وحشی ها دنیا را نابود می کنند


بهروز صفری


• چپ ایران در عین اینکه باید سرمایه داری و امپریالیسم را دشمن اصلی خود بداند، نبایستی به دام آمریکا ستیزی و اسرائیل ستیزی برخی چپ نماهای بیفتد که اینک با بنیادگرایان اسلامی همصدا شده اند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۰ مرداد ۱٣٨۵ -  ۱۱ اوت ۲۰۰۶


به نوشته روزنامه «ایندیپندنت»، تاکنون ۹٣۲ لبنانی کشته و ۷۵۰ نفر مفقود شده اند. این روزنامه می نویسد ۴۵% قربانیان را کودکان تشکیل می دهند. در این ۲٨ روزی که از جنگ گذشته ۹۱٣۰۰۰ لبنانی بیخانمان شده اند که ٣۰۰.۰۰۰ نفر از آنان کودک هستند. بنا براین آمار در این ۲٨ روز حزب الله ٣۰۰۰ موشک به سمت اسرائیل شلیک کرده و اسرائیل نیز ٨۷۰۰ بمب بر فراز لبنان رها کرده که ۱۴۶ پل و ۷۲ جاده را تخریب کرده .
جنگ کنونی یکی از چندش آورترین وقایع آغاز قرن بیست و یکم به شمار خواهد آمد. زمانی تهوع آور بودن این جنگ –که هر یک از طرفین آن را «مقدس» می نامند- بر انسان آشکار می گردد که به ماهیت هر دو طرف جنگ به خوبی پی ببریم .
رژیم اسرائیل که نقش پلیس امپریالیسم را در منطقه بازی می کند، از ابتدا با توسل به زور توانست برای خود در خاورمیانه جایگاهی دست و پا کند. سرمایه داران صهیونیست که با توسل به اساطیر و مذهب تلاش دارند در میان یهودیان پایگاهی به دست آورند، برای توجیه تجاوزگری نظامی خود در افکار عمومی جهان نیاز به دشمنی ساختگی دارند تا بهانه لازم را برای بسط و گسترش نظامی گری خود در منطقه کسب کنند. این مساله امروز که نارضایتی در میان زحمتکشان اسرائیلی اوج گرفته، اهمیت بیشتری پیدا می کند. حاکمان اسرائیل اینک مردم اسرائیل را از خطر تروریسم می ترسانند تا آنان را وادار به پذیرش جنگ کنند. آمار اخیر ۱۰% بیکاری در اسرائیل، یکی از بحرانهای رژیم سرمایه داری اسرائیل است که جنگ را تنها راه فائق آمدن بر آن می بیند .
به محض شروع جنگ اخیر، روشنفکران ایرانی نیز سریعا به موضعگیری در این زمینه پرداختند. موضع اغلب روشنفکران داخل کشور محکوم کردن رژیم صهیونیستی بود. اما کمتر کسی در داخل ایران، به طرف دیگر جنگ - یعنی حزب الله- انتقاد کرد (بگذریم از موضع برخی روشنفکران دینی که در این قضیه هم قصدشان از محکوم کردن اسرائیل صرفا یک خودنمایی عمومی و در کنار آن دم تکان دادن برای جمهوری اسلامی بود). از روشنفکران ایرانی انتظار می رفت در مورد اینکه موشکها و هواپیماهای حزب الله از کجا تهیه می شود هم به طرح بحث می پرداختند. حزب الله دولت نیست، کشور نیست، فقط حزب است. یعنی یک سازمان سیاسی است که تنها حامی آن جمهوری اسلامی ایران است و اندکی هم سوریه. چرا کسی در ایران به آن ارزش اضافه ای که از زحمتکشان ایرانی کسب شده بود و اینک تبدیل به موشک و هواپیما برای جنگ لبنان شده اشاره نمی کند؟ چپ ایران در عین اینکه باید سرمایه داری و امپریالیسم را دشمن اصلی خود بداند، نبایستی به دام آمریکا ستیزی و اسرائیل ستیزی برخی چپ نماهای بیفتد که اینک با بنیادگرایان اسلامی همصدا شده اند. در حدود دو تا سه ماه پیش، دیداری میان نوان چامسکی و سیدحسن نصرالله صورت گرفت که در آنجا چامسکی تاکید کرده بود که حزب الله باید مسلح باقی بماند. درست همان زمان به نقل از برخی روشنفکران چپ تحلیلهای منتشر شد که بسیار شبیه به تحلیلهای بنیادگرایان اسلامی در قضیه خاورمیانه بود !
اما اندکی آشنایی با حزب الله برای کسانی که «چپ» بودنشان در همراهی کردن جمهوری اسلامی نمود دارد ضروری است: حزب الله در سال ۱۹٨۵ و با هدف تشکیل جمهوری اسلامی در لبنان پایه گذاری شد. در برنامه اش محو اسرائیل را مطرح ساخت و صراحتا در برنامه حزبی خود نوشت: «ما هیچ آتش بس و هیچ قرارداد صلحی را نخواهیم پذیرفت.» شماری از نیروهای سپاه به لبنان رفته و به آموزش نظامی حزب الله پرداختن و پس از مدتی سلاحهای سنگین از ایران و سوریه راهی لبنان شد. با بخشی از پولی که از ایران به حزب الله داده شد، مجموعه ای از سرویسهای اجتماعی در جنوب لبنان به راه افتاد که حدودا شامل ۴ بیمارستان، ۱۲ کلینیک، ۱۲ مدرسه اسلامی و ۲ مرکز کشاورزی بود. این خدمات اجتماعی برای کسانی که به عضویت حزب الله در بیایند مجانی است و در مقایسه با سرویسهای خصوصی گرانقیمت لبنان، طبیعی است که بسیاری از مردم برای استفاده از این سرویسهای رایگان به حزب الله می پیوندند. آنچنان که بر همگان واضح است، در لبنان به موازات دولت، یک دولت قدرتمندتر به نام حزب الله ساخته اند، با این تفاوت که چون رسما دولت نیست، به هیچ جا هم پاسخگو نمی باشد و دولت اصلی لبنان آنقدر ضعیف است که توان خلع سلاح حزب الله را ندارد. حزبی که تانک و موشک و هواپیما دارد باید آنقدر صداقت داشته باشد که اعتراف کند که این تسلیحات و این صنایع عظیم مالی را از کجا آورده؟ اما دنیا چرا در این مورد چیزی نمی گوید؟ اتحادیه اروپا حزب الله لبنان را یک سازمان تروریستی نمی شناسد. دولت لبنان با آغاز جنگ اطلاعیه ای داد و همه مسئولیت را از سر خود باز کرد .
اینک وضعیت در لبنان بسیار وخیم گزارش می شود. تمام زیرساختهای اقتصادی لبنان ویران شده است. این کشور دهها سال از نظر اقتصادی به عقب باز گشته است. ای کاش کسانی که هنوز چپ را با «مرگ بر آمریکا» می شناسند، به نفع مشترک دو ارتجاع در شعله ور ساختن آتش جنگ می اندیشیدند. آن هنگام که کارل مارکس برخی جریانات ارتجاعی ضد بورژوازی را که ماهیت اشرافی و فئودالی داشتند افشا می نمود و آنها را «سوسیالیسم ارتجاعی» نام می نهاد، پیش بینی آن را کرده بود که جریاناتی از شدت نفرت از «امپریالیسم» به دامن نیروهایی سیاهتر و سبوعتر از امپریالیسم درغلطتند که در مانیفست گفت: «اشراف، چنتای دریوزگی پرولتاریا را همچون پرچمی به حرکت در می آورند تا مردم را از پی خود به راه اندازند ولی هر وقت که مردم به دنبال آنان روان شدند، نشان قدیمی فئودالی را در پشت آنان مشاهده کردند و با قهقهه بلند خالی از احترامی دوری گرفتند .»