سرگشاده و صمیمانه با رضا پهلوی - امیرحسین موحدی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۰ آذر ۱٣۹۱ -
٣۰ نوامبر ۲۰۱۲
شاهزاده رضا پهلوی یکی از هزاران شاهزاده ایرانیست که اکنون در قید حیات هستند؛ اگر میگویم هزاران؛ آنان که تاریخ بلد هستند میداند که مبالغه نمیکنم ؛فرزندان و نوادههای پادشاهان قاجار، افشار و حتی پهلوی در سرزمین ما کم نیستند و هرکدام عضوی از تاریخ و مایملک فرهنگ ایران هستند؛ شاهزاده مورد خطاب ما یکی از این افراد میباشد که در نوجوانی رحل اقامت در فرنگ افکنده و اکنون که پا به سنّ گذاشته اند آرزوهای دور و درازی میپرورند و با کمال ادب به حضور ایشان عرض میکنیم: آرزو به انسانهایی در سنّ و سال شما خالی از عیب نیست..
شاهزاده عزیز و هموطن مبارز!
تاریخ گواه است و ملتی که هنوز شاهد زنده دوران حکومت پدران شما بوده اند؛ و روایات مستند و غیر قابل انکار که انقلاب ۱۳۵۷ نتیجه سرکشی ،خود رأیی و وابستگی پدر فقید شما به قدرتهای مخالف دمکراسی در ایران بود، و بقول شادروان شاپور بختیار که در دیدارش به محمد رضا شاه گفته بود: "این انقلاب نتیجه فساد دولتهای فاسدی است که سالیان دراز کشور را به آنها سپردید" ،هرچند قصد ندارم با دوباره گویی بدیهیات و تکرار آنها شیره را خورده بگویم شیرین است ،ولی با یادآوری برخی حقایق شما را مخاطب سوالاتم قرار خواهم داد.و هرچند با خشم دوستان جوان شما که شیفته بت خودساخته خود شده اند روبرو خواهم بود ولی یقین دارم شما پاسخی برای آنها دارید.
در مناسبتها وفرازهای بسیاری تاکید داشتید که طرفداران شما آزاد هستند هرچه دوست دارند شما را بدان ملقب کنند ؛گذشته از لقب شاهزاده که حق تاریخی شماست ؛ حتی اعضا خانواده شما شما را "رضاشاه دوم" خطاب میکنند؛ اینکه افراد در بیان توصیف خود از دیگران آزادند کاملا درست میباشد؛ ولی نکته در اینجاست که حتی خمینی با تمام قساوت و ستمی که بر ملت روا داشت ؛تا این حد پیش نرفت که طرفداران خود را در دادن القاب بخود آزاد بگذارد؛ بی گمان شما هم بیاد دارید وقتی مداح دربار خمینی معروف به"حجازی" قبل از یکی از سخنرانیهای وی گفت کهای پیشوای کبیر خود را آشکارا بیان کن و بفرما که امام زمان هستی؛ خمینی بر آشفته شد و از تریبون گفت این یاوهها را تکرار نکنید؛ مستبد قدرت پرستی چون او در حدی از خودشیفتگی متوقف میشود ، و اکنون در حیرتیم که شما میگوئید آزادند شما را هر چه دوست دارند لقب دهند، شاهزاده عزیز حال اگر دوستداران شما، شما را مثل پدرتان سایه خدا بخوانند، ولی و مولای اشرف بر جان و مال و ناموس ملت ؛تکلیف ملتی که ۳۴ سال است دچار جانشین خدا هستند چیست؟ چرا از اکنون به یاران خود نمیگویید که اندازه نگه دارند که اندازه نکوست..چرا از مادر بزرگوارتان نمیخواهید از بکار بردن عبارت رضاشاه دوم اجتناب کنند؟ مگر خود نفرمودید نوع حکومت آینده را ملت تعیین خواهد کرد؟ ملت چه زمانی به سلطنت رای داد؟ و بر فرض محال اگر هم داد چه زمانی شما را به پادشاهی برگزید؟ شما نیز اکنون یکی از هزاران شاهزاده پیر و جوان ایران هستید، و اگر نوع نظام آتی هم بخواست ملت سلطنتی بود شما صرف اینکه فرزند پادشاه سابق بودید خود را شاه ایران میدانید؟ اشتباهی که در مصاحبه با فوکوس هم مرتکب شدید؛هم شما و هم شیفتگان شما هنوز ادعای پادشاهی بر ایران را پس نگرفته اید ،بیایید با خود و ملت صادق باشید و با مغالطه و سفسطه اشتباهات خود را توجیه نکنید؛صداقت شما در پیشگاه ملت و عدول از مواضع استبدادی و ادعای پادشاهی میتواند به پذیرش شما از سوی ملت به عنوان یک شهروند مبارز و آزادیخواه کمک نماید.
شاهزاده گرامی، میان"خودفریبی" با "مردم فریبی" تفاوت، بسیار است و ملت دردمند ایران اکنون امیدوارند شما در رفتار دوگانهای که برگزیدید قصد فریب آنها را نداشتید و این ناشی از حس غریب خود فریبی باشد که دوستان جوانتان شما را بدان مبتلا ساخته اند، اینکه از سوئی خود را همانگونه که در مصر با تاجگذاری پادشاه قانونی ایران خواندید،و در مناسبتهای یکسال اخیر بنوعی بر آن تاکید کردید؛و از سوئی دیگر انتخاب نهایی را متعلق به ملت دانستید، دوگانگی مهلکی است که میتواند شما را از حیز همراهی با هموطنان خود ساقط کند.
اگرچه بصورتی سطحی و گذرا جنایات ساواک را محکوم کردید و از نابسامانیهای ایران در زمان پدر فقید خود یاد کردید،ولی آیا میدانید وقتی مثلا از حصر رهبران جنبش سبز سخن میگوئید یا از رنج زندانیان سیاسی ایران؛ همه ما از شما انتظار داریم از رنج محمد مصدق که سالهای طولانی در روستای دور افتاده احمد آباد با رنج حصر خانگی پیر شد و جانسپرد هم یادی بکنید ؛چرا به شیفتگان خود عتاب نمیکنید که از توهین و تخریب آن بزرگمرد که فدای وطنپرستی خود بدست عمله ستمگر پدر فقیدتان شد دست بردارند؟آیا گمان نمیکنید اگر از نظر تاریخی از ایشان دلجوئی کنید و آشکارا نسبت به واقعه ننگین ۲۸مرداد موضع گیری کنید ملت ایران راحتر میتوانند در مورد شخص شما قضاوت کنند؟چرا هیچگاه از خدمت غیر قابل انکار مصدق به ایران سخنی نگفتید؟ بعید میدانم مردی چون شما از محبوبیت جاودان وی نه تنها در ایران بلکه در مشرق زمین بی اطلاع باشد.
شرایط بسیار حساسی که ایران در آن قرار دارد،بر کسی پوشیده نیست و نیازی به تکرار مکررات نمیبینم که چه خطرات عظیمی در کمین ماست،این یک روی قضیه میباشد که بسیار تلخ و نگران کننده است ولی جنبه دیگر موضوع که موجب دلگرمی و خرسندیست آگاهی،شعور و خرد جمعی ملت میباشد که در بزنگاههای تاریخی گذشته نیز از فنا و نبودی این ملت جلوگیری کرده،ملت ایران بدون توجه به آنچه که نسخه نویسان کنفرانس نشین توصیه میکنند نسلی را در این ۳۴ سال پروده اند که یقینا کاری خواهند کرد کارستان ؛آنان درمان دردهای خود را در درون ایران جستجو میکنند و به سادگی امثال من و شما افسوس میخورند که گمان میکنیم همای سعادتی هستیم که بر دوش آنها خواهیم نشست؛با کمال ادب و فروتنی باید به جنابعالی متذکر شوم که آنچه با چند نفر تحت عنوان "شورای ملی" ایران تشکیل داده اید یکی از آن خودفریبیهاست که مبتلایش شدید؛حال در صدق گفتار شما تردید نمیکنیم که نزدیک به بیست هزار نام و بی نام در دنیای مجازی به شما پیوسته اند؛(که البته خود شما هم قبول دارید بسیاری از آنها یک"آی دی" بیش نیستند) ولی به من و کسانی که مثل من فکر میکنند پاسخ دهید این نفرات در مقابل ملیونها انسانی که بصورت حقیقی در جنبش ۸۸ شرکت کردند ،چه رقمی هستند؟به شما قول میدهیم نسل آگاه امروز در ایران از تمام روزنههای موجود پیش رو برای نجات و آزادی بخوبی استفاده خواهد کرد،حتی اگر لازم باشد و شرایط ایجاب کند از انتخابات ۱۳۹۲ ریاست جمهوری نیز برای نیل به این هدف بهره خواهد برد، این نسل کوچکترین توجهی به نسخههایی که ما برای آنها میپیچیم نخواهند کرد، جای آن دارد از طوفانی که دوستان جوان شما درون فنجان ایجاد کرده اند؛دوری کنید مبادا نام ونشان شما فقط روی مزار نوشته شود؛چراکه با تمام انتقاداتی که بر شما دارم ولی در اینکه میتوانید یاور ملت باشید شک ندارم.
|