان را در اردوهای تیم ملی بسازیم چه جوانان و چه تیمها را و سعی میکنیم این فوتبال را در اردوهای تیم ملی بسازیم درحالی که دیگران تیم ملیشان را در لیگ میسازند. فکر میکنم در اینباره کلا یک اشکال ساختاری داریم.
اکنون آمدهایم و مربی تیم جوانان را بهاصطلاح دراز میکنیم. درحالی که در آن بازی که از کرهجنوبی بردیم، کیروش بزرگترین مربی دنیا بود حالا که باختیم میخواهیم راجع به تعویضهای کیروش تصمیم بگیریم. فوتبال ما احتیاج به تحول و دگرگونی دارد و باید خیلی پیشتر از این متوجه آن میشدیم. باید کارهای ترکیبی ازبکستان را خارج از خانه ببینیم که چه سرعتی داشت. قبل از این بازی گفته بودم که باید بازی ازبکها را کند کنیم ولی این کار را نکردیم.
از اول رفتیم که خودمان به بازیمان سرعت دهیم و زمانی که ازبکها ما را خسته کردند، دیگر نتوانستیم جلوی سرعت بازی ازبکها را بگیریم و مقهور سرعت بازی ازبکها شدیم. سعی نمیکنیم که نتایج بهدست آمده در فوتبال کشورمان نتایج واقعی باشد. فوتبال کشورمان دست مربیان نیست. بازیکن و مربی دست افراد دیگر هستند. در لیگ خودمان میبیینم با مس رفسنجان چه اتفاقاتی میافتد. فوتبال نظارت و رسیدگی میخواهد باید به آن اهمیت داد و باید سعی کرد نتایج واقعی باشند.
باید سعی کرد که در فوتبال سازندگی بهوجود بیاید. این در حالی است که اصلا در فوتبالمان دنبال سازندگی نیستیم. فوتبال ما فوتبال مجازی شده و فوتبالی شده که یکسری نتیجه به دست میآید و نمیدانیم این نتایج واقعی هستند یا نه. شخصا خودم با تیمم نمیدانم کی بردم و کی باختم! اینهاست که به فوتبال ما ضربه میزند. طبیعی است که تیم ملیمان هم که برخاسته از این فوتبال است، نمیتواند همپای فوتبال بینالمللی پیش رود.
حالا شرایطی پیش آمده و فوتبال باخته و تیم جوانان باخته، تیم ملی واقعا در ۲-٣ بازی باخته و این به آن معنی است که ما آرامآرام موقعیت بینالمللیمان را داریم از دست میدهیم به این دلیل که فوتبالمان یک فوتبال دستساز شده است. اینطور نیست که از نهادها و اشخاص بخصوصی بخواهم ایراد بگیرم. باید به فوتبال توجه و اهمیت داده شود. در اینصورت مسلما نظارتی هم در کار میآید و نمیتوانیم بگوییم مثلا اکبر محمدی دلیل این است که تیم جوانان گل خورده یا به دلیل تعویضهای کیروش است که باختیم و واقعیت این است که ساختارها، ساختارهای برندهای نیستند.
|