۲۱ آذر: یادمان ملی، یا نشان وابستگی؟ - بهرام خراسانی

نظرات دیگران
  
    از : umit umitli

عنوان : لباس کهنه
آقای خراسانی نوشته شما خیلی کهنه است ، مثل لباسی بسیار قدیمی است که نه فقط ظاهر آن غیرمنطبق با حال بلکه سایز آن هم برای تنی است که در طول زمان بسیار تغییر یافته و با سایز جدید آن تن هم تطبیق ندارد .
۵۰۲۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۱       

    از : هومن دبیری

عنوان : یک بام و دو هوا !
آقای بهرام خراسانی که از دهه ۴۰ وارد فعالیت دانشجوئی شدید.
نگارنده نیز در آن سالها درگیر مبارزات دانشجوئی بودم.در بهمن ۴۶ در زندان قزل قلعه برای اولین بار شادروان داریوش فروهر را دیدم. او بخاطر افشای ماجرای پشت پردهء لایحه «شاهانه» اردشیر زاهدی دائر بر جدائی بحرین ار ایران دستگیر شده بود. سرود ای رفیقان، قهرمانان ، جان در ره میهن خود بدهیم بی محابا ....در همان روزها در قزل قلعه زمزمه میشد که بعدا بسیار معروف شد.این سرود دلیلی بود بر جّو عمومی روشنفکری علیه وابستگی حکومت عاری از مهر که در برابر بیگانگان تسلیم پذیر ولی با شهروندان خود دژخیمانه و سازش ناپذیر رفتار میکرد.
بدیهی بود اراجیف مبتذل تبلیغاتی آن حکومت در باره ء ۲۱ آذر و ۲۷ مرداد مورد قبول روشنفکران و تودهء مردم قرار نمی گرفت. یک بام و دو هوا !
اگر حکومت وقت ذرّه ای از مدیریت و سیاست بو بُرده بود. امکانات انسانی فراوان و منابع مناسبی برای آموزش و ترویج تاریخ معاصر میهن ما وجود داشت که البته روشنگری با منافع کوتاه مدت رژیم جور در نمی آمد.
همزمانی جریان دستگیری گروه زنده یاد بیژن جزنی و مرگ جهان پهلوان حکومت را چنان دستپاچه کرد که تمام فعالین شناخته شده دانشجوئی را دستگیر و به زندان و سربازی فرستادند.
در بهار پراگ - بهار ۱۳۴۷ ، وقتی رادیو ایران در ساعت ۲ بعدازظهر اعلام کرد که نیروهای پیمان ورشو پراگ را اشغال کردند. فقط یک نفر در جمع زیاد ما با ابراز شادمانی کار پپمان ورشو را تائید کرد که فورا خود را جمع و جور کرد. نه ! در تمام آن سالها جّو عمومی روشنفکری خوشبختانه برخورد انتقادی با شوروی داشت و در این باره مثلا فیلم Z و نطائر آن با اقبال جامعه روشنفکری روبرو میشد. جنبش جهانی دانشجوئی ۱۹۶۸ نیز اشغال پراگ محکوم میکرد . بیشتر رهبران و فعالان آن روزگار چپ مستقل بودند ، بعد ها کادر های فدائیان ، گروه فلسطین و بقیه گروهها شدند. این ها بگفتم که نشان دهم با وجود این انتقادها به شوروی ، ما حرفهای حکومت علیه آذربایجان و کردستان را باور نمیکردیم . زیرا پشتوانه ء مستند نداشت.
در خاتمه اشاره می کنم که بعداز جنگ اول جهانی ، استعمارگران پیروز، امپراتوری عثمانی را تیکه تیکه کردند و کردستان در کشورهای جدید ترکیه، عراق ، سوریه قرار گرفت ( کردستان ایران داستان دیگری دارد) حکام این ۳ کشور به اشکال مختلف و ایران هم با شیوه ء رضا خانی با مردم کرد رفتار کرد. آقای امیر خسروی آنجا که استعمار کشورها را تیکه تیکه می کند را در نظر نمی گیرد . برای ایشان قبلا این ها را نوشته ام.
موضوع کردستان از ۱۹۲۱ شروع شده ست و هنوز موضوع روز ست. موضوع آدربایجان ایران در سال ۱۳۲۴ شروع نشده بلکه از ۱۲۹۹ شروع گردید. باید تمام فعل و انفعالات را درنظر گرفت و نشان داد که حکومت مرکزی و جنبش محلی در کدام موارد بیراهه رفته اند. ادبیات شما یک طرفه و جانبدارانه می باشد .
در سایت ایران امروز در زیر همین نوشته شما، کامنت طولانی و توهین آمیزی قرار گرفته ست که واقعا ضد دموکراتیک و تفرقه انگیز می باشد. شما نیز نسبت به نوشته خود که به این جّو دامن میزند با سکوت تائید آمیز دارید.
۵۰۲۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۱       

    از : ایکاروس

عنوان : همدلی با ارتجاع
آقای خراسانی، قدیمی بودن نشانه ریشه دار بودن نیست.کسانی که به جای درک واقعیت، آن را به خود می باورانند طبیعی است که همچون شما در نهایت با ارتجاع همدل شده و از پیروزی ارتجاع و حفظ "تمامیت ارضی" به بهای ریختن خون خلق های محروم و زحمتکش خرسند خواهند شد. این نوع تفکر نمی تواند خواهان دموکراسی برای تمام ایران باشد وقتی که حاضر است به بهانه حفظ "تمامیت ارضی" از ریختن خون زحمتکشان خرسند گردد.
۵۰۲۵۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۱