روح انقلابی - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : پویان ارس

عنوان : تکثر دمکراتیک مودب!
جناب آقای برادری
- لطفا کمی آرام باشید
- زوزه گوش خراش گرگان زخم خورده سرمایه داری فعلا صدای پارس مارکس مرده را پوشانده اند.
- البته ما هر آنچه میفرمایید هستیم اما شما آنچه مینمایید هستید؟ متکثر؟ پویا؟ دمکرات؟ مودب؟ مستدل؟ مدرن؟ غیر کلیشه ای؟
- کسی نخواست نوشته شما سانسور شود تنها سوال این است دلیل انتشار یک مقاله ضد مارکسی که قبلا توسط مترجم دیگری در کتابش منتشر هم شده است و روح آن تخطئه امکان انقلاب و تحول انقلابی و درک وارونه و غیر مستدل از منطق دیالکتیک و پژوهشهای مارکس است. مقاله ای -که البته مقاله هم نیست و شاکله آن مصاحبه جناب کولاکفسکی با نشریه اولترا محافظه کار اینکانتربوده که بعدا به آلمانی به این شکل جمع بندی شده - در این موقعیت و در یک رسانه مدعی چپگرایی چیست؟
- البته ایده خوبی است دیگران را تشویق به نقد مندرجات این ترجمه کنیم. اما با توجه به ادعاهای جنابعالی موجه تر آن است که شما برداشت و نقدتان از این گفته ها و مدعیات کولاکفسکی را فرموله فرمایید تا نمونه ای از تکثر( جمع مارکس و ضد مارکس؟)، و دموکراسی به ظهور برسد. ترجمه پاسخهای تامپسون در سوسیالیست رجیستر به برخی از این ادعاهای کولاکفسکی هم میتواند ادعای متکثر بودن را موجه تر نماید. این گوی و این میدان
- نمیدانم این متافور اصحاب کهف به اندیشه های "مارکسی" را از کدام "استدلال" حاصل فرموده اید. استقرایی از کهنگی تفکر مارکسی بوده که ما را شامل شده یا تعمیم برخورد " کهنه" ما با جنابعالی به عنوان یک برخورد مارکسی، اما هر چه باشد کهنه تر از ادعاهای تکراری و کلیشه ای مهاجمین به چپ و همچنین کهنه تر از این مدعیات آقای کولاکفسکی که در سال ۱۹۷۱ منتشر شده و ۴۲ سال از عمر ان میگذرد و از قضا در زمان خودش پاسخش را هم یافته نیست.
۴۹٨۷۷ - تاریخ انتشار : ٨ آذر ۱٣۹۱       

    از : کورش برادری

عنوان : به دوستان
شگفتا دوستان که گویی در هم چنان بر همان پاشنه کهن می چرخد. سانسور و تخطئه کردن حلوایی است که هم چنان میان ما بر می کنند اما امامزاده را معجزه نمی آفریند. دریغ از یک پاسخ متین و علمی. نقد در برابر نقد. تبدیل نقد به سلاح نقد نه به گلوله و هجمه! دریغ که مارکس وقتی پا در قبیله ما نهاد، گلسرخی را به یاد امام اول شیعیان انداخت و او را نخستین سوسیالیست جهان نامید! شگفتا. مارکسیسم متکثر پاسخی به کولاکوفسکی است و آن جا که سخن او حق است، پذیرش بی چون و چرا برحق است. مارکس امامزاده نبود که بر آن دخیل بست و تمام آرزوهای خود را بر ضریح او گره زد. زندگی ادامه دارد و مارکس همان سگی است که مُرده او نیز پارس می کند. پس همت کنید و آستین بالا بزنید و اگر سخنی در مقابل سخن دارید، دلیل اقامه کنید. به قول آدورنو نقد بُن مایه دمکراسی است. و دمکراسی بدون رویاروئی اندیشه آب در هاون کوبیدن است. وفاداری به پارادایم مارکس، وفاداری به اصل تغییر و تحول است! و مارکس نیز از این قاعده مستثنی نیست. این که کولاکوفسکی ردپاهای مسیحائی را در اندیشه مارکس پیگیری کرده است، شگفت نیست. شگفت واکنش دوستان است که به نظر می آید در غار کهف «مارکسی» خیمه زده اند.
شاد و نقاد باشید.
۴۹٨۶۵ - تاریخ انتشار : ٨ آذر ۱٣۹۱       

    از : طهماسب

عنوان : به به چه نشانی خوبی
پویان دستت درد نکند چه نشانی خوبی دادی. رفتم در سایت «مارکسیست ها» که مقاله تامپسون بخوانم
http://www.marxists.org/
ولی در بخش فارسی این سایت سر از مجموعه آثار شهید منصور حکمت درآوردم که در کنار تامپسون نظریه های ناب مارکسیستی داده است.
خیلی ممنون که به کشف این گنجینه به من کمک کردی. حداقل یک ماه وقت می گذارم و تمام مقاله ها و نظریه های منصور حکمت را می خوانم. مطمئنم که مارکسیست خوبی خواهم شد.
به تو هم پیشنهاد می کنم که همه چیز را کنار بگذار و این مقالات را بخوانی تا هر چه سریع تر دیکتاتوری پرولتاریا را در ایران برپا کنیم. انشاالله!
این هم آدرسش.
http://www.m-hekmat.com/docIndexDT.html
۴۹٨۴۱ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۱       

    از : پویان ارس

عنوان : مقاله
طهماسب گرامی
متاسفانه همچنانکه شما هم یاداور شده اید بخاطر تبدیل اعداد لاتین به فارسی لینکها درست کار نمیکنند. ان مقاله ای که در نقد کتاب جریانهای اصلی در مارکسیسم توسط رالف میلیبند با این مشخصات
Political Studies, Volume ۲۹, Issue ۱, pages ۱۱۵–۱۲۲, March ۱۹۸۱ با عنوان REVIEW ARTICLES KOLAKOWSKI"S ANTI-MARX†
چاپ شده بود. البته این مقاله شامل کپی رایت است و باید پول بپردازیم. مقاله ای که شامل کپی لفت باشد و رفقا سخاوتمندانه مجانی منتشر کرده اند در این آدرس هست که از مجله سوسیالیست رجیستر در سایت مارکسیستهاست
با این آدرسhttp://www.marxists.org/archive/thompson-ep/۱۹۷۳/kolakowski.htm
که نامه سرگشاده ای پی تامپسون به لژک کولاکفسکی در سال ۱۹۷۳ است.
۴۹٨٣۴ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۱       

    از : طهماسب

عنوان : یک نشانی هم بده!
ممنون پویان عزیز! فقط لطف کن و از پاسخ هایی که می گویی در زمانش به کولاکوفسکی داده اند یک نشانی یا یک کتاب در اینجا بگذار تا برویم بخوانیم. آن لینک که گذاشتی باز نشد.
رفقای «اخبار روز» لطفاً لینک ها را ضایع نکنید! لینک هایی که کامنت گذاران اینجا می گذارند، وقتی منتشر می شود، اعداد لاتین اش تبدیل به اعداد فارسی می شود و قابل باز شدن نیست. لینک پویان و لینک من باز نمی شود. در لینکی که من گذاشتم. عدد ۲۰۰۹ که به لاتین در لینک است تبدیل شده به ۲۰۰۹ فارسی و به این خاطر لینک کار نمی کند.
فکری به حال این اشکال بکنید!
لینک یک بار دیگه:
http://naghed.net/Ketab_ha/Kolakowski_Book_Naghed_۲۰۰۹.html
۴۹٨۱۴ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣۹۱       

    از : پویان ارس

عنوان : مارادونا رو ول کن غضنفر رو بچسب
طهماسب گرامی
آقای زربخش در یکی از مقالات این روزنت اشاره خوبی به وضعیت ما مارکسیستها و چپها در ایران و بیرون ایران داشته اند. پراکندگی نبود سازماندهی، نداشتن تشکیلات و نبود کار جمعی بیسوادی تئوریک برخی و حتی تخطئه کار نظری توسط عده ای در سمت ما و در عوض سازماندهی و کار تشکیلاتی و خرجهای کلان برای بسط هژمونی و تحکیم لیدئولوژی راست چه در داخل توسط برخی جناحهای سرمایه داری نوع ایرانی و بدون تردید حمایت و دخالت جهانی سازمانهای متخصص در این نوع فعالیتها دیگر مشهور عام و خاص است. خوشبختانه با همه این اوصاف بسیاری از رفقا با تلاش برای تعمیق درک نظری مارکسیستی از مسایل واقعی دنیای جاری مطالب بسیار قابل توجهی را خلق کرده اند ( برای مثال پاسخ درخشانی که به عباس میلانی در تخطئه روشنفکری چپ در روزنامه شرق چاپ شده بود داده شد) . و هنوز هژمونی چپ در عرصه های نظری خصوصا در داخل کشور باقیست. این نیاز جاری و ضرورتی واقعی است که در عرصه نظری به کنش و نه واکنش بپردازیم. خوشبختانه در همان زمانها به تحطئه های کولاکفسکی پاسخهای درخوری داده شده . اما دوستان ترجیح دارند مقاله های کولاکفسکی را ترجمه کنند( شاید میخواهند بعدا پاسخهایش را هم ترجمه کنند از کجا معلوم).
به هر حال عرصه بازی ما را دشمنان هوشمند تعیین نمیکنند.
۴۹٨۰۷ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣۹۱       

    از : طهماسب

عنوان : حرف حساب!
آره پویان جان حرف حساب زدی! این مرحوم کشک کولاکوفسکی از نظریه پردازهای مهم مارکسیسم در لهستان بود که بعد آثار منتشر کرد در نقد مارکسیسم که تو از یکی نام بردی. یک کتابی از کولاکوفسکی رو هم خسرو ناقد چند سال پیش منتشر کرد به نام «زندگی به رغم تاریخ» که اتفاقی همین مقاله «روح انقلابی» هم اونجا منتشر شده. البته - با اجازه رفیق کورش - با ترجمه خیلی بهتر. اینجا می تونید ببینین
http://naghed.net/Ketab_ha/Kolakowski_Book_Naghed_۲۰۰۹.html

منم پیشنهاد پویان رو تکرار می کنم: رفقای مارکسیست بنشینن و یک نقد جانانه درباره کتابها و نظرهای کولاکوفسکی بنویسند
با درود - طهماسب
۴۹٨۰۶ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣۹۱       

    از : پویان ارس

عنوان : دیگه حالی به آدم میمونه نه والا
جنگ سرد صرفنظر از همه چالشهایش یک خوبی داشت و ان این بود که در صحنه رقابت نظری هم دنیای سرمایه داری مجبور به خرج کردن پول برای انتشار و تولید ادبیات ضد مارکسیستی بود. در این راه بسیاری از اکس مارکسیستها و روشنفکران سابقا چپ به خدمت گرفته شدند. در این میان ادبیات قابل تاملی هم شکل گرفت از جمله همین آقای لژک کولاکفسکی که در نوع خود متخصص و به مطالبی که مینوشت وارد بود. کتاب جریانهای اصلی در مارکسیسم او بعنوان کتاب بالینی متخصصین چپ در سرویسهای غربی در اواخر جنگ سرد مطرح بود( ترجمه این کتاب توسط دکتر عباس میلانی استاد اکس مارکسیست مشاور در آمریکا در ایران منتشر شده است) این مجادله نظری هیچ چیز که نداشت حداقل ادبیاتی تولید شد در رد و دفاع از مارکسیسم مثلا رالف میلیبند این مقاله را با عنوان ضدمارکس کولاکفسکی در همان سالها در نقد کتاب مذکور منتشر کرد
http://onlinelibrary.wiley.com/doi/۱۰.۱۱۱۱/j.۱۴۶۷-۹۲۴۸.۱۹۸۱.tb۰۱۲۸۰.x/abstract
متاسفانه اکنون متخصصین زنده ضد مارکسیست انگیزه کافی برای تولید ادبیاتی قابل تامل ندارندو ان دوران طلایی سپری شده است. به هر حال فرصت خوبی است اگر مجالی باشد افکار لژک کولاکفسکی در این مقاله نقد شوند. اما حیف که مارکسیستهای حاضر هم مثل دشمنانشان حال حسابی برای پاسخ ندارند.
:)
۴۹۷۹٨ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣۹۱       

    از : تقی

عنوان : شگفت زده!
رفقا! من در شگفتم که شما چطور راضی شده اید این مقاله را که صد در صد در مخالفت با مارکسیسم است منتشر کنید؟ ایول بابا!
۴۹۷۹۵ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣۹۱