تا شکوهِ انفجارِ ناب
جهانگیر صداقت فر
•
در من اکنون تندری در حالِ تکوین است
ابرهایی در من است اکنون
– هم اینک -
پا به زا یِ ریزشِ رگبار؛
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۶ آذر ۱٣۹۱ -
۲۶ نوامبر ۲۰۱۲
زیرِ توفانِ تنم،
ای تشنهی تسلیمِ من،
تاب آر !
*
در من اکنون تندری در حالِ تکوین است
ابرهایی در من است اکنون
– هم اینک -
پا به زا یِ ریزشِ رگبار؛
ای خروشِ خواهش !
ای طبلِ تپش ! :
تاب آر.
*
در من اکنون،
– هم چنان در بطنِ بی تابِ حبابِ زاده بر خیزاب -
انفجاری جان بر انگیزنده دارد نطفه میبندد؛
نبضِ مورگها شتابِ لحظهها را میشمارد در شکیبِ رعشههایی تند
و من هردم،
– هم اینک -
حوریِ تسلیمِ من، ای مرغکِ عطشان،
بر تو میتوفم چو رعدِ آذرخشی از دل توفان،
و خواهم ریخت بر دشتِ تمنّایِ تو ناغافل چو رگبارِ بهاری در سحرگاهان.
*
ای ز هرمِ شرم لبریز و ز خونِ طاقتِ آتشفشان سرشار !
تا شکوهِ انفجاری ناب و بی زنهار،
تا کجایِ آن نمی دانم چه،
آن جادوییِ احساسِ لذتبار،
لحظه یی دیگر…
هم این …
هان! …
تا هم این دم …
مر مرا تاب آر …
***
و اکنون،
اوه ه ،
ای تو، ای لالا ییِ نجوای جانت نغمهی شیرینِ بی خویشی،
با من از رنگینیِ دروازهی تیراژهها بگذر،
به رخوتگاهِ رویاهای بی واژه
قدم بگذار.
*********
در نمی دانم کجایِ نمی دانم کِی
|