دو آهواره - زیبا کرباسی

نظرات دیگران
  
    از : امیر حسین آمویی

عنوان : شعر کو؟
شعر بنایی است که از نظر هنری بر پایه‌هایی زیباشناسانه استوار است. این پایه‌ها عبارت اند از ترکیب کلماتی که خواندنشان در ساختاری که شاعر آفریده حس زیبایی را بیدار می‌کند: "سرو چمان من چرا دل به چمن نمی‌دهد". پایه‍ی دیگرش خیال‌آفرینی است و تعابیری که خارق‌العاده اند: "چندین هزار چشمه‍ی خورشید در دلم می‌جوشد از یقین". از نظر عقلی بر شعور یا آگاهی خواننده چنگ می‌زند و آن را به واکنش می‌طلبد: "پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است". باید بگویم که شعر روحی زیبا و آفرینشگر هم دارد که آن را زنده و نو می‌کند: "فریادهای عاصی آذرخش -هنگامی که تگرگ در بطن بی‌قرار ابر نطفه می‌بندد." و سرانجام "جسارت" که در خانم کرباسی فراوان است.

از زیبا خانم می‌پرسم: کدام یک از این عناصر، الا آخری، در این آهواره‌ها موجود است؟
۵۰۰۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱٣۹۱       

    از : مهران ایرانی

عنوان : روزگار غریبی است.
عجب دنیایی شده است! شعر را هم باید با چشمانت بخوانی.

آنچه میخوانی با آنچه می بینی جور در نمی آید.
۴۹۹۱۴ - تاریخ انتشار : ۹ آذر ۱٣۹۱