جهان خسته از پرداخت هزینه برای اسرائیل


اردشیر زارعی قنواتی


• بعد از قبول آتش بس در جنگ هشت روزه غزه و عکس العمل های متفاوت کشورهای شمال – جنوب نسبت به آن، هم اکنون به نظر می رسد که بعضی بازیگران مطرح جهانی ادامه این وضعیت را دیگر چندان به صلاح ندانسته و حداقل به سمت راه حل های میانه و منصفانه تمایل بیشتری دارند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٨ آذر ۱٣۹۱ -  ۲٨ نوامبر ۲۰۱۲


بیش از شش دهه منازعه در خاورمیانه بر سر موجودیت و جایگاه اسرائیل – فلسطین تا به امروز موجب بروز جنگ ها و کشمکش های خونین و هم چنین تاثیر مستقیم و غیرمستقیم بر تمامی بحران های منطقه یی و ظهور جنبش های رادیکال ایدئولوژیک – ناسیونالیست در جهان اسلام و کشورهای عرب بوده است. تاکنون بازیگران درونی و بیرونی با "پایان" موقت هر منازعه یی تمهیدات لازم برای "شروع" منازعه جدیدی را تدارک دیده اند و همه تلاش ها جهت رسیدن به صلح پایدار و حتی پذیرش قطعنامه های شورای امنیت در طول این سال ها نادیده گرفته شده است. این دقیقا در حالی اتفاق می افتد که بیشترین تلاش و کوشش در سطح منطقه یی و بین المللی در مقایسه با دیگر بحران های جهانی جهت دستیابی به صلح در خصوص منازعه ی فلسطینی – اسرائیلی انجام گرفته و همگی به نوعی به در بسته خورده است. چرایی شکست تمام تلاش ها در منازعه "آلترناتیوی" خاورمیانه به دلایل مختلف از جمله عدم توازن قدرت بین نیروهای رقیب در عرصه داخلی و خارجی، نبود اراده لازم در جامعه جهانی و پاسیو بودن کشورهای این حوزه ژئوپلتیک، چربش موقعیت ایدئولوژیک بر میدان منازعه، ناهمگونی نژادپرستانه ساخت اسرائیلی نسبت به وضعیت منطقه یی و مهم تر از همه لزوم یک عامل اخلالگر و تنش آفرین برای دستیابی به اهداف سیاسی – اقتصادی قدرت های امپریالیستی بوده است. هرگونه ساده انگاری ذهنی در مورد وضعیت نیروهای "سلبی" حوزه میدانی منازعه با توجه به تجارب تاریخی در خصوص دیگر بحران های بین المللی بیش از آن گمراه کننده است که بتوان هویت این مناقشه تاریخی را در آن خلاصه کرد. جنگ هشت روزه حماس – دولت نتانیاهو در نوار غزه که هم اکنون با پذیرش یک آتش بس موقت برگی جدید بر این دفتر فجایع افزوده است تنها در این راستا قابل بررسی و تامل است. فراتر از برد – باخت هر کدام از طرفین منازعه و حاشیه های منطقه یی پیامد این جنگ اخیر در نوار غزه، یک موضوع مسلم است و آن اینکه اساس بحران هنوز به همان قوت قبلی به حیات و بقای خود ادامه داده و هر لحظه این زخم التیام نیافته ممکن بار دیگر از نقطه یی دیگر سر باز زند. پیچیدگی بزرگترین معضل و بحران خاورمیانه در این نکته نهفته است که بازیگران درونی و بیرونی میدان منازعه به طور هم زمان اهدافی فراتر از "مورد" بحران را در نظر داشته و این موقعیت ویژه را به عنوان یک نقطه آلترناتیوی جهت توجیه اهداف، روابط و چینش های ژئوپلتیک در ساخت منطقه یی دنبال می کنند. اگر این تصور که وجود مناقشه فلسطینی – اسرائیلی تاکنون می توانست موجب شکل بخشی به بازی بزرگتری در حوزه خاورمیانه به حساب آید، در یک دهه اخیر و به خصوص چند سال گذشته تصور ملموس تر و عینی تری پدیدار گشته است که این منازعه موتور محرکه بنیادگرایی مذهبی و به تبع آن تروریسم بین المللی، عدم توسعه پایدار منطقه یی، عقیم بودن اکثر مبارزات دمکراسی خواهانه به خصوص در مورد قیام های اخیر عربی و مهم تر از همه به محاق رفتن مفهوم "صلح در مناسبات بین المللی" در محیط ژئوپلتیک و پرتنش خاورمیانه بوده است.
بعد از قبول آتش بس در جنگ هشت روزه غزه و عکس العمل های متفاوت کشورهای شمال – جنوب نسبت به آن، هم اکنون به نظر می رسد که بعضی بازیگران مطرح جهانی ادامه این وضعیت را دیگر چندان به صلاح ندانسته و حداقل به سمت راه حل های میانه و منصفانه تمایل بیشتری دارند. این سیاستمداران به خصوص در اروپا که همیشه تضاد سیاست دولت ها با افکارعمومی ملت های خود در خصوص بحران فلسطینی – اسرائیلی را دیده اند، این بار خسته تر از همیشه نسبت به افکار و اعمال "بچه لوس خاورمیانه" عکس العمل نشان خواهند داد. از بریتانیا که همواره به نوعی صدای اروپا در بحران خاورمیانه بوده است و در گروه چهارجانبه موسوم به "کوارتت" نیز با توجه به ریاست "تونی بلر" نخست وزیر اسبق این کشور به عنوان نماینده آن در مذاکرات صلح نقش خاصی را ایفا کرده است، صدای جدیدی به گوش می رسد که با توجه به شرایط کنونی اهمیت ویژه یی خواهد داشت. سخنان "ویلیام هیگ" وزیر امور خارجه بریتانیا در روز یکشنبه ۲۵ نوامبر در مصاحبه با تلویزیون "بی بی سی" مبنی بر اینکه آمریکا به دلیل نفوذ خود در اسرائیل می بایست در حل مناقشه خاورمیانه نقش قاطع تری داشته باشد، خواسته یی هشدار دهنده نسبت به جایگاهی است که شاید بدون اراده لازم در آنجا هرگز صلحی در منازعه خاورمیانه اتفاق نیافتد. آقای هیگ ضمن تاکید بر لزوم "رهبری قاطع" واشینگتن در برقراری صلح می گوید "شاید الان آخرین فرصت برای تشکیل دو دولت مستقل فلسطینی و اسرائیلی در کنار هم باشد و شاید پس از این، فرصتی برای حل مسالمت آمیز این مشکل وجود نداشته باشد". این صراحت لهجه یک مقام رسمی بریتانیا خطاب به آمریکا در مورد صلح خاورمیانه تاکنون بی سابقه بوده است و نشاندهنده خستگی دولت های اروپایی نسبت به پرداخت هزینه معکوس برای تبرئه و توجیه دولت خطاکاری است که همیشه کانون منازعات پایان ناپذیر در حوزه خاورمیانه بوده است. این هشدار ویلیام هیگ در حالی بیان می شود که تازه جنگ غزه به یک آتش بس موقت ختم شده است و به زودی نیز "محمود عباس" رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی قرار است در سازمان ملل متحد درخواست "کشور غیر عضو" را برای فلسطین به رای مجمع عمومی بگذارد. با توجه به سخنان هیگ به نظر می رسد که این بار درخواست عباس با اکثریت قاطع از سوی ۱۹٣ عضو سازمان ملل و حتی بعضی از کشورهای اروپایی به تصویب رسیده و با آن موافقت گردد. نکته دیگری که در سخنان هیگ با اهمیت تلقی می شود همان درخواست رهبری قاطع از سوی واشینگتن می باشد که به جهت حمایت های همیشگی و یکجانبه آن از اسرائیل می تواند به نوعی انداختن توپ در زمین آمریکا و هشدار به این کشور جهت ایفای نقش یک میانجی منصف تلقی شود. دوران جدیدی آغاز شده است و در این دوران جدید جهان خسته از پرداخت هزینه برای اسب چموشی است که برای رسیدن به خط پایانی مسابقه همیشه عادت دارد با لگدپرانی دیگر رقیبان را از رسیدن به این خط پایان باز دارد.