از : حمید-ف
عنوان : تصویر درد و آب گل آلود
خوب من هم بزبان فارسی جوابت را می دهم چون متاسفانه فقط همین را بلدم.اگر ده تا زبان بلد بودم به همه آن زبانها تکرار میکردم بخصوص به کردی:
زیاد شلوغش نکن و از آب گل آلود ماهی خودت را نگیر!
کدام احمقی به شما باورانده که"ما" یعنی مردم عادی که "انسان" هستیم و درگیر ده ها مشگل ریز و درشت و نه "آن" به اصطلاح روشنفکران و سیاسی کاران :
"... زبان مادری تان را عاملی برای تفکیک و جدایی و نشنیدن دردهایتان میدانیم..."؟
یعنی اگر من درد یک "چینی" را ببینم بی خیال سوت میزنم و رد می شوم؟ چه برسد به یک هم وطن "کرد"م را؟چرا مسایل را قاطی می کنید؟موضوع بسادگی برمی گردد به توان شگرف فضا سازی و جو سازی رسانه های عمومی که در دست "ما" نیست!
همانطور که یک آمریکایی شکم سیر هم خبر ندارد بخشی از رفاه او هم حاصل غارت و کشتار و سرکوب"ما" شرقی ها است.
آنها هم که " سرشان به انرژی هستهای و لبنان و فلسطین و سوریه گرم است" از "خودشان" هستند نه از "ما".
"خودشان" راهم بر اساس قانون دسته دزد ها و ضدیت با انسانها عضو گیری می کنند!
آخرین باری که داستان یک سرکوب وحشیانه را شنیدم همین هفته قبل بود:
گارد ضد شورش یک کرد تنومند بود که با باتوم محکم کوبید وسط پاهای یک دختر چادری.
لابد من هم باید با حماقت هر چه تمامتر نتیجه بگیرم مشگل در زبان کردی آن گارد ضد شورش کرد است؟!
بعلاوه چرا آن هم زبانها فکری برای ده ها یا صدها (آمارش را ندارم) خود سوزی " سیران" ها نمی کنند؟برای اینکه زبان این وسط نچسب ترین وصله است. والله اگر میگفتی مذهب باز قابل در ک تر بود.
موقعی که من از خشم و اندوه این فاجعه و دیگر فجایع از کلیت زندگی سیر میشوم تصویر درد است که بر سرم آوار میشود نه زبان دردمند!
۵۰۲۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۱
|