از : امیر حسین آمویی
عنوان : روح دینامیک تاریخ در شعر
روح دینامیک تاریخ در شعر
گرایش به شکل شعر کهنه در سالهای اخیر تبدیل به گرایش نوی شده! برای راقم شعر از نظر فرم چه کهنه باشد چه نو تفاوتی در ارزشگذاری یا ارزشمندی آن شعر ندارد. شعر پیشرو در واقع شعری است که از نظر تاریخی بالنده است و پیشرو. مفهوم کهنه و یا مفهوم نامربوط به جان زمانه در قالب نو، چیزی نیست جز کهنگی یا بیهودگی.
شاعر این شعر اما در این جا در کشاش نیروهای عاطفی متضادی است، در کشاکش نیروهای تاریخی کنونی: "زشت من، زیبای من"!، و در تمام لحظات این کشاکش، و در نهایت هر لحظه و در انتهای هر بیت یا بند، همچنان عاشق محبوب، یعنی عاشق میهن، است. این کیمیا یا الکتریسیتهی عاطفی، که همان کنش و واکنش عاشقانه نسبت به زشت و زیبای میهن است، و گاه نگاهی است به جهل جانکاه و کشندهی مردمی که خود را در چاهی سیاه انداختهاند و گه به آگاهی آنانی که در کار رهایی اند، همان بازتاب دینامیزم تاریخ است در روان ملتی که زبان آن نیست چیزی جز زبان کسی چون شاعر:
زشت من زیبای من، کابوس من رویای من
به راستی که از میان این زشتی و زیبایی چه کابوسی و یا چه رویای خوشی خواهد زایید؟ افتراق یا اتحاد؟ افتراق به اصطلاح "ملتها" یا اتحاد آنان برای دموکراسی؟
به شاعر باید تبریک گفت، چرا که همه را به اتحادی عاشقانه دعوت میکند:
ای ستاره گر شوی تو پاره پاره وای من
آه معشوق من ای «ایران»! بیاویز از«وفا»
این غزل را همچو گل بر گردن، ای زیبای من
۴۹۷۱۰ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣۹۱
|