"انتخابات آزاد و ایجاد پارلمان" استراتژی "روند سوسیالیستی" در کردستان - محمد نبوی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۲ آذر ۱٣۹۱ -  ۲ دسامبر ۲۰۱۲


بعداز چندسال سکوت و بعد از چندین کنفرانس سر انجام روند سوسیالیستی ، استراتژی سیاسی واقعی خودشان ، یعنی انتخابات آزاد و تشکیل پارلمان را در چهارچوب تنگ "طرحی برای ایجاد همآهنگی و همکاری بین احزاب سیاسی" اعلام کردند.
اگراعلام فراکسیون فعالیت بنام " کومه‌له‌" را مبنای اعلام موجودیت جریانی که متعاقبا" روند سوسیالیستی نام گرفت قراردهیم، یعنی ژوئیه سال ۲۰۰٨ تا اعلام طرح پیشنهادی آنان برای ایجاد هماهنگی و همکاری بین احزاب سیاسی کردستان، یعنی ماه مه ۲۰۱۲ حدودا" پنج سال گذشته‌است. دراین مدت زمان ، جریان روند که قبلا" قالب حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان این حزب (کومه‌له‌) را برای فعالیت خود تنگ میدید و به خیال خود، اگر ازاین چهارچوب درآید و فعالیتهای سیاسی و تشکیلاتی اش را مستقلا "به نام "کومه‌له‌" ودرمحدوده کردستان پیش ببرد، میتوانند (به نقل از آنان) بحرانی که جریان کومه‌له‌کمونیست را فراگرفته وموجب چندین انشعاب گشته را، از سر بگذرانند و موجبات وحدت و شکوفائی مجدد کومه‌له‌ را در مقیاس اجتماعی فراهم نمایند.
بیانیه اعلام فراکسیون که در ژوئیه ۲۰۰٨ صادرشد، پر بود از بیانات مبهم وپیچیده و درواقع اعضای فراکسیون نظراتشان را بسیار ناشفاف و رازگونه بیان میکردند و ازاین بیان غامض ومتناقض، مقاصد دیگری را تعقیب می نمودند. کمترین سود و منفعت این عدم شفافیت در بیان نظرات، ایجاد این تصور و توهم بود که گویا جریان فراکسیون که بعدا" به روند سوسیالیستی تغییرنام داد، از لحاظ سیاسی، با جریانهای دیگری که از کومه‌له ‌جدا شده‌اند واکنون بنا به ماهیت اهداف و سیاست هایشان از زمره جریانات ناسیونالیست به حساب می آیند، متفاوت است. این پلتیک و توهم پراکنی اعضای فراکسیون در مقابل درک رایج در صفوف حزب کمونیست ایران و کومه‌له‌، مبنی براینکه اختلاف اصلی این جمع نه برسر آرایش تشکیلاتی و قالب و قواره حزب کمونیست ایران، بلکه بر سر مبانی برنامه، استراتژی و سیاستهای جریان ماست، نتوانست موثر واقع گردد. پافشاری بر این درک درست در صفوف تشکیلات کومه له و حزب کمونیست ایران موجب شد که اعضای فراکسیون فعالیت بنام کومه‌له از کاربرد حربه توهم آفرینی مأیوس و عملا دست اندر کار سرهم بندی تشکیلاتی مستقل گردند. این جمع با اینکه به جدائی خودش از تشکیلات جنبه عملی داده بود اما به دلیل اغتشاش فکری و سردرگمی سیاسی اعتماد به نفس این را نداشتند که به موجودیت مستقل خود رسمیت بدهند. در چنین شرایطی بود که رهبری حزب طی یک بیانیه رسمی به خروج و جدائی آنها از حزب رسمیت بخشید.
اعضای فراکسیون فعالیت به نام "کومه‌له" متعاقب جدائی از کومه‌له ‌و حزب کمونیست ایران، تحت نام روند سوسیالیستی "کومه‌له‌"، فعالیت شان را ادامه دادند. فعالیت کردن تحت این نام ناشی از این واقعیت بود که، آنان هنوز قادرنبودند یا نمیخواستند از این سردرگمی سیاسی و یا اغتشاش فکری رها شوند و صف بندی واقعی نیروهای اجتماعی در کردستان تحزب یافته را برسمیت بشناسند.
جمع "فعالیت به نام کومه له" حداقل پنج سال قبل در مورد سوسیالیزم اعلام کردند که : ((سوسیالیزمی که در حزب کمونیست ایران و کومه‌له‌ از آن دفاع میشود، تنها بدرد توجیه موقعیت ویژه برای عده‌ای معدود و علامت رمزی برای ابراز وفاداری افراد یک جمع نسبت به یکدیگر و کسب مجوز ماندن دراین جمع است)) ( بیانیه اعلام فراکسیون )
آنان استراتژی سوسیالیستی حزب کمونیست ایران برای رهائی طبقه کارگر را ناشی از جزمیت، دگماتیسم و مطلق نگری فلسفی و ایدآلیستی میدانستند و وعده دادند با کاربست متدولوژی علمی درمغایرت و در مقابله با این سوسیالیزم و استراتژی سوسیالیستی الترناتیو سوسیالیستی شان را به جامعه اعلام نمایند.
این جمع همچنین معتقد بودند که : (( برنامه کومه‌له ‌برای حاکمیت مردم در کردستان از بسیاری جهات برنامه‌ای برای عمل نیست و مدعی بودند که آنان " بخوان روند سوسیالیستی" تلاش خواهند کرد به شکل گیری و ارائه یک برنامه زمینی، روشن و قابل درک و اجرا برای توده‌های کارگر و زحمتکش یاری برسانند.)) ( بیانیه اعلام فراکسیون)
این دو مورد مشخص دو گرهگاه و دو نقطه کلیدی بوده که راه هموار مبارزه طبقاتی را برای رهبران روند سوسیالیستی به یک کلاف سردرگم تبدیل کرده است. هرچند آنان در این مدت پنج سال توانسته‌اند موجودیت شان را تحت عنوان روند سوسیالیستی حفظ کنند، اما واقعیت این است که هنوز نتوانسته‌اند صاحب انسجام سیاسی و تشکیلاتی شوند. چندین کنفرانس برگزار کرده‌اند، عده‌ای به این جمع ملحق شده و عده بیشتری از آن منفک شده‌اند. علت تداوم این وضعیت تنها در برزخ ماندن مبارزه طبقاتی است. جامعه کردستان یک جامعه تحزب یافته است، توده‌های مردم و بخصوص کارگران با منافع طبقاتی خود آشنایند. نمیتوان سالهای سال بدون استراتژی سیاسی روشن به حیات سیاسی ادامه داد. ادامه وضع موجود برای روند سوسیالیستی یک استثنا است که پرداختن به آن مورد نظر من نیست. من با این مقدمه طرح ارائه داده شده از طرف هیأت هماهنگی روند سوسیالیستی را برای روشن شدن وضعیت سیاسی این جریان به فال نیک (صرفا" برای خود آنان ) میگیرم و علاقمندم در حد وسع و توانم روشن نمایم که این طرح صرفا" طرحی برای ایجاد هماهنگی و همکاری بین احزاب سیاسی کردستان ایران نیست و در دنیای واقع این طرح استراتژی روند سوسیالیستی و تبیین آنان از معنای پیروزی جنبش مردم کردستان و برنامه این روند برای رفع ستم ملی ازمردم کردستان ایران است. من این طرح را همانند استراتژی روند سوسیالیستی ارزیابی میکنم و بر این اساس معتقدم این استراتژی کاملا" بورژوایی است و هیچ ربطی به خواست و آرزوهای کارگران و مردم تحت ستم کردستان ندارد.
"جمع فعالیت به نام کومه له" که زمانی در بیانیه اعلام فراکسیون، خود را " بعنوان انسانهای سوسیالیست و کمونیست که با تاریخ مبارزات کومه‌له‌و توده‌های کارگروزحمتکش کردستان در پیوند بوده‌اند معرفی کردند و دغدغه حیات سیاسی و اجتماعی خود را سرنوشت جنبش آزادیخواهانه و سوسیالیستی اعلام نمودند"، اکنون عقل جمعی شان را به کار انداخته و به این نتیجه رسیده اند که برای آینده کردستان و بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی ابتدا "ایجاد یک حکومت دمکراتیک موقت" بخوانید حاکمیت احزاب و برای زمانی هم که کردستان ثبات سیاسی پیدا کرد "برگزاری انتخابات آزاد" برای "ایجاد پارلمان" را در دستور کار و فعالیت خود قرار داده اند. ما تردیدی نداشتیم که این جریان نیز دیر یا زود تمام بنیادهای فکری و سنت های انقلابی و سوسیالیستی کومه له را از برنامه و کار و فعالیت های خود می زداید. برای اینها هم مخالفت با حزب کمونیست اسم رمز مخالفت با سنت ها و باورهای رادیکال و سوسیالیستی بود. در مورد سازمان زحمتکشان هم همین روند اتفاق افتاد، این جریان برای یک دوره تلاش کرد تا با به عاریت گرفتن عبارت پردازی های چپ و سوسیالیستی افکار هواداران و دوستداران کومه له در جامعه را مغشوش نماید، اما زمانی که متوجه شد که ادامه این روش اپورتونیستی هزینه سیاسی سنگینی برای آنها در بر دارد از آن دست برداشتند و اینبار با زبان و ادبیات خود سخن گفتند. از آن پس در ادبیات سیاسی سازمان زحمتشان مقولاتی چون پلورالیسم، فدرالیسم، تشکیل جبهه کردستانی، تمرکز زدائی، انتخابات آزاد و ایجاد پارلمان به ورد زبان مبلغین آن تبدیل شد و ایده حاکمیت شورایی و دخالت دادن مستقیم مردم کارگر و زحمتکش در تعیین سرنوشت و اداره جامعه به عنوان باورهای ذهنی و غیر عملی که هر گز به واقعیت نخواهد پیوست از ادبیات آنان رخت بر بست. سازمان زحمتکشان با این دگردیسی سیاسی و فکری به اردوی احزاب و نیروهای ناسیونالیست پیوست که منافع جنبش ملی کردستان را از مسیر همگرایی با استراتژی آمریکا در منطقه تعقیب می کردند. روند سوسیالیستی هم با برافراشتن پرچم انتخابات آزاد برای ایجاد پارلمان پروسه پیوستن کامل به اردوی احزاب و نیروهای ناسیونالیست البته با یک دهه تأخیر را به سرانجام رسانده است، با پایان این پروسه اکنون هیچ مانع سیاسی و استراتژیک سر راه " روند سوسیالیستی" و دو شاخه سازمان زحمتکشان برای قرار گرفتن درزیر یک چتر تشکیلاتی باقی نمانده است.
– ممکن است باز "روند سوسیالیستی" مدعی شود این مبانی استراتژی آنان در جنبش انقلابی مردم کردستان برای رسیدن به آزادی و سوسیالیزم نیست. طبعا" اگر رهبری روند سوسیالیستی چنین ادعائی کرد، لابد متعاقب آن ما شاهد انتشار استراتژی آنان خواهیم بود و اگر این انتظار پنج سال دیگر طول نکشد ، حتما" زمینه برای جدل ایدئولوژیک و باز کردن سنگها از هم مهیا میشود. من در حال حاضر باندازه کافی شواهد و ادله دارم که به "طرح آنان برای ایجاد هماهنگی و همکاری بین احزاب کردستان ایران " همانند مبانی استراتژی آنان در جنبش انقلابی کردستان نظر بیندازم.
– روند سوسیالیستی در مقدمه این طرح ضمن اشاره به بیش از سه دهه‌ستم و جنایت رژیم جمهوری اسلامی ومصائبی که در این مدت به توده‌های مردم ایران و مردم کردستان تحمیل شده‌است به این نتیجه میرسد که اولا" – تازمانیکه این رژیم برسرکار است دستیابی توده‌های مردم ایران و از جمله مردم کردستان به آزادی و امنیت غیرممکن است. دوما"- نشان دادن نرمش از ناحیه بخشی از اپوزیسیون، کارائی نداشته و محکوم به شکست است. تا اینجای قضیه مورد خطاب روند سوسیالیستی قاعدتا باید شاخه‌های حزب دمکرات کردستان ایران باشد، چون سنتا" این حزب دمکرات بوده که در طول این سه دهه همواره برای هرنوع سازش و نرمش با جمهوری اسلامی حاضر بوده و بعضا" حق ملل در تعیین سرنوشت را تا سطح مرزبانی و پوشیدن لباس محلی تنزل داده‌است. اما دراین بده و بستان روند سوسیالیستی یکی از شعارهای اصلی خود را قربانی کرده، شعارآزادی و سوسیالیزم اش را به آزادی و امنیت تبدیل کرده لابد منظورشان امنیت برای سرمایه گذاری است. درهمین مقدمه روند سوسیالیستی کلی امتیاز داده و هیچی نستانده، شاید ازسر دلبخواهی بوده اما من شخصا" چنین تصوری ندارم و بسهم خود امیدوارم این جریان تا این اندازه به راست نچرخیده باشد.
– روند سوسیالیستی بعداز این مقدمه در اولین بند طرح خود پیشنهاد میکند : (( به رسمیت شناختن و پا بند بودن به پلورالیسم سیاسی و تکثر احزاب - از جانب همهی نیروهای سیاسی سهیم در جنبش کردستان برای کسب حق تعیین سرنوشت خلق کرد - به منظور ایجاد جامعهای آزاد ودمکراتیک.))
مطالبه‌ای که دراین بند گنجانده‌شده‌است ظاهرا" عامه پسند است و احزاب کردستان ایران هریک به سهم خود بارها و در مناسبتهای مختلف خود را طالب آزادی و دمکراسی دانسته و از پلورالیزم سیاسی و تکثر حزبی سخن گفته‌اند. حرف شما دراین مورد مسأله تازه‌ای در بر ندارد و خودتان خوب میدانید شاخه‌های حزب دمکرات کردستان ایران همین خواست را با غلظت بیشتری تکرار میکنند. بنابراین شما در این رابطه نه گلی به سر کارگران و توده‌های محروم کردستان زده‌اید و نه عملا" احزاب حاضر در عرصه کردستان را به چیزی غیراز آنچه خود میگویند ملزم کرده‌اید. شما اگر واقعا" خودتان را ملزم به سنت های کومه‌له‌میدانستید ، متوجه این مسأله میشدید که احترام به حقوق و آزادیهای دمکراتیک و پایبندی احزاب و نیروهای سیاسی به اصل آزادی بدون قید و شرط سیاسی در کردستان بعنوان یکی از ارکان مبارزه مسالمت آمیز سیاسی است که همواره توسط کومه‌له‌تبلیغ شده و توسط احزاب کردستانی تلاش شده آن را تعدیل نمایند. پایبند بودن احزاب به آزادیهای بدون قید و شرط سیاسی صورت مسأله را تغییر میدهد بجای احزاب و سازمانهای سیاسی ، این توده‌های مردم و کارگران و زحمتکشان هستند که در صورت مسأله قرار میگیرند و اگر احزاب و سازمانها از هم اکنون خود را در مقابل آنان مسئول و پایبند بدانند در فردا روز کردستان نمیتوانند به آسانی از آن شانه خالی کنند. تفاوت سنت کومه‌له‌با غیر کومه‌له‌در این فرمولبندی تعهد احزاب و سازمانها و پایبند بودن آنها به رعایت حق و حقوق مردم است نه صرفا" احزاب و سازمانها نسبت بهم.
– دقت در هر سه بندی که روند سوسیالیستی در طرح پیشنهادی برای هموار کردن را همکاری و اتحاد با احزاب کردستانی ارائه داده است، مبین یک واقعیت است که این اقدام تلاشی است برای پذیرفته‌شدن این جریان در خانواده تکثر حزبیت در کردستان ایران . البته این درخود نمیتواند قابل ایراد باشد ودرواقع یک جریان سیاسی ، مطمئنا" همواره تلاش میکند با سایر احزاب سیاسی برای دستیابی به خواست مشترک وارد همکاری و اتحاد عمل شود. ایراد اساسی در واقع در موخره ای است که ابدا"در سنت کومه‌له‌نبوده و استراتژی حاکم برآن کاملا" بورژوائی است .
روند سوسیالیستی در موخره طرح چنین آورده‌است: (( تدارک لازم برای دوران پس از سرنگونی جمهوری اسلامی ایران به منظور ادارهی امور کردستان،شامل نکات زیر است:
• تهیه طرحی برای حل مساله‌ی ملی در کردستان در برابر هر حکومت مرکزی ایران، به منظور گنجاندن در قانون اساسی آیندهی ایران.
• تهیه طرح ایجاد حکومت دمکراتیک موقت در کردستان تا تثبیت اوضاع سیاسی پس از سرنگونی رژیم اسلامی.
• ایجاد یک مرکز نظارت مرکب از احزاب سیاسی کردستانی و حضور مراجع بین¬المللی، به منظور برگزاری انتخاباتی آزاد و سالم، برای ایجاد پارلمان و ادارهی امور کردستان.
بجز اینها به منظور تحقق همهی نکات فوق¬الذکر ضروریست همواره برای ایجاد ارتباط و همکاری با سایر نیروهای سیاسی سکولار و آزادیخواه و دمکرات ایران مساعی لازم بعمل آید.))
ملاحظه میکنید ؛ مسائلی را که روند سوسیالیستی برای مورد قبول قرارگرفتن از جانب احزاب کردستانی قادر نبوده در مواد مندرج در طرح بیاورد، شرمگینانه در این بخش آورده‌است، فقط هنوز روش نشده آشکارا از فدرالیزم هم دفاع کند.
احزاب و نیروهای بورژوائی موجود در کردستان از هم اکنون تلاش میکنند تصویر خودشان را از پیروزی جنبش کردستان به افکار عمومی القا کنند و میخواهند استقرار یک حکومت فدراتیو مبتنی بر سیستم پارلمانی را به عنوان مکانیزم دخالت مردم در امور سیاسی و اداره جامعه و محتوای پیروزی به مردم تحمیل کنند. روند سوسیالیستی اگرچه از فدرالیزم اسمی نبرده، اما در عالم واقع پشتیبانی از نظام پارلمانی تلویحا" پشتیبانی از خواست فدرالیزم است.
روند سوسیالیستی اگر پایبند به سنتهای کومه‌له ‌میماند و مبانی سوسیالیستی حاکمیت مردم را مبنای استراتژی خود قرار میداد، متوجه میشد که دمکراسی پارلمانی مورد ادعای احزاب بورژوائی، توده‌های محروم جامعه را از دستگاه اداره امور و مدیریت مستقیم حامعه و حاکمیت بر سرنوشت خویش دور نگاه میدارد و آن را به نمایندگانی در پارلمان تفویض میکند که رأی دهندگان هیچ کنترلی بر عملکرد آنها ندارند. در این سیستم ، نمایندگان پارلمان هم عملا" کنترلی برچگونگی اجرای قوانینی که تدوین میکنند، ندارند. قدرت واقعی در نظام پارلمانی در دست ارگانهای اجرائی، وزارتخانه‌ها، ارتش، پلیس و سازمانهای امنیتی قرار دارد. در نظام پارلمانی هرچندسال یک بار نمایندگان پارلمان عوض میشوند، دولتها تغییر میکنند، اما ساختار ارکان اصلی قدرت، یعنی بوروکراسی دولتی، ارتش، پلیس و دستگاههای امنیتی دست نخورده باقی میمانند.
روند سوسیالیستی با طرح برگزاری انتخابات آزاد و ایجاد پارلمان به عنوان مبنایی برای همکاری و همانگی در میان احزاب و نیروهای سیاسی در کردستان برای دوره بعد از جمهوری اسلامی و دوره تثبیت اوضاع سیاسی در کردستان عملا آن را به استراتژی و برنامه دراز مدت خود تبدیل کرده است. این در حالی است که مسئله شرکت یا عدم شرکت در یک انتخابات و یا پارلمان برای نیروی سوسیالیست یک مسئله کاملا تاکتیکی است و به درجه پایبندی بورژوازی به قوانین انتخابات پارلمانی و توازن قوای طبقاتی در سطح جامعه و در زمانی بستگی دارد که انتخابات در آن برگزار می شود. تبدیل برگزاری انتخابات آزاد و ایجاد پارلمان به یک شعار استراتژیک یک سیاست بورژوایی است. روند سوسیالیستی در حالی بر انتخابات آزاد و پارلمان برای آینده کردستان تأکید می کند که "انتخابات آزاد و ایجاد پارلمان" در تحولات سیاسی و انقلابی کشورهای تونس و مصر عملا به عنوان ترمز انقلاب و وسیله ای برای فرستادن توده های مردم به خانه هایشان بکار گرفته شد.
روند سوسیالیستی در حالی بر انتخابات آزاد و پارلمان برای آینده کردستان تأکید می کند که "نظام انتخاباتی پارلمانی نمی¬تواند مکانیزم مشارکت واقعی مردم در تعیین سرنوشت خویش باشد. این واقعیت به خوبی در تجربه¬ی مصر و تونس و جاهای دیگر، در همین دوره، قابل مشاهده است. جوانان پرشوری که در روزها و ماه¬های قیام در مقابل نیروهای امنیتی و مزدوران رژیم¬های حاکم سینه سپر می¬کردند، از طریق شبکه¬های اجتماعی توده¬های وسیع مردم را به هم پیوند می¬دادند، باوجود دموکراسی دوفاکتویی که بوجود آمده بود، در سیستم انتخابات پارلمانی نتوانستند جایگاهی به¬دست بیاورند. توده¬ی کارگرانی که در صنایع مختلف مصر با اعتصاب¬های پی در پی خود کمر رژیم را شکستند، در این سیستم انتخاباتی نتوانستند نمایندگان خود را در هرم قدرت سیاسی جای بدهند. اگر نمایندگان کارگران و جوانان انقلابی در سطح کارگاه و محل کار و زیست خود سرشناس بودند، این موقعیت برای انتخاب شدنشان به¬عنوان نماینده¬ی پارلمان کافی نبود. تجار و بازرگانانی که در موقعیت اپوزیسیون با به¬کارگیری ثروت و امکانات خود، به-ویژه در میان طبقه¬ی متوسط، اسم و رسمی کسب کرده بودند، پیش نمازها و امام¬های جمعه¬ای که از سوی احزاب خود پشتیبانی می¬شدند، و کسانی که امکانات تبلیغی کافی برای معرفی و شناساندن خود به مردم در اختیار داشتند، همه توانستند آرای مردم را برای وارد شدن در پارلمان و یا با شرکت کردن در رقابت انتخاباتی بر سر ریاست جمهوری جمع کنند. اما آیا این موقعیت به همین نحو در اختیار کارگران و جوانان انقلابی و زنان پیشرو در این جامعه قرار داشت؟ تنها در یک نظام شورایی که هرم قدرت از پائین شکل می¬گیرد، چنین فرصت¬هایی در اختیار افراد توانایی که در محل کار و زیست خود معتبر و خوشنام و قابل اعتماد هستند و مردم آن¬ها را آزموده¬اند قرار خواهد داشت. این نظام واقعا دموکراتیک، موجبات عملی بالندگی انسان¬های توانائی که در عمق جامعه با توجه به شرایط مادی زندگی خود ناشناخته مانده¬اند را به پله¬های بالاتر این هرم فراهم می¬سازد. در تجربه¬ی مصر و کشورهای دیگر دیدیم که در مکانیسم انتخابات پارلمانی جوانان انقلابی و کارگران پیشرو نتوانستند از طریق مشارکت در انتخابات جایگاهی (در میان جایگاه¬ها) برای خود کسب کنند". (نقل از گزارش سیاسی کنگره پانزدهم کومه له)
آلترناتیو کومه‌له‌برای حاکمیت مردم در فردای کردستان، در مقابل نظام پارلمانی احزاب بورژوائی، نظام شورائی است. نظام شورائی، سهل الوصول ترین و در دسترس ترین وسیله دخالت کلیه احاد طبقه کارگر و توده‌های مردم به مثابه قانونگذار و مجری قانون در اداره جامعه میباشد. در شرایطی که پیشرفتهای تکنولوژیک بیش از هر زمان دیگری ارتباطات را توسعه داده و امکان دسترسی به اطلاعات را در همه زمینه‌ها برای همگان فراهم کرده است، نظام شورائی امر دخالت مستقیم کارگران و توده‌های مردم را در اداره امور جامعه بیش از پیش تسهیل خواهد کرد. این نظام میتواند از برقراری یک سیستم بوروکراتیک که مجددا" بر فراز مردم بپاخاسته قرارگیرد و آنان را تبدیل به تماشاچیان ناتوان صحنه سیاست کند جلوگیری نماید.