بانکی مون، مجاهدین خلق و معضل پناهندگی - رضا اسدی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۱ آذر ۱٣۹۱ -  ۱ دسامبر ۲۰۱۲


"هیچ پرنده ای به اندازه آنکه از قفس رها شده قدر آزادی را نمی فهمد. و هیچ انسانی ارزش آزادی را به میزان فردی که از یک فرقه عقیدتی نجات یافته قدردان نیست".
و هستند پرندگان قفسی که به بی کسی خو گرفته اند و انسانهایی که کس و کار دارند و به فقدان هویت دچار گردیده اند.
امروز در رسانه ها از جمله رادیو فردا و به نقل از خبرگزاری رویترز خواندم که:
" دبیر کل سازمان ملل آقای بانکی مون از کشورها خواسته است تا به مسئله مهاجرت آن دسته از اعضای سازمان مجاهدین خلق که در کشور عراق زندگی می کنند رسیدگی کرده و به آنها پناهندگی اعطا کنند".۱
در نظر اول و با خواندن این خبر انسان شگفت زده میشود که این دنیا چقدر قانونمند و با حساب و کتاب است که با وجود این همه معضلات، جنگ ها، نزاع ها و با در نظر گرفتن تعداد انسانهایی که بطور روزانه کشته و مفقود می شوند، دبیر کل سازمان ملل به فکر آن ۳۱۲۲ مجاهد خلق ایرانی است که در "کمپ آزادی" در کشور عراق، به قول دبیر کل "زندگی" میکنند، و از شنیدن رهایی و نجات آن افراد به ذوق و شوق میافتد.
بقیه ماجرای مجاهدین خلق که در ادامه خبر آمده است مورد ناشناخته ای برای دبیر کل و ایرانیان ندارد. اما یک نکته نامفهوم و کوری در این قضیه وجود دارد که رازش فقط در ذهن و اندیشه افرادی است که به هر طریق و ترتیبی موفق به فرار از روابط و ضوابط تشکیلات فرقه گرایانه مجاهدین خلق شده اند، که آقای بانکی مون و مردم ایران از آن مطلع نیستند. و آنهم این است که اگر جناب بانکی مون و تمامی ملت های جهان رهایی اعضای مجاهدین از کمپ های اشرف و آزادی را بخواهند و حاضر شوند که الساعه و با تمامی امکانات به آنها پناهندگی بدهند، خودشان آن را نمی خواهند، نمی پسندند و در مقابلش مقاومت میکنند.
متاسفانه و برخلاف آنچه که آقای دبیر کل فرمودند این افراد نه تنها در آنجا زندگی نمی کنند بلکه به مدت سی سال است که در یک محیط بسته، بدور از جامعه جهانی، در انزوای تشکیلاتی و بدون تماس های خانوادگی فقط نفس میکشند و به فقدان هویت دچار شده اند. آنها در تار عنکبوتی فرقه گرایی و رهبر پرستی گرفتار آمده اند و به مانند آن پرندگان قفسی فوق الذکر از رهایی می ترسند.
نه تنها خودشان بلکه رهبرشان هم از آزادی وحشت دارد و به مدت ده سال است که مخفی شده است. و به این دلیل وحشت دارد که با پناهنده شدن آن افراد شیرازه خودکامگی و توتالیتره خودش را از دست میدهد. علاوه بر آن با ورود آن افراد به دنیای آزاد پرده سیاه پنهان کاری و فرقه گرایی به کناری خواهد رفت و رازهایی برای توده مردم آشکار خواهد شد که به احتمال زیاد عواقبی نا خوشایند برایشان در پیش خواهد داشت. همانطور که شده است و می بینیم و یک نمونه اش دو خانم از کادرهای هیئت اجرایی مجاهدین هستند که به تازگی موفق به فرار از کمپ اشرف شده اند و با تلویزیون مردم در چهار شنبه گذشته مصاحبه نمودند که با دیدنش مو به بدن هر انسانی سیخ میشود.۲
از جناب بانکی مون باید پرسید که اگر اسم انزوای سی ساله در یک محیط بسته را میتوان زندگی نامید پس آنچه شما و دیگران در این جهان با آن مواجه هستید اسمش چیست؟ آنهایی که از درون روابط بسته مجاهدین نجات پیدا نمودند به مانند این است که بال درآورده اند و بر بالای کره زمین پرواز میکنند و ازتمامی نعمات آن برخور دارند. و از آن بالا یک لکه سیاهی را در گوشه ای از کشور عراق به نام کمپ لیبرتی میبینند که ۳۱۲۲ موجود در ان بدور خودشان میلولند و تحت انواع ستم های روحی، جسمی و جنسیتی قرار دارند که خود از آن بی خبر هستند.
آیا کسی به شما گفته است که در درون اشرف که مجاهدین آن را شهر مینامیدند هیچگونه اثری از مزایایی که شما و دیگرشهروندان از آنها بهره مند هستید وجود نداشت. آیا خبر دارید که آن تعداد انسان در آن مکان به مانند اسرایی بودند که بعد از جنگ جهانی در مناطق شمالی سیبری به انجام کارهای بیهوده وکمر شکن به بیگاری کشیده میشدند و شب ها تا بامداد در نشست های شستشوی مغزی شرکت میکردند؟
شما برای آنها درخواست پناهندگی میکنید و رهبرانشان با بهانه گیری های مختلف سنگ جلوی پای خودتان و مامورانتان می اندازند. حتی به ماموران شما و عراقیان اجازه ورود به داخل محدوده کمپشان و روابطشان را نمی دهند. و شما هم جرئت نزدیک شدن به محدوده آنها را ندارید، چرا که تهدید به خودکشی میکنند و این کاری است که بارها کرده اند و نتیجه داده است.
آنها سنگ اندازی میکنند و از شما میخواهند که کمپشان را در همان عراق و به صورت جمعی به عنوان کمپ پناهندگی بنامید. مفهوم این خواسته هم مشخص است و به این بدان معنی است که آنها به هر دلیلی خواهان ادامه اقامت در عراق هستند. این تصمیم رهبرانشان است و اعضاء نیز مثل مرغان بال و پر شکسته مجبور به اطاعت هستند، چرا که از دنیای خارج از کمپ و روابط جهانی و اجتماعی بی اطلاع می باشند. آنها نمی دانند که سازمان ملل چیست و آقای بانکی مون کیست؟ اگر هم بدانند تصویر بدی از شما در ذهنشان کاشته اند که شما و کارمندانتان را همکاران رژیم جمهوری اسلامی و به عنوان دشمن میشناسند. و اذهانشان طوری برنامه ریزی شده است که در بر خورد با مامورینتان از ترس همان چیزهایی را میگویند که از قبل به آنها دیکته شده است. به آنها گفته شده است که اگر درخواست پناهندگی کنند شما و عراقی ها دست به دست یکدیگر خواهید داد تا به حکومت ایران تحویلشان بدهید و در ایران به جوخه های اعدام سپرده خواهند شد.
مغز اعضای مجاهدین در سی سال گذشته توسط رهبرانشان چنان شستشه شده و به رباط هایی تبدیل گردیده اند که فقط دستور رهبر عقیدتیشان مسعود رجوی را اجرا میکنند. پس وظیفه انسانی شما این است که ابتدا آنها را از آن قید و بند فرقه ای رها کنید و با تفهیم نمودن مفاد، قوانین و الزامات پناهندگی، به آن صورتی که برای هر فرد در ممالک عضو سازمان ملل جاری است آشنایشان نمایید و به آنها اطمینان دهید که در صورت درخواست پناهندگی به داخل مجاهدین باز گردانده نخواهند شد و در مکان امنی اسکان خواهید داد. به کشورهای دیگر هم اطلاع دهید که این افراد نه به عنوان یک عضوی از سازمان تروریستی بلکه به صورت یک فرد آزاد پناهندگی خواهند گرفت.

...................
۱- آدرس منبع خبر
www.radiofarda.com
un-appeal-for-countries/24785644.html
۲- آدرس مصاحبه خانم های کادر هیئت اجرایی مجاهدین با تلویزیون مردم در یو تیوب
www.youtube.com