شیفتگان قدرت! - خسرو صدری

نظرات دیگران
  
    از : پرسش گر .

عنوان : پرسش از دوستان
طبق اسناد گزارش سازمان اکثریت "آسیب شناسی تشکیلات مخفی سازمان فداییان..." که در سمت چپ صفحه اصلی اخبارروز قرار دارد، آقایان جمشید طاهری پور و فرخ نگهدار، راجع به شعار سرنگونی جمهوری اسلامی و بحث های مقدماتی دوساله آن همیشه باهم توافق نظر داشتند و در یک جناح بودند. آقای بهروزخلیق مخالف جدی حرف شنوی از حزب توده بود. حالا که آقای طاهری پور کاملا چیز دیگری می گوید. یا اسناد اشتباه است و یا صحبت های جدید آقای جمشید طاهری پور!!!
۵۰۱۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣۹۱       

    از : حامد [email protected]

عنوان : چرا وبچه دلیل قدرت دتشتن وخواستن بداست ؟
آ قای خسرو صدری لطفا پاسخ دهید شما برای چه هدفی مبارزه میکنید ؟ آ یا شما نمیخواهید قدرت داشته باشید تا دست اهریمنان ضد بشری را از تعرض به جان و مال و ناموس مردم بتوانید کوتاه کنید ؟ آ یا نمیخواهید قدرت آ ن را داشته باشید که جلو ستم وچپاول و غارت مردم را بگیرید؟ نمیدانم با چه زبانی از شما خواهش کنم که بفرمائید قدرت فی حد ذاته بد است ؟ یا قدرت در دست نا اهلان وبی خردان بد است ؟ولی تصورم این است که هیچ مبارز شرافتمندی جاضر نیست ( بهر قیمتی ) قدرت اعمال نظرش را بدست آ ورد .
۵۰۱۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣۹۱       

    از : افسانه

عنوان : خیلی با مزه ست !
سلام ، برای من بسیار جالب است که یک توده ای متعصب مثل آقای صدری دیگران را به خاطر شیفتگی به قدرت نقد کند.مثل اینکه ایشان یادشان رفته برای دست یافتن به قدرت در جوار امام خمینی حزب اش چه می کرد و خود این افراد ، و خود من که متاسفانه توده ای بودم ،به کارمندان آن قدرت جهنمی بدل شده بودیم .
۵۰۱۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣۹۱       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : با الف باران
خیلی ممنون
در پاسخ پرسش شما باید گفت که
اولا هرکس شیوه زیست و تفکر خاص خود را دارد.
بعضی ها یک دنده اند و سمج و بعضی ها انعطاف مند و آموزنده و بعضی ها هیچکدام از این دو و چه بسا وابسته به جهت وزش باد اند.
سماجت استالینیستی می تواند به معنی درجا زدن هم تعریف شود. به معنی ماندن و همیشه همان ماندن که نه فخرانگیز است و نه قابل توصیه و سرمشق.
البته الف باران از انواع بهتر ان است.
اما همین توضیحی که راجع به حزب توده می دهید، تأییدی بر همیشه همانی ان است:
حزب توده در زمان استالین با حزب توده در زمان خروشچف و با حزب توده در حال حاضر ماهیتا یکی است. آنچه الف باران میبینند ظاهر قضایا ست. اتفاقا حزب توفان و رعد و برق و مجاهد و فدایئ و هر چه دلتان میخواهد نیز همیشه همان بوده اند. فقط ظاهر خود را دمساز کرده اند. تأسف اور هم همین است. عدم رشد.
۵۰۱۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣۹۱       

    از : خسرو صدری

عنوان : آنچه از بنی صدر باید آموخت:
آقای ابولحسن بنی صدر، ولی برعکس این تحفه ها، نمونه یک انسان مستقل و آزاده است. او می توانست با زیر پا گذاشتن پرنسیپ های خود، در قدرت باقی بماند. اوهنوزهم موقعیت و قلم خود رابه ، با وسواس از آلودگی پاک نگاه داشته است. وگرنه چه کسی برای آمریکا و "کنفرانس" هایش، مهمتر از او؟
مقاله جدیدش را "۱۵ واقعیت مهم خاورمیانه و نقشه خاورمیانه جدید" مطالعه کنید!
۵۰۰۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣۹۱       

    از : الف باران

عنوان : چرا دیگران این سماجت را ندارید یا ندارند ؟!
آقای بهبودی سلام مرا بپذیرید.در میان سئوال‌های شما یکی را بهتر از همه دانستم و آن داشتن سماجت "باران" بود.حال از شما و دیگران من همین سئوال را دارم که چرا شما و دیگران این سماجت را ندارید یا ندارند ؟ (جسارت مرا در این باره بپذیرید)..

امیدوارم همین مطلب و سئوال را در سطح سازمانهای و اپوزیسیون ایران از خود داشته باشید تا به عمق فاجعه‌ای که به آن گرفتار آمده ایم برسید . در کامنت گذشته آدرس سایتی‌ داده شده که گوشه‌ای از شوروی سابق شرح داده شده است ،شما با مقایسه شوروی سابق و کنونی‌ میتوانید دگرگونی‌های آنرا در حزب توده‌ ایران مقایسه کنید ... در یک روال پیش رفته اند...
۵۰۰۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱٣۹۱       

    از : جلیل صحرالی

عنوان : افسوس
آقای صدری !شاید شما از تشکیلات حزب توده بریده باشید ولی از منش ، اندیشه ،تفکر و خصلت یک توده ای نبریده اید . برخورد شما با مخالفین تان همان برخور درفیق کیا تون است.مهم نیست شما وابسته به حزب توده هستید یا نه ،مهم اندیشه و طرز تفکر است!! که شما همان توده ای باقی مانده اید.بعد از خواندن مقاله تان بدون اینکه بدانم شما متعلق به کدام جریان بودید . بلافاصله گفتم این "رفیق توده ای "ست!!!
۵۰۰۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱٣۹۱       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : قحط صداقت
الف باران را در همین سایت شناخته ام و به سماجت ایدئولوژیکی شان ارج می نهم.
دلم می خواهد بدانم که ایشان برای این نقطه نظرات خود دلیل دندانگیر هم دارند و یا همه از دم حدس و گمان است و بس:
چرا باید نگهدار با بقیه فرق داشته باشد؟
چرا مسعود با موسی باید تفاوت ماهوی داشته باشد؟
چرا حزب توده در آغاز با حزب توده در پایان فرق ماهوی باید داشته باشد؟
فراموش نباید کرد که جلال آل احمد و امثالهم حتی در هیئت تحریریه ارگان ک. م. حزب بوده اند.
و الی آخر.
هراس من این است که الف باران مرده ها را بر زنده ها ترجیح می دهند و محق می دانند.
و گرنه خانه از پای بست ویران است و صداقت در مدعیان رهائی اجتماعی کمیاب.
۵۰۰۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱٣۹۱       

    از : مهتاب

عنوان : زیر عبا
چه جالب! کسانی که سالهاست دنبال عبای اصلاح طلبان می دوند و می خواهند همه را قانع کنند که با کمک آنها میتوان با خامنه ای و احمدی نژاد هم کنار آمد و ایرانی دمکراتیک ساخت، حالا از شیفتگی دیگران به قدرت می نالند!
۵۰۰۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱٣۹۱       

    از : رضا فانی یزدی

عنوان : شیفتگی قدرت پدیده جدیدی نیست
خسرو صدری عزیز ، خوب گفتی ، بسیاری از این دوستان شیفته قدرت بوده و هستند و اگر به تاریخج نگاه کنید بسیاری از روشنفکران در اوج قدرت فاشیسم شیفته فاشیسم شده بودند و در مدح هیتلر قلم می زدند و من مطمئنم افرادی از این گروه را خواهید دید که در آینده از مدل موفق چینی تعریف و تمجید خواهند کرد
اما یکی باید از این دوست محترم آقای طاهری پور بپرسد که اگر "مشکل ایران با غرب تمدنی است و نه سیاسی" چگونه است که کشورهایی مثل عربستان و کویت و قطر که مرتجع ترین حکومت های کنونی جهان ما هستند چطور شده که عزیز کرده غرب بوده و نه مشکل سیاسی دارند و نه مشکل تمدنی
این دوستان به قول معروف سوراخ دعا را گم کرده و البته به نظر من کاملا آگاهانه و شیفته ور به قدرت غرب همه چیز را به نفع قدرت و سیاست غرب توجیه می کنند . فردا اگر آمریکا در مذاکرات با ایران مشکل سیاسی خود را حل کند ، به احتمال همین دوستان دیگر از مشکل تمدنی کلمه ای هم نخواهند گفت
دستت درد نکند

رضا
۵۰۰۵۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۱       

    از : فرید راستگو

عنوان : بیکاری محافل سیاسی
آقای صدری فرض بر این باشد که شما درست میگوئید و مقاله نگهدار در محافل سیاسی بازتاب داشته باشد. این نشان از آن دارد که این محافل نه حرفی برای گفتن و نه عملی برای انجام دارند. اینان بیکارانی هستند که منتظرند کسی چیزی بگوید و آنها خود را مشغول پاسخ گوئی کنند. متاسفانه ما با مشتی اندیشمند بدون اندیشه هستیم و گرنه اندیشمندان خود را مشغول پاسخ گوئی به نوشته فردی که تمامی تلاشش حفط جمهوری ولائی اسلامی است نمی کنند.
موفق باشید
۵۰۰۵۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۱       

    از : الف باران

عنوان : کجا بنیانگذاران حزب توده‌ , چریک‌ها و مجاهدین خلق چنین بوده اند که امروزند ؟
هر سازمان یا حزبی که در ایران بوجود آمده هدفی‌ جز خدمت برای رفاه و آسایش بیشتر مردم نداشته است ولی‌ چیزی که امروزه آنها میخواهند به افگار مردم تزریق نمایند، انکار واقعیت هاست.واقعییت آن است که نه‌ شوروی کنونی‌ شوروی سابق است،نه‌ حزب توده همان حزب توده‌ گذشته،نه‌ چریک‌های فدائی همان مبارزان و فدائیان خلق پیشین و نه‌ مجاهدین خلق همان رزمندگان قبل و یا اوایل انقلاب...
همه قبول دارند که خداونگاران ثروت و قدرت به هر کشور مخالفی که بخواهند میتوانند، به شیوه‌های مختلف و در نهایت حتی با قدرت اتمی‌ حمله نمایند تا ریشه مخالفان خود را از زمین پاک کنند ولی‌ از اینکه همین خداونگاران قادرند به عقاید و ایدئولژی‌های مخالف خود حمله نمایند و آنها را به نفع خود دگرگون نمایند، حاشا مینمایند ، چون خود از دگرگون شده‌ها هستند !
کجا شوروی زمان لنین و استالین با زمان پس از آنها مطابقت داشت ! (۱) کسانیکه آشتی‌ طبقاتی را بجای تضاد طبقاتی قبول کرده اند و آنرا تکامل مارکسیست لنینیست دانسته اند دیگر نباید خود را مارکسیست لنینیست بدانند , باید نام تکامل دهنده م،ل را با خود بشناسانند.بهمین طریق چریک‌ها و مجاهدین ! کجا بنیانگذاران چریک‌ها و مجاهدین خلق چنین بوده اند که امروزند ؟ این‌ها میخواهند خون جان باختگان آرمانپرست ایران را آلوده و از نام و مبارزات آنها برای خود آبرو و امکانات معیشتی تهیه کنند. هر سازمان یا حزبی تا زمانی‌ مردمی است که تکیه گاه آنها مردم باشند.نیروهایی که چشم انتظار و امیدشان به قدرتهای بیگانه دوخته شده و از آنها تغذیه میکنند نمیتوانند نیروهای سیاسی مردمی باشند. قبول کمک مالی از بیگانگان حق سکوتی است که برای انفعال آنها پرداخت میشود و نه‌ برای فعالیت مبارزاتی آنها در راه خدمت به مردم...

(۱) http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۴۹۰۲۴
۵۰۰۵۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۱       

    از : دوستدار چپ

عنوان : از ایجاد سوء تفاهم بپرهیزیم، به اندازه کافی تفرقه وجود دارد
آقای صدری
ضمن همراهی با نظرات شما در واکنش نسبت به نوشته خودپسندانه و خارج از انصاف طاهری پور ، به نظرم مثالی که درباره برخی گروه هایی که از میان خون و آتش عبور کردند و به اندیشه حزب نزدیک شدند خشن و یکسو نگرانه بود. کسانی که در اوج ضدیت با مشی حزب و شوروی مسیر طولانی را طی کرده اند و شجاعانه ، تاکید می کنم شجاعانه به حزب نزدیک شدند سزاوار این گونه نوشتن شما نیستند و ارزیابی من هم از نوشته های شما تاکنون این شکل برخورد نبوده است. گمان می کنم در ارائه منظور خود در این مورد مبهم گفته اید و دافعه ای منطقی ایجاد می کند. این که اشاره به شجاعانه بودن انتخاب گروه هایی مثل رزمندگان کردم ، دلیلش روشن است. جو ضد توده ای وحشتناکی که از قبل از انقلاب همیشه در محافل دانشجویی و روشنفکری غلبه داشت و پس از انقلاب نیز سازمان یافته تر بازتولید می شد، پس برای افراد و گروههایی که عمدتا در این طیف روشنفکری و دانشجویی قرار داشتند و با اعلام گرایش به سمت حزب، باید هزار انگ و بایکوت و سرکوفت را حتی از نزدیکترین دوستان خود تحمل کنند حتما این انتخاب با رنج و صداقت همراه بوده است.
آقای عیسی صفا
جسارت من را ببخشید اما چرا شما همیشه با تندی و هجومی برخورد می کنید. من خواننده مطالب شما هم هستم و به نظرم بسیاری اوقات تحلیل منطقی شما در سایه لحن تند و پرخاشگرانه تان قرار می گیرد. اگر قائل به تغییر در نظر خوانندگان این نوشته ها هستید ، اگر قائل به درستی نظراتتان هستید کمی مهربان تر بنویسید.
با درود
۵۰۰۴۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۱       

    از : خسرو صدری

عنوان : تصحیح:
نظریه هانتینگتون، در مورد برخورد تمدن ها، پس از شروع بهار عربی، از طرف دیگر نظریه پردازان آمریکایی و نه خود او که در سال ۲۰۰۸ فوت کرده بود، مورد نقدو بازبینی قرار گرفت.
"اما هانتینگتون آنقدر زنده نماند تا ببیند چگونه دگرگونیهای جهان عرب و آنچه که بعد ها بهارعربی نام گرفت نظریه برخورد تمدنی وی را به چالش گرفت وموجب استحاله آن شد"
رادیو فردا ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۱. مقاله : ساموئل هانتینگتون و برخورد تمدن ها؛ ۲۰ سال بعد.
۵۰۰۴٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۱       

    از : خسرو صدری

عنوان : به دوست عزیز عیسی صفا:
مدتهاست که خوشبختانه یا بدبختانه از تعلقات تشکیلاتی معاف شده ام و به علت این بی قیدی ،نوع جدیدی ازنگاه به جهان سیاست را تجربه می کنم. دعایش را هم به جان همین فرخ نگهدارجنجالی باید نثار کنم که در سال ۱۹۸۷، در خواست من و دیگر دوستانم را در تاشکند، برای عضویت در سازمانش، پس از اعلام انصرافمان از عضویت در حزب، رد کرد و گفت که نارسایی و بحرانی که در حزب بروز کرده است، در همه سازمان های سیاسی کمابیش وجود دارد. وبعد معلوم شد که چه راست می گفت. او با جمشید طاهری و احمدی ها سرو کار داشت و می دانست که راست های داخل حزب ما، روزی در مقابل آن ها لنگ خواهند انداخت. از این رو با حزب و شوروی هم، صرفا ازروی شناخت و نه وابستگی تشکیلاتی و احساسی برخورد می کنم و آن گونه "دوستی" هم در کار نیست که واهمه خاله خرسه شدن را داشته باشم. البته خیلی هم مایلم که اشتباهاتم رامتوجه شده وتصحیح کنم.
من ننوشتم و فکرهم نمی کنم که همه کسانی که به سمت حزب آمدند، بخاطر قدرقدرتی شوروی بود. بلکه اینک به این نتیجه رسیده ام که همه آن "چپ" هایی که پس از فروپاشی شوروی به آغوش قدرت دیگر،آن هم چون امریکا، پریدند، احتمالا دارای نوعی شیفتگی شخصیتی در مقابل " قدرت" هستند.
۵۰۰٣٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۱       

    از : عیسی صفا

عنوان : ابهام پراکنی
آقای خسرو صدری این که فداییان اکثریت و یا رزمندگان به دلیل قدرت شوروی به سوی حزب توده ایران آمده بودندو نیش زدن به آنها از این موضع، ضد اخلاق انقلابی و ضد تحلیل علمی است. اگر انقلاب ایران شکست نمی خورد و پیش رویهایی هم می کردهمه این جریان حزب توده ایران و نیروهای همبسته در مسیر پختگی و شکوفایی حرکت می کردند. شما به سرکوبهای و حشتناک جمهوری اسلامی در پاشیدن و رشد عناصر منفی کم به می دهید. حزب توده ایران از مسوولیت خود در این دوره سرباز نزده و نخواهد زد و حرفهای شما دوستی خاله خرسه با حزب و شوروی است إ
۵۰۰٣۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۱       

    از : حردان

عنوان : مخالفت با جنگ از صمیم است، یا حسابگری سیاسی
آقای صدری... اگر می شنوید که پراگی ها در کنفرانسشان با هجوم خارجی به ایران در علن (در خفا الله اعلم) مخالفت خودرا اعلام کردنده اند، ناشی از عواملی است که اجرای این گزینه را تا اطلاع ثانوی از توان و بالطبع اراده آمریکا و یا اسرائیل خارج کرده است. از جمله این عوامل... انتخاب مجدد اوباما، شکست اسراییل در به زانو در آوردن مقاومت فلسطین ها در غزه، پرواز هواپیمای شناسایی حزب الله بر فراز اسرائیل، و... است. البته باید اضافه نمود... مخالفت پراگ با حمله به ایران با هر انگیزه ای را باید به فال نیک گرفت.!!!
۵۰۰٣۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣۹۱