سه شعر برای نسرین ستوده


عسگر آهنین


• نه ساعت‌ها را می‌توان دستبند زد
نه پرندگان را در قفس ها از آواز باز داشت
هم، زمان به زیان جباران کار می‌کند
هم، آواز پرندگان به گوش می‌رسد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۵ آبان ۱٣۹۱ -  ۱۵ نوامبر ۲۰۱۲



 
 
• سروده ای برای گل نسرین

نه ساعت‌ها را می‌توان دستبند زد
نه پرندگان را در قفس ها از آواز باز داشت
هم، زمان به زیان جباران کار می‌کند
هم، آواز پرندگان به گوش می‌رسد
آزادی، عروسکی نیست
که بتوان در صندوقی پنهانش کرد
گل رویاهاییست
که در کار فتح زندان هاست.

۶ اکتبر ۲۰۱۲


• این است مذهب تان؟

مادری تنها در سلول زندان
بی رمق از اعتصاب غذا
به خاطر دیدن فرزندان.

فرزندانی سرمازده
ساعت‌ها،
در مقابل درهای بسته سرگردان
بی اعتنایی زندانبانان
این است مذهب تان
ای کلبی مسلکان؟

۱۱ اکتبر ۲۰۱۲


• نسرین کجاست؟

نسرین کجاست؟
او در کدام سیه چال شما
از آب و آفتاب محروم است؟
در خانه و گلخانه جای او خالیست
چندیست که از او خبری نیست
نسرین کجاست؟
آخر چرا سکوت می کنید
ای دیو های وارونکار
آخر چرا خدایتان شبیه ضحاک است
کی سیر می شود از خون و از شکنجه ی انسان؟
این است مذهب تان
ای دیو سیرتان؟

۱۵ نوامبر ۲۰۱۲